transcription
stringlengths 3
299
| emotion
class label 6
classes |
---|---|
هر دوی ما به تئودور علاقه داریم | 2N
|
قباله بنچاق رو بیار ببینم | 0A
|
من قبلاً هم بهتون گفته بودم، شما نباید احساسات شخصی رو در انجام وظایفتون دخالت بدین | 0A
|
کجا؟ | 4W
|
وقتی عمو دکتر نوئل گفت که گمون نمیکنه مسئلۀ حادی باشه به قدری خوشحال شدم که قابل توصیف نیست. | 1H
|
حالا میخوام با یوری تنها باشم | 3S
|
مادر دست به دامان آقای بینس وانگر میشه و از اون کمک میطلبه | 2N
|
اون وقت ما رو ببین که چه فکرها براش میکردیم. | 0A
|
اومدم باز هم به کارهای مؤسسه و کارخونه رسیدگی مختصری بکنم. | 2N
|
شنیدیم امیرشفق جوانی نیازمند اهدای قلب که سالها تحت مراقبت و در لیست انتظار اهدای عضو قرار داشته در سه ماه قبل از این انتظار طولانی خسته و ناامید دست از انتظار میکشه تا با دوستان و نامزدش مهتاب باقیماندۀ عمرش رو وقتگذرانی کنه و خوش بگذرونه. | 2N
|
راستی که چه خواهرزادۀ ابلهی دارم | 0A
|
احساس کردم باید به یه استقلال زبانی برسم | 2N
|
اینو میگن تشخیص درست | 1H
|
به هر حال تا جایی که من شنیدم، نه نیاز مالی داره، نه عقدۀ روحی که بخواد ما رو جذب کنه | 2N
|
چطور شد که اسم نرگسو روی این دختر گذاشتید؟ | 2N
|
میترسیدم تو رو از دست بدم. | 3S
|
با اونکه من و تئودور آشنایی قبلی نداشتیم ولی خیلی زود با هم صمیمی شدیم | 2N
|
راستی یه چیزی رو هنوز بهم نگفتی، تانیا | 2N
|
شما نتونستید با خانم پرنتیس و خانم بلز کنار بیاین | 0A
|
مستخدمت به طور قطع همکار تو رو نمیشناسه، خودت باید بگی | 0A
|
سلام به شما دوستان عزیز | 2N
|
بویفیلد حتی وقتی شاگرد خود من بود هم دروغ میگفت. | 0A
|
تا چند ساعت دیگه من در مقر فرمانروایی خودم هستم، اولین اقدام من دستگیری تو و همدستانت خواهد بود. | 0A
|
پلیس؟ | 4W
|
تشخیص تو در مورد کرم کبد درست بود | 2N
|
نیزهانداز معاون اول کوییکوئک بود و نیزهانداز قایق معاون دوم تاشتگو که مرد سرخپوست و بسیار درشتاندام بود | 2N
|
راستی چطور شد این بلا سرش اومد؟ | 2N
|
فکر میکردم هرگز نمیتونم از شر این مستخدم سمج خلاص بشم | 2N
|
من خطاکارام | 2N
|
او یک آدم عادی نیست | 2N
|
من واقعاً دلم به حال شما مردم میسوزه، شما چجور مردمانی هستین، هیچ چیز رو باور نمیکنین و به هیچی هم احترام نمیزارین، من نمیدونم شما چطور قادرین زندگی کنین، تو فکر میکنی این اثاثیه خیلی شیکه؟ نه آقا پسر اینجوری نیست | 0A
|
خلاصه از ما گفتن بود، دیگه خودت میدونی. | 2N
|
نظر او این بود که سعادت در عشقه | 2N
|
مادرم صدای اذان را میشنیده است | 2N
|
اما آگوستوس تحصیل رو نیمه تمام میزاره و راه تباهی و فساد رو در پی میگیره | 2N
|
و اینطوری شد که سراسر دره مفت و مسلّم از دستمون رفت. | 0A
|
با این حساب همۀ زندگی تو کارته. | 0A
|
طفلک لوک، چقدر برات متأسفم لوک، باید بدونی که گاهی اوقات، حقیقت قضایا غیر از اون چیزیه که ما تصور میکنیم | 3S
|
جرئت و جسارت نشون بدید | 0A
|
میان همشاگردیهای من چندنفری خوب بودند، نقاشی میکردند، شعر میگفتند و خط را خوش مینوشتند | 2N
|
شما نامزد سریا نبودید و به قول خودتون احساسی هم به اون ندارید بنابراین لزومی نداشت به دیدنش برید | 0A
|
از قسمت تمیزش بیشتر از همه خوشم اومد | 1H
|
شما انقدر به دختر من محبت کردین که تا عمر دارم محاله فراموش کنم. | 1H
|
حدود یک ماه و نیم میشد نه دیده بودمش و نه ازش خبر داشتم | 2N
|
موهای سرشو تراشیدم؟ خوب کردم. | 0A
|
یک لحظه | 3S
|
از چه نظر پیاده میشن؟ | 2N
|
همین برای من کافیه که او رو ببینم، پیش او باشم | 3S
|
آقای رنت شما مطمئن هستید که رافائل یک فرزند نامشروعه؟ | 2N
|
من غیر از این ساعت طلا چیز دیگهای همراه ندارم به عنوان هدیه از یک فرزند بپذیر | 2N
|
متأسفانه، تا نشان دادن عکس نمیتونم با اطمینان عرض کنم که خطری متوجهش نیست | 2N
|
عجالتاً من فقط دارم عصبهای احساس درد میسازم، ما باید رنج رو به رباتها بشناسونیم | 2N
|
پس شما هم مثل مادرم خیال میکنید روانی شدم، آره؟ | 3S
|
به این نتیجه رسیدم که روحیات او شبیه تئودوره. | 2N
|
شکوه در وضع حمل یکی از زنان محلی به خاتون کمک میکنه و سپس به انتظار بازگشت آمبولانس میمونه. | 2N
|
جورج، نه، با بیرحمی ازش گرفتم. | 3S
|
به خانم لورا کمک کنین تا چمدونشونو برای مسافرت فردا ببندن | 2N
|
اون مال جوونیامه | 5F
|
وصلت با یک بیگانه یعنی انهدام مملکت و حکومت چین | 0A
|
خیالتون راحت باشه، کارگر قابسازی بود، من جعبه رو ازش گرفتم، پیش منه | 1H
|
من لیاقت این همه لطف و احسان شما رو ندارم | 2N
|
اون با هر چی که با عقیدهاش مخالف باشه، ناسازگاره | 2N
|
خودم تنهایی معامله رو انجام میدم، بودن و نبودنش فرقی نمیکنه | 0A
|
سالها بعد از ماجرا، الیزابت سخت مریض میشه | 2N
|
تا حالا یه همچین حرفی به من نزده بودن. | 0A
|
کسی که شهامتشو نداره به کاری که کرده اقرار بکنه مرد نیست. | 0A
|
من میخوام دستور بدم کنیز و خدماتکارو پیراهنو خلاصه هر چی که خواهرت لازم دارن در اختیارشون بزارن | 2N
|
در حقیقت شارکارلوس نه آلمانیه و نه اسپانیایی | 0A
|
دکتر گارنیک از تنهاییهای خود برای پروین میگوید و اینکه در حسرت دیدار تنها دخترش یرجانیک شب و روز می سوزد. | 3S
|
احتمالاً قاتل کسی بوده که مایل سوارش کرده تا جایی برسونتش | 2N
|
مادرت | 3S
|
در عکاسی ذوق خود را میآزمودند | 2N
|
تو فکر میکنی او موفق بشه؟ | 2N
|
اگه میخوای بگی برای کارهای گذشتهات متاسفم حالا نباید بیای و خرمون کنی | 0A
|
علتش اینه که من میخوام این هدیه رو پس خود شما بدم | 0A
|
کارآگاه هتل در این مورد چه نظری داره؟ | 2N
|
خدایا چقدر بدبختیم؟ چی به سرمون اومده؟ چیکار باید بکنیم؟ | 3S
|
به مهکامه یا سرور نازنینم، تصدق خانم و دوست عزیز مهربانم میروم. | 2N
|
بچه مال منه، هیچکس هم حق نداره حرفی بزنه. | 0A
|
خانم آرگانت حق ندارند به اون اهانت بکنند و حرف بیهوده بزنند | 0A
|
به جای جوان اونقدر طلا به پای تو میریزه، اونقدر جواهر برات مییاره که پیشانی تو در میان سلاطین بدرخشه | 0A
|
واقعاً داشت؟ توی بانک؟ | 4W
|
جواب آزمایشها اینو میگه. | 1H
|
بعد از آشنایی با منوچهر شیبانی تحت تأثیر او قرار گرفتم و علیرغم مخالفت پدر و برادر بزرگترم به دانشکده هنر رفتم و نقاشی را آموختم | 2N
|
سعی کن لباس کهنه و بدی بپوشی | 2N
|
میترسم تولهاش هم مثل خودش بدقدم باشه. | 0A
|
نمیدونم من هیچوقت همراهش نرفتم. | 2N
|
اصلاً نمیفهمم، مگه دورانت دیوانه است؟ | 4W
|
من برای چی دارم شارژ میدم وقتی این ساختمونو گند بینظمی گرفته؟ | 0A
|
هیچوقت اینجا توی این خونه عشقی وجود نداشته | 0A
|
شما حال کسیو دارین که احساس میکنه بالاخره به موفقیتی رسیده | 2N
|
و قمی هم با حرکات چابکی مقاومت میکرد | 2N
|
شما چی؟ شما چه رابطهای باهاش دارین؟ | 3S
|
مادام ازتون نپرسید که شوهرتون در کدام قسمت کار میکنه؟ | 2N
|
من یه زن خدمتکار فقیری هستم، اما تا امروز دست گدایی پیش کسی دراز نکردم. | 3S
|
آلیسیا استعداد واقعی خودشو بکار انداخته. | 1H
|
مادری پاک گیج شدم | 3S
|
ببین، آخه چرا دروغ میگی؟ کی یه رودۀ راست تو شکم تو پیدا میشه؟ دیگه کی پس؟ یاسی که دیروز اومد رادیو | 1H
|
پدر از تو کار کشید | 0A
|
در خانه آرامش نداشتم | 2N
|