transcription
stringlengths
3
299
emotion
class label
6 classes
پسرهای اونا زنده‎ان و باید دنباله این کینه رو به آخر برسونن
0A
انقدم به من نگو بانوی من بانوی من، من و تو با هم دوستیم، مگه نه؟
0A
اِی خانوم ما هم سرگذشتی داشتیم. قسمت ما این بود چه می‌شه کرد. خدا این‌طور می‌خواست که من تو زندگی حتی یه روز دلخوشی نداشته باشم، یه آب راحت از گلوم پایین نره.
3S
کارِت چیه؟
0A
مگه پدر ما کی بود؟ یه آدم تبعیدشده
0A
متأسفانه همه می‎دونیم، در حال حاضر این مدرسه داره شرایط حساسی رو طی می‎کنه.
3S
بشین تا آماده بشه
2N
من 28 سال تو یه مسیر قدم زدم و حالا برای هیچ کار فنی آمادگی ندارم، پس این همه بحث و صحبت برای چیه؟
0A
توی این زمان دکتر بهشتی درس خارج فقه و اصول رو نزد استادان بزرگواری مثل مرحوم آیت‎الله محقق داماد، امام خمینی و همچنین آیت‎الله بروجردی و آیت‎الله کوه‎کمری گذروندن
2N
یعنی مادر من شما رو می‎دید؟
4W
این همه سال؟
4W
اون عکس هم که می‌بینی مال یک سال پیشه، بعدش هم بین من و اون بهم خورد.
0A
مارتن؟
4W
پاشو برو خدا روزیت رو جای دیگه‎ حواله بکنه، پاشو برو جانم، پاشو برو
0A
ما باید قبل از اینکه کارلوس به امپراطوری برسه، کارشو بسازیم
2N
چیزی به تنهایی من تحمیل نمی‎شد
2N
مستخدمین شما عکس شما رو نقاشی نمی‎کنند. مستخدمین شما وقت خودشون رو به تماشای تابلویی که از شما کشیده شده صرف نمی‎کنند. مستخدمین شما قیافۀ عاشقانه و محزون به خودشون نمی‎گیرند، دخترم.
0A
این درحالیه‌که قلب امیر بعد از شنیدن نام مرتضی از زبان نعیم وقایعی رو به خاطر می‌آره.
2N
غلط می‌کنه لج کنه.
0A
بنابراین می‎بینید که شما هم باید از گفتن این دروغ مصلحت‎آمیز خودداری نکنید
1H
خونش همینه؟
4W
به نظرم خبر نداری توی این شهر چه خبره.
0A
کمک کردنو خانوم
0A
آنچه تاکنون از سرگذشت پهلوان صادق قمی گذشت، حکایت آمدن او به تهران بود و رفتن او به زورخانۀ دانگی برای فراگرفتن کشتی
2N
از شما پرسیدم کی هستین و اینجا چکار می‎کردین؟
0A
وقتی تلفن زدم بهم گفت که رفتی خدمت
2N
تشخیص دکتر نوعی عفونت پیشرفتۀ قلبیه.
2N
چی سوفی فنشو؟
4W
اگه به وظیفه‎ات آشنا بودی تا حالا باس رفته بودی دنبالشون
0A
سلام دوستان و همراهان خوب برنامه از رمان تا نمایش
2N
او اولین بار که پا به تهران گذاشت تنها 26 سال داشت
2N
مشکل زیاده.
2N
من همیشه خانم پاولر رو یه دختر معمولی می‎دونستم ولی این دختر کار رخشویی‎خانه رو فلج کرد
2N
هیچ‌وقت با من از این شوخی‌ها نکن.
0A
این زورخانه که او در پی‎اش بود زورخانۀ دانگی نام داشت متعلق به شازده آقا عزیز
2N
من به تو اطمینان ندارم.
0A
از سریا چه خبر؟
2N
بله قربان
5F
وای تو، وای وای وای، تو تو تو تو خودتی؟
5F
من کیت و گروهبان رابینز رو به بیمارستان اشکوپ‎هاس فرستادم تا دربارۀ گذشتۀ خانم مونرو تحقیق کنن
2N
قدر محبت‎های ما رو این‌جوری می‌دونی که دست‌ بالمونو بزاری تو حنا و بری.
0A
این اهدای عضو به شرط ناشناس‌ماندن اهداکننده انجام می‌شه.
2N
باید اون دستهای بی‌صاحاب مونده‌تو سه دفعه توی آب کر بدی.
0A
عشق هر دوی ما رو به مرز بی‌قراری و جنون کشونده بود
3S
قبلاً بودن.
2N
خوشم میاد میترسی، خنده داره
1H
اینجارو
1H
خودتون دم به ساعت فحشش می‎دین، کتکش می‌زنین بس نیست؟
0A
درست سر ساعت دوازده
2N
اگه تو کار من دخالت نمی‌کرد الان یه زن موفق توی‌دردسرافتاده نبودم
0A
بالاخره من از شما انتقام این لجاجت رو می‎گیرم
0A
دوک نامزد پیر او حالا خونه نیست؟
2N
باشه
3S
هنوز زخم ضرباتش روی سینه‎ام مونده
1H
اگه بازم بخوای ادامه بدی این چرخ خیاطی با تمام وسایلش از این پنجره پرت می‎کنم پایین
0A
از این بابت که احساس کردم هنوز برای کسی اهمیت دارم احساس غرور می‎کنم
1H
کیه که بتونه یه سال تموم گوشۀ خونه بشینه و درس بخونه؟
3S
پس چطور وارد کلیسا شدید؟
4W
من اومدم زنمو ببینم، می‎خوام احوالشو بپرسم
2N
هیچ یک از مدارک آماده نبود
3S
پستچی؟
4W
تو که جایی رو نداری
2N
کجا می‎ری؟
0A
به اونا، مادام، اطلاع ندادید که چه اتفاقی افتاده؟
2N
چرا خبری از اون به من ندادن
0A
اوقات فراموش‌نشدنی و پرخاطره‎ای رو با هم گذروندیم
3S
من یه روز مثل نور یه شمع خاموش می‌شم، من نمی‌خوام در میسالونگی بمیرم، من می‌خوام در کنار مردی که دوستش دارم بمیرم.
3S
باشه، باشه. دم در می‌دمش به کاسه‌بشقابی دو تا کاسه و قدح ازش می‌گیرم.
0A
دستور مرگ همۀ ما رو صادر کنید
0A
چرا هیچ کس برای تسلیم من پیش نمی‎یاد
0A
مصلحت من و تو حکم می‎کند که تو و خواهرت آذر مدتی از پایتخت دور شوید و در قصر تابستانی بمانید
2N
ممکنه تلویزیون خیلی پرمخاطب باشه.
2N
تو چی می‎خوای بگی مستر؟ همشو به یه خواب تبدیل کنی؟
0A
این زن، شوهر و تنها پسرشو توی جنگ با دیکتاتور دیاز از دست داد
2N
چرا تو پاریس دنبالش نمی‎گردین یا ژنوا
0A
یا داری کتاب می‌خوونی یا داری مقاله می‎نویسی.
0A
وقتی رفتم پابوس امام حسین قسمش دادم به دستای بریده حضرت عباس
3S
بی اتو که اصلاً دیگه نمی‌شه سر کرد.
1H
چرا چی؟ چرا حقوق من اینقده یا چرا حقوق تو اونقده؟ کدومش؟
0A
برید دورانت، هر کسی از رنج و اندوه سهمی داره
3S
به اون بنگاه مراجعه کردم
2N
چون به هر حال پس از چندی راز ما آشکار می‎شود و آن زمان دامنۀ خصومت دو کشور وسعت می‎یابد
2N
حالا صبحونتو بخور.
2N
من حتی حالا هم که می‎گن فرانسه رو خوب می‎دونم اغلب خیال می‎کنم معلوماتم در این زبان سطحیه
2N
اگر بلند شید بایستید بهتون می‎گم
2N
مادرش رو فرستاده، فرستاده که شده کل طاهره
3S
اما بویفیلد باعث شد هیوبرت اکیلی مخالف دستور من رفتار کنه.
0A
من هرگز به اونجا نرفتم.
3S
بله، خیلی خوب
2N
داروندار منو مادرم همین حیاطه که ارثیۀ پدرمه، چطور ممکنه بخشیده باشه‌اش به شما؟
0A
اتفاقاً اگر درست فکر بکنی تمام خصوصیات تئودور و مارتی یکیه
2N
چی می‎گی ژنرال؟ ما انقلاب کردیم که مردممون کشته نشن
0A
شما برید خریدای منزلو بکنید، بعد که برگشتید، منو سوار کنید که بریم منزل
2N
چهار سال پیش بالاخره سرطان از پا درش آورد
3S
تو خیابون کاپوسین، یه باره به نام مانهاتان
2N
گرگهای گشنه همچین کمین کردن که بیا و بیبین.
0A
هیچ‌کس رو ندیدم که از این لحاظ به من شباهت داشته باشه.
3S
مادمازل مارتن هم همین الان می‎رسه
2N
شوهر سابق دخترم مردی بود که سرمایۀ بسیاری فراهم آورد و برای دختر من ثروت زیادی باقی گذاشته، بنابراین خانم کنتس دریمون، از آقای کنت دریمون چیزی کسر نداره
2N
مادر و پروین به محله‎ای که آمنه و فرزندانش در آنجا زندگی می‎کنند می‏روند.
2N