transcription
stringlengths
3
299
emotion
class label
6 classes
لطفاً تنهامون بزار.
0A
به منزل لوئینو تلفن کردی؟
2N
بیا بشین کارت دارم.
2N
بعد از شهادت مهندس نتونستم، هر وقت خواستم بیام یه بغض سنگین اومد گلومو گرفت
3S
سلام بر یاران جوان
2N
نمی‌دونم چی بگم.
3S
من دنبال یک سند قدیمی به اسم پاپیروس بودم که فقط چند نفر از وجودش خبر دارن و در سنت آنسل نگهداری می‎شه
2N
آقای برتون که می‎دونیم چرا به اینجا میان، قراره در سوییت دروم اقامت کنند
2N
هیچی؟
4W
حوصلشو دارین دو کلمه باهاتون حرف بزنم؟
2N
چطور ممکنه تو فکر کنی هیچ اتفاقی نمی‌افته؟
4W
چون من دیروز به یک شوهر قدرنشناس خائن که نمایشنامه‌نویس اول رادیو هم شده مفتخر شدم.
0A
در قسمت‎های قبلی این نمایش شنیدیم که قلب امیررضا شریفی به شرط ناشناس‌ ماندن به امیرشفق پیوند می‌شه اما امیر به مرور زمان اطلاعاتی از زمان جنگ هشت ساله به زبان می‌آره.
2N
می‎خوام ببینم پیرهن سفیدۀ منو کجا گذاشته
2N
اگه بلایی به سرش بیاد یا اتفاقی براش بیفته، خداییشو بخواین شما مسئولید مادر
0A
هر آدمی که ادعای آدمیت می‎کنه، ضامن بدبختی و خوشبختی هم‌نوعشه
0A
این زنی که در کنار ناتالی ایستاده کیه؟
4W
لوک این روزا خیلی گرفتاره
2N
تغییر جای پای سر چارلز یعنی اینکه اون از چیزی به وحشت افتاده و ناگهان شروع به دویدن کرده تا اینکه قلبش از حرکت ایستاده
2N
امیر دلینا رو ترغیب می‌کنه تا از پدرش بخواد که همه چیز رو برای اون تعریف کنه.
2N
در اونجا در کشتی پکوئود استخدام شدیم اما ناخدای کشتی رو که آهاب نام داشت و یک پاشو در صید نهنگ از دست داده بود، ندیدیم
2N
بعضی چیزها نداره‏ها رئیس.
2N
ولش کنی می‌خواد تا خود قطب جنوب هم بره.
1H
تمام مقدسات قسم به من گفته بودن اون مُرده
3S
اون وقت مثل امروز تو خودت رو در اختیار من می‌گذاری؟
0A
برای بقیه سوییت‎هایی در نظر گرفتم
2N
هر چه زودتر به فکر تهیه یکی برای خودتان باشید آقا
1H
چه جوون جذابی، خودشم داره می‎یاد
1H
مسلم شد که کرایه‌کنندۀ اتومبیل خود اون بوده
2N
اون مرد رذل زندگی عاشقانۀ من و پاشا رو تباه کرد
3S
خاموش ابله
0A
هزاری هم که دختر نجیب باشه‎ها بازم دل داره.
0A
ولی من نمی‎تونم تسلیم یه عده آدم ناشناس بشم، اونا به من گفتند که اگه تا فردا اینجا رو ترک نکنم منو از بین می‎برن ولی من نمی‎خوام از اینجا برم و یک عده افراد ناباب رو به مراد دلشون برسونم.
0A
نوشته‎های منو؟
4W
چرا کارتونو عوض کردید؟
2N
با چه وسیله می‎تونه منو وادار به سکوت بکنه؟ من وکیل هستم خانم آرگانت، می‎دونید که پنجاه ساله دارم حرف می‎زنم، چه کسی می‎تونه منو ساکت کنه؟
0A
یه صفحه رو گرامافون؟
4W
ولی، ولی مادر تو هیچ‌وقت قبول نمی‌کنه.
5F
چطور جرات میکنی این حرفو بزنی، ها؟ شاید تصمیم گرفتی آخرین امید این زن رو هم ازش بگیری؟
0A
پریزاد دختر جهاندارخان با خداداد از بچگی با هم بزرگ شده بودن و اینقدر به هم اُنس داشتند که اگر یه روز همدیگه رو نمی‌دیدن مثل اینکه دنیا رو ازشون گرفته بودن
2N
چون از من تقاضای ازدواج کرده بود.
0A
با اینجور آدما که نمیشه در افتاد که
0A
باشه، من از اینجا می‎رم، خوبه؟
0A
در پیشگاه شما سخن‌گفتن کاری آسان نیست چرا که همۀ شما از اهالی دانش و از طالبان معرفتید.
2N
اتومبیل را به دقت معاینه کردم با اینکه شسته بودنش ولی روی صندلی عقبش هنوز لکه‎هایی دیده می‎شد که احتمال داشت لکۀ خون باشه
2N
ولی نه به عنوان یک ژنرال، به عنوان یکی از مردم، اون مثل مردم توقع داره بزودی همه چی درست بشه
2N
پرونده آقای سریا بسته شد خانم پاولر، خداحافظ
0A
همون‌طور که تئودور به شما اعتماد داشت، منم به شما اطمینان دارم.
3S
بله خیلی ناراحتم.
3S
فکر کنم باید برای اومدنش آماده بشیم.
1H
شما منو خُرد کردین
0A
قربونت برم، مامانِ خوبم
1H
بازم دهن به دهنش می‎زاری
0A
حالا که بخشیده چی می‌گی؟
0A
همیشه می‎تونم موسیقیشو صدای ساز زدنشو بشنوم، ولی هیچوقت حاضر نیستم صورتشو ببینم
3S
ببینم دستکش دستش بود یا نه
2N
دیگه فایده‎ای نداره
0A
خیلی خب، پس برم ببینم چی می‌گه
2N
من همیشه به هوش و ذکاوت تو ایمان داشتم و دارم
2N
اگه زدم سرتو شکستم نباید برگردی تو روم نگاه کنی.
0A
خونه؟
4W
سرهاتون رو بلند کنید
0A
آره راحت بگو
3S
بعد از این ناموفق‎تر هم میشم
2N
کارا چطور می‎گذره؟
2N
من سر فرصت راجع به اون ساعت با او صحبت می‎کنم.
2N
اما خیلی زود این فکر فراموش شد و ما وسایل سفر رو آماده کردیم
2N
می‎رم پیش همسایه.
0A
شما به چهارتا درخت نیمه جونو یه شیر آب و چهار تا دیوار می‎گی باغ؟
0A
عکاسی کار تازۀ منه، قبل از اون نقاش بودم.
2N
با نزاکت و ادب خاصی که خوشایند همست حرف می‎زنی
2N
اصلاً چرا باید همه بدونن که تو چقدر حقوق می‎گیری؟
0A
میخوای یا نه؟
0A
یه حیاط دویست زرعی اونم تو ملایر، کی بالاش پول می‎ده؟
0A
آخه دردش می‌آد.
1H
حرفتون شده؟
2N
این دوست منه، او رو من از خودم جدا نمی‎کنم
2N
ببین خواهرزادۀ عزیزم، شما هیچ ثروتی ندارید، هیچ ثروتی جز کمی امید. چون فعلاً وارث من هستید اما خوشبختانه من از سلامت کامل برخوردارم و کوشش دارم که هر قدر ممکن باشه زمان این سلامتی رو طولانی‎تر بکنم
2N
من اونها رو نمی‌شناسم فقط می‌دونم بیل هیچ‌وقت کسی رو نکشته.
0A
شما هر شب ساعت 9 مشغول کار می‎شید
2N
وعده داد که نتیجۀ گفتگوی خودشو بئاتریسو به من اطلاع بده
2N
تو از چیزی جانبداری نمی‎کردی؟ تو منکر شناختن چیزایی که می‎دونستی ماهیتشون چیه بودی.
0A
لیک مجرم همسری داشت و چند کودک قدونیم‌قد.
2N
گفتگوی این دو تبدیل می‌شه به یه مشاجره و امیر دچار حمله می‌شه.
2N
با شوور شما؟
4W
اونقدر از دست کسانی که فریبم می‌دادن، به عذاب اومده بودم که از داشتن یک مباشر درست و درستکار راضی و خوشحال بودم
3S
من به شما دستور ندادم خانم بلز، فقط گفتم فکر می‌کنم بهتره به کارهای طبقات پنجم و ششم برسین.
0A
ببین این یاسی چطوری به شما بفهمونه که یه زن موفقِ؟ کجای دنیا دیدی یه زن موفق در اوج موفقیت کنار بکشه، آخه؟
1H
تا بود مادر خدا بیامرزت، حالا هم نوبت خودته
0A
ولی شما این هتلو اداره نمی‎کنید درسته؟
0A
این شباهت به حدیه که اگر هر دو لخت باشیم هیچ کس نمی‌تونه تشخیص بده کدام یک از ما ولیعهد انگلستانه
2N
نه کاملاً
1H
فکر نمی‎کردم که یک روز دوباره با این اسم برخورد کنم و به سرنوشتش علاقه‎مند بشم
3S
اصن تو نمی‎خوای به من کمک کنی؟
0A
پس تو اینجوری اجباراً توی زندگیت شکست می‎خوری
0A
خاک عالم بر اون سرت کنن تم کانتی
3S
ای شیطون
1H
هنوز خاطرجمع نیستم اما فکر می‎کنم کاسه‎ای زیر نیم‎کاسشونه
2N
چون این بهترین آرزویه که یه مادر می‌تونه برای فرزندش داشته باشه
2N
چه کت قشنگی پوشیدی.
2N