transcription
stringlengths
3
299
emotion
class label
6 classes
قلعۀ پادگان پر از مهماته
2N
روزا تو چیپ‎ساید می‎زنیم و می‎خونیم، بعد میون شن‎ها بازی می‎کنیم و همدیگه رو تو خاک و ماسه می‌غلتونیم، قربان گاهی وقتا همدیگه رو زیر شن خاک می‎کنیم
1H
با تعجب شنیدم که در باز شد و صدای پا اومد تو هال، بعد هم داخل ناهارخوری شد.
5F
در قسمت‎های قبل شنیدیم در جدالی که بین امیرشفق و قلبش درمی‌گیره امیرشفق مغلوب می‌شه و به ملاقات ماه‌بانو می‌ره.
2N
چیزایی که توی دنیا هستند به خودی خود نه غم‌انگیزن نه شاد.
3S
من شرمنده‌ام مادر، من از روی اون شرمنده‌ام.
3S
تو اون زنو می‌شناسی؟
4W
صدای او بی‌شباهت به صدای تئودور نیست.
3S
دیدم آقایی از ماشینش پیاده شد و اومد طرف من.
2N
ببینم کسی از رستوران خارج نشد
2N
حالا من بچه‎ام؟
0A
ولی او قبل از اومدن به اینجا منو کجا دیده بود؟
4W
هرمان هسه، بعد از نگارش مهره‎های شیشه‎ای در سال 1946 موفق به اخذ جایزه نوبل شد
2N
عجب
0A
به نظرم یکم مشکوک بود
2N
من گفتم مدت کوتاهی صلاح این است که در قصر تابستانی سکنی کنید، همین
0A
نمی‌تونم بگم متعجب شد، اما مطمئنم که تا قبل از اومدن به اینجا اطلاع نداشت که شغل لویینو چیه.
2N
نانسی حالم هیچ خوب نیست. ضمناً تو هم دیگه نانسی مکلیستر نیستی.
3S
ما دچار یه مشکل شدیم.
3S
اما این‌جور پولها رو نمی‌شه خورد.
0A
خلاصه این نیست که هست.
0A
ته یه گنداب زندگی کردیم تا تو از مردی حمایت کنی که فقط به فکر خودش بود.
0A
اون موضوع رو به من گفته
1H
باید طوری رفتار کنم که کاملاً نسبت به من اعتماد پیدا کنه
2N
حق اینه که من هرگز سختی‎ها و نامرادی‎های زندگی خودمو فراموش نکنم
2N
نفهمیدم
2N
و فکر نکردید که دزدیدن یک دختر از طرف فرمانروای بزرگ اسپانیا چه کار زشت و ناپسندیه؟
0A
و سرانجام کار به جایی می‌رسه که آگوستوس بر شرافت و عشق لعنت و نفرین می‎فرسته و بدین ترتیب دوستانشو تحقیر می‌کنه و اونا رو با خفت و خواری از خودش می‌رونه
2N
حال بشنویم آخرین بخش از سرگذشت پروین اعتصامی را.
2N
مادرم؟ نه آقای بازپرس
5F
شمارۀ آپارتمانو ازت پرسید؟
2N
دوک بی‌جهت اصرار نکن
0A
کارت ثبت اسامی مشتریان هتل کجاست؟
2N
وضعمون هر روز داره بدتر می‎شه
3S
منم می‎خوام از اون نفرت بزرگ فرار کنم، می‎فهمی؟
3S
خیلی عذر میخواما، من خودم می‎دونم وضع مزاجیم چجوریه، هر وقت دیدم لازمه استراحت بکنم، این کارو می‎کنم
0A
بله می‎تونم بزنم
2N
و الا خودش هم باید مرده باشه.
2N
تا اونجایی که من منظمش کردم چندتا دفتر شعر، یه مجموعه قصه‎های کوتاه، چندین دفتر خاطرات روزانه و یادداشت‎های پراکنده
2N
این مرد کیه، دوناسل؟
0A
به اون شماره‎ای که داده بودین تلفن کردم.
3S
باید بری مدرسه.
2N
ای وای! روی پلاک اون هم حک شده فرهود زندی وکیل پایه یک دادگستری.
4W
به کارآگاه لاپوئنت بگو که در مورد ثبت‎نامش رسیدگی بکنه
2N
چه می‌دونم
3S
جروواجرش می‌کنم.
0A
الیزابت بعد از سردرگمی‎های بسیار در میون آرزوهای مختلف، سرانجام نوزاد رو در آغوش می‌گیره و در گوش چپ اون اینطور زمزمه می‌کنه
2N
اما ای کاش بیماری قلبی داشتم.
3S
اون در تمام این سال‎ها پول می‎فرستاده.
3S
بی‎جهت از دستش عصبانی هستی
1H
تو می‌تونی این عکسها رو به او نشون بدی.
2N
دیوانه، بچه‎شم مثل خودش سادیسمیه.
0A
اون طفل معصوم که دیوونه شده رفته پی کارش
0A
اگه این حرفو به من زدی، بخاطر دوستی با من نبود، بلکه برای این بود که بتونی بدجنسی کنی
0A
کی گریه می‎کنه ننه؟
0A
خودتم خوب می‌دونی اون چه تغییراتی کرده
0A
تو رو دوست داشتم احمق
0A
هتل‎های کوچیک رو چک کنین، اون همیشه عاشق هتل‎های کوچیک بوده حتی مسافرخونه‎ها
0A
ضبط‌‌صوتم بود.
2N
با اونکه نزدیکِ یک ماه بود که ما حرکت کرده بودیم هنوز ناخدا آهاب رو ندیده بودیم
2N
با من کار دارن.
2N
التماس زن که آمنه نام داشت به جایی نرسید.
2N
از اون دسته آدمایی هستم که دریا رو خیلی دوست دارم
2N
ببینم نکنه آقا ریاضی هم گل بو کرده بعدش این‌جوری شده؟
4W
نوشتن کار اصلی منه
0A
مگه تاجرباشی می‌زاره پاشو از در خونه بزاره بیرون.
0A
و سرانجام وقتی دیگه نمی‌تونه بی‎ادبی‎ها و گستاخی‎ها و رفتارهای بد فرزندشو تحمل کنه، به تدبیر آقای بینس وانگر اونو به شهری دور می‌فرسته تا در یک مدرسه شبانه‎روزی تحصیل کنه
2N
عاشق دوناسل؟
0A
تحصیل در مدرسۀ ایران بتل و آشنایی با مدیرۀ آگاهش میس شولر برای او فرصتی فراهم آورد تا با ادبیات جهان نیز آشنایی یابد.
2N
بزودی من امپراطور خواهم شد
0A
به نظر می‎رسه مسیر سفر تا پایتخت خسته‎ات کرده
2N
خیال کردی با کی طرفی؟
0A
نمی‎دونم
5F
در این خصوص هم که امری بس عظیم و دشوار است باید مطالعه شود
2N
شاید بعد از کاتولیک شدنش اصلاح شد
1H
اگه بین این عده فقط یک نفر پیدا بشه که این پولو بخواد، چه بهتر
0A
فردا؟
4W
کارتون چیه خانم تامسند
2N
امروز زبیده خانوم عیال تاجرباشی به من سفارش کرد که بهت بگم یه خورده چیت و چلوار و تافته و اطلسی واسشون ببری.
2N
این آقا تو کل فامیل به تنبلی معروفه بعد من ساده فکر می‎کنم راست می‎گه.
0A
شنیدم آقای پرکینز هیچوقت از اتاقش خارج نمی‎شده، تو اطلاع نداری که چجوری وقتشو می‎گذروند؟
2N
فردا شب میای تو آسمون
1H
خطوط رنجو بدبختی رو در چهرۀ جوان او ببین.
0A
من، نمی‎دونم چرا خانم می‎خوان من رو مرخص کنه، من مستحق این مجازات نبودم. همیشه سعی کردم که خدماتم موردپسند خانوم باشه
3S
چیزی که با اون همه عشق شروع شده، با این همه نفرت تموم بشه
3S
اون نشونیمو داشت
4W
چرا می‎خواین این دختر بیچاره رو بندازین تو آتیش؟
0A
من یه دختر داشتم که خدا بیامرزتش
3S
خواهرم هم می‌گه تو باید حتماً بیای.
0A
دو سال در کشتی‎های تجارتی کار کردم اما چون خسته شده بودم از اون شغل دست کشیدم و تصمیم گرفتم که در کشتی صید نهنگ کار کنم
2N
گریس؟
4W
خداییش ارث پدر نرگسه و باید داد دست خودش بره پی کارش
0A
چون اونجا اولین نقطه از آمریکاست که در اون شروع به صید نهنگ شد
2N
اصلاً باشه چه اهمیتی داره؟
0A
من اصلاً اهمیت نمی‌دم من فقط دلم می‌خواد جایی برم.
0A
حتی یه قطره اشک هم برای این حرفها نمی‎ریزم.
0A
براتون ننوشت؟
4W
در مغازه رو که چهار طاق باز گذاشتم، دیگه می‎خوای چکارش کنم؟
0A
پس من همین‎جا منتظرش می‎مونم
0A
قاتل او هستی، هر کاری از تو ساخته است، هر کاری، دیگه نمیخوام تو رو ببینم، هرگز. برو بیرون.
0A