line
stringlengths
5
329
نیام: پوشش، غلاف
نیایش: آفرین، پرستش، دعا، سبحه، طاعت، عبادت، عبودیت، مناجات، نماز، ورد
نیت: آهنگ، اندیشه، باطن، ضمیر، عزم، عزیمت، غرض، فکر، قصد، مراد، مقصد، میل، نقشه
نیر: تابناک، تابنده، روشن، روشنی‌بخش، منور، منیر، نورانی
نیران: جهنم، دوزخ، سقر، نار، هاویه & بهشت
نیرنج: 1 حقه، فسون، کلک، مکر، نیرنگ 2 افسون، جادو، سحر
نیرنگ: افسون، تزویر، تغابن، حقه، حقه، حیله، خدعه، دستان، دغا، ریو، شید، شیله‌پیله، طلسم، فریب، فریب، فسون، فسوس، گول، مکر
نیرنگ‌باز: جادوگر، حقه‌باز، حیله‌گر، شارلاتان، شعبده‌باز، فریبنده، محتال، مکار
نیرو: توان، توانایی، زور، طاقت، قدرت، قوا، قوت، قوه، کارمایه، مقاومت، یارا
نیروبخش: انرژی‌زا، مقوی، نیروزا
نیرومند: باقوت، بانیرو، پرزور، پرزور، پرقوت، توانا، زورمند، قوی، قوی، قوی‌جثه، مقتدر & ضعیف
نیز: ایضاً، باز، هم، همان، همچنین
نیزار: بیشه، بیشه‌زار، نیستان
نیزه: خنجر، دشنه، رمح، زوبین، شمشیر
نیست: تلف، زایل، قلع‌وقمع، محو، مضمحل، معدوم، منهدم، نابود، نیستی، هلاک
نیستان: بیشه‌زار، غابه، نیزار
نیستی: اضمحلال، تباهی، زوال، عدم، فقر، فنا، لاوجود، مرگ، نابودی، نبود، نیست، هلاکت & هستی
نیش: 1 نشتر، نیشتر 2 زخم 3 نوک & نوش
نیش‌وکنایه: زخم‌زبان، سرزنش، طعنه
نیشتر: نشتر، نیش
نیشدار: اهانت‌آمیز، تند، زننده، کنایه‌آمیز، گزنده
نیک: 1 خوب، نکو، نیکو، هژیر 2 خوش، مطبوع 3 پسندیده، ستوده، مستحسن 4 زیبا، ظریف 5 تمام، کامل 6 بسیار، خیلی، زیاد، سخت & بد، ناپسند
نیکا: حبذا، خنکا، خوشا & وای، بد
نیک‌اختر: بختیار، خوش‌اقبال، خوش‌شانس، خوش‌طالع، سعید، نیکبخت & بداقبال، سیه‌روز
نیک‌اندیش: خیراندیش، خیرخواه، مصلح، نیک‌سگال، نیک‌فطرت & بداندیش، بدسگال
نیک‌بخت: بختیار، خوش‌اقبال، خوشبخت، دولتمند، سعادتمند، نیک‌اختر & بداختر، بدبخت
نیک‌پی: خوش‌قدم، خوش‌یمن، مبارک‌پی، میمون & بدقدم
نیک‌خصلت: خوش‌خلق، خوشخو، نیک‌خصال، نیک‌خلق، نیک‌سیرت & بدخصلت
نیک‌خلق: خوش‌اخلاق، خوش‌خلق، خوشخو، فرشته‌خو، نیک‌خصلت، نیک‌سیرت، نیکوخصال & بدخلق
نیکخو: باعاطفه، خوش‌خلق، خوشخو، مهربان، نرم‌خو، نیک‌خلق، نیک‌سیرت & بدخو
نیکخواه: خوش‌فطرت، خیراندیش، مصلح، نیک‌دل، نیک‌سرشت، نیک‌سگال، نیک‌فطرت، نیک‌نفس & بدخواه
نیکخویی: خوش‌اخلاقی، خوش‌خلقی، خوشخویی، مهربانی & بداخمی، بدخلقی، بدخیمی، ترشرویی، ترشرویی، تندخویی، درشتخویی، زشت‌خویی، عبوسی
نیک‌سرشت: خوب‌سرشت، خوش‌ذات، خوش‌طینت، خوش‌نیت، نیک‌خواه، نیک‌نهاد، نیکوسرشت & بداصل، بدذات، بدطینت، بدنهاد
نیک‌فال: اقبالدار، اقبالمند، خوش‌شانس، خوش‌طالع & بداقبال، بی‌طالع
نیک‌فرجام: خوش‌عاقبت، خوش‌فرجام، عاقبت‌بخیر & برعاقبت، بدفرجام
نیک‌محضر: خوش‌صحبت، خوش‌معاشرت، نیکومحضر & بدمعاشرت
نیک‌منظر: جمیل، خوبرو، خوشکل، زیبا، شکیل، صبیح، ماهرخ، مهسا & بدمنظر
نیک‌نهاد: خوش‌فطرت، نیک‌سرشت، نیک‌سیرت، نیکوسرشت، نیکونهاد & بدنهاد
نیکبخت: خوش‌اقبال، خوشبخت، سعادتمند، سعید، کامیاب، نیک‌اختر، همایون & بدبخت
نیکبختی: بختیاری، خوشبختی، سعادت، فلاح & بدبختی
نیکچهر: پریچهر، خوش‌سیما، خوشگل، دلارا، زیبا، قشنگ، ماهرو، مقبول، مه‌جبین، مهوش
نیکخو: خوش‌اخلاق، خوش‌خلق، خوشخو، نیکوخصال & بدخو
نیکخواه: خوش‌باطن، خیراندیش، خیرخواه، نیک‌نفس، نیکوسرشت & بدخواه
نیکخواهی: احسان، خیراندیشی، نیک‌منش & بدخواهی
نیکخویی: خوش‌اخلاقی، خوشخویی، نیک‌نفس & بدخویی
نیکروز: خوشبخت، رستگار، سعادتمند، سعید & سیه‌روز
نیکنام: خوشنام & بدنام
نیکو: آراسته، بدیع، پاکیزه، پسندیده، جمیل، حسنه، خوب، خوب، خوش، زیبا، شایسته، لعبت، مستحسن، نکو، نیک، نیکوروی، هژیر
نیکوبیان: خوش‌بیان، خوش‌صحبت، نیکوسخن & بدسخن
نیکوحال: 1 تندرست، سالم 2 خوشحال، خوشوقت & بدحال
نیکورو: جمیل، خوبرو، زیبا، قشنگ، نکورو & زشت
نیکوسرشت: خوش‌باطن، نیکخواه، نیک‌سرشت، نیکونهاد & بدسرشت
نیکوکار: بخشنده، خیر، درستکار، صالح، کریم، محسن، نکوکردار، نیک‌کنش، نیکوکردار & بدکردار
نیکوکاری: احسان، بخشش، کرم، نکوکرداری، نیک‌کنشی & بدکرداری
نیکوکردار: خوش‌رفتار، روش، نیک، نیک‌رفتار، نیکوکار & بدکردار
نیکوگفتار: خوش‌بیان، خوش‌سخن، خوش‌کلام، خوش‌گفتار & بدگفتار
نیکومحضر: خوش‌سخن، خوش‌گفتار، خوش‌معاشرت، نیکوگفتار & ناخوش‌محضر
نیکونهاد: خوش‌ذات، خوش‌فطرت، خوش‌قلب، نیک‌خلق، نیک‌سیرت، نیک‌فطرت، نیکوخصال & بدنهاد
نیکونهادی: خوش‌ذاتی، خوش‌قلبی، نیک‌سرشتی، نیک‌فطرتی، نیک‌نفس & بدنهاد
نیکویی: 1 احسان، خوبی، خوبی، نکویی، نیکی 2 جمال، زیبایی & بدی
نیکی: احسان، خوبی، خیر، نکویی، نیکویی & بدی
نیل: 1 تحصیل، حصول، دستیابی، رسیدن، کسب 2 بخشش، دهش، عطیه
نیل‌فام: کبود، نیلگون، نیلی‌رنگ، نیلی
نیلگون: آبی، ارزق، اغبر، کبود، کبود، نیلی، نیل‌فام
نیم: 1 نصفه، نصف، نیمه 2 میان، وسط
نیم‌گرم: ولرم & سرد، داغ
نیمدار: کارکرده، مستعمل & نو
نیمروز: 1 ظهر 2 خاور، مشرق & 1 پسین، 2 باختر
نیمه: 1 شقه، نصف، نصفه، نیم، نیمه، یک‌دوم 2 نیمچه
نیو: پهلوان، دلیر، شجاع، قهرمان، گرد، یل
نیوشا: 1 سروش 2 مستمع 3 حرف‌شنو، سامع، شنوا
نیوشنده: سامع، شنونده، مستمع، نیوشا
نیوه: افغان، زاری، لابه، ناله
وا: 1 باز 2 جدا، سوا 3 شکفته 4 آش 5 با & بسته
وااسفا: افسوس، دریغ، واحسرتا، واویلا، هیهات
وابستگان: اتباع، اقربا، اقوام، خویشاوندان، متعلقان، نزدیکان، & بیگانگان
وابستگی: ارتباط، انس، بستگی، پیوستگی، تعلق، تعلق‌خاطر، رابطه، علاقه، علقه
وابسته: 1 خویش، خویشاوند، قریب، قوم، متعلق، منسوب 2 غیرمستقل 3 بسته، متوقف، مربوط، مشروط، منوط، موقوف 4 تابع، مطیع، منقاد 5 پابند، طفیلی، متصل، مرتبط، ملحق 6 اتاشه، & مستقل
واپس: 1 استرداد، اعاده، بازپس، رد، عودت، معاودت 2 بعداز، دنبال
واپسگرا: ارتجاعی، سنت‌گرا، قهقرایی، محافظه‌کار، مرتجع، & پیشرو، پیشتاز
واپسگرایی: ارتجاع، تحجر، & نوگرایی
واپسین: آخر، آخرین، بازپسین، بازپسین، فرجام، متاخر، نهایی، & آغازین
وات: 1 کلمه، واژه 2 سخن 3 پوستین
واتگر: 1 سخن‌سرا، سخنگو، سخنور 2 داستانسرا، قصه‌سرا، قصه‌گو 3 پوستین‌دوز، فراء
واثق:، پایدار، ثابت، محکم، مطمئن، معتمد، & نامطمئن
واج: 1 سخن، کلام، گفتار 2 حرف، صوت 3 حیران، سرگردان، گیج، متحیر
واجب: 1 بایسته، دربایست، ضرور، ضروری، فرض، لازم 2 درخور، سزاوار، شایسته & غیرواجب، مستحب
واجبی: 1 مشاهره، مقرری، وظیفه 2 آهک‌وزرنیخ، نوره
واجگاه: مخرج
واجد: 1 حائز، دارا، دارنده 2 توانگر، غنی، منعم 3 پیچک، عشقه
واجستن: بازبینی، تفحص، جستجو کردن، واجویی، یافتن
واحد: تنها، فرد، فرید، مفرد، مقیاس، منفرد، منفرد، وحید، یکتا، یکه، یگانه
واحسرتا: افسوس، دریغ، دریغا، وااسفا
واحه: آبادی
واخوانی: دوباره‌خوانی، مطابقه، مقابله
واخواهی: 1 اعتراض، پرخاش 2 رد، نکول
واخورده: 1 حیران، سرگشته، متحیر، هاج‌وواج 2 دلزده، سرخورده، مایوس، نومید 3 شکست‌خورده، مغلوب، & امیدوار
وادار: 1 الزام، مجبور، ملزم 2 تحریص، تحریک، تشویق
واداشته: 1 مجبور، مکلف، ملزم، ناچار، ناگزیر 2 برانگیخته
واده: 1 اصل، مبنا 2 پایه، پی، شالوده