id
stringlengths
36
36
title
stringlengths
2
55
context
stringlengths
500
7.17k
question
stringlengths
9
235
is_impossible
bool
1 class
answers
sequence
8ab8881d-6d07-4e60-ad10-9eb8fbc35c64
ونکوور
ونکوور به «شهرِ محله‌ها» مشهور شده‌است. هر کدام از محله‌های ونکوور یک ترکیب نژادی-فرهنگیِ متمایز و مخصوص خود را دارا هستند. در گذشته ساکنانِ ونکوور، با اصالتِ انگلیسی، اسکاتلندی و ایرلندی بزرگترین گروهِ قومیتی در این شهر به حساب می‌آمدند. اِلِمان‌های فرهنگی-اجتماعیِ یک جامعهٔ بریتانیایی همچنان در بعضی مناطقِ این شهر مشهود و بارز هستند، به خصوص در گرنویل جنوبی و کریزدِیل. آلمانی‌ها دومین جمعیتِ اروپاییِ غالب در ونکوور هستند که در قدیم بخشِ مهمی از نیروی اجتماعی-اقتصادیِ جامعهٔ ونکوور را تشکیل می‌دادند. با ظهورِ احساس و تفکرِ جمعیِ ضد آلمانی با شروع جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴ این نقشِ آلمانی‌ها کمرنگ‌تر شد. امروزه چینی‌ها بزرگترین گروه قومیتی در شهر هستند که دارای یک جامعهٔ درون-محوری هستند و همگی به زبان چینی با لهجه‌های گوناگون صجبت می‌کنند؛ مانند کانتونی و ماندارین. محله‌هایی در این شهر دارای مناطقی با توزیع نژادی یکنواخت و متمایزی هستند؛ مانند محله چینی‌ها، محلهٔ هندی‌ها (مشهور به بازار پنجابی)، محلهٔ ایتالیایی‌ها (مشهور به ایتالیای کوچک)، محلهٔ یونانی‌ها (Greektown) و محلهٔ ژاپنی‌ها.
آلمانی‌ها چندمین جمعیت غالب در ونکوور هستند؟
false
{ "text": [ "دومین" ], "answer_start": [ 384 ] }
625fcde5-9a7f-4a09-881f-df802badc5be
ونکوور
ونکوور به «شهرِ محله‌ها» مشهور شده‌است. هر کدام از محله‌های ونکوور یک ترکیب نژادی-فرهنگیِ متمایز و مخصوص خود را دارا هستند. در گذشته ساکنانِ ونکوور، با اصالتِ انگلیسی، اسکاتلندی و ایرلندی بزرگترین گروهِ قومیتی در این شهر به حساب می‌آمدند. اِلِمان‌های فرهنگی-اجتماعیِ یک جامعهٔ بریتانیایی همچنان در بعضی مناطقِ این شهر مشهود و بارز هستند، به خصوص در گرنویل جنوبی و کریزدِیل. آلمانی‌ها دومین جمعیتِ اروپاییِ غالب در ونکوور هستند که در قدیم بخشِ مهمی از نیروی اجتماعی-اقتصادیِ جامعهٔ ونکوور را تشکیل می‌دادند. با ظهورِ احساس و تفکرِ جمعیِ ضد آلمانی با شروع جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴ این نقشِ آلمانی‌ها کمرنگ‌تر شد. امروزه چینی‌ها بزرگترین گروه قومیتی در شهر هستند که دارای یک جامعهٔ درون-محوری هستند و همگی به زبان چینی با لهجه‌های گوناگون صجبت می‌کنند؛ مانند کانتونی و ماندارین. محله‌هایی در این شهر دارای مناطقی با توزیع نژادی یکنواخت و متمایزی هستند؛ مانند محله چینی‌ها، محلهٔ هندی‌ها (مشهور به بازار پنجابی)، محلهٔ ایتالیایی‌ها (مشهور به ایتالیای کوچک)، محلهٔ یونانی‌ها (Greektown) و محلهٔ ژاپنی‌ها.
ساکنان ونکوور از چه نژادهایی بودند؟
false
{ "text": [ "انگلیسی، اسکاتلندی و ایرلندی" ], "answer_start": [ 159 ] }
5785cd16-3d58-492f-b7ed-d11f54391993
ونکوور
ونکوور به «شهرِ محله‌ها» مشهور شده‌است. هر کدام از محله‌های ونکوور یک ترکیب نژادی-فرهنگیِ متمایز و مخصوص خود را دارا هستند. در گذشته ساکنانِ ونکوور، با اصالتِ انگلیسی، اسکاتلندی و ایرلندی بزرگترین گروهِ قومیتی در این شهر به حساب می‌آمدند. اِلِمان‌های فرهنگی-اجتماعیِ یک جامعهٔ بریتانیایی همچنان در بعضی مناطقِ این شهر مشهود و بارز هستند، به خصوص در گرنویل جنوبی و کریزدِیل. آلمانی‌ها دومین جمعیتِ اروپاییِ غالب در ونکوور هستند که در قدیم بخشِ مهمی از نیروی اجتماعی-اقتصادیِ جامعهٔ ونکوور را تشکیل می‌دادند. با ظهورِ احساس و تفکرِ جمعیِ ضد آلمانی با شروع جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴ این نقشِ آلمانی‌ها کمرنگ‌تر شد. امروزه چینی‌ها بزرگترین گروه قومیتی در شهر هستند که دارای یک جامعهٔ درون-محوری هستند و همگی به زبان چینی با لهجه‌های گوناگون صجبت می‌کنند؛ مانند کانتونی و ماندارین. محله‌هایی در این شهر دارای مناطقی با توزیع نژادی یکنواخت و متمایزی هستند؛ مانند محله چینی‌ها، محلهٔ هندی‌ها (مشهور به بازار پنجابی)، محلهٔ ایتالیایی‌ها (مشهور به ایتالیای کوچک)، محلهٔ یونانی‌ها (Greektown) و محلهٔ ژاپنی‌ها.
ونکوور به چه چیزی مشهور شده‌است؟
false
{ "text": [ "شهرِ محله‌ه" ], "answer_start": [ 11 ] }
6bf36539-fe4b-4fe3-acc8-783d89db1e51
ونکوور
ونکوور به «شهرِ محله‌ها» مشهور شده‌است. هر کدام از محله‌های ونکوور یک ترکیب نژادی-فرهنگیِ متمایز و مخصوص خود را دارا هستند. در گذشته ساکنانِ ونکوور، با اصالتِ انگلیسی، اسکاتلندی و ایرلندی بزرگترین گروهِ قومیتی در این شهر به حساب می‌آمدند. اِلِمان‌های فرهنگی-اجتماعیِ یک جامعهٔ بریتانیایی همچنان در بعضی مناطقِ این شهر مشهود و بارز هستند، به خصوص در گرنویل جنوبی و کریزدِیل. آلمانی‌ها دومین جمعیتِ اروپاییِ غالب در ونکوور هستند که در قدیم بخشِ مهمی از نیروی اجتماعی-اقتصادیِ جامعهٔ ونکوور را تشکیل می‌دادند. با ظهورِ احساس و تفکرِ جمعیِ ضد آلمانی با شروع جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴ این نقشِ آلمانی‌ها کمرنگ‌تر شد. امروزه چینی‌ها بزرگترین گروه قومیتی در شهر هستند که دارای یک جامعهٔ درون-محوری هستند و همگی به زبان چینی با لهجه‌های گوناگون صجبت می‌کنند؛ مانند کانتونی و ماندارین. محله‌هایی در این شهر دارای مناطقی با توزیع نژادی یکنواخت و متمایزی هستند؛ مانند محله چینی‌ها، محلهٔ هندی‌ها (مشهور به بازار پنجابی)، محلهٔ ایتالیایی‌ها (مشهور به ایتالیای کوچک)، محلهٔ یونانی‌ها (Greektown) و محلهٔ ژاپنی‌ها.
کدام شهر کانادا به شهر محله‌ها مشهور شده‌است؟
false
{ "text": [ "ونکوور" ], "answer_start": [ 0 ] }
49c26b97-cf70-42cf-abd1-f6db12a7008b
ونکوور
ونکوور به «شهرِ محله‌ها» مشهور شده‌است. هر کدام از محله‌های ونکوور یک ترکیب نژادی-فرهنگیِ متمایز و مخصوص خود را دارا هستند. در گذشته ساکنانِ ونکوور، با اصالتِ انگلیسی، اسکاتلندی و ایرلندی بزرگترین گروهِ قومیتی در این شهر به حساب می‌آمدند. اِلِمان‌های فرهنگی-اجتماعیِ یک جامعهٔ بریتانیایی همچنان در بعضی مناطقِ این شهر مشهود و بارز هستند، به خصوص در گرنویل جنوبی و کریزدِیل. آلمانی‌ها دومین جمعیتِ اروپاییِ غالب در ونکوور هستند که در قدیم بخشِ مهمی از نیروی اجتماعی-اقتصادیِ جامعهٔ ونکوور را تشکیل می‌دادند. با ظهورِ احساس و تفکرِ جمعیِ ضد آلمانی با شروع جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴ این نقشِ آلمانی‌ها کمرنگ‌تر شد. امروزه چینی‌ها بزرگترین گروه قومیتی در شهر هستند که دارای یک جامعهٔ درون-محوری هستند و همگی به زبان چینی با لهجه‌های گوناگون صجبت می‌کنند؛ مانند کانتونی و ماندارین. محله‌هایی در این شهر دارای مناطقی با توزیع نژادی یکنواخت و متمایزی هستند؛ مانند محله چینی‌ها، محلهٔ هندی‌ها (مشهور به بازار پنجابی)، محلهٔ ایتالیایی‌ها (مشهور به ایتالیای کوچک)، محلهٔ یونانی‌ها (Greektown) و محلهٔ ژاپنی‌ها.
هر کدام از محله‌های ونکوور چه ویژگی خاص خود را دارند؟
false
{ "text": [ "ترکیب نژادی-فرهنگیِ متمایز" ], "answer_start": [ 70 ] }
f386de95-8184-4d86-b39c-a1be7db3ed4f
ونکوور
ونکوور به «شهرِ محله‌ها» مشهور شده‌است. هر کدام از محله‌های ونکوور یک ترکیب نژادی-فرهنگیِ متمایز و مخصوص خود را دارا هستند. در گذشته ساکنانِ ونکوور، با اصالتِ انگلیسی، اسکاتلندی و ایرلندی بزرگترین گروهِ قومیتی در این شهر به حساب می‌آمدند. اِلِمان‌های فرهنگی-اجتماعیِ یک جامعهٔ بریتانیایی همچنان در بعضی مناطقِ این شهر مشهود و بارز هستند، به خصوص در گرنویل جنوبی و کریزدِیل. آلمانی‌ها دومین جمعیتِ اروپاییِ غالب در ونکوور هستند که در قدیم بخشِ مهمی از نیروی اجتماعی-اقتصادیِ جامعهٔ ونکوور را تشکیل می‌دادند. با ظهورِ احساس و تفکرِ جمعیِ ضد آلمانی با شروع جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴ این نقشِ آلمانی‌ها کمرنگ‌تر شد. امروزه چینی‌ها بزرگترین گروه قومیتی در شهر هستند که دارای یک جامعهٔ درون-محوری هستند و همگی به زبان چینی با لهجه‌های گوناگون صجبت می‌کنند؛ مانند کانتونی و ماندارین. محله‌هایی در این شهر دارای مناطقی با توزیع نژادی یکنواخت و متمایزی هستند؛ مانند محله چینی‌ها، محلهٔ هندی‌ها (مشهور به بازار پنجابی)، محلهٔ ایتالیایی‌ها (مشهور به ایتالیای کوچک)، محلهٔ یونانی‌ها (Greektown) و محلهٔ ژاپنی‌ها.
دومین جمعیت غالب در ونکوور از چه کشوری هستند؟
false
{ "text": [ "آلمانی‌" ], "answer_start": [ 374 ] }
6b80dcb9-3b66-48b3-99bc-6e9eb9233a6b
ونکوور
اسناد باستان‌شناسان حاکی از حضور اقوام بومی در ونکوور در حدود ۸۰۰۰ تا ۱۰٬۰۰۰ سال قبل هستند. این شهر بر روی مناطق سنتی و در حال حاضر بر سرزمین‌های تاریخیِ بومیانِ «اسکوامیش»، «موسکوویم» و «تسلیل-واوتوث» از مردمان قبایل ساکن در مناطق ساحلی «سالیش» قرار گرفته‌است. آن‌ها دهکده‌هایی در مناطق مختلفِ ونکوور کنونی داشتند، از جمله استنلی پارک، نهر فالس، کیتسیلانو، پوینت‌گری و مناطق نزدیک به دهانهٔ رود فریزر.اروپایی‌ها برای اولین بار زمانی با منطقهٔ کنونیِ ونکوور آشنا شدند که کاشف اسپانیایی، خوزه ماریا نارواز، ساحل پوینت‌گریِ کنونی و بخش‌هایی از شاخاب بورارد را در سال ۱۷۹۱ کشف کرد (اگرچه یک نویسنده ادعا کرده‌است که فرانسیس دریک، دریاسالارِ انگلیسی در سال ۱۵۷۹ از این منطقه دیدار کرده‌است)کاشف و تاجر کمپانی شمال غرب سایمون فریزر و خدمه کشتی‌اش اولین اروپایی‌هایی بودند که پا بر مناطق کنونی شهر ونکوور نهادند. در سال ۱۸۰۸، آن‌ها از بخش پایینیِ شرق رود فریزر به این منطقه سفر کردند و احتمالاً تا پوینت‌گری پیش‌روی داشتند.
ونکوور بر چه سرزمین هایی قرار دارد؟
false
{ "text": [ "بر سرزمین‌های تاریخیِ بومیانِ «اسکوامیش»، «موسکوویم» و «تسلیل-واوتوث» از مردمان قبایل ساکن در مناطق ساحلی «سالیش» قرار گرفته‌است." ], "answer_start": [ 132 ] }
d6bc3892-4cb4-4c09-8d44-82d5578530f8
ونکوور
اسناد باستان‌شناسان حاکی از حضور اقوام بومی در ونکوور در حدود ۸۰۰۰ تا ۱۰٬۰۰۰ سال قبل هستند. این شهر بر روی مناطق سنتی و در حال حاضر بر سرزمین‌های تاریخیِ بومیانِ «اسکوامیش»، «موسکوویم» و «تسلیل-واوتوث» از مردمان قبایل ساکن در مناطق ساحلی «سالیش» قرار گرفته‌است. آن‌ها دهکده‌هایی در مناطق مختلفِ ونکوور کنونی داشتند، از جمله استنلی پارک، نهر فالس، کیتسیلانو، پوینت‌گری و مناطق نزدیک به دهانهٔ رود فریزر.اروپایی‌ها برای اولین بار زمانی با منطقهٔ کنونیِ ونکوور آشنا شدند که کاشف اسپانیایی، خوزه ماریا نارواز، ساحل پوینت‌گریِ کنونی و بخش‌هایی از شاخاب بورارد را در سال ۱۷۹۱ کشف کرد (اگرچه یک نویسنده ادعا کرده‌است که فرانسیس دریک، دریاسالارِ انگلیسی در سال ۱۵۷۹ از این منطقه دیدار کرده‌است)کاشف و تاجر کمپانی شمال غرب سایمون فریزر و خدمه کشتی‌اش اولین اروپایی‌هایی بودند که پا بر مناطق کنونی شهر ونکوور نهادند. در سال ۱۸۰۸، آن‌ها از بخش پایینیِ شرق رود فریزر به این منطقه سفر کردند و احتمالاً تا پوینت‌گری پیش‌روی داشتند.
این شهر در چه مناطقی است؟
false
{ "text": [ "این شهر بر روی مناطق سنتی" ], "answer_start": [ 92 ] }
cae559ed-2268-419c-869e-c36160ac3953
ونکوور
اسناد باستان‌شناسان حاکی از حضور اقوام بومی در ونکوور در حدود ۸۰۰۰ تا ۱۰٬۰۰۰ سال قبل هستند. این شهر بر روی مناطق سنتی و در حال حاضر بر سرزمین‌های تاریخیِ بومیانِ «اسکوامیش»، «موسکوویم» و «تسلیل-واوتوث» از مردمان قبایل ساکن در مناطق ساحلی «سالیش» قرار گرفته‌است. آن‌ها دهکده‌هایی در مناطق مختلفِ ونکوور کنونی داشتند، از جمله استنلی پارک، نهر فالس، کیتسیلانو، پوینت‌گری و مناطق نزدیک به دهانهٔ رود فریزر.اروپایی‌ها برای اولین بار زمانی با منطقهٔ کنونیِ ونکوور آشنا شدند که کاشف اسپانیایی، خوزه ماریا نارواز، ساحل پوینت‌گریِ کنونی و بخش‌هایی از شاخاب بورارد را در سال ۱۷۹۱ کشف کرد (اگرچه یک نویسنده ادعا کرده‌است که فرانسیس دریک، دریاسالارِ انگلیسی در سال ۱۵۷۹ از این منطقه دیدار کرده‌است)کاشف و تاجر کمپانی شمال غرب سایمون فریزر و خدمه کشتی‌اش اولین اروپایی‌هایی بودند که پا بر مناطق کنونی شهر ونکوور نهادند. در سال ۱۸۰۸، آن‌ها از بخش پایینیِ شرق رود فریزر به این منطقه سفر کردند و احتمالاً تا پوینت‌گری پیش‌روی داشتند.
اقوام بومی چند سال پیش در ونکوور بودند؟
false
{ "text": [ "اسناد باستان‌شناسان حاکی از حضور اقوام بومی در ونکوور در حدود ۸۰۰۰ تا ۱۰٬۰۰۰ سال قبل هستند" ], "answer_start": [ 0 ] }
6081b11b-9152-47d5-9d99-947f7600815e
ونکوور
اسناد باستان‌شناسان حاکی از حضور اقوام بومی در ونکوور در حدود ۸۰۰۰ تا ۱۰٬۰۰۰ سال قبل هستند. این شهر بر روی مناطق سنتی و در حال حاضر بر سرزمین‌های تاریخیِ بومیانِ «اسکوامیش»، «موسکوویم» و «تسلیل-واوتوث» از مردمان قبایل ساکن در مناطق ساحلی «سالیش» قرار گرفته‌است. آن‌ها دهکده‌هایی در مناطق مختلفِ ونکوور کنونی داشتند، از جمله استنلی پارک، نهر فالس، کیتسیلانو، پوینت‌گری و مناطق نزدیک به دهانهٔ رود فریزر.اروپایی‌ها برای اولین بار زمانی با منطقهٔ کنونیِ ونکوور آشنا شدند که کاشف اسپانیایی، خوزه ماریا نارواز، ساحل پوینت‌گریِ کنونی و بخش‌هایی از شاخاب بورارد را در سال ۱۷۹۱ کشف کرد (اگرچه یک نویسنده ادعا کرده‌است که فرانسیس دریک، دریاسالارِ انگلیسی در سال ۱۵۷۹ از این منطقه دیدار کرده‌است)کاشف و تاجر کمپانی شمال غرب سایمون فریزر و خدمه کشتی‌اش اولین اروپایی‌هایی بودند که پا بر مناطق کنونی شهر ونکوور نهادند. در سال ۱۸۰۸، آن‌ها از بخش پایینیِ شرق رود فریزر به این منطقه سفر کردند و احتمالاً تا پوینت‌گری پیش‌روی داشتند.
چه کسی شاخاب بورارد را کشف کرد؟
false
{ "text": [ "خوزه ماریا نارواز" ], "answer_start": [ 487 ] }
33cb76c2-ad39-4ce5-91f0-5ec9fe6f0b8b
ونکوور
اسناد باستان‌شناسان حاکی از حضور اقوام بومی در ونکوور در حدود ۸۰۰۰ تا ۱۰٬۰۰۰ سال قبل هستند. این شهر بر روی مناطق سنتی و در حال حاضر بر سرزمین‌های تاریخیِ بومیانِ «اسکوامیش»، «موسکوویم» و «تسلیل-واوتوث» از مردمان قبایل ساکن در مناطق ساحلی «سالیش» قرار گرفته‌است. آن‌ها دهکده‌هایی در مناطق مختلفِ ونکوور کنونی داشتند، از جمله استنلی پارک، نهر فالس، کیتسیلانو، پوینت‌گری و مناطق نزدیک به دهانهٔ رود فریزر.اروپایی‌ها برای اولین بار زمانی با منطقهٔ کنونیِ ونکوور آشنا شدند که کاشف اسپانیایی، خوزه ماریا نارواز، ساحل پوینت‌گریِ کنونی و بخش‌هایی از شاخاب بورارد را در سال ۱۷۹۱ کشف کرد (اگرچه یک نویسنده ادعا کرده‌است که فرانسیس دریک، دریاسالارِ انگلیسی در سال ۱۵۷۹ از این منطقه دیدار کرده‌است)کاشف و تاجر کمپانی شمال غرب سایمون فریزر و خدمه کشتی‌اش اولین اروپایی‌هایی بودند که پا بر مناطق کنونی شهر ونکوور نهادند. در سال ۱۸۰۸، آن‌ها از بخش پایینیِ شرق رود فریزر به این منطقه سفر کردند و احتمالاً تا پوینت‌گری پیش‌روی داشتند.
اولین اروپاییانی که پا به ونکوور گذاشتند که بودند؟
false
{ "text": [ "کاشف و تاجر کمپانی شمال غرب سایمون فریزر و خدمه کشتی‌اش اولین اروپایی‌هایی بودند که پا بر مناطق کنونی شهر ونکوور نهادند." ], "answer_start": [ 686 ] }
3bb99d0c-d429-41e3-86db-4a3faad08563
ونکوور
از سال ۱۹۸۰، مهاجرت به ونکوور به شدت افزایش یافته‌است که آن را به یکی از متنوع‌ترین شهرهای کانادا از لحاظ نژادی و زبانی تبدیل می‌کند. بیش از ۵۲٪ از مردم ونکوور دارای زبان مادری به جز انگلیسی هستند. تقریباً ۳۰٪ از ساکنان شهر، دارای اصلیتی چینی هستند. در دههٔ ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰، هجوم خیلی عظیم از مهاجران از هنگ کنگ در جریانِ واقعهٔ اخراج چینی‌ها از بریتانیا به چین و افزایش چشمگیر مهاجرت از کشور چین و حضورِ مهاجران قبلی از تایوان، جامعهٔ چینی‌ها در ونکوور را به یکی از بزرگترین گروه‌های نژادیِ ساکن در این شهر تبدیل ساخته‌است و توزیعِ جمعیتیِ چینی‌ها در ونکوور، یکی از متراکم‌ترین‌ها در آمریکای شمالی شده‌است. این هجوم مهاجران آسیایی به ونکوور یک سنتِ مهاجرتیِ خاص در سراسر جهان را بنیان نهاده، که ونکوور را به دومین شهرِ محبوبِ مهاجران به کانادا، بعد از تورنتو تبدیل ساخته‌است. دیگر گروه‌های نژادیِ مهم در میانِ مهاجران ونکوور، مهاجران از جنوب آسیا (عموماً پنجابی) هستند که عموماً به هندی-کانادایی مشهور شده‌اند(۵/۷٪). دیگر گروه‌های مهاجرِ غالب، فیلیپینی‌ها(۵٪)، ژاپنی‌ها(۱/۷٪) و کره‌ای‌ها(۱/۵٪) هستند. مهاجرانِ ایرانی، ویتنامی، اندونزیایی و کامبوجی نیز دیگر گروه‌های نژادیِ ساکن در ونکوور را تشکیل می‌دهند. برخلاف افزایشِ تعداد مهاجران از آمریکای لاتین به ونکوور در دههٔ ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰، میزان مهاجرت از این منطقه در سال‌های اخیر چشمگیر نبوده‌است. (۳/۶٪ از کل جمعیت مهاجر) جمعیت آفریقایی‌های ساکن در ونکوور نیز قابل توجه نیست. (۳/۳٪ از کل جمعیت مهاجر). جمعیتِ سیاه‌پوستانِ ساکن در ونکوور، در قیاس با دیگر شهرهای کانادایی تقریباً ناچیز است (کم‌تر از ۰/۹٪). محلهٔ استراتکونا (Strathcona) هستهٔ محلهٔ یهودی نشینِ ونکوور بود. محلهٔ هوگانز اَلی (Hogan's Alley)، یک منطقهٔ کوچک در مجاورتِ محلهٔ چینی‌ها زمانی محلِ زندگیِ بخش مهمی از سیاه‌پوستانِ ونکوور بود. در سال ۱۹۸۱، کم‌تر از ۷٪ جمعیت ونکوور متعلق به گروهِ اقلیت قابل مشاهده بودند. (نامی که دولتِ کانادا برای اقلیتی که از لحاظ نژادی هندواروپایی-قفقازی یا سفیدپوست نیستند در نظر گرفته‌است) در سال ۲۰۰۸، این نسبت تا ۵۱٪ بالا رفت.قبل از دههٔ ۹۰ میلادی، بزرگترین گروهِ نژادیِ غیر انگلیسی در ونکوور ایرلندی و آلمانی بودند. بعد از این ملیت‌ها، بیشترین جمعیت غالب اهل اسکاندیناوی، ایتالیا، اوکراین و چین بودند. از اواسط دههٔ ۵۰ تا دههٔ ۸۰ میلادی، خیلی از مهاجران پرتغالی به ونکوور آمدند و در سال ۲۰۰۱ این شهر سومین جمعیت بزرگ پرتغالی‌ها در کانادا را دارا بود. خیلِ جمعیت مهاجرت از اروپای شرقی، شامل روسیه، چک، لهستان، رومانی و مجارستان بعد از تسلطِ شوروی بر اروپای شرقی بعد از جنگ جهانی دوم آغاز شد. مهاجرت یونانی‌ها از اواخر دههٔ ۶۰ و اوایل ۷۰ آغاز شد و اسکانِ آن‌ها غالباً در منطقهٔ کیتسیلانو (Kitsilano) صورت گرفت. ونکوور همچنین یک جمعیت قابل ملاحظه از بومیان کانادا را داراست (حدود ۱۱٬۰۰۰ نفر).جمعیت بزرگی از دگرباشان جنسی در ونکوور زندگی می‌کنند که در محله‌های غربی و بخش وِست اِند (West End) و خیابان دِیوی (Davie Street) ساکن هستند؛ اگرچه جمعیتِ دگرباشان جنسی در مناطقی از یِیل تاون (Yaletown) نیز قابل توجه است. ونکوور هرساله میزبان یکی از بزرگترین رژه‌های دگرباشان جنسی در کاناداست.
ونکوور از چه نظر یکی از متنوع ترین شهرهای کانادا شده؟
false
{ "text": [ "نژادی و زبانی" ], "answer_start": [ 106 ] }
88546478-7b80-4f86-bdc3-e4a3968d3491
ونکوور
از سال ۱۹۸۰، مهاجرت به ونکوور به شدت افزایش یافته‌است که آن را به یکی از متنوع‌ترین شهرهای کانادا از لحاظ نژادی و زبانی تبدیل می‌کند. بیش از ۵۲٪ از مردم ونکوور دارای زبان مادری به جز انگلیسی هستند. تقریباً ۳۰٪ از ساکنان شهر، دارای اصلیتی چینی هستند. در دههٔ ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰، هجوم خیلی عظیم از مهاجران از هنگ کنگ در جریانِ واقعهٔ اخراج چینی‌ها از بریتانیا به چین و افزایش چشمگیر مهاجرت از کشور چین و حضورِ مهاجران قبلی از تایوان، جامعهٔ چینی‌ها در ونکوور را به یکی از بزرگترین گروه‌های نژادیِ ساکن در این شهر تبدیل ساخته‌است و توزیعِ جمعیتیِ چینی‌ها در ونکوور، یکی از متراکم‌ترین‌ها در آمریکای شمالی شده‌است. این هجوم مهاجران آسیایی به ونکوور یک سنتِ مهاجرتیِ خاص در سراسر جهان را بنیان نهاده، که ونکوور را به دومین شهرِ محبوبِ مهاجران به کانادا، بعد از تورنتو تبدیل ساخته‌است. دیگر گروه‌های نژادیِ مهم در میانِ مهاجران ونکوور، مهاجران از جنوب آسیا (عموماً پنجابی) هستند که عموماً به هندی-کانادایی مشهور شده‌اند(۵/۷٪). دیگر گروه‌های مهاجرِ غالب، فیلیپینی‌ها(۵٪)، ژاپنی‌ها(۱/۷٪) و کره‌ای‌ها(۱/۵٪) هستند. مهاجرانِ ایرانی، ویتنامی، اندونزیایی و کامبوجی نیز دیگر گروه‌های نژادیِ ساکن در ونکوور را تشکیل می‌دهند. برخلاف افزایشِ تعداد مهاجران از آمریکای لاتین به ونکوور در دههٔ ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰، میزان مهاجرت از این منطقه در سال‌های اخیر چشمگیر نبوده‌است. (۳/۶٪ از کل جمعیت مهاجر) جمعیت آفریقایی‌های ساکن در ونکوور نیز قابل توجه نیست. (۳/۳٪ از کل جمعیت مهاجر). جمعیتِ سیاه‌پوستانِ ساکن در ونکوور، در قیاس با دیگر شهرهای کانادایی تقریباً ناچیز است (کم‌تر از ۰/۹٪). محلهٔ استراتکونا (Strathcona) هستهٔ محلهٔ یهودی نشینِ ونکوور بود. محلهٔ هوگانز اَلی (Hogan's Alley)، یک منطقهٔ کوچک در مجاورتِ محلهٔ چینی‌ها زمانی محلِ زندگیِ بخش مهمی از سیاه‌پوستانِ ونکوور بود. در سال ۱۹۸۱، کم‌تر از ۷٪ جمعیت ونکوور متعلق به گروهِ اقلیت قابل مشاهده بودند. (نامی که دولتِ کانادا برای اقلیتی که از لحاظ نژادی هندواروپایی-قفقازی یا سفیدپوست نیستند در نظر گرفته‌است) در سال ۲۰۰۸، این نسبت تا ۵۱٪ بالا رفت.قبل از دههٔ ۹۰ میلادی، بزرگترین گروهِ نژادیِ غیر انگلیسی در ونکوور ایرلندی و آلمانی بودند. بعد از این ملیت‌ها، بیشترین جمعیت غالب اهل اسکاندیناوی، ایتالیا، اوکراین و چین بودند. از اواسط دههٔ ۵۰ تا دههٔ ۸۰ میلادی، خیلی از مهاجران پرتغالی به ونکوور آمدند و در سال ۲۰۰۱ این شهر سومین جمعیت بزرگ پرتغالی‌ها در کانادا را دارا بود. خیلِ جمعیت مهاجرت از اروپای شرقی، شامل روسیه، چک، لهستان، رومانی و مجارستان بعد از تسلطِ شوروی بر اروپای شرقی بعد از جنگ جهانی دوم آغاز شد. مهاجرت یونانی‌ها از اواخر دههٔ ۶۰ و اوایل ۷۰ آغاز شد و اسکانِ آن‌ها غالباً در منطقهٔ کیتسیلانو (Kitsilano) صورت گرفت. ونکوور همچنین یک جمعیت قابل ملاحظه از بومیان کانادا را داراست (حدود ۱۱٬۰۰۰ نفر).جمعیت بزرگی از دگرباشان جنسی در ونکوور زندگی می‌کنند که در محله‌های غربی و بخش وِست اِند (West End) و خیابان دِیوی (Davie Street) ساکن هستند؛ اگرچه جمعیتِ دگرباشان جنسی در مناطقی از یِیل تاون (Yaletown) نیز قابل توجه است. ونکوور هرساله میزبان یکی از بزرگترین رژه‌های دگرباشان جنسی در کاناداست.
چند درصد مردم ونکوور اصالت چینی دارند؟
false
{ "text": [ "۳۰٪" ], "answer_start": [ 206 ] }
febcc15a-d213-4393-ab3b-4e08e4a9b005
ونکوور
از سال ۱۹۸۰، مهاجرت به ونکوور به شدت افزایش یافته‌است که آن را به یکی از متنوع‌ترین شهرهای کانادا از لحاظ نژادی و زبانی تبدیل می‌کند. بیش از ۵۲٪ از مردم ونکوور دارای زبان مادری به جز انگلیسی هستند. تقریباً ۳۰٪ از ساکنان شهر، دارای اصلیتی چینی هستند. در دههٔ ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰، هجوم خیلی عظیم از مهاجران از هنگ کنگ در جریانِ واقعهٔ اخراج چینی‌ها از بریتانیا به چین و افزایش چشمگیر مهاجرت از کشور چین و حضورِ مهاجران قبلی از تایوان، جامعهٔ چینی‌ها در ونکوور را به یکی از بزرگترین گروه‌های نژادیِ ساکن در این شهر تبدیل ساخته‌است و توزیعِ جمعیتیِ چینی‌ها در ونکوور، یکی از متراکم‌ترین‌ها در آمریکای شمالی شده‌است. این هجوم مهاجران آسیایی به ونکوور یک سنتِ مهاجرتیِ خاص در سراسر جهان را بنیان نهاده، که ونکوور را به دومین شهرِ محبوبِ مهاجران به کانادا، بعد از تورنتو تبدیل ساخته‌است. دیگر گروه‌های نژادیِ مهم در میانِ مهاجران ونکوور، مهاجران از جنوب آسیا (عموماً پنجابی) هستند که عموماً به هندی-کانادایی مشهور شده‌اند(۵/۷٪). دیگر گروه‌های مهاجرِ غالب، فیلیپینی‌ها(۵٪)، ژاپنی‌ها(۱/۷٪) و کره‌ای‌ها(۱/۵٪) هستند. مهاجرانِ ایرانی، ویتنامی، اندونزیایی و کامبوجی نیز دیگر گروه‌های نژادیِ ساکن در ونکوور را تشکیل می‌دهند. برخلاف افزایشِ تعداد مهاجران از آمریکای لاتین به ونکوور در دههٔ ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰، میزان مهاجرت از این منطقه در سال‌های اخیر چشمگیر نبوده‌است. (۳/۶٪ از کل جمعیت مهاجر) جمعیت آفریقایی‌های ساکن در ونکوور نیز قابل توجه نیست. (۳/۳٪ از کل جمعیت مهاجر). جمعیتِ سیاه‌پوستانِ ساکن در ونکوور، در قیاس با دیگر شهرهای کانادایی تقریباً ناچیز است (کم‌تر از ۰/۹٪). محلهٔ استراتکونا (Strathcona) هستهٔ محلهٔ یهودی نشینِ ونکوور بود. محلهٔ هوگانز اَلی (Hogan's Alley)، یک منطقهٔ کوچک در مجاورتِ محلهٔ چینی‌ها زمانی محلِ زندگیِ بخش مهمی از سیاه‌پوستانِ ونکوور بود. در سال ۱۹۸۱، کم‌تر از ۷٪ جمعیت ونکوور متعلق به گروهِ اقلیت قابل مشاهده بودند. (نامی که دولتِ کانادا برای اقلیتی که از لحاظ نژادی هندواروپایی-قفقازی یا سفیدپوست نیستند در نظر گرفته‌است) در سال ۲۰۰۸، این نسبت تا ۵۱٪ بالا رفت.قبل از دههٔ ۹۰ میلادی، بزرگترین گروهِ نژادیِ غیر انگلیسی در ونکوور ایرلندی و آلمانی بودند. بعد از این ملیت‌ها، بیشترین جمعیت غالب اهل اسکاندیناوی، ایتالیا، اوکراین و چین بودند. از اواسط دههٔ ۵۰ تا دههٔ ۸۰ میلادی، خیلی از مهاجران پرتغالی به ونکوور آمدند و در سال ۲۰۰۱ این شهر سومین جمعیت بزرگ پرتغالی‌ها در کانادا را دارا بود. خیلِ جمعیت مهاجرت از اروپای شرقی، شامل روسیه، چک، لهستان، رومانی و مجارستان بعد از تسلطِ شوروی بر اروپای شرقی بعد از جنگ جهانی دوم آغاز شد. مهاجرت یونانی‌ها از اواخر دههٔ ۶۰ و اوایل ۷۰ آغاز شد و اسکانِ آن‌ها غالباً در منطقهٔ کیتسیلانو (Kitsilano) صورت گرفت. ونکوور همچنین یک جمعیت قابل ملاحظه از بومیان کانادا را داراست (حدود ۱۱٬۰۰۰ نفر).جمعیت بزرگی از دگرباشان جنسی در ونکوور زندگی می‌کنند که در محله‌های غربی و بخش وِست اِند (West End) و خیابان دِیوی (Davie Street) ساکن هستند؛ اگرچه جمعیتِ دگرباشان جنسی در مناطقی از یِیل تاون (Yaletown) نیز قابل توجه است. ونکوور هرساله میزبان یکی از بزرگترین رژه‌های دگرباشان جنسی در کاناداست.
کدام شهر دومین شهر محبوب مهاجران به کانادا است؟
false
{ "text": [ "ونکوور" ], "answer_start": [ 693 ] }
0da40eb5-0bd8-4d06-b6d5-5132bf2500e9
ونکوور
از سال ۱۹۸۰، مهاجرت به ونکوور به شدت افزایش یافته‌است که آن را به یکی از متنوع‌ترین شهرهای کانادا از لحاظ نژادی و زبانی تبدیل می‌کند. بیش از ۵۲٪ از مردم ونکوور دارای زبان مادری به جز انگلیسی هستند. تقریباً ۳۰٪ از ساکنان شهر، دارای اصلیتی چینی هستند. در دههٔ ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰، هجوم خیلی عظیم از مهاجران از هنگ کنگ در جریانِ واقعهٔ اخراج چینی‌ها از بریتانیا به چین و افزایش چشمگیر مهاجرت از کشور چین و حضورِ مهاجران قبلی از تایوان، جامعهٔ چینی‌ها در ونکوور را به یکی از بزرگترین گروه‌های نژادیِ ساکن در این شهر تبدیل ساخته‌است و توزیعِ جمعیتیِ چینی‌ها در ونکوور، یکی از متراکم‌ترین‌ها در آمریکای شمالی شده‌است. این هجوم مهاجران آسیایی به ونکوور یک سنتِ مهاجرتیِ خاص در سراسر جهان را بنیان نهاده، که ونکوور را به دومین شهرِ محبوبِ مهاجران به کانادا، بعد از تورنتو تبدیل ساخته‌است. دیگر گروه‌های نژادیِ مهم در میانِ مهاجران ونکوور، مهاجران از جنوب آسیا (عموماً پنجابی) هستند که عموماً به هندی-کانادایی مشهور شده‌اند(۵/۷٪). دیگر گروه‌های مهاجرِ غالب، فیلیپینی‌ها(۵٪)، ژاپنی‌ها(۱/۷٪) و کره‌ای‌ها(۱/۵٪) هستند. مهاجرانِ ایرانی، ویتنامی، اندونزیایی و کامبوجی نیز دیگر گروه‌های نژادیِ ساکن در ونکوور را تشکیل می‌دهند. برخلاف افزایشِ تعداد مهاجران از آمریکای لاتین به ونکوور در دههٔ ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰، میزان مهاجرت از این منطقه در سال‌های اخیر چشمگیر نبوده‌است. (۳/۶٪ از کل جمعیت مهاجر) جمعیت آفریقایی‌های ساکن در ونکوور نیز قابل توجه نیست. (۳/۳٪ از کل جمعیت مهاجر). جمعیتِ سیاه‌پوستانِ ساکن در ونکوور، در قیاس با دیگر شهرهای کانادایی تقریباً ناچیز است (کم‌تر از ۰/۹٪). محلهٔ استراتکونا (Strathcona) هستهٔ محلهٔ یهودی نشینِ ونکوور بود. محلهٔ هوگانز اَلی (Hogan's Alley)، یک منطقهٔ کوچک در مجاورتِ محلهٔ چینی‌ها زمانی محلِ زندگیِ بخش مهمی از سیاه‌پوستانِ ونکوور بود. در سال ۱۹۸۱، کم‌تر از ۷٪ جمعیت ونکوور متعلق به گروهِ اقلیت قابل مشاهده بودند. (نامی که دولتِ کانادا برای اقلیتی که از لحاظ نژادی هندواروپایی-قفقازی یا سفیدپوست نیستند در نظر گرفته‌است) در سال ۲۰۰۸، این نسبت تا ۵۱٪ بالا رفت.قبل از دههٔ ۹۰ میلادی، بزرگترین گروهِ نژادیِ غیر انگلیسی در ونکوور ایرلندی و آلمانی بودند. بعد از این ملیت‌ها، بیشترین جمعیت غالب اهل اسکاندیناوی، ایتالیا، اوکراین و چین بودند. از اواسط دههٔ ۵۰ تا دههٔ ۸۰ میلادی، خیلی از مهاجران پرتغالی به ونکوور آمدند و در سال ۲۰۰۱ این شهر سومین جمعیت بزرگ پرتغالی‌ها در کانادا را دارا بود. خیلِ جمعیت مهاجرت از اروپای شرقی، شامل روسیه، چک، لهستان، رومانی و مجارستان بعد از تسلطِ شوروی بر اروپای شرقی بعد از جنگ جهانی دوم آغاز شد. مهاجرت یونانی‌ها از اواخر دههٔ ۶۰ و اوایل ۷۰ آغاز شد و اسکانِ آن‌ها غالباً در منطقهٔ کیتسیلانو (Kitsilano) صورت گرفت. ونکوور همچنین یک جمعیت قابل ملاحظه از بومیان کانادا را داراست (حدود ۱۱٬۰۰۰ نفر).جمعیت بزرگی از دگرباشان جنسی در ونکوور زندگی می‌کنند که در محله‌های غربی و بخش وِست اِند (West End) و خیابان دِیوی (Davie Street) ساکن هستند؛ اگرچه جمعیتِ دگرباشان جنسی در مناطقی از یِیل تاون (Yaletown) نیز قابل توجه است. ونکوور هرساله میزبان یکی از بزرگترین رژه‌های دگرباشان جنسی در کاناداست.
از چه سالی مهاجرت به ونکوور به شدت زیاد شد؟
false
{ "text": [ "۱۹۸۰" ], "answer_start": [ 7 ] }
e5943b65-26c7-4379-bb12-c329932b1d6e
ونکوور
از سال ۱۹۸۰، مهاجرت به ونکوور به شدت افزایش یافته‌است که آن را به یکی از متنوع‌ترین شهرهای کانادا از لحاظ نژادی و زبانی تبدیل می‌کند. بیش از ۵۲٪ از مردم ونکوور دارای زبان مادری به جز انگلیسی هستند. تقریباً ۳۰٪ از ساکنان شهر، دارای اصلیتی چینی هستند. در دههٔ ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰، هجوم خیلی عظیم از مهاجران از هنگ کنگ در جریانِ واقعهٔ اخراج چینی‌ها از بریتانیا به چین و افزایش چشمگیر مهاجرت از کشور چین و حضورِ مهاجران قبلی از تایوان، جامعهٔ چینی‌ها در ونکوور را به یکی از بزرگترین گروه‌های نژادیِ ساکن در این شهر تبدیل ساخته‌است و توزیعِ جمعیتیِ چینی‌ها در ونکوور، یکی از متراکم‌ترین‌ها در آمریکای شمالی شده‌است. این هجوم مهاجران آسیایی به ونکوور یک سنتِ مهاجرتیِ خاص در سراسر جهان را بنیان نهاده، که ونکوور را به دومین شهرِ محبوبِ مهاجران به کانادا، بعد از تورنتو تبدیل ساخته‌است. دیگر گروه‌های نژادیِ مهم در میانِ مهاجران ونکوور، مهاجران از جنوب آسیا (عموماً پنجابی) هستند که عموماً به هندی-کانادایی مشهور شده‌اند(۵/۷٪). دیگر گروه‌های مهاجرِ غالب، فیلیپینی‌ها(۵٪)، ژاپنی‌ها(۱/۷٪) و کره‌ای‌ها(۱/۵٪) هستند. مهاجرانِ ایرانی، ویتنامی، اندونزیایی و کامبوجی نیز دیگر گروه‌های نژادیِ ساکن در ونکوور را تشکیل می‌دهند. برخلاف افزایشِ تعداد مهاجران از آمریکای لاتین به ونکوور در دههٔ ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰، میزان مهاجرت از این منطقه در سال‌های اخیر چشمگیر نبوده‌است. (۳/۶٪ از کل جمعیت مهاجر) جمعیت آفریقایی‌های ساکن در ونکوور نیز قابل توجه نیست. (۳/۳٪ از کل جمعیت مهاجر). جمعیتِ سیاه‌پوستانِ ساکن در ونکوور، در قیاس با دیگر شهرهای کانادایی تقریباً ناچیز است (کم‌تر از ۰/۹٪). محلهٔ استراتکونا (Strathcona) هستهٔ محلهٔ یهودی نشینِ ونکوور بود. محلهٔ هوگانز اَلی (Hogan's Alley)، یک منطقهٔ کوچک در مجاورتِ محلهٔ چینی‌ها زمانی محلِ زندگیِ بخش مهمی از سیاه‌پوستانِ ونکوور بود. در سال ۱۹۸۱، کم‌تر از ۷٪ جمعیت ونکوور متعلق به گروهِ اقلیت قابل مشاهده بودند. (نامی که دولتِ کانادا برای اقلیتی که از لحاظ نژادی هندواروپایی-قفقازی یا سفیدپوست نیستند در نظر گرفته‌است) در سال ۲۰۰۸، این نسبت تا ۵۱٪ بالا رفت.قبل از دههٔ ۹۰ میلادی، بزرگترین گروهِ نژادیِ غیر انگلیسی در ونکوور ایرلندی و آلمانی بودند. بعد از این ملیت‌ها، بیشترین جمعیت غالب اهل اسکاندیناوی، ایتالیا، اوکراین و چین بودند. از اواسط دههٔ ۵۰ تا دههٔ ۸۰ میلادی، خیلی از مهاجران پرتغالی به ونکوور آمدند و در سال ۲۰۰۱ این شهر سومین جمعیت بزرگ پرتغالی‌ها در کانادا را دارا بود. خیلِ جمعیت مهاجرت از اروپای شرقی، شامل روسیه، چک، لهستان، رومانی و مجارستان بعد از تسلطِ شوروی بر اروپای شرقی بعد از جنگ جهانی دوم آغاز شد. مهاجرت یونانی‌ها از اواخر دههٔ ۶۰ و اوایل ۷۰ آغاز شد و اسکانِ آن‌ها غالباً در منطقهٔ کیتسیلانو (Kitsilano) صورت گرفت. ونکوور همچنین یک جمعیت قابل ملاحظه از بومیان کانادا را داراست (حدود ۱۱٬۰۰۰ نفر).جمعیت بزرگی از دگرباشان جنسی در ونکوور زندگی می‌کنند که در محله‌های غربی و بخش وِست اِند (West End) و خیابان دِیوی (Davie Street) ساکن هستند؛ اگرچه جمعیتِ دگرباشان جنسی در مناطقی از یِیل تاون (Yaletown) نیز قابل توجه است. ونکوور هرساله میزبان یکی از بزرگترین رژه‌های دگرباشان جنسی در کاناداست.
دگرباشان جنسی در کدام مناطق ونکوور جمعیت بیشتری دارند؟
false
{ "text": [ "یِیل تاون" ], "answer_start": [ 2715 ] }
b7f8a3f5-e2e5-4960-8e53-47791507e923
ونکوور
از سال ۱۹۸۰، مهاجرت به ونکوور به شدت افزایش یافته‌است که آن را به یکی از متنوع‌ترین شهرهای کانادا از لحاظ نژادی و زبانی تبدیل می‌کند. بیش از ۵۲٪ از مردم ونکوور دارای زبان مادری به جز انگلیسی هستند. تقریباً ۳۰٪ از ساکنان شهر، دارای اصلیتی چینی هستند. در دههٔ ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰، هجوم خیلی عظیم از مهاجران از هنگ کنگ در جریانِ واقعهٔ اخراج چینی‌ها از بریتانیا به چین و افزایش چشمگیر مهاجرت از کشور چین و حضورِ مهاجران قبلی از تایوان، جامعهٔ چینی‌ها در ونکوور را به یکی از بزرگترین گروه‌های نژادیِ ساکن در این شهر تبدیل ساخته‌است و توزیعِ جمعیتیِ چینی‌ها در ونکوور، یکی از متراکم‌ترین‌ها در آمریکای شمالی شده‌است. این هجوم مهاجران آسیایی به ونکوور یک سنتِ مهاجرتیِ خاص در سراسر جهان را بنیان نهاده، که ونکوور را به دومین شهرِ محبوبِ مهاجران به کانادا، بعد از تورنتو تبدیل ساخته‌است. دیگر گروه‌های نژادیِ مهم در میانِ مهاجران ونکوور، مهاجران از جنوب آسیا (عموماً پنجابی) هستند که عموماً به هندی-کانادایی مشهور شده‌اند(۵/۷٪). دیگر گروه‌های مهاجرِ غالب، فیلیپینی‌ها(۵٪)، ژاپنی‌ها(۱/۷٪) و کره‌ای‌ها(۱/۵٪) هستند. مهاجرانِ ایرانی، ویتنامی، اندونزیایی و کامبوجی نیز دیگر گروه‌های نژادیِ ساکن در ونکوور را تشکیل می‌دهند. برخلاف افزایشِ تعداد مهاجران از آمریکای لاتین به ونکوور در دههٔ ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰، میزان مهاجرت از این منطقه در سال‌های اخیر چشمگیر نبوده‌است. (۳/۶٪ از کل جمعیت مهاجر) جمعیت آفریقایی‌های ساکن در ونکوور نیز قابل توجه نیست. (۳/۳٪ از کل جمعیت مهاجر). جمعیتِ سیاه‌پوستانِ ساکن در ونکوور، در قیاس با دیگر شهرهای کانادایی تقریباً ناچیز است (کم‌تر از ۰/۹٪). محلهٔ استراتکونا (Strathcona) هستهٔ محلهٔ یهودی نشینِ ونکوور بود. محلهٔ هوگانز اَلی (Hogan's Alley)، یک منطقهٔ کوچک در مجاورتِ محلهٔ چینی‌ها زمانی محلِ زندگیِ بخش مهمی از سیاه‌پوستانِ ونکوور بود. در سال ۱۹۸۱، کم‌تر از ۷٪ جمعیت ونکوور متعلق به گروهِ اقلیت قابل مشاهده بودند. (نامی که دولتِ کانادا برای اقلیتی که از لحاظ نژادی هندواروپایی-قفقازی یا سفیدپوست نیستند در نظر گرفته‌است) در سال ۲۰۰۸، این نسبت تا ۵۱٪ بالا رفت.قبل از دههٔ ۹۰ میلادی، بزرگترین گروهِ نژادیِ غیر انگلیسی در ونکوور ایرلندی و آلمانی بودند. بعد از این ملیت‌ها، بیشترین جمعیت غالب اهل اسکاندیناوی، ایتالیا، اوکراین و چین بودند. از اواسط دههٔ ۵۰ تا دههٔ ۸۰ میلادی، خیلی از مهاجران پرتغالی به ونکوور آمدند و در سال ۲۰۰۱ این شهر سومین جمعیت بزرگ پرتغالی‌ها در کانادا را دارا بود. خیلِ جمعیت مهاجرت از اروپای شرقی، شامل روسیه، چک، لهستان، رومانی و مجارستان بعد از تسلطِ شوروی بر اروپای شرقی بعد از جنگ جهانی دوم آغاز شد. مهاجرت یونانی‌ها از اواخر دههٔ ۶۰ و اوایل ۷۰ آغاز شد و اسکانِ آن‌ها غالباً در منطقهٔ کیتسیلانو (Kitsilano) صورت گرفت. ونکوور همچنین یک جمعیت قابل ملاحظه از بومیان کانادا را داراست (حدود ۱۱٬۰۰۰ نفر).جمعیت بزرگی از دگرباشان جنسی در ونکوور زندگی می‌کنند که در محله‌های غربی و بخش وِست اِند (West End) و خیابان دِیوی (Davie Street) ساکن هستند؛ اگرچه جمعیتِ دگرباشان جنسی در مناطقی از یِیل تاون (Yaletown) نیز قابل توجه است. ونکوور هرساله میزبان یکی از بزرگترین رژه‌های دگرباشان جنسی در کاناداست.
ونکوور چند درصد ساکنین سیاه پوست دارد؟
false
{ "text": [ "کم‌تر از ۰/۹٪" ], "answer_start": [ 1434 ] }
f25348b9-ccc3-47e6-b9c9-7bad4597e949
ونکوور
گالری هنر ونکوور در مرکز شهر ونکوور در یک ساختمان نئوکلاسیک که قبلاً دادگاه اصلی ونکوور بوده‌است قرار دارد که در سال ۱۹۰۶ ساخته شده‌است. ساختمان دادگاه توسط فرانسیس رتنبری طراحی شده‌است که طراحی پارلمان بریتیش کلمبیا، هتل امپرس در ویکتوریا و تزئین پرخرجِ دومین هتل ونکوور را در کارنامهٔ خود دارد. هتل ۵۵۶ اتاقهٔ هتل-ونکوور (Hotel Vancouver) که در سال ۱۹۳۹ افتتاح شده‌است و دارای سقفی مسی است در مرکز شهر ونکوور قرار دارد. کلیسای جامع ونکوور که دارای سبک معماری گوتیک است در اطراف این هتل قرار دارد که در سال ۱۸۹۴ افتتاح شده‌است و این ساختمان را در سال ۱۹۷۶ به عنوان مالک ازآن خود کرده‌است.
ساختمان دادگاه اصلی ونکوور توسط چه کسی طراحی شد؟
false
{ "text": [ "فرانسیس رتنبری" ], "answer_start": [ 157 ] }
a8993edc-e75e-4e50-a673-4b9d69e52d98
ونکوور
گالری هنر ونکوور در مرکز شهر ونکوور در یک ساختمان نئوکلاسیک که قبلاً دادگاه اصلی ونکوور بوده‌است قرار دارد که در سال ۱۹۰۶ ساخته شده‌است. ساختمان دادگاه توسط فرانسیس رتنبری طراحی شده‌است که طراحی پارلمان بریتیش کلمبیا، هتل امپرس در ویکتوریا و تزئین پرخرجِ دومین هتل ونکوور را در کارنامهٔ خود دارد. هتل ۵۵۶ اتاقهٔ هتل-ونکوور (Hotel Vancouver) که در سال ۱۹۳۹ افتتاح شده‌است و دارای سقفی مسی است در مرکز شهر ونکوور قرار دارد. کلیسای جامع ونکوور که دارای سبک معماری گوتیک است در اطراف این هتل قرار دارد که در سال ۱۸۹۴ افتتاح شده‌است و این ساختمان را در سال ۱۹۷۶ به عنوان مالک ازآن خود کرده‌است.
گالری هنر ونکوور در کدام شهر قرار دارد؟
false
{ "text": [ "ونکوور" ], "answer_start": [ 29 ] }
978b0fd0-f979-4b4e-9194-5c256180e87b
ونکوور
گالری هنر ونکوور در مرکز شهر ونکوور در یک ساختمان نئوکلاسیک که قبلاً دادگاه اصلی ونکوور بوده‌است قرار دارد که در سال ۱۹۰۶ ساخته شده‌است. ساختمان دادگاه توسط فرانسیس رتنبری طراحی شده‌است که طراحی پارلمان بریتیش کلمبیا، هتل امپرس در ویکتوریا و تزئین پرخرجِ دومین هتل ونکوور را در کارنامهٔ خود دارد. هتل ۵۵۶ اتاقهٔ هتل-ونکوور (Hotel Vancouver) که در سال ۱۹۳۹ افتتاح شده‌است و دارای سقفی مسی است در مرکز شهر ونکوور قرار دارد. کلیسای جامع ونکوور که دارای سبک معماری گوتیک است در اطراف این هتل قرار دارد که در سال ۱۸۹۴ افتتاح شده‌است و این ساختمان را در سال ۱۹۷۶ به عنوان مالک ازآن خود کرده‌است.
هتل ونکوور در کجای شهر ونکوور قرار دارد؟
false
{ "text": [ "مرکز شهر" ], "answer_start": [ 395 ] }
091b3947-ba71-461f-afa2-23c891296a5d
ونکوور
گالری هنر ونکوور در مرکز شهر ونکوور در یک ساختمان نئوکلاسیک که قبلاً دادگاه اصلی ونکوور بوده‌است قرار دارد که در سال ۱۹۰۶ ساخته شده‌است. ساختمان دادگاه توسط فرانسیس رتنبری طراحی شده‌است که طراحی پارلمان بریتیش کلمبیا، هتل امپرس در ویکتوریا و تزئین پرخرجِ دومین هتل ونکوور را در کارنامهٔ خود دارد. هتل ۵۵۶ اتاقهٔ هتل-ونکوور (Hotel Vancouver) که در سال ۱۹۳۹ افتتاح شده‌است و دارای سقفی مسی است در مرکز شهر ونکوور قرار دارد. کلیسای جامع ونکوور که دارای سبک معماری گوتیک است در اطراف این هتل قرار دارد که در سال ۱۸۹۴ افتتاح شده‌است و این ساختمان را در سال ۱۹۷۶ به عنوان مالک ازآن خود کرده‌است.
ساختمان گالری هنر ونکوور چه سبکی است؟
false
{ "text": [ "نئوکلاسیک" ], "answer_start": [ 50 ] }
78c60a89-6e69-4b94-87c1-3f1aa942eb27
ونکوور
گالری هنر ونکوور در مرکز شهر ونکوور در یک ساختمان نئوکلاسیک که قبلاً دادگاه اصلی ونکوور بوده‌است قرار دارد که در سال ۱۹۰۶ ساخته شده‌است. ساختمان دادگاه توسط فرانسیس رتنبری طراحی شده‌است که طراحی پارلمان بریتیش کلمبیا، هتل امپرس در ویکتوریا و تزئین پرخرجِ دومین هتل ونکوور را در کارنامهٔ خود دارد. هتل ۵۵۶ اتاقهٔ هتل-ونکوور (Hotel Vancouver) که در سال ۱۹۳۹ افتتاح شده‌است و دارای سقفی مسی است در مرکز شهر ونکوور قرار دارد. کلیسای جامع ونکوور که دارای سبک معماری گوتیک است در اطراف این هتل قرار دارد که در سال ۱۸۹۴ افتتاح شده‌است و این ساختمان را در سال ۱۹۷۶ به عنوان مالک ازآن خود کرده‌است.
هتل ونکوور در چه سالی افتتاح شد؟
false
{ "text": [ "۱۹۳۹" ], "answer_start": [ 351 ] }
6d51118e-025f-4820-bb75-9332ee16421e
ونکوور
گالری هنر ونکوور در مرکز شهر ونکوور در یک ساختمان نئوکلاسیک که قبلاً دادگاه اصلی ونکوور بوده‌است قرار دارد که در سال ۱۹۰۶ ساخته شده‌است. ساختمان دادگاه توسط فرانسیس رتنبری طراحی شده‌است که طراحی پارلمان بریتیش کلمبیا، هتل امپرس در ویکتوریا و تزئین پرخرجِ دومین هتل ونکوور را در کارنامهٔ خود دارد. هتل ۵۵۶ اتاقهٔ هتل-ونکوور (Hotel Vancouver) که در سال ۱۹۳۹ افتتاح شده‌است و دارای سقفی مسی است در مرکز شهر ونکوور قرار دارد. کلیسای جامع ونکوور که دارای سبک معماری گوتیک است در اطراف این هتل قرار دارد که در سال ۱۸۹۴ افتتاح شده‌است و این ساختمان را در سال ۱۹۷۶ به عنوان مالک ازآن خود کرده‌است.
کلیسای ونکوور در چه سالی افتتاح شد؟
false
{ "text": [ "۱۸۹۴" ], "answer_start": [ 508 ] }
11062d00-43e1-4ec7-9c40-fa9d85e02248
ونکوور
گالری هنر ونکوور در مرکز شهر ونکوور در یک ساختمان نئوکلاسیک که قبلاً دادگاه اصلی ونکوور بوده‌است قرار دارد که در سال ۱۹۰۶ ساخته شده‌است. ساختمان دادگاه توسط فرانسیس رتنبری طراحی شده‌است که طراحی پارلمان بریتیش کلمبیا، هتل امپرس در ویکتوریا و تزئین پرخرجِ دومین هتل ونکوور را در کارنامهٔ خود دارد. هتل ۵۵۶ اتاقهٔ هتل-ونکوور (Hotel Vancouver) که در سال ۱۹۳۹ افتتاح شده‌است و دارای سقفی مسی است در مرکز شهر ونکوور قرار دارد. کلیسای جامع ونکوور که دارای سبک معماری گوتیک است در اطراف این هتل قرار دارد که در سال ۱۸۹۴ افتتاح شده‌است و این ساختمان را در سال ۱۹۷۶ به عنوان مالک ازآن خود کرده‌است.
هتل ونکوور چند اتاق دارد؟
false
{ "text": [ "۵۵۶" ], "answer_start": [ 301 ] }
37dd87bd-b88b-4bfc-ae5a-e8b64b0ab7bb
ونکوور
گالری هنر ونکوور در مرکز شهر ونکوور در یک ساختمان نئوکلاسیک که قبلاً دادگاه اصلی ونکوور بوده‌است قرار دارد که در سال ۱۹۰۶ ساخته شده‌است. ساختمان دادگاه توسط فرانسیس رتنبری طراحی شده‌است که طراحی پارلمان بریتیش کلمبیا، هتل امپرس در ویکتوریا و تزئین پرخرجِ دومین هتل ونکوور را در کارنامهٔ خود دارد. هتل ۵۵۶ اتاقهٔ هتل-ونکوور (Hotel Vancouver) که در سال ۱۹۳۹ افتتاح شده‌است و دارای سقفی مسی است در مرکز شهر ونکوور قرار دارد. کلیسای جامع ونکوور که دارای سبک معماری گوتیک است در اطراف این هتل قرار دارد که در سال ۱۸۹۴ افتتاح شده‌است و این ساختمان را در سال ۱۹۷۶ به عنوان مالک ازآن خود کرده‌است.
سقف هتل ونکوور از چه جنسی است؟
false
{ "text": [ "مسی" ], "answer_start": [ 384 ] }
ab27db5e-c7bb-46aa-83cd-67a3e9f5a669
ونکوور
گالری هنر ونکوور در مرکز شهر ونکوور در یک ساختمان نئوکلاسیک که قبلاً دادگاه اصلی ونکوور بوده‌است قرار دارد که در سال ۱۹۰۶ ساخته شده‌است. ساختمان دادگاه توسط فرانسیس رتنبری طراحی شده‌است که طراحی پارلمان بریتیش کلمبیا، هتل امپرس در ویکتوریا و تزئین پرخرجِ دومین هتل ونکوور را در کارنامهٔ خود دارد. هتل ۵۵۶ اتاقهٔ هتل-ونکوور (Hotel Vancouver) که در سال ۱۹۳۹ افتتاح شده‌است و دارای سقفی مسی است در مرکز شهر ونکوور قرار دارد. کلیسای جامع ونکوور که دارای سبک معماری گوتیک است در اطراف این هتل قرار دارد که در سال ۱۸۹۴ افتتاح شده‌است و این ساختمان را در سال ۱۹۷۶ به عنوان مالک ازآن خود کرده‌است.
ساختمان گالری هنر ونکوور قبلا چه بوده است؟
false
{ "text": [ "دادگاه اصلی ونکوور" ], "answer_start": [ 69 ] }
e8e78e6a-678e-4e7e-83d6-983f1d97e24f
ونکوور
گالری هنر ونکوور در مرکز شهر ونکوور در یک ساختمان نئوکلاسیک که قبلاً دادگاه اصلی ونکوور بوده‌است قرار دارد که در سال ۱۹۰۶ ساخته شده‌است. ساختمان دادگاه توسط فرانسیس رتنبری طراحی شده‌است که طراحی پارلمان بریتیش کلمبیا، هتل امپرس در ویکتوریا و تزئین پرخرجِ دومین هتل ونکوور را در کارنامهٔ خود دارد. هتل ۵۵۶ اتاقهٔ هتل-ونکوور (Hotel Vancouver) که در سال ۱۹۳۹ افتتاح شده‌است و دارای سقفی مسی است در مرکز شهر ونکوور قرار دارد. کلیسای جامع ونکوور که دارای سبک معماری گوتیک است در اطراف این هتل قرار دارد که در سال ۱۸۹۴ افتتاح شده‌است و این ساختمان را در سال ۱۹۷۶ به عنوان مالک ازآن خود کرده‌است.
معماری کلیسای ونکوور چه سبکی دارد؟
false
{ "text": [ "گوتیک" ], "answer_start": [ 461 ] }
02f20687-0aca-4277-80a5-b3de5b69f637
ونکوور
گالری هنر ونکوور در مرکز شهر ونکوور در یک ساختمان نئوکلاسیک که قبلاً دادگاه اصلی ونکوور بوده‌است قرار دارد که در سال ۱۹۰۶ ساخته شده‌است. ساختمان دادگاه توسط فرانسیس رتنبری طراحی شده‌است که طراحی پارلمان بریتیش کلمبیا، هتل امپرس در ویکتوریا و تزئین پرخرجِ دومین هتل ونکوور را در کارنامهٔ خود دارد. هتل ۵۵۶ اتاقهٔ هتل-ونکوور (Hotel Vancouver) که در سال ۱۹۳۹ افتتاح شده‌است و دارای سقفی مسی است در مرکز شهر ونکوور قرار دارد. کلیسای جامع ونکوور که دارای سبک معماری گوتیک است در اطراف این هتل قرار دارد که در سال ۱۸۹۴ افتتاح شده‌است و این ساختمان را در سال ۱۹۷۶ به عنوان مالک ازآن خود کرده‌است.
ساختمان گالری هنر ونکوور در چه سالی ساخته شده است؟
false
{ "text": [ "۱۹۰۶" ], "answer_start": [ 117 ] }
7623be1f-0258-4a2a-beaf-a3ce7a2d6fb9
ونکوور
گالری هنر ونکوور در مرکز شهر ونکوور در یک ساختمان نئوکلاسیک که قبلاً دادگاه اصلی ونکوور بوده‌است قرار دارد که در سال ۱۹۰۶ ساخته شده‌است. ساختمان دادگاه توسط فرانسیس رتنبری طراحی شده‌است که طراحی پارلمان بریتیش کلمبیا، هتل امپرس در ویکتوریا و تزئین پرخرجِ دومین هتل ونکوور را در کارنامهٔ خود دارد. هتل ۵۵۶ اتاقهٔ هتل-ونکوور (Hotel Vancouver) که در سال ۱۹۳۹ افتتاح شده‌است و دارای سقفی مسی است در مرکز شهر ونکوور قرار دارد. کلیسای جامع ونکوور که دارای سبک معماری گوتیک است در اطراف این هتل قرار دارد که در سال ۱۸۹۴ افتتاح شده‌است و این ساختمان را در سال ۱۹۷۶ به عنوان مالک ازآن خود کرده‌است.
طراح ساختمان پارلمان بریتیش کلمبیا چه کسی است؟
false
{ "text": [ "فرانسیس رتنبری" ], "answer_start": [ 157 ] }
6dc6b76b-df17-4211-be7a-a1863421172a
ونکوور
گالری هنر ونکوور در مرکز شهر ونکوور در یک ساختمان نئوکلاسیک که قبلاً دادگاه اصلی ونکوور بوده‌است قرار دارد که در سال ۱۹۰۶ ساخته شده‌است. ساختمان دادگاه توسط فرانسیس رتنبری طراحی شده‌است که طراحی پارلمان بریتیش کلمبیا، هتل امپرس در ویکتوریا و تزئین پرخرجِ دومین هتل ونکوور را در کارنامهٔ خود دارد. هتل ۵۵۶ اتاقهٔ هتل-ونکوور (Hotel Vancouver) که در سال ۱۹۳۹ افتتاح شده‌است و دارای سقفی مسی است در مرکز شهر ونکوور قرار دارد. کلیسای جامع ونکوور که دارای سبک معماری گوتیک است در اطراف این هتل قرار دارد که در سال ۱۸۹۴ افتتاح شده‌است و این ساختمان را در سال ۱۹۷۶ به عنوان مالک ازآن خود کرده‌است.
فرانسیس رتنبری کدام ساختمان را طراحی کرد؟
false
{ "text": [ "دادگاه اصلی ونکوور" ], "answer_start": [ 69 ] }
5c59a275-29ea-4f71-a580-841bec9e504f
ونکوور
گالری هنر ونکوور در مرکز شهر ونکوور در یک ساختمان نئوکلاسیک که قبلاً دادگاه اصلی ونکوور بوده‌است قرار دارد که در سال ۱۹۰۶ ساخته شده‌است. ساختمان دادگاه توسط فرانسیس رتنبری طراحی شده‌است که طراحی پارلمان بریتیش کلمبیا، هتل امپرس در ویکتوریا و تزئین پرخرجِ دومین هتل ونکوور را در کارنامهٔ خود دارد. هتل ۵۵۶ اتاقهٔ هتل-ونکوور (Hotel Vancouver) که در سال ۱۹۳۹ افتتاح شده‌است و دارای سقفی مسی است در مرکز شهر ونکوور قرار دارد. کلیسای جامع ونکوور که دارای سبک معماری گوتیک است در اطراف این هتل قرار دارد که در سال ۱۸۹۴ افتتاح شده‌است و این ساختمان را در سال ۱۹۷۶ به عنوان مالک ازآن خود کرده‌است.
ساختمان دادگاه اصلی ونکوور به چه ساختمانی تغییر کاربری داد؟
false
{ "text": [ "گالری هنر ونکوور" ], "answer_start": [ 0 ] }
386c5cad-ee8a-4006-936d-59ea657d396e
شرکت ملی نفت ایران
ظرفیت تولید نفت خام شرکت ملی نفت ایران معادل ۴ میلیون بشکه در روز است اما پس از تحریم‌های غرب علیه ایران، این ظرفیت به ۱٫۷ میلیون بشکه در روز که نیاز پالایشی ایران است، کاهش یافته است. این شرکت روزانه ۸۴۰ میلیون متر مکعب گاز طبیعی تولید می‌نماید، همچنین میزان تولید میعانات گازی آن در حدود ۹۰۰ هزار بشکه در روز است. حجم ذخایر هیدروکربوری تحت مدیریت این شرکت در حدود ۱۵۷ میلیارد بشکه برآورد می‌شود. شرکت ملی نفت ایران از نظر میزان تولید مجموع نفت و گاز، پس از شرکت‌های سعودی آرامکو (عربستان سعودی) و گازپروم (روسیه) در رتبه سوم قرار دارد.با وجود داشتن پیشوند ملی، هیچگاه همه یا حتی بخشی از سهام شرکت ملی نفت و ۳ شرکت دیگر تابعه وزارت نفت ایران، به‌شکل سهام عدالت یا عرضه اولیه در بورس، در اختیار مردم ایران قرار نگرفته‌است.
شرکت نفت ایران از نظر تولید نفت و گاز رتبه چند را دارد؟
false
{ "text": [ "رتبه سوم" ], "answer_start": [ 518 ] }
f2890935-ec83-40dd-a4ea-b4785a7c3306
شرکت ملی نفت ایران
ظرفیت تولید نفت خام شرکت ملی نفت ایران معادل ۴ میلیون بشکه در روز است اما پس از تحریم‌های غرب علیه ایران، این ظرفیت به ۱٫۷ میلیون بشکه در روز که نیاز پالایشی ایران است، کاهش یافته است. این شرکت روزانه ۸۴۰ میلیون متر مکعب گاز طبیعی تولید می‌نماید، همچنین میزان تولید میعانات گازی آن در حدود ۹۰۰ هزار بشکه در روز است. حجم ذخایر هیدروکربوری تحت مدیریت این شرکت در حدود ۱۵۷ میلیارد بشکه برآورد می‌شود. شرکت ملی نفت ایران از نظر میزان تولید مجموع نفت و گاز، پس از شرکت‌های سعودی آرامکو (عربستان سعودی) و گازپروم (روسیه) در رتبه سوم قرار دارد.با وجود داشتن پیشوند ملی، هیچگاه همه یا حتی بخشی از سهام شرکت ملی نفت و ۳ شرکت دیگر تابعه وزارت نفت ایران، به‌شکل سهام عدالت یا عرضه اولیه در بورس، در اختیار مردم ایران قرار نگرفته‌است.
ظرفیت تولید شرکت نفت ایران بعد از تحریم چقدر کاهش یافته است؟
false
{ "text": [ "به ۱٫۷ میلیون بشکه" ], "answer_start": [ 116 ] }
48801ae4-efeb-45df-b433-a6ede034a4ef
شرکت ملی نفت ایران
ظرفیت تولید نفت خام شرکت ملی نفت ایران معادل ۴ میلیون بشکه در روز است اما پس از تحریم‌های غرب علیه ایران، این ظرفیت به ۱٫۷ میلیون بشکه در روز که نیاز پالایشی ایران است، کاهش یافته است. این شرکت روزانه ۸۴۰ میلیون متر مکعب گاز طبیعی تولید می‌نماید، همچنین میزان تولید میعانات گازی آن در حدود ۹۰۰ هزار بشکه در روز است. حجم ذخایر هیدروکربوری تحت مدیریت این شرکت در حدود ۱۵۷ میلیارد بشکه برآورد می‌شود. شرکت ملی نفت ایران از نظر میزان تولید مجموع نفت و گاز، پس از شرکت‌های سعودی آرامکو (عربستان سعودی) و گازپروم (روسیه) در رتبه سوم قرار دارد.با وجود داشتن پیشوند ملی، هیچگاه همه یا حتی بخشی از سهام شرکت ملی نفت و ۳ شرکت دیگر تابعه وزارت نفت ایران، به‌شکل سهام عدالت یا عرضه اولیه در بورس، در اختیار مردم ایران قرار نگرفته‌است.
رتبه دوم تولید نفت و گاز متعلق به چه شرکتی در چه کشوری است؟
false
{ "text": [ "گازپروم (روسیه)" ], "answer_start": [ 499 ] }
a0f3b9fa-a3d4-48d3-8827-28944986cfac
شرکت ملی نفت ایران
ظرفیت تولید نفت خام شرکت ملی نفت ایران معادل ۴ میلیون بشکه در روز است اما پس از تحریم‌های غرب علیه ایران، این ظرفیت به ۱٫۷ میلیون بشکه در روز که نیاز پالایشی ایران است، کاهش یافته است. این شرکت روزانه ۸۴۰ میلیون متر مکعب گاز طبیعی تولید می‌نماید، همچنین میزان تولید میعانات گازی آن در حدود ۹۰۰ هزار بشکه در روز است. حجم ذخایر هیدروکربوری تحت مدیریت این شرکت در حدود ۱۵۷ میلیارد بشکه برآورد می‌شود. شرکت ملی نفت ایران از نظر میزان تولید مجموع نفت و گاز، پس از شرکت‌های سعودی آرامکو (عربستان سعودی) و گازپروم (روسیه) در رتبه سوم قرار دارد.با وجود داشتن پیشوند ملی، هیچگاه همه یا حتی بخشی از سهام شرکت ملی نفت و ۳ شرکت دیگر تابعه وزارت نفت ایران، به‌شکل سهام عدالت یا عرضه اولیه در بورس، در اختیار مردم ایران قرار نگرفته‌است.
ظرفیت تولید نفت خام شرکت نفت ایران چند بشکه در روز است؟
false
{ "text": [ "۴ میلیون بشکه" ], "answer_start": [ 45 ] }
f952d2af-abda-46dd-8861-6b14c88c5eea
شرکت ملی نفت ایران
ظرفیت تولید نفت خام شرکت ملی نفت ایران معادل ۴ میلیون بشکه در روز است اما پس از تحریم‌های غرب علیه ایران، این ظرفیت به ۱٫۷ میلیون بشکه در روز که نیاز پالایشی ایران است، کاهش یافته است. این شرکت روزانه ۸۴۰ میلیون متر مکعب گاز طبیعی تولید می‌نماید، همچنین میزان تولید میعانات گازی آن در حدود ۹۰۰ هزار بشکه در روز است. حجم ذخایر هیدروکربوری تحت مدیریت این شرکت در حدود ۱۵۷ میلیارد بشکه برآورد می‌شود. شرکت ملی نفت ایران از نظر میزان تولید مجموع نفت و گاز، پس از شرکت‌های سعودی آرامکو (عربستان سعودی) و گازپروم (روسیه) در رتبه سوم قرار دارد.با وجود داشتن پیشوند ملی، هیچگاه همه یا حتی بخشی از سهام شرکت ملی نفت و ۳ شرکت دیگر تابعه وزارت نفت ایران، به‌شکل سهام عدالت یا عرضه اولیه در بورس، در اختیار مردم ایران قرار نگرفته‌است.
شرکت نفت ایران چند میلیون متر مکعب گاز روزانه تولید می‌کند؟
false
{ "text": [ "۸۴۰" ], "answer_start": [ 201 ] }
cc078aeb-adc8-4246-ac78-f01baa516c26
کلاسیسیسم
به‌طور کلی نیمهٔ دوم قرن شانزدهم، دوره‌ای بود که در آن برای نخستین بار آیین ادبی جامعی برای خلق آثار ادبی به وجود آمد. این آیین و قواعد که دارای اصولی بودند که حتی تا پایان قرن هجدهم نیز ارزش و اعتبار خود را از دست نداد، در آغاز قرن هفدهم مایهٔ ایجاد مکتب کلاسیسیسم گردید.صفت کلاسیک برای اولین بار در دورهٔ رنسانس برای تعیین نویسندگان درجه اول به کار برده شد، ولی در واقع این رمانتیکها بودند که با مشخص کردن حدود و ویژگی‌های جنبش هنری-فرهنگی‌شان، معنای امروزی واژهٔ کلاسیک را به آن بخشیدند.کلاسیسیسم با شروع رنسانس در ایتالیا ظهور کرد. پس از مدتی شهرهای مختلف ایتالیا به خصوص شهر فلورانس به مهدهایی برای گردهم‌آیی هنرمندانی اومانیست چون میکل آنژ، رافائل و برونِلِسکی به منظور تحقیق، جمع‌آوری و تقلید از آثار یونانیان و رومیان باستان گشت. این سبک به تدریج میان هنرمندان و نویسندگان متداول شد به طوری که در نیمهٔ دوم قرن هفدهم به یک جنبش بزرگ تبدیل شد که در فرانسه در دورهٔ سلطنت لویی چهاردهم و با پشتیبانی ریشولیو به اوج خود رسید و در مقابل جنبش باروک قرار گرفت.
ظهور کلاسیسیسم در دوره رنسانس در کدام کشور بود؟
false
{ "text": [ "ایتالیا" ], "answer_start": [ 518 ] }
4a22a906-930b-4c7f-9d57-5919a13e686f
کلاسیسیسم
به‌طور کلی نیمهٔ دوم قرن شانزدهم، دوره‌ای بود که در آن برای نخستین بار آیین ادبی جامعی برای خلق آثار ادبی به وجود آمد. این آیین و قواعد که دارای اصولی بودند که حتی تا پایان قرن هجدهم نیز ارزش و اعتبار خود را از دست نداد، در آغاز قرن هفدهم مایهٔ ایجاد مکتب کلاسیسیسم گردید.صفت کلاسیک برای اولین بار در دورهٔ رنسانس برای تعیین نویسندگان درجه اول به کار برده شد، ولی در واقع این رمانتیکها بودند که با مشخص کردن حدود و ویژگی‌های جنبش هنری-فرهنگی‌شان، معنای امروزی واژهٔ کلاسیک را به آن بخشیدند.کلاسیسیسم با شروع رنسانس در ایتالیا ظهور کرد. پس از مدتی شهرهای مختلف ایتالیا به خصوص شهر فلورانس به مهدهایی برای گردهم‌آیی هنرمندانی اومانیست چون میکل آنژ، رافائل و برونِلِسکی به منظور تحقیق، جمع‌آوری و تقلید از آثار یونانیان و رومیان باستان گشت. این سبک به تدریج میان هنرمندان و نویسندگان متداول شد به طوری که در نیمهٔ دوم قرن هفدهم به یک جنبش بزرگ تبدیل شد که در فرانسه در دورهٔ سلطنت لویی چهاردهم و با پشتیبانی ریشولیو به اوج خود رسید و در مقابل جنبش باروک قرار گرفت.
مکتبی که در آغاز قرن هفدهم شکل گرفت چه نام داشت؟
false
{ "text": [ "کلاسیسیسم" ], "answer_start": [ 256 ] }
472ccbbf-cf21-4fa5-929c-69c2570fb5b8
کلاسیسیسم
به‌طور کلی نیمهٔ دوم قرن شانزدهم، دوره‌ای بود که در آن برای نخستین بار آیین ادبی جامعی برای خلق آثار ادبی به وجود آمد. این آیین و قواعد که دارای اصولی بودند که حتی تا پایان قرن هجدهم نیز ارزش و اعتبار خود را از دست نداد، در آغاز قرن هفدهم مایهٔ ایجاد مکتب کلاسیسیسم گردید.صفت کلاسیک برای اولین بار در دورهٔ رنسانس برای تعیین نویسندگان درجه اول به کار برده شد، ولی در واقع این رمانتیکها بودند که با مشخص کردن حدود و ویژگی‌های جنبش هنری-فرهنگی‌شان، معنای امروزی واژهٔ کلاسیک را به آن بخشیدند.کلاسیسیسم با شروع رنسانس در ایتالیا ظهور کرد. پس از مدتی شهرهای مختلف ایتالیا به خصوص شهر فلورانس به مهدهایی برای گردهم‌آیی هنرمندانی اومانیست چون میکل آنژ، رافائل و برونِلِسکی به منظور تحقیق، جمع‌آوری و تقلید از آثار یونانیان و رومیان باستان گشت. این سبک به تدریج میان هنرمندان و نویسندگان متداول شد به طوری که در نیمهٔ دوم قرن هفدهم به یک جنبش بزرگ تبدیل شد که در فرانسه در دورهٔ سلطنت لویی چهاردهم و با پشتیبانی ریشولیو به اوج خود رسید و در مقابل جنبش باروک قرار گرفت.
برای تعیین نویسندگان درجه اول در دوره رنسانس از چه صفتی استفاده می شد؟
false
{ "text": [ "کلاسیک" ], "answer_start": [ 276 ] }
58b8f84e-ce01-43dc-8d2e-1da5413661a5
کلاسیسیسم
به‌طور کلی نیمهٔ دوم قرن شانزدهم، دوره‌ای بود که در آن برای نخستین بار آیین ادبی جامعی برای خلق آثار ادبی به وجود آمد. این آیین و قواعد که دارای اصولی بودند که حتی تا پایان قرن هجدهم نیز ارزش و اعتبار خود را از دست نداد، در آغاز قرن هفدهم مایهٔ ایجاد مکتب کلاسیسیسم گردید.صفت کلاسیک برای اولین بار در دورهٔ رنسانس برای تعیین نویسندگان درجه اول به کار برده شد، ولی در واقع این رمانتیکها بودند که با مشخص کردن حدود و ویژگی‌های جنبش هنری-فرهنگی‌شان، معنای امروزی واژهٔ کلاسیک را به آن بخشیدند.کلاسیسیسم با شروع رنسانس در ایتالیا ظهور کرد. پس از مدتی شهرهای مختلف ایتالیا به خصوص شهر فلورانس به مهدهایی برای گردهم‌آیی هنرمندانی اومانیست چون میکل آنژ، رافائل و برونِلِسکی به منظور تحقیق، جمع‌آوری و تقلید از آثار یونانیان و رومیان باستان گشت. این سبک به تدریج میان هنرمندان و نویسندگان متداول شد به طوری که در نیمهٔ دوم قرن هفدهم به یک جنبش بزرگ تبدیل شد که در فرانسه در دورهٔ سلطنت لویی چهاردهم و با پشتیبانی ریشولیو به اوج خود رسید و در مقابل جنبش باروک قرار گرفت.
در نیمه دوم کدام قرن آیین ادبی جامعی برای خلق آثار ادبی به وجود آمد؟
false
{ "text": [ "قرن شانزدهم" ], "answer_start": [ 21 ] }
aa30a934-a19a-4f7a-8702-cd015c276799
کلاسیسیسم
به‌طور کلی نیمهٔ دوم قرن شانزدهم، دوره‌ای بود که در آن برای نخستین بار آیین ادبی جامعی برای خلق آثار ادبی به وجود آمد. این آیین و قواعد که دارای اصولی بودند که حتی تا پایان قرن هجدهم نیز ارزش و اعتبار خود را از دست نداد، در آغاز قرن هفدهم مایهٔ ایجاد مکتب کلاسیسیسم گردید.صفت کلاسیک برای اولین بار در دورهٔ رنسانس برای تعیین نویسندگان درجه اول به کار برده شد، ولی در واقع این رمانتیکها بودند که با مشخص کردن حدود و ویژگی‌های جنبش هنری-فرهنگی‌شان، معنای امروزی واژهٔ کلاسیک را به آن بخشیدند.کلاسیسیسم با شروع رنسانس در ایتالیا ظهور کرد. پس از مدتی شهرهای مختلف ایتالیا به خصوص شهر فلورانس به مهدهایی برای گردهم‌آیی هنرمندانی اومانیست چون میکل آنژ، رافائل و برونِلِسکی به منظور تحقیق، جمع‌آوری و تقلید از آثار یونانیان و رومیان باستان گشت. این سبک به تدریج میان هنرمندان و نویسندگان متداول شد به طوری که در نیمهٔ دوم قرن هفدهم به یک جنبش بزرگ تبدیل شد که در فرانسه در دورهٔ سلطنت لویی چهاردهم و با پشتیبانی ریشولیو به اوج خود رسید و در مقابل جنبش باروک قرار گرفت.
در دوره رنسانس در فلورانس ایتالیا میکل آنژ، رافائل و برونِلِسکی به تحقیق، جمع‌آوری و تقلید از آثار چه کسانی می پرداختند؟
false
{ "text": [ "یونانیان و رومیان باستان" ], "answer_start": [ 708 ] }
17f1a9f0-c221-427c-bf48-4cfb30efc192
افشاگر
طبق گزارش انجمن بازرسان تقلب گواهی شده (ACFE) دربارهٔ تقلب‌ها و سوءاستفاده‌های شغلی (۲۰۱۲) به رغم وجود سازوکارهای گوناگون برای پیش‌گیری و کشف تقلب - مثل، حسابرسی داخلی، حسابرسی مستقل، کنترل داخلی، و… - باز هم متداول‌ترین روش کشف تقلب در سازمان‌ها از راه افشاگری است. نزدیک به نیمی از موارد تقلب‌هایی که کشف می‌شوند از راه خبررسانی یک کارمند، فروشنده، یا دیگر افشاگران برملا می‌شوند. هم‌چنین، در سازمان‌هایی که دوره‌های آموزشی آگاهی از تقلب در سطح سازمان اجراء می‌شوند، ۵۲ درصد از زیان‌های تقلب کاهش می‌یابند. در واقع، کارشناسان ضد تقلب با تکیه بر آمار موجود بر این باورند که بیش‌تر کارکنان آموزش‌دیده در ارتباط با تقلب، هنگام روبرو شدن با موارد تردید برانگیز، چنان‌چه مسیرهای مناسبی برای افشاگری وجود داشته باشد، این موارد را گزارش می‌کنند.
نام لاتین بازرسان تقلب چیست؟
false
{ "text": [ "ACFE" ], "answer_start": [ 40 ] }
a574ab3b-83e7-47b8-9bff-66383db33c9c
افشاگر
طبق گزارش انجمن بازرسان تقلب گواهی شده (ACFE) دربارهٔ تقلب‌ها و سوءاستفاده‌های شغلی (۲۰۱۲) به رغم وجود سازوکارهای گوناگون برای پیش‌گیری و کشف تقلب - مثل، حسابرسی داخلی، حسابرسی مستقل، کنترل داخلی، و… - باز هم متداول‌ترین روش کشف تقلب در سازمان‌ها از راه افشاگری است. نزدیک به نیمی از موارد تقلب‌هایی که کشف می‌شوند از راه خبررسانی یک کارمند، فروشنده، یا دیگر افشاگران برملا می‌شوند. هم‌چنین، در سازمان‌هایی که دوره‌های آموزشی آگاهی از تقلب در سطح سازمان اجراء می‌شوند، ۵۲ درصد از زیان‌های تقلب کاهش می‌یابند. در واقع، کارشناسان ضد تقلب با تکیه بر آمار موجود بر این باورند که بیش‌تر کارکنان آموزش‌دیده در ارتباط با تقلب، هنگام روبرو شدن با موارد تردید برانگیز، چنان‌چه مسیرهای مناسبی برای افشاگری وجود داشته باشد، این موارد را گزارش می‌کنند.
نیمی از این افشاگری های تقلب چگونه برملا می شود؟
false
{ "text": [ "خبررسانی" ], "answer_start": [ 322 ] }
aaa7281f-1c77-4b7e-9f5f-206ac7c9c518
افشاگر
طبق گزارش انجمن بازرسان تقلب گواهی شده (ACFE) دربارهٔ تقلب‌ها و سوءاستفاده‌های شغلی (۲۰۱۲) به رغم وجود سازوکارهای گوناگون برای پیش‌گیری و کشف تقلب - مثل، حسابرسی داخلی، حسابرسی مستقل، کنترل داخلی، و… - باز هم متداول‌ترین روش کشف تقلب در سازمان‌ها از راه افشاگری است. نزدیک به نیمی از موارد تقلب‌هایی که کشف می‌شوند از راه خبررسانی یک کارمند، فروشنده، یا دیگر افشاگران برملا می‌شوند. هم‌چنین، در سازمان‌هایی که دوره‌های آموزشی آگاهی از تقلب در سطح سازمان اجراء می‌شوند، ۵۲ درصد از زیان‌های تقلب کاهش می‌یابند. در واقع، کارشناسان ضد تقلب با تکیه بر آمار موجود بر این باورند که بیش‌تر کارکنان آموزش‌دیده در ارتباط با تقلب، هنگام روبرو شدن با موارد تردید برانگیز، چنان‌چه مسیرهای مناسبی برای افشاگری وجود داشته باشد، این موارد را گزارش می‌کنند.
در صورت اگاهی از تقلب در سطح سازمان چند درصد تقلبات کاهش می یابد؟
false
{ "text": [ "۵۲" ], "answer_start": [ 469 ] }
bcdb0881-2a04-4430-a76b-035799f04a88
افشاگر
طبق گزارش انجمن بازرسان تقلب گواهی شده (ACFE) دربارهٔ تقلب‌ها و سوءاستفاده‌های شغلی (۲۰۱۲) به رغم وجود سازوکارهای گوناگون برای پیش‌گیری و کشف تقلب - مثل، حسابرسی داخلی، حسابرسی مستقل، کنترل داخلی، و… - باز هم متداول‌ترین روش کشف تقلب در سازمان‌ها از راه افشاگری است. نزدیک به نیمی از موارد تقلب‌هایی که کشف می‌شوند از راه خبررسانی یک کارمند، فروشنده، یا دیگر افشاگران برملا می‌شوند. هم‌چنین، در سازمان‌هایی که دوره‌های آموزشی آگاهی از تقلب در سطح سازمان اجراء می‌شوند، ۵۲ درصد از زیان‌های تقلب کاهش می‌یابند. در واقع، کارشناسان ضد تقلب با تکیه بر آمار موجود بر این باورند که بیش‌تر کارکنان آموزش‌دیده در ارتباط با تقلب، هنگام روبرو شدن با موارد تردید برانگیز، چنان‌چه مسیرهای مناسبی برای افشاگری وجود داشته باشد، این موارد را گزارش می‌کنند.
متداول ترین روش کشف تقلب در سازمان ها از چه راهی است؟
false
{ "text": [ "افشاگری" ], "answer_start": [ 254 ] }
e0b7eeeb-01d3-4de9-8cb2-6c7066423e37
افشاگر
طبق گزارش انجمن بازرسان تقلب گواهی شده (ACFE) دربارهٔ تقلب‌ها و سوءاستفاده‌های شغلی (۲۰۱۲) به رغم وجود سازوکارهای گوناگون برای پیش‌گیری و کشف تقلب - مثل، حسابرسی داخلی، حسابرسی مستقل، کنترل داخلی، و… - باز هم متداول‌ترین روش کشف تقلب در سازمان‌ها از راه افشاگری است. نزدیک به نیمی از موارد تقلب‌هایی که کشف می‌شوند از راه خبررسانی یک کارمند، فروشنده، یا دیگر افشاگران برملا می‌شوند. هم‌چنین، در سازمان‌هایی که دوره‌های آموزشی آگاهی از تقلب در سطح سازمان اجراء می‌شوند، ۵۲ درصد از زیان‌های تقلب کاهش می‌یابند. در واقع، کارشناسان ضد تقلب با تکیه بر آمار موجود بر این باورند که بیش‌تر کارکنان آموزش‌دیده در ارتباط با تقلب، هنگام روبرو شدن با موارد تردید برانگیز، چنان‌چه مسیرهای مناسبی برای افشاگری وجود داشته باشد، این موارد را گزارش می‌کنند.
چه کارشناسانی مسیر های مناسبی برای افشاگری گزارشات را احراز می کنند؟
false
{ "text": [ "ضد تقلب" ], "answer_start": [ 528 ] }
067d6459-1a30-4614-99d7-b7810eef84ed
آنارشیسم
علاقه آنارشیست‌ها به آموزش، به اولین ظهور آنارشیسم کلاسیک برمی‌گردد. آنارشیست‌ها آموزش صحیح را پایه‌های خودمختاری آینده فرد و جامعه، برای افزایش کمک متقابل، ارزیابی می‌کردند. نویسندگان آنارشیست، مانند ویلیام گادوین (در عدالت سیاسی) و ماکس اشتیرنر (در بنیان اشتباه در آموزش ما)، هم به آموزش دولتی و هم به آموزش خصوصی حمله کردند و آن را ابزاری می‌دانستند که طبقهٔ حاکم بتواند امتیازات خود را حفظ کند.در سال ۱۹۰۱، آنارشیست و آزاداندیش کاتالان، فرانسیسکو فرر، اسکولا مدرنا (به معنی مدرسهٔ مدرن) را در بارسلونا تأسیس کرد و آن را مخالف با سیستم آموزش و پرورش موجود، که بیشتر مطالبش توسط کلیسای کاتولیک دیکته می‌شد، دانست. رویکرد مدرسهٔ فرر سکولار بود و رخنهٔ دولت و کلیسا در روند آموزشی را رد می‌کرد. در عین حال به دانش‌آموزان استقلال زیادی در برنامه‌ریزی کار و حضورشان می‌داد. فرر قصد داشت طبقه کارگر را آموزش دهد و صریحاً به دنبال افزایش آگاهی طبقاتی بین دانش‌آموزان بود. این مدرسه پس از آزار و اذیت مداوم دولت، تعطیل شد و بعداً فرر دستگیر شد. با این وجود، ایده‌های او الهام بخش مجموعه‌ای از مدارس مدرن در سراسر جهان شد. لئو تولستوی، آنارشیست مسیحی، که مقالهٔ آموزش و فرهنگ را منتشر کرد، مکتبی مشابه را تأسیس کرد با این اصل بنیادین که «برای تأثیرگذاری آموزش باید آزاد باشد». به همین ترتیب، آ.س. نیل آنچه را که در سال ۱۹۲۱ به مدرسهٔ سامرهیل تبدیل شد، تأسیس کرد و همچنین اعلام کرد که این مدرسه از اجبار عاری است. آموزش آنارشیستی عمدتاً بر این ایده استوار است که باید به حق کودک برای رشد آزاد و بدون دست‌کاری احترام گذاشته شود و عقلانیت کودکان را به نتیجه‌گیری‌های اخلاقی خوبی برساند. با این حال، در مورد معنای دست‌کاری توافق چندانی در بین چهره‌های آنارشیست وجود ندارد. فرر معتقد بود که تلقین اخلاقی ضروری است و به صراحت به دانش‌آموزان می‌آموخت که برابری، آزادی و عدالت اجتماعی در کنار سرمایه‌داری، همراه با سایر انتقادات به د
پایه‌های خودمختاری در آنارشیسم از کجا نشات می‌گیرد؟
false
{ "text": [ "آموزش" ], "answer_start": [ 81 ] }
d47ab366-4cd3-4d9d-a600-b4b955f52ff4
آنارشیسم
علاقه آنارشیست‌ها به آموزش، به اولین ظهور آنارشیسم کلاسیک برمی‌گردد. آنارشیست‌ها آموزش صحیح را پایه‌های خودمختاری آینده فرد و جامعه، برای افزایش کمک متقابل، ارزیابی می‌کردند. نویسندگان آنارشیست، مانند ویلیام گادوین (در عدالت سیاسی) و ماکس اشتیرنر (در بنیان اشتباه در آموزش ما)، هم به آموزش دولتی و هم به آموزش خصوصی حمله کردند و آن را ابزاری می‌دانستند که طبقهٔ حاکم بتواند امتیازات خود را حفظ کند.در سال ۱۹۰۱، آنارشیست و آزاداندیش کاتالان، فرانسیسکو فرر، اسکولا مدرنا (به معنی مدرسهٔ مدرن) را در بارسلونا تأسیس کرد و آن را مخالف با سیستم آموزش و پرورش موجود، که بیشتر مطالبش توسط کلیسای کاتولیک دیکته می‌شد، دانست. رویکرد مدرسهٔ فرر سکولار بود و رخنهٔ دولت و کلیسا در روند آموزشی را رد می‌کرد. در عین حال به دانش‌آموزان استقلال زیادی در برنامه‌ریزی کار و حضورشان می‌داد. فرر قصد داشت طبقه کارگر را آموزش دهد و صریحاً به دنبال افزایش آگاهی طبقاتی بین دانش‌آموزان بود. این مدرسه پس از آزار و اذیت مداوم دولت، تعطیل شد و بعداً فرر دستگیر شد. با این وجود، ایده‌های او الهام بخش مجموعه‌ای از مدارس مدرن در سراسر جهان شد. لئو تولستوی، آنارشیست مسیحی، که مقالهٔ آموزش و فرهنگ را منتشر کرد، مکتبی مشابه را تأسیس کرد با این اصل بنیادین که «برای تأثیرگذاری آموزش باید آزاد باشد». به همین ترتیب، آ.س. نیل آنچه را که در سال ۱۹۲۱ به مدرسهٔ سامرهیل تبدیل شد، تأسیس کرد و همچنین اعلام کرد که این مدرسه از اجبار عاری است. آموزش آنارشیستی عمدتاً بر این ایده استوار است که باید به حق کودک برای رشد آزاد و بدون دست‌کاری احترام گذاشته شود و عقلانیت کودکان را به نتیجه‌گیری‌های اخلاقی خوبی برساند. با این حال، در مورد معنای دست‌کاری توافق چندانی در بین چهره‌های آنارشیست وجود ندارد. فرر معتقد بود که تلقین اخلاقی ضروری است و به صراحت به دانش‌آموزان می‌آموخت که برابری، آزادی و عدالت اجتماعی در کنار سرمایه‌داری، همراه با سایر انتقادات به د
کدام آنارشیست معتقد بود تلقین اخلاقی ضروری است؟
false
{ "text": [ "فرر" ], "answer_start": [ 1567 ] }
02bc0643-8a43-43e6-a8ca-2e1018d33e4d
آنارشیسم
علاقه آنارشیست‌ها به آموزش، به اولین ظهور آنارشیسم کلاسیک برمی‌گردد. آنارشیست‌ها آموزش صحیح را پایه‌های خودمختاری آینده فرد و جامعه، برای افزایش کمک متقابل، ارزیابی می‌کردند. نویسندگان آنارشیست، مانند ویلیام گادوین (در عدالت سیاسی) و ماکس اشتیرنر (در بنیان اشتباه در آموزش ما)، هم به آموزش دولتی و هم به آموزش خصوصی حمله کردند و آن را ابزاری می‌دانستند که طبقهٔ حاکم بتواند امتیازات خود را حفظ کند.در سال ۱۹۰۱، آنارشیست و آزاداندیش کاتالان، فرانسیسکو فرر، اسکولا مدرنا (به معنی مدرسهٔ مدرن) را در بارسلونا تأسیس کرد و آن را مخالف با سیستم آموزش و پرورش موجود، که بیشتر مطالبش توسط کلیسای کاتولیک دیکته می‌شد، دانست. رویکرد مدرسهٔ فرر سکولار بود و رخنهٔ دولت و کلیسا در روند آموزشی را رد می‌کرد. در عین حال به دانش‌آموزان استقلال زیادی در برنامه‌ریزی کار و حضورشان می‌داد. فرر قصد داشت طبقه کارگر را آموزش دهد و صریحاً به دنبال افزایش آگاهی طبقاتی بین دانش‌آموزان بود. این مدرسه پس از آزار و اذیت مداوم دولت، تعطیل شد و بعداً فرر دستگیر شد. با این وجود، ایده‌های او الهام بخش مجموعه‌ای از مدارس مدرن در سراسر جهان شد. لئو تولستوی، آنارشیست مسیحی، که مقالهٔ آموزش و فرهنگ را منتشر کرد، مکتبی مشابه را تأسیس کرد با این اصل بنیادین که «برای تأثیرگذاری آموزش باید آزاد باشد». به همین ترتیب، آ.س. نیل آنچه را که در سال ۱۹۲۱ به مدرسهٔ سامرهیل تبدیل شد، تأسیس کرد و همچنین اعلام کرد که این مدرسه از اجبار عاری است. آموزش آنارشیستی عمدتاً بر این ایده استوار است که باید به حق کودک برای رشد آزاد و بدون دست‌کاری احترام گذاشته شود و عقلانیت کودکان را به نتیجه‌گیری‌های اخلاقی خوبی برساند. با این حال، در مورد معنای دست‌کاری توافق چندانی در بین چهره‌های آنارشیست وجود ندارد. فرر معتقد بود که تلقین اخلاقی ضروری است و به صراحت به دانش‌آموزان می‌آموخت که برابری، آزادی و عدالت اجتماعی در کنار سرمایه‌داری، همراه با سایر انتقادات به د
علاقه به آموزش از کدام دوره آنارشیسم شروع می‌شود؟
false
{ "text": [ "ظهور آنارشیسم کلاسیک" ], "answer_start": [ 37 ] }
32efcc69-3904-4795-acfd-591e6626988d
آنارشیسم
علاقه آنارشیست‌ها به آموزش، به اولین ظهور آنارشیسم کلاسیک برمی‌گردد. آنارشیست‌ها آموزش صحیح را پایه‌های خودمختاری آینده فرد و جامعه، برای افزایش کمک متقابل، ارزیابی می‌کردند. نویسندگان آنارشیست، مانند ویلیام گادوین (در عدالت سیاسی) و ماکس اشتیرنر (در بنیان اشتباه در آموزش ما)، هم به آموزش دولتی و هم به آموزش خصوصی حمله کردند و آن را ابزاری می‌دانستند که طبقهٔ حاکم بتواند امتیازات خود را حفظ کند.در سال ۱۹۰۱، آنارشیست و آزاداندیش کاتالان، فرانسیسکو فرر، اسکولا مدرنا (به معنی مدرسهٔ مدرن) را در بارسلونا تأسیس کرد و آن را مخالف با سیستم آموزش و پرورش موجود، که بیشتر مطالبش توسط کلیسای کاتولیک دیکته می‌شد، دانست. رویکرد مدرسهٔ فرر سکولار بود و رخنهٔ دولت و کلیسا در روند آموزشی را رد می‌کرد. در عین حال به دانش‌آموزان استقلال زیادی در برنامه‌ریزی کار و حضورشان می‌داد. فرر قصد داشت طبقه کارگر را آموزش دهد و صریحاً به دنبال افزایش آگاهی طبقاتی بین دانش‌آموزان بود. این مدرسه پس از آزار و اذیت مداوم دولت، تعطیل شد و بعداً فرر دستگیر شد. با این وجود، ایده‌های او الهام بخش مجموعه‌ای از مدارس مدرن در سراسر جهان شد. لئو تولستوی، آنارشیست مسیحی، که مقالهٔ آموزش و فرهنگ را منتشر کرد، مکتبی مشابه را تأسیس کرد با این اصل بنیادین که «برای تأثیرگذاری آموزش باید آزاد باشد». به همین ترتیب، آ.س. نیل آنچه را که در سال ۱۹۲۱ به مدرسهٔ سامرهیل تبدیل شد، تأسیس کرد و همچنین اعلام کرد که این مدرسه از اجبار عاری است. آموزش آنارشیستی عمدتاً بر این ایده استوار است که باید به حق کودک برای رشد آزاد و بدون دست‌کاری احترام گذاشته شود و عقلانیت کودکان را به نتیجه‌گیری‌های اخلاقی خوبی برساند. با این حال، در مورد معنای دست‌کاری توافق چندانی در بین چهره‌های آنارشیست وجود ندارد. فرر معتقد بود که تلقین اخلاقی ضروری است و به صراحت به دانش‌آموزان می‌آموخت که برابری، آزادی و عدالت اجتماعی در کنار سرمایه‌داری، همراه با سایر انتقادات به د
ماکس اشتینر در کدام کتاب به آموزش دولتی و خصوصی حمله می‌کند؟
false
{ "text": [ "بنیان اشتباه در آموزش ما" ], "answer_start": [ 252 ] }
a7bf9303-f826-4b60-a43e-f5d345220227
آنارشیسم
علاقه آنارشیست‌ها به آموزش، به اولین ظهور آنارشیسم کلاسیک برمی‌گردد. آنارشیست‌ها آموزش صحیح را پایه‌های خودمختاری آینده فرد و جامعه، برای افزایش کمک متقابل، ارزیابی می‌کردند. نویسندگان آنارشیست، مانند ویلیام گادوین (در عدالت سیاسی) و ماکس اشتیرنر (در بنیان اشتباه در آموزش ما)، هم به آموزش دولتی و هم به آموزش خصوصی حمله کردند و آن را ابزاری می‌دانستند که طبقهٔ حاکم بتواند امتیازات خود را حفظ کند.در سال ۱۹۰۱، آنارشیست و آزاداندیش کاتالان، فرانسیسکو فرر، اسکولا مدرنا (به معنی مدرسهٔ مدرن) را در بارسلونا تأسیس کرد و آن را مخالف با سیستم آموزش و پرورش موجود، که بیشتر مطالبش توسط کلیسای کاتولیک دیکته می‌شد، دانست. رویکرد مدرسهٔ فرر سکولار بود و رخنهٔ دولت و کلیسا در روند آموزشی را رد می‌کرد. در عین حال به دانش‌آموزان استقلال زیادی در برنامه‌ریزی کار و حضورشان می‌داد. فرر قصد داشت طبقه کارگر را آموزش دهد و صریحاً به دنبال افزایش آگاهی طبقاتی بین دانش‌آموزان بود. این مدرسه پس از آزار و اذیت مداوم دولت، تعطیل شد و بعداً فرر دستگیر شد. با این وجود، ایده‌های او الهام بخش مجموعه‌ای از مدارس مدرن در سراسر جهان شد. لئو تولستوی، آنارشیست مسیحی، که مقالهٔ آموزش و فرهنگ را منتشر کرد، مکتبی مشابه را تأسیس کرد با این اصل بنیادین که «برای تأثیرگذاری آموزش باید آزاد باشد». به همین ترتیب، آ.س. نیل آنچه را که در سال ۱۹۲۱ به مدرسهٔ سامرهیل تبدیل شد، تأسیس کرد و همچنین اعلام کرد که این مدرسه از اجبار عاری است. آموزش آنارشیستی عمدتاً بر این ایده استوار است که باید به حق کودک برای رشد آزاد و بدون دست‌کاری احترام گذاشته شود و عقلانیت کودکان را به نتیجه‌گیری‌های اخلاقی خوبی برساند. با این حال، در مورد معنای دست‌کاری توافق چندانی در بین چهره‌های آنارشیست وجود ندارد. فرر معتقد بود که تلقین اخلاقی ضروری است و به صراحت به دانش‌آموزان می‌آموخت که برابری، آزادی و عدالت اجتماعی در کنار سرمایه‌داری، همراه با سایر انتقادات به د
مقاله آموزش و فرهنگ نوشته کیست؟
false
{ "text": [ "لئو تولستوی" ], "answer_start": [ 1020 ] }
f3bc4181-b99b-4213-bc75-292816ce3780
آنارشیسم
در میان جریان‌های کلاسیک آنارشیست، متوالیسم و فردگرایی پذیرفته شده بودند. جریانات عمدهٔ آنارشیسم اجتماعی (جمع‌گرایی، آنارکو-کمونیسم و آنارکو-سندیکالیسم) به دنبال آن‌ها رشد کردند و از نظر جنبه‌های سازمانی و اقتصادی، جامعهٔ ایده‌آل متفاوت خود را داشتند. متوالیسم نظریه‌ای اقتصادی از قرن هجدهم است که پیر ژوزف پرودون آن را به نظریهٔ آنارشیست پیوند داد. اهداف آن، شامل مقابله به مثل، تداعی آزاد، قرارداد داوطلبانه، فدراسیون و اصلاحات پولی اعتبار و ارز بود، که توسط بانکی از مردم تنظیم می‌شود. متوالیسم به صورت گذشته‌نگر، به عنوان موقعیتی ایدئولوژیک میان اشکال فردگرا و جمع‌گرای آنارشیسم قرار گرفته. در مالکیت چیست؟ (۱۸۴۰)، پرودون ابتدا هدف خود را «سومین شکل جامعه، ترکیب کمونیسم و مالکیت» توصیف کرده. آنارشیسم جمعی شکلی از سوسیالیسم انقلابی در قالب آنارشیسم است که معمولاً با آموزه‌های میخائیل باکونین در ارتباط است. آنارشیست‌های جمع‌گرا از مالکیت جمعی بر ابزارهای تولید حمایت می‌کنند، که نظریه‌ای است که بر پایهٔ انقلاب خشونت‌آمیز حاصل خواهد شد و در آن به کارگران بر اساس زمان کارشان حقوق پرداخت می‌شود، نه این که کالاها بر اساس نیازشان، همچون روش کمونیسم، توزیع شود. آنارشیسم جمع‌گرا دوشادوش مارکسیسم پدید آمد؛ اما علی‌رغم این که مارکسیست‌ها اعلام می‌کردند هدفشان در نهایت یک جامعه بی‌حکومت جمع‌گراست، آنارشیست‌های جمع‌گرا دیکتاتوری پرولتاریا را رد کرد.آنارکو-کمونیسم نظریه‌ای زیرشاخهٔ آنارشیسم است، که در آن از یک جامعهٔ کمونیستی با مالکیت مشترک بر ابزار تولید، دموکراسی مستقیم و یک شبکه افقی از انجمن‌های داوطلبانه، شوراهای کارگری و تعاونی‌های کارگری، با تولید و مصرف بر اساس اصل «هر کس به قدر توانایی‌اش، هر کس به قدر نیازش»، حمایت می‌شود. آنارکو-کمونیسم از جریانات رادیکال سوسیالیست پس از انقلاب فرانسه الهام گرفت، اما نخستین‌بار در میان گروه‌های ایتالیایی اولین انترناسیونال فرموله شد. بعداً در کارهای نظری پتر کروپوتکین گسترش یافت و سبک خاص او تا اواخر قرن نوزدهم میلادی تبدیل به دیدگاه مسلط آنارشیست‌ها شد. آنارکو-سندیکالیسم شاخه‌ای از آنارشیسم است که سندیکاهای کار را به عنوان یک نیروی بالقوه برای تحول اجتماعی انقلابی در نظر دارند و خواستار جامعه‌ای جدید هستند که به صورت دموکراتیک، توسط کارگران اداره شود و جایگزین سرمایه‌داری و دولت گردد. اصول اساسی آنارکو-سندیکالیسم اقدام مستقیم، همبستگی و خودمدیریتی کارگران است. آنارشیسم فردگرا مجموعه‌ای از چندین سنت فکری در درون جنبش آنارشیستی است که بر فرد و اراده‌اش در برابر هر نوع عامل خارجی، تأکید دارد. اولین آثار منجر به شکل‌گیری آنارشیسم فردگرا از ویلیام گادوین، ماکس استیرنر و هنری دیوید تورو بود. آنارشیسم فردگرا جوامع کوچک و در عین حال متنوعی از هنرمندان و روشنفکران بوهمی را در کشورهای مختلف به خود جذب کرد و قانون‌شکنان جوان آنارشیست را هم به قانون‌ستیزی و احیای فردیت رهنمود کرد.
دولت در آنارکو_سندیکالیسم توسط چه کسانی اداره می‌شود؟
false
{ "text": [ "کارگران" ], "answer_start": [ 2005 ] }
58dd73e6-6497-4496-ac3b-3fbd9ef074ec
آنارشیسم
در میان جریان‌های کلاسیک آنارشیست، متوالیسم و فردگرایی پذیرفته شده بودند. جریانات عمدهٔ آنارشیسم اجتماعی (جمع‌گرایی، آنارکو-کمونیسم و آنارکو-سندیکالیسم) به دنبال آن‌ها رشد کردند و از نظر جنبه‌های سازمانی و اقتصادی، جامعهٔ ایده‌آل متفاوت خود را داشتند. متوالیسم نظریه‌ای اقتصادی از قرن هجدهم است که پیر ژوزف پرودون آن را به نظریهٔ آنارشیست پیوند داد. اهداف آن، شامل مقابله به مثل، تداعی آزاد، قرارداد داوطلبانه، فدراسیون و اصلاحات پولی اعتبار و ارز بود، که توسط بانکی از مردم تنظیم می‌شود. متوالیسم به صورت گذشته‌نگر، به عنوان موقعیتی ایدئولوژیک میان اشکال فردگرا و جمع‌گرای آنارشیسم قرار گرفته. در مالکیت چیست؟ (۱۸۴۰)، پرودون ابتدا هدف خود را «سومین شکل جامعه، ترکیب کمونیسم و مالکیت» توصیف کرده. آنارشیسم جمعی شکلی از سوسیالیسم انقلابی در قالب آنارشیسم است که معمولاً با آموزه‌های میخائیل باکونین در ارتباط است. آنارشیست‌های جمع‌گرا از مالکیت جمعی بر ابزارهای تولید حمایت می‌کنند، که نظریه‌ای است که بر پایهٔ انقلاب خشونت‌آمیز حاصل خواهد شد و در آن به کارگران بر اساس زمان کارشان حقوق پرداخت می‌شود، نه این که کالاها بر اساس نیازشان، همچون روش کمونیسم، توزیع شود. آنارشیسم جمع‌گرا دوشادوش مارکسیسم پدید آمد؛ اما علی‌رغم این که مارکسیست‌ها اعلام می‌کردند هدفشان در نهایت یک جامعه بی‌حکومت جمع‌گراست، آنارشیست‌های جمع‌گرا دیکتاتوری پرولتاریا را رد کرد.آنارکو-کمونیسم نظریه‌ای زیرشاخهٔ آنارشیسم است، که در آن از یک جامعهٔ کمونیستی با مالکیت مشترک بر ابزار تولید، دموکراسی مستقیم و یک شبکه افقی از انجمن‌های داوطلبانه، شوراهای کارگری و تعاونی‌های کارگری، با تولید و مصرف بر اساس اصل «هر کس به قدر توانایی‌اش، هر کس به قدر نیازش»، حمایت می‌شود. آنارکو-کمونیسم از جریانات رادیکال سوسیالیست پس از انقلاب فرانسه الهام گرفت، اما نخستین‌بار در میان گروه‌های ایتالیایی اولین انترناسیونال فرموله شد. بعداً در کارهای نظری پتر کروپوتکین گسترش یافت و سبک خاص او تا اواخر قرن نوزدهم میلادی تبدیل به دیدگاه مسلط آنارشیست‌ها شد. آنارکو-سندیکالیسم شاخه‌ای از آنارشیسم است که سندیکاهای کار را به عنوان یک نیروی بالقوه برای تحول اجتماعی انقلابی در نظر دارند و خواستار جامعه‌ای جدید هستند که به صورت دموکراتیک، توسط کارگران اداره شود و جایگزین سرمایه‌داری و دولت گردد. اصول اساسی آنارکو-سندیکالیسم اقدام مستقیم، همبستگی و خودمدیریتی کارگران است. آنارشیسم فردگرا مجموعه‌ای از چندین سنت فکری در درون جنبش آنارشیستی است که بر فرد و اراده‌اش در برابر هر نوع عامل خارجی، تأکید دارد. اولین آثار منجر به شکل‌گیری آنارشیسم فردگرا از ویلیام گادوین، ماکس استیرنر و هنری دیوید تورو بود. آنارشیسم فردگرا جوامع کوچک و در عین حال متنوعی از هنرمندان و روشنفکران بوهمی را در کشورهای مختلف به خود جذب کرد و قانون‌شکنان جوان آنارشیست را هم به قانون‌ستیزی و احیای فردیت رهنمود کرد.
(هرکس به قدر توانایی‌اش هر کس به قدر نیازش) شعار کدام جهان‌بینی است؟
false
{ "text": [ "آنارکو-کمونیسم" ], "answer_start": [ 1256 ] }
2e2c9288-5293-4e65-8fc0-91194a4fa7e9
آنارشیسم
در میان جریان‌های کلاسیک آنارشیست، متوالیسم و فردگرایی پذیرفته شده بودند. جریانات عمدهٔ آنارشیسم اجتماعی (جمع‌گرایی، آنارکو-کمونیسم و آنارکو-سندیکالیسم) به دنبال آن‌ها رشد کردند و از نظر جنبه‌های سازمانی و اقتصادی، جامعهٔ ایده‌آل متفاوت خود را داشتند. متوالیسم نظریه‌ای اقتصادی از قرن هجدهم است که پیر ژوزف پرودون آن را به نظریهٔ آنارشیست پیوند داد. اهداف آن، شامل مقابله به مثل، تداعی آزاد، قرارداد داوطلبانه، فدراسیون و اصلاحات پولی اعتبار و ارز بود، که توسط بانکی از مردم تنظیم می‌شود. متوالیسم به صورت گذشته‌نگر، به عنوان موقعیتی ایدئولوژیک میان اشکال فردگرا و جمع‌گرای آنارشیسم قرار گرفته. در مالکیت چیست؟ (۱۸۴۰)، پرودون ابتدا هدف خود را «سومین شکل جامعه، ترکیب کمونیسم و مالکیت» توصیف کرده. آنارشیسم جمعی شکلی از سوسیالیسم انقلابی در قالب آنارشیسم است که معمولاً با آموزه‌های میخائیل باکونین در ارتباط است. آنارشیست‌های جمع‌گرا از مالکیت جمعی بر ابزارهای تولید حمایت می‌کنند، که نظریه‌ای است که بر پایهٔ انقلاب خشونت‌آمیز حاصل خواهد شد و در آن به کارگران بر اساس زمان کارشان حقوق پرداخت می‌شود، نه این که کالاها بر اساس نیازشان، همچون روش کمونیسم، توزیع شود. آنارشیسم جمع‌گرا دوشادوش مارکسیسم پدید آمد؛ اما علی‌رغم این که مارکسیست‌ها اعلام می‌کردند هدفشان در نهایت یک جامعه بی‌حکومت جمع‌گراست، آنارشیست‌های جمع‌گرا دیکتاتوری پرولتاریا را رد کرد.آنارکو-کمونیسم نظریه‌ای زیرشاخهٔ آنارشیسم است، که در آن از یک جامعهٔ کمونیستی با مالکیت مشترک بر ابزار تولید، دموکراسی مستقیم و یک شبکه افقی از انجمن‌های داوطلبانه، شوراهای کارگری و تعاونی‌های کارگری، با تولید و مصرف بر اساس اصل «هر کس به قدر توانایی‌اش، هر کس به قدر نیازش»، حمایت می‌شود. آنارکو-کمونیسم از جریانات رادیکال سوسیالیست پس از انقلاب فرانسه الهام گرفت، اما نخستین‌بار در میان گروه‌های ایتالیایی اولین انترناسیونال فرموله شد. بعداً در کارهای نظری پتر کروپوتکین گسترش یافت و سبک خاص او تا اواخر قرن نوزدهم میلادی تبدیل به دیدگاه مسلط آنارشیست‌ها شد. آنارکو-سندیکالیسم شاخه‌ای از آنارشیسم است که سندیکاهای کار را به عنوان یک نیروی بالقوه برای تحول اجتماعی انقلابی در نظر دارند و خواستار جامعه‌ای جدید هستند که به صورت دموکراتیک، توسط کارگران اداره شود و جایگزین سرمایه‌داری و دولت گردد. اصول اساسی آنارکو-سندیکالیسم اقدام مستقیم، همبستگی و خودمدیریتی کارگران است. آنارشیسم فردگرا مجموعه‌ای از چندین سنت فکری در درون جنبش آنارشیستی است که بر فرد و اراده‌اش در برابر هر نوع عامل خارجی، تأکید دارد. اولین آثار منجر به شکل‌گیری آنارشیسم فردگرا از ویلیام گادوین، ماکس استیرنر و هنری دیوید تورو بود. آنارشیسم فردگرا جوامع کوچک و در عین حال متنوعی از هنرمندان و روشنفکران بوهمی را در کشورهای مختلف به خود جذب کرد و قانون‌شکنان جوان آنارشیست را هم به قانون‌ستیزی و احیای فردیت رهنمود کرد.
آنارکو_کمونیسم چه دیدگاهی نسبت به مالکیت ابزار دارد؟
false
{ "text": [ "مالکیت مشترک" ], "answer_start": [ 1337 ] }
7f6ee941-3966-43ac-93c7-e6dd3bd91481
آنارشیسم
در میان جریان‌های کلاسیک آنارشیست، متوالیسم و فردگرایی پذیرفته شده بودند. جریانات عمدهٔ آنارشیسم اجتماعی (جمع‌گرایی، آنارکو-کمونیسم و آنارکو-سندیکالیسم) به دنبال آن‌ها رشد کردند و از نظر جنبه‌های سازمانی و اقتصادی، جامعهٔ ایده‌آل متفاوت خود را داشتند. متوالیسم نظریه‌ای اقتصادی از قرن هجدهم است که پیر ژوزف پرودون آن را به نظریهٔ آنارشیست پیوند داد. اهداف آن، شامل مقابله به مثل، تداعی آزاد، قرارداد داوطلبانه، فدراسیون و اصلاحات پولی اعتبار و ارز بود، که توسط بانکی از مردم تنظیم می‌شود. متوالیسم به صورت گذشته‌نگر، به عنوان موقعیتی ایدئولوژیک میان اشکال فردگرا و جمع‌گرای آنارشیسم قرار گرفته. در مالکیت چیست؟ (۱۸۴۰)، پرودون ابتدا هدف خود را «سومین شکل جامعه، ترکیب کمونیسم و مالکیت» توصیف کرده. آنارشیسم جمعی شکلی از سوسیالیسم انقلابی در قالب آنارشیسم است که معمولاً با آموزه‌های میخائیل باکونین در ارتباط است. آنارشیست‌های جمع‌گرا از مالکیت جمعی بر ابزارهای تولید حمایت می‌کنند، که نظریه‌ای است که بر پایهٔ انقلاب خشونت‌آمیز حاصل خواهد شد و در آن به کارگران بر اساس زمان کارشان حقوق پرداخت می‌شود، نه این که کالاها بر اساس نیازشان، همچون روش کمونیسم، توزیع شود. آنارشیسم جمع‌گرا دوشادوش مارکسیسم پدید آمد؛ اما علی‌رغم این که مارکسیست‌ها اعلام می‌کردند هدفشان در نهایت یک جامعه بی‌حکومت جمع‌گراست، آنارشیست‌های جمع‌گرا دیکتاتوری پرولتاریا را رد کرد.آنارکو-کمونیسم نظریه‌ای زیرشاخهٔ آنارشیسم است، که در آن از یک جامعهٔ کمونیستی با مالکیت مشترک بر ابزار تولید، دموکراسی مستقیم و یک شبکه افقی از انجمن‌های داوطلبانه، شوراهای کارگری و تعاونی‌های کارگری، با تولید و مصرف بر اساس اصل «هر کس به قدر توانایی‌اش، هر کس به قدر نیازش»، حمایت می‌شود. آنارکو-کمونیسم از جریانات رادیکال سوسیالیست پس از انقلاب فرانسه الهام گرفت، اما نخستین‌بار در میان گروه‌های ایتالیایی اولین انترناسیونال فرموله شد. بعداً در کارهای نظری پتر کروپوتکین گسترش یافت و سبک خاص او تا اواخر قرن نوزدهم میلادی تبدیل به دیدگاه مسلط آنارشیست‌ها شد. آنارکو-سندیکالیسم شاخه‌ای از آنارشیسم است که سندیکاهای کار را به عنوان یک نیروی بالقوه برای تحول اجتماعی انقلابی در نظر دارند و خواستار جامعه‌ای جدید هستند که به صورت دموکراتیک، توسط کارگران اداره شود و جایگزین سرمایه‌داری و دولت گردد. اصول اساسی آنارکو-سندیکالیسم اقدام مستقیم، همبستگی و خودمدیریتی کارگران است. آنارشیسم فردگرا مجموعه‌ای از چندین سنت فکری در درون جنبش آنارشیستی است که بر فرد و اراده‌اش در برابر هر نوع عامل خارجی، تأکید دارد. اولین آثار منجر به شکل‌گیری آنارشیسم فردگرا از ویلیام گادوین، ماکس استیرنر و هنری دیوید تورو بود. آنارشیسم فردگرا جوامع کوچک و در عین حال متنوعی از هنرمندان و روشنفکران بوهمی را در کشورهای مختلف به خود جذب کرد و قانون‌شکنان جوان آنارشیست را هم به قانون‌ستیزی و احیای فردیت رهنمود کرد.
نخستین آنارکو_سندیکالیسم در کجا فروموله شد؟
false
{ "text": [ "گروه‌های ایتالیایی" ], "answer_start": [ 1647 ] }
8344df22-8412-471e-a029-8c8c4c573fe7
آنارشیسم
در میان جریان‌های کلاسیک آنارشیست، متوالیسم و فردگرایی پذیرفته شده بودند. جریانات عمدهٔ آنارشیسم اجتماعی (جمع‌گرایی، آنارکو-کمونیسم و آنارکو-سندیکالیسم) به دنبال آن‌ها رشد کردند و از نظر جنبه‌های سازمانی و اقتصادی، جامعهٔ ایده‌آل متفاوت خود را داشتند. متوالیسم نظریه‌ای اقتصادی از قرن هجدهم است که پیر ژوزف پرودون آن را به نظریهٔ آنارشیست پیوند داد. اهداف آن، شامل مقابله به مثل، تداعی آزاد، قرارداد داوطلبانه، فدراسیون و اصلاحات پولی اعتبار و ارز بود، که توسط بانکی از مردم تنظیم می‌شود. متوالیسم به صورت گذشته‌نگر، به عنوان موقعیتی ایدئولوژیک میان اشکال فردگرا و جمع‌گرای آنارشیسم قرار گرفته. در مالکیت چیست؟ (۱۸۴۰)، پرودون ابتدا هدف خود را «سومین شکل جامعه، ترکیب کمونیسم و مالکیت» توصیف کرده. آنارشیسم جمعی شکلی از سوسیالیسم انقلابی در قالب آنارشیسم است که معمولاً با آموزه‌های میخائیل باکونین در ارتباط است. آنارشیست‌های جمع‌گرا از مالکیت جمعی بر ابزارهای تولید حمایت می‌کنند، که نظریه‌ای است که بر پایهٔ انقلاب خشونت‌آمیز حاصل خواهد شد و در آن به کارگران بر اساس زمان کارشان حقوق پرداخت می‌شود، نه این که کالاها بر اساس نیازشان، همچون روش کمونیسم، توزیع شود. آنارشیسم جمع‌گرا دوشادوش مارکسیسم پدید آمد؛ اما علی‌رغم این که مارکسیست‌ها اعلام می‌کردند هدفشان در نهایت یک جامعه بی‌حکومت جمع‌گراست، آنارشیست‌های جمع‌گرا دیکتاتوری پرولتاریا را رد کرد.آنارکو-کمونیسم نظریه‌ای زیرشاخهٔ آنارشیسم است، که در آن از یک جامعهٔ کمونیستی با مالکیت مشترک بر ابزار تولید، دموکراسی مستقیم و یک شبکه افقی از انجمن‌های داوطلبانه، شوراهای کارگری و تعاونی‌های کارگری، با تولید و مصرف بر اساس اصل «هر کس به قدر توانایی‌اش، هر کس به قدر نیازش»، حمایت می‌شود. آنارکو-کمونیسم از جریانات رادیکال سوسیالیست پس از انقلاب فرانسه الهام گرفت، اما نخستین‌بار در میان گروه‌های ایتالیایی اولین انترناسیونال فرموله شد. بعداً در کارهای نظری پتر کروپوتکین گسترش یافت و سبک خاص او تا اواخر قرن نوزدهم میلادی تبدیل به دیدگاه مسلط آنارشیست‌ها شد. آنارکو-سندیکالیسم شاخه‌ای از آنارشیسم است که سندیکاهای کار را به عنوان یک نیروی بالقوه برای تحول اجتماعی انقلابی در نظر دارند و خواستار جامعه‌ای جدید هستند که به صورت دموکراتیک، توسط کارگران اداره شود و جایگزین سرمایه‌داری و دولت گردد. اصول اساسی آنارکو-سندیکالیسم اقدام مستقیم، همبستگی و خودمدیریتی کارگران است. آنارشیسم فردگرا مجموعه‌ای از چندین سنت فکری در درون جنبش آنارشیستی است که بر فرد و اراده‌اش در برابر هر نوع عامل خارجی، تأکید دارد. اولین آثار منجر به شکل‌گیری آنارشیسم فردگرا از ویلیام گادوین، ماکس استیرنر و هنری دیوید تورو بود. آنارشیسم فردگرا جوامع کوچک و در عین حال متنوعی از هنرمندان و روشنفکران بوهمی را در کشورهای مختلف به خود جذب کرد و قانون‌شکنان جوان آنارشیست را هم به قانون‌ستیزی و احیای فردیت رهنمود کرد.
نیروی بالقوه برای تحول اجتماعی بر اساس دیدگاه آنارکو_سندیکالیسم چیست؟
false
{ "text": [ "سندیکاهای کار" ], "answer_start": [ 1867 ] }
5746dac0-e06c-4ded-8670-e4021492d6d9
آنارشیسم
در میان جریان‌های کلاسیک آنارشیست، متوالیسم و فردگرایی پذیرفته شده بودند. جریانات عمدهٔ آنارشیسم اجتماعی (جمع‌گرایی، آنارکو-کمونیسم و آنارکو-سندیکالیسم) به دنبال آن‌ها رشد کردند و از نظر جنبه‌های سازمانی و اقتصادی، جامعهٔ ایده‌آل متفاوت خود را داشتند. متوالیسم نظریه‌ای اقتصادی از قرن هجدهم است که پیر ژوزف پرودون آن را به نظریهٔ آنارشیست پیوند داد. اهداف آن، شامل مقابله به مثل، تداعی آزاد، قرارداد داوطلبانه، فدراسیون و اصلاحات پولی اعتبار و ارز بود، که توسط بانکی از مردم تنظیم می‌شود. متوالیسم به صورت گذشته‌نگر، به عنوان موقعیتی ایدئولوژیک میان اشکال فردگرا و جمع‌گرای آنارشیسم قرار گرفته. در مالکیت چیست؟ (۱۸۴۰)، پرودون ابتدا هدف خود را «سومین شکل جامعه، ترکیب کمونیسم و مالکیت» توصیف کرده. آنارشیسم جمعی شکلی از سوسیالیسم انقلابی در قالب آنارشیسم است که معمولاً با آموزه‌های میخائیل باکونین در ارتباط است. آنارشیست‌های جمع‌گرا از مالکیت جمعی بر ابزارهای تولید حمایت می‌کنند، که نظریه‌ای است که بر پایهٔ انقلاب خشونت‌آمیز حاصل خواهد شد و در آن به کارگران بر اساس زمان کارشان حقوق پرداخت می‌شود، نه این که کالاها بر اساس نیازشان، همچون روش کمونیسم، توزیع شود. آنارشیسم جمع‌گرا دوشادوش مارکسیسم پدید آمد؛ اما علی‌رغم این که مارکسیست‌ها اعلام می‌کردند هدفشان در نهایت یک جامعه بی‌حکومت جمع‌گراست، آنارشیست‌های جمع‌گرا دیکتاتوری پرولتاریا را رد کرد.آنارکو-کمونیسم نظریه‌ای زیرشاخهٔ آنارشیسم است، که در آن از یک جامعهٔ کمونیستی با مالکیت مشترک بر ابزار تولید، دموکراسی مستقیم و یک شبکه افقی از انجمن‌های داوطلبانه، شوراهای کارگری و تعاونی‌های کارگری، با تولید و مصرف بر اساس اصل «هر کس به قدر توانایی‌اش، هر کس به قدر نیازش»، حمایت می‌شود. آنارکو-کمونیسم از جریانات رادیکال سوسیالیست پس از انقلاب فرانسه الهام گرفت، اما نخستین‌بار در میان گروه‌های ایتالیایی اولین انترناسیونال فرموله شد. بعداً در کارهای نظری پتر کروپوتکین گسترش یافت و سبک خاص او تا اواخر قرن نوزدهم میلادی تبدیل به دیدگاه مسلط آنارشیست‌ها شد. آنارکو-سندیکالیسم شاخه‌ای از آنارشیسم است که سندیکاهای کار را به عنوان یک نیروی بالقوه برای تحول اجتماعی انقلابی در نظر دارند و خواستار جامعه‌ای جدید هستند که به صورت دموکراتیک، توسط کارگران اداره شود و جایگزین سرمایه‌داری و دولت گردد. اصول اساسی آنارکو-سندیکالیسم اقدام مستقیم، همبستگی و خودمدیریتی کارگران است. آنارشیسم فردگرا مجموعه‌ای از چندین سنت فکری در درون جنبش آنارشیستی است که بر فرد و اراده‌اش در برابر هر نوع عامل خارجی، تأکید دارد. اولین آثار منجر به شکل‌گیری آنارشیسم فردگرا از ویلیام گادوین، ماکس استیرنر و هنری دیوید تورو بود. آنارشیسم فردگرا جوامع کوچک و در عین حال متنوعی از هنرمندان و روشنفکران بوهمی را در کشورهای مختلف به خود جذب کرد و قانون‌شکنان جوان آنارشیست را هم به قانون‌ستیزی و احیای فردیت رهنمود کرد.
جریانات عمده آنارشیسم از چه جنبه‌هایی با آنازشیسم کلاسیک متفاوت بود؟
false
{ "text": [ "سازمانی و اقتصادی" ], "answer_start": [ 196 ] }
cf6b3e9f-de99-4015-bb9f-3e9eeb8081e7
آنارشیسم
در میان جریان‌های کلاسیک آنارشیست، متوالیسم و فردگرایی پذیرفته شده بودند. جریانات عمدهٔ آنارشیسم اجتماعی (جمع‌گرایی، آنارکو-کمونیسم و آنارکو-سندیکالیسم) به دنبال آن‌ها رشد کردند و از نظر جنبه‌های سازمانی و اقتصادی، جامعهٔ ایده‌آل متفاوت خود را داشتند. متوالیسم نظریه‌ای اقتصادی از قرن هجدهم است که پیر ژوزف پرودون آن را به نظریهٔ آنارشیست پیوند داد. اهداف آن، شامل مقابله به مثل، تداعی آزاد، قرارداد داوطلبانه، فدراسیون و اصلاحات پولی اعتبار و ارز بود، که توسط بانکی از مردم تنظیم می‌شود. متوالیسم به صورت گذشته‌نگر، به عنوان موقعیتی ایدئولوژیک میان اشکال فردگرا و جمع‌گرای آنارشیسم قرار گرفته. در مالکیت چیست؟ (۱۸۴۰)، پرودون ابتدا هدف خود را «سومین شکل جامعه، ترکیب کمونیسم و مالکیت» توصیف کرده. آنارشیسم جمعی شکلی از سوسیالیسم انقلابی در قالب آنارشیسم است که معمولاً با آموزه‌های میخائیل باکونین در ارتباط است. آنارشیست‌های جمع‌گرا از مالکیت جمعی بر ابزارهای تولید حمایت می‌کنند، که نظریه‌ای است که بر پایهٔ انقلاب خشونت‌آمیز حاصل خواهد شد و در آن به کارگران بر اساس زمان کارشان حقوق پرداخت می‌شود، نه این که کالاها بر اساس نیازشان، همچون روش کمونیسم، توزیع شود. آنارشیسم جمع‌گرا دوشادوش مارکسیسم پدید آمد؛ اما علی‌رغم این که مارکسیست‌ها اعلام می‌کردند هدفشان در نهایت یک جامعه بی‌حکومت جمع‌گراست، آنارشیست‌های جمع‌گرا دیکتاتوری پرولتاریا را رد کرد.آنارکو-کمونیسم نظریه‌ای زیرشاخهٔ آنارشیسم است، که در آن از یک جامعهٔ کمونیستی با مالکیت مشترک بر ابزار تولید، دموکراسی مستقیم و یک شبکه افقی از انجمن‌های داوطلبانه، شوراهای کارگری و تعاونی‌های کارگری، با تولید و مصرف بر اساس اصل «هر کس به قدر توانایی‌اش، هر کس به قدر نیازش»، حمایت می‌شود. آنارکو-کمونیسم از جریانات رادیکال سوسیالیست پس از انقلاب فرانسه الهام گرفت، اما نخستین‌بار در میان گروه‌های ایتالیایی اولین انترناسیونال فرموله شد. بعداً در کارهای نظری پتر کروپوتکین گسترش یافت و سبک خاص او تا اواخر قرن نوزدهم میلادی تبدیل به دیدگاه مسلط آنارشیست‌ها شد. آنارکو-سندیکالیسم شاخه‌ای از آنارشیسم است که سندیکاهای کار را به عنوان یک نیروی بالقوه برای تحول اجتماعی انقلابی در نظر دارند و خواستار جامعه‌ای جدید هستند که به صورت دموکراتیک، توسط کارگران اداره شود و جایگزین سرمایه‌داری و دولت گردد. اصول اساسی آنارکو-سندیکالیسم اقدام مستقیم، همبستگی و خودمدیریتی کارگران است. آنارشیسم فردگرا مجموعه‌ای از چندین سنت فکری در درون جنبش آنارشیستی است که بر فرد و اراده‌اش در برابر هر نوع عامل خارجی، تأکید دارد. اولین آثار منجر به شکل‌گیری آنارشیسم فردگرا از ویلیام گادوین، ماکس استیرنر و هنری دیوید تورو بود. آنارشیسم فردگرا جوامع کوچک و در عین حال متنوعی از هنرمندان و روشنفکران بوهمی را در کشورهای مختلف به خود جذب کرد و قانون‌شکنان جوان آنارشیست را هم به قانون‌ستیزی و احیای فردیت رهنمود کرد.
نظریه متوالیسم متعلق به چه قرنی است؟
false
{ "text": [ "هجدهم" ], "answer_start": [ 285 ] }
527a4bf0-4e03-4ff5-b62b-0a162ebff791
آنارشیسم
در میان جریان‌های کلاسیک آنارشیست، متوالیسم و فردگرایی پذیرفته شده بودند. جریانات عمدهٔ آنارشیسم اجتماعی (جمع‌گرایی، آنارکو-کمونیسم و آنارکو-سندیکالیسم) به دنبال آن‌ها رشد کردند و از نظر جنبه‌های سازمانی و اقتصادی، جامعهٔ ایده‌آل متفاوت خود را داشتند. متوالیسم نظریه‌ای اقتصادی از قرن هجدهم است که پیر ژوزف پرودون آن را به نظریهٔ آنارشیست پیوند داد. اهداف آن، شامل مقابله به مثل، تداعی آزاد، قرارداد داوطلبانه، فدراسیون و اصلاحات پولی اعتبار و ارز بود، که توسط بانکی از مردم تنظیم می‌شود. متوالیسم به صورت گذشته‌نگر، به عنوان موقعیتی ایدئولوژیک میان اشکال فردگرا و جمع‌گرای آنارشیسم قرار گرفته. در مالکیت چیست؟ (۱۸۴۰)، پرودون ابتدا هدف خود را «سومین شکل جامعه، ترکیب کمونیسم و مالکیت» توصیف کرده. آنارشیسم جمعی شکلی از سوسیالیسم انقلابی در قالب آنارشیسم است که معمولاً با آموزه‌های میخائیل باکونین در ارتباط است. آنارشیست‌های جمع‌گرا از مالکیت جمعی بر ابزارهای تولید حمایت می‌کنند، که نظریه‌ای است که بر پایهٔ انقلاب خشونت‌آمیز حاصل خواهد شد و در آن به کارگران بر اساس زمان کارشان حقوق پرداخت می‌شود، نه این که کالاها بر اساس نیازشان، همچون روش کمونیسم، توزیع شود. آنارشیسم جمع‌گرا دوشادوش مارکسیسم پدید آمد؛ اما علی‌رغم این که مارکسیست‌ها اعلام می‌کردند هدفشان در نهایت یک جامعه بی‌حکومت جمع‌گراست، آنارشیست‌های جمع‌گرا دیکتاتوری پرولتاریا را رد کرد.آنارکو-کمونیسم نظریه‌ای زیرشاخهٔ آنارشیسم است، که در آن از یک جامعهٔ کمونیستی با مالکیت مشترک بر ابزار تولید، دموکراسی مستقیم و یک شبکه افقی از انجمن‌های داوطلبانه، شوراهای کارگری و تعاونی‌های کارگری، با تولید و مصرف بر اساس اصل «هر کس به قدر توانایی‌اش، هر کس به قدر نیازش»، حمایت می‌شود. آنارکو-کمونیسم از جریانات رادیکال سوسیالیست پس از انقلاب فرانسه الهام گرفت، اما نخستین‌بار در میان گروه‌های ایتالیایی اولین انترناسیونال فرموله شد. بعداً در کارهای نظری پتر کروپوتکین گسترش یافت و سبک خاص او تا اواخر قرن نوزدهم میلادی تبدیل به دیدگاه مسلط آنارشیست‌ها شد. آنارکو-سندیکالیسم شاخه‌ای از آنارشیسم است که سندیکاهای کار را به عنوان یک نیروی بالقوه برای تحول اجتماعی انقلابی در نظر دارند و خواستار جامعه‌ای جدید هستند که به صورت دموکراتیک، توسط کارگران اداره شود و جایگزین سرمایه‌داری و دولت گردد. اصول اساسی آنارکو-سندیکالیسم اقدام مستقیم، همبستگی و خودمدیریتی کارگران است. آنارشیسم فردگرا مجموعه‌ای از چندین سنت فکری در درون جنبش آنارشیستی است که بر فرد و اراده‌اش در برابر هر نوع عامل خارجی، تأکید دارد. اولین آثار منجر به شکل‌گیری آنارشیسم فردگرا از ویلیام گادوین، ماکس استیرنر و هنری دیوید تورو بود. آنارشیسم فردگرا جوامع کوچک و در عین حال متنوعی از هنرمندان و روشنفکران بوهمی را در کشورهای مختلف به خود جذب کرد و قانون‌شکنان جوان آنارشیست را هم به قانون‌ستیزی و احیای فردیت رهنمود کرد.
آنارشیسم فردگرا از نظریات چه کسی سرچشمه می‌گیرد؟
false
{ "text": [ "ویلیام گادوین" ], "answer_start": [ 2315 ] }
a23151d5-258d-4f51-ad38-f3ca54bf14fd
آنارشیسم
در میان جریان‌های کلاسیک آنارشیست، متوالیسم و فردگرایی پذیرفته شده بودند. جریانات عمدهٔ آنارشیسم اجتماعی (جمع‌گرایی، آنارکو-کمونیسم و آنارکو-سندیکالیسم) به دنبال آن‌ها رشد کردند و از نظر جنبه‌های سازمانی و اقتصادی، جامعهٔ ایده‌آل متفاوت خود را داشتند. متوالیسم نظریه‌ای اقتصادی از قرن هجدهم است که پیر ژوزف پرودون آن را به نظریهٔ آنارشیست پیوند داد. اهداف آن، شامل مقابله به مثل، تداعی آزاد، قرارداد داوطلبانه، فدراسیون و اصلاحات پولی اعتبار و ارز بود، که توسط بانکی از مردم تنظیم می‌شود. متوالیسم به صورت گذشته‌نگر، به عنوان موقعیتی ایدئولوژیک میان اشکال فردگرا و جمع‌گرای آنارشیسم قرار گرفته. در مالکیت چیست؟ (۱۸۴۰)، پرودون ابتدا هدف خود را «سومین شکل جامعه، ترکیب کمونیسم و مالکیت» توصیف کرده. آنارشیسم جمعی شکلی از سوسیالیسم انقلابی در قالب آنارشیسم است که معمولاً با آموزه‌های میخائیل باکونین در ارتباط است. آنارشیست‌های جمع‌گرا از مالکیت جمعی بر ابزارهای تولید حمایت می‌کنند، که نظریه‌ای است که بر پایهٔ انقلاب خشونت‌آمیز حاصل خواهد شد و در آن به کارگران بر اساس زمان کارشان حقوق پرداخت می‌شود، نه این که کالاها بر اساس نیازشان، همچون روش کمونیسم، توزیع شود. آنارشیسم جمع‌گرا دوشادوش مارکسیسم پدید آمد؛ اما علی‌رغم این که مارکسیست‌ها اعلام می‌کردند هدفشان در نهایت یک جامعه بی‌حکومت جمع‌گراست، آنارشیست‌های جمع‌گرا دیکتاتوری پرولتاریا را رد کرد.آنارکو-کمونیسم نظریه‌ای زیرشاخهٔ آنارشیسم است، که در آن از یک جامعهٔ کمونیستی با مالکیت مشترک بر ابزار تولید، دموکراسی مستقیم و یک شبکه افقی از انجمن‌های داوطلبانه، شوراهای کارگری و تعاونی‌های کارگری، با تولید و مصرف بر اساس اصل «هر کس به قدر توانایی‌اش، هر کس به قدر نیازش»، حمایت می‌شود. آنارکو-کمونیسم از جریانات رادیکال سوسیالیست پس از انقلاب فرانسه الهام گرفت، اما نخستین‌بار در میان گروه‌های ایتالیایی اولین انترناسیونال فرموله شد. بعداً در کارهای نظری پتر کروپوتکین گسترش یافت و سبک خاص او تا اواخر قرن نوزدهم میلادی تبدیل به دیدگاه مسلط آنارشیست‌ها شد. آنارکو-سندیکالیسم شاخه‌ای از آنارشیسم است که سندیکاهای کار را به عنوان یک نیروی بالقوه برای تحول اجتماعی انقلابی در نظر دارند و خواستار جامعه‌ای جدید هستند که به صورت دموکراتیک، توسط کارگران اداره شود و جایگزین سرمایه‌داری و دولت گردد. اصول اساسی آنارکو-سندیکالیسم اقدام مستقیم، همبستگی و خودمدیریتی کارگران است. آنارشیسم فردگرا مجموعه‌ای از چندین سنت فکری در درون جنبش آنارشیستی است که بر فرد و اراده‌اش در برابر هر نوع عامل خارجی، تأکید دارد. اولین آثار منجر به شکل‌گیری آنارشیسم فردگرا از ویلیام گادوین، ماکس استیرنر و هنری دیوید تورو بود. آنارشیسم فردگرا جوامع کوچک و در عین حال متنوعی از هنرمندان و روشنفکران بوهمی را در کشورهای مختلف به خود جذب کرد و قانون‌شکنان جوان آنارشیست را هم به قانون‌ستیزی و احیای فردیت رهنمود کرد.
نظریه‌پرداز متوالیسم کیست؟
false
{ "text": [ "پیر ژوزف پرودون" ], "answer_start": [ 298 ] }
dcf0a468-776b-4736-b7e9-d5d3e8ace2fd
آنارشیسم
در میان جریان‌های کلاسیک آنارشیست، متوالیسم و فردگرایی پذیرفته شده بودند. جریانات عمدهٔ آنارشیسم اجتماعی (جمع‌گرایی، آنارکو-کمونیسم و آنارکو-سندیکالیسم) به دنبال آن‌ها رشد کردند و از نظر جنبه‌های سازمانی و اقتصادی، جامعهٔ ایده‌آل متفاوت خود را داشتند. متوالیسم نظریه‌ای اقتصادی از قرن هجدهم است که پیر ژوزف پرودون آن را به نظریهٔ آنارشیست پیوند داد. اهداف آن، شامل مقابله به مثل، تداعی آزاد، قرارداد داوطلبانه، فدراسیون و اصلاحات پولی اعتبار و ارز بود، که توسط بانکی از مردم تنظیم می‌شود. متوالیسم به صورت گذشته‌نگر، به عنوان موقعیتی ایدئولوژیک میان اشکال فردگرا و جمع‌گرای آنارشیسم قرار گرفته. در مالکیت چیست؟ (۱۸۴۰)، پرودون ابتدا هدف خود را «سومین شکل جامعه، ترکیب کمونیسم و مالکیت» توصیف کرده. آنارشیسم جمعی شکلی از سوسیالیسم انقلابی در قالب آنارشیسم است که معمولاً با آموزه‌های میخائیل باکونین در ارتباط است. آنارشیست‌های جمع‌گرا از مالکیت جمعی بر ابزارهای تولید حمایت می‌کنند، که نظریه‌ای است که بر پایهٔ انقلاب خشونت‌آمیز حاصل خواهد شد و در آن به کارگران بر اساس زمان کارشان حقوق پرداخت می‌شود، نه این که کالاها بر اساس نیازشان، همچون روش کمونیسم، توزیع شود. آنارشیسم جمع‌گرا دوشادوش مارکسیسم پدید آمد؛ اما علی‌رغم این که مارکسیست‌ها اعلام می‌کردند هدفشان در نهایت یک جامعه بی‌حکومت جمع‌گراست، آنارشیست‌های جمع‌گرا دیکتاتوری پرولتاریا را رد کرد.آنارکو-کمونیسم نظریه‌ای زیرشاخهٔ آنارشیسم است، که در آن از یک جامعهٔ کمونیستی با مالکیت مشترک بر ابزار تولید، دموکراسی مستقیم و یک شبکه افقی از انجمن‌های داوطلبانه، شوراهای کارگری و تعاونی‌های کارگری، با تولید و مصرف بر اساس اصل «هر کس به قدر توانایی‌اش، هر کس به قدر نیازش»، حمایت می‌شود. آنارکو-کمونیسم از جریانات رادیکال سوسیالیست پس از انقلاب فرانسه الهام گرفت، اما نخستین‌بار در میان گروه‌های ایتالیایی اولین انترناسیونال فرموله شد. بعداً در کارهای نظری پتر کروپوتکین گسترش یافت و سبک خاص او تا اواخر قرن نوزدهم میلادی تبدیل به دیدگاه مسلط آنارشیست‌ها شد. آنارکو-سندیکالیسم شاخه‌ای از آنارشیسم است که سندیکاهای کار را به عنوان یک نیروی بالقوه برای تحول اجتماعی انقلابی در نظر دارند و خواستار جامعه‌ای جدید هستند که به صورت دموکراتیک، توسط کارگران اداره شود و جایگزین سرمایه‌داری و دولت گردد. اصول اساسی آنارکو-سندیکالیسم اقدام مستقیم، همبستگی و خودمدیریتی کارگران است. آنارشیسم فردگرا مجموعه‌ای از چندین سنت فکری در درون جنبش آنارشیستی است که بر فرد و اراده‌اش در برابر هر نوع عامل خارجی، تأکید دارد. اولین آثار منجر به شکل‌گیری آنارشیسم فردگرا از ویلیام گادوین، ماکس استیرنر و هنری دیوید تورو بود. آنارشیسم فردگرا جوامع کوچک و در عین حال متنوعی از هنرمندان و روشنفکران بوهمی را در کشورهای مختلف به خود جذب کرد و قانون‌شکنان جوان آنارشیست را هم به قانون‌ستیزی و احیای فردیت رهنمود کرد.
فردگرایی در چه جریان‌های از آنارشیسم پذیرفته شده بود؟
false
{ "text": [ "کلاسیک" ], "answer_start": [ 18 ] }
67c8b433-a02b-4948-bbc7-6ae0cbf0dbf6
آنارشیسم
در میان جریان‌های کلاسیک آنارشیست، متوالیسم و فردگرایی پذیرفته شده بودند. جریانات عمدهٔ آنارشیسم اجتماعی (جمع‌گرایی، آنارکو-کمونیسم و آنارکو-سندیکالیسم) به دنبال آن‌ها رشد کردند و از نظر جنبه‌های سازمانی و اقتصادی، جامعهٔ ایده‌آل متفاوت خود را داشتند. متوالیسم نظریه‌ای اقتصادی از قرن هجدهم است که پیر ژوزف پرودون آن را به نظریهٔ آنارشیست پیوند داد. اهداف آن، شامل مقابله به مثل، تداعی آزاد، قرارداد داوطلبانه، فدراسیون و اصلاحات پولی اعتبار و ارز بود، که توسط بانکی از مردم تنظیم می‌شود. متوالیسم به صورت گذشته‌نگر، به عنوان موقعیتی ایدئولوژیک میان اشکال فردگرا و جمع‌گرای آنارشیسم قرار گرفته. در مالکیت چیست؟ (۱۸۴۰)، پرودون ابتدا هدف خود را «سومین شکل جامعه، ترکیب کمونیسم و مالکیت» توصیف کرده. آنارشیسم جمعی شکلی از سوسیالیسم انقلابی در قالب آنارشیسم است که معمولاً با آموزه‌های میخائیل باکونین در ارتباط است. آنارشیست‌های جمع‌گرا از مالکیت جمعی بر ابزارهای تولید حمایت می‌کنند، که نظریه‌ای است که بر پایهٔ انقلاب خشونت‌آمیز حاصل خواهد شد و در آن به کارگران بر اساس زمان کارشان حقوق پرداخت می‌شود، نه این که کالاها بر اساس نیازشان، همچون روش کمونیسم، توزیع شود. آنارشیسم جمع‌گرا دوشادوش مارکسیسم پدید آمد؛ اما علی‌رغم این که مارکسیست‌ها اعلام می‌کردند هدفشان در نهایت یک جامعه بی‌حکومت جمع‌گراست، آنارشیست‌های جمع‌گرا دیکتاتوری پرولتاریا را رد کرد.آنارکو-کمونیسم نظریه‌ای زیرشاخهٔ آنارشیسم است، که در آن از یک جامعهٔ کمونیستی با مالکیت مشترک بر ابزار تولید، دموکراسی مستقیم و یک شبکه افقی از انجمن‌های داوطلبانه، شوراهای کارگری و تعاونی‌های کارگری، با تولید و مصرف بر اساس اصل «هر کس به قدر توانایی‌اش، هر کس به قدر نیازش»، حمایت می‌شود. آنارکو-کمونیسم از جریانات رادیکال سوسیالیست پس از انقلاب فرانسه الهام گرفت، اما نخستین‌بار در میان گروه‌های ایتالیایی اولین انترناسیونال فرموله شد. بعداً در کارهای نظری پتر کروپوتکین گسترش یافت و سبک خاص او تا اواخر قرن نوزدهم میلادی تبدیل به دیدگاه مسلط آنارشیست‌ها شد. آنارکو-سندیکالیسم شاخه‌ای از آنارشیسم است که سندیکاهای کار را به عنوان یک نیروی بالقوه برای تحول اجتماعی انقلابی در نظر دارند و خواستار جامعه‌ای جدید هستند که به صورت دموکراتیک، توسط کارگران اداره شود و جایگزین سرمایه‌داری و دولت گردد. اصول اساسی آنارکو-سندیکالیسم اقدام مستقیم، همبستگی و خودمدیریتی کارگران است. آنارشیسم فردگرا مجموعه‌ای از چندین سنت فکری در درون جنبش آنارشیستی است که بر فرد و اراده‌اش در برابر هر نوع عامل خارجی، تأکید دارد. اولین آثار منجر به شکل‌گیری آنارشیسم فردگرا از ویلیام گادوین، ماکس استیرنر و هنری دیوید تورو بود. آنارشیسم فردگرا جوامع کوچک و در عین حال متنوعی از هنرمندان و روشنفکران بوهمی را در کشورهای مختلف به خود جذب کرد و قانون‌شکنان جوان آنارشیست را هم به قانون‌ستیزی و احیای فردیت رهنمود کرد.
آنارشیسم جمع‌گرا که شکلی از سوسیالیسم انقلابی است در چه قالبی است؟
false
{ "text": [ "آنارشیسم" ], "answer_start": [ 747 ] }
16fc3b67-138d-4d22-9ec8-8ccc7a43a286
آنارشیسم
در میان جریان‌های کلاسیک آنارشیست، متوالیسم و فردگرایی پذیرفته شده بودند. جریانات عمدهٔ آنارشیسم اجتماعی (جمع‌گرایی، آنارکو-کمونیسم و آنارکو-سندیکالیسم) به دنبال آن‌ها رشد کردند و از نظر جنبه‌های سازمانی و اقتصادی، جامعهٔ ایده‌آل متفاوت خود را داشتند. متوالیسم نظریه‌ای اقتصادی از قرن هجدهم است که پیر ژوزف پرودون آن را به نظریهٔ آنارشیست پیوند داد. اهداف آن، شامل مقابله به مثل، تداعی آزاد، قرارداد داوطلبانه، فدراسیون و اصلاحات پولی اعتبار و ارز بود، که توسط بانکی از مردم تنظیم می‌شود. متوالیسم به صورت گذشته‌نگر، به عنوان موقعیتی ایدئولوژیک میان اشکال فردگرا و جمع‌گرای آنارشیسم قرار گرفته. در مالکیت چیست؟ (۱۸۴۰)، پرودون ابتدا هدف خود را «سومین شکل جامعه، ترکیب کمونیسم و مالکیت» توصیف کرده. آنارشیسم جمعی شکلی از سوسیالیسم انقلابی در قالب آنارشیسم است که معمولاً با آموزه‌های میخائیل باکونین در ارتباط است. آنارشیست‌های جمع‌گرا از مالکیت جمعی بر ابزارهای تولید حمایت می‌کنند، که نظریه‌ای است که بر پایهٔ انقلاب خشونت‌آمیز حاصل خواهد شد و در آن به کارگران بر اساس زمان کارشان حقوق پرداخت می‌شود، نه این که کالاها بر اساس نیازشان، همچون روش کمونیسم، توزیع شود. آنارشیسم جمع‌گرا دوشادوش مارکسیسم پدید آمد؛ اما علی‌رغم این که مارکسیست‌ها اعلام می‌کردند هدفشان در نهایت یک جامعه بی‌حکومت جمع‌گراست، آنارشیست‌های جمع‌گرا دیکتاتوری پرولتاریا را رد کرد.آنارکو-کمونیسم نظریه‌ای زیرشاخهٔ آنارشیسم است، که در آن از یک جامعهٔ کمونیستی با مالکیت مشترک بر ابزار تولید، دموکراسی مستقیم و یک شبکه افقی از انجمن‌های داوطلبانه، شوراهای کارگری و تعاونی‌های کارگری، با تولید و مصرف بر اساس اصل «هر کس به قدر توانایی‌اش، هر کس به قدر نیازش»، حمایت می‌شود. آنارکو-کمونیسم از جریانات رادیکال سوسیالیست پس از انقلاب فرانسه الهام گرفت، اما نخستین‌بار در میان گروه‌های ایتالیایی اولین انترناسیونال فرموله شد. بعداً در کارهای نظری پتر کروپوتکین گسترش یافت و سبک خاص او تا اواخر قرن نوزدهم میلادی تبدیل به دیدگاه مسلط آنارشیست‌ها شد. آنارکو-سندیکالیسم شاخه‌ای از آنارشیسم است که سندیکاهای کار را به عنوان یک نیروی بالقوه برای تحول اجتماعی انقلابی در نظر دارند و خواستار جامعه‌ای جدید هستند که به صورت دموکراتیک، توسط کارگران اداره شود و جایگزین سرمایه‌داری و دولت گردد. اصول اساسی آنارکو-سندیکالیسم اقدام مستقیم، همبستگی و خودمدیریتی کارگران است. آنارشیسم فردگرا مجموعه‌ای از چندین سنت فکری در درون جنبش آنارشیستی است که بر فرد و اراده‌اش در برابر هر نوع عامل خارجی، تأکید دارد. اولین آثار منجر به شکل‌گیری آنارشیسم فردگرا از ویلیام گادوین، ماکس استیرنر و هنری دیوید تورو بود. آنارشیسم فردگرا جوامع کوچک و در عین حال متنوعی از هنرمندان و روشنفکران بوهمی را در کشورهای مختلف به خود جذب کرد و قانون‌شکنان جوان آنارشیست را هم به قانون‌ستیزی و احیای فردیت رهنمود کرد.
مالکیت چیست در چه سالی نوشته است؟
false
{ "text": [ "۱۸۴۰" ], "answer_start": [ 613 ] }
4d7dbdeb-786d-4b46-b2c7-453d415dde24
آنارشیسم
در میان جریان‌های کلاسیک آنارشیست، متوالیسم و فردگرایی پذیرفته شده بودند. جریانات عمدهٔ آنارشیسم اجتماعی (جمع‌گرایی، آنارکو-کمونیسم و آنارکو-سندیکالیسم) به دنبال آن‌ها رشد کردند و از نظر جنبه‌های سازمانی و اقتصادی، جامعهٔ ایده‌آل متفاوت خود را داشتند. متوالیسم نظریه‌ای اقتصادی از قرن هجدهم است که پیر ژوزف پرودون آن را به نظریهٔ آنارشیست پیوند داد. اهداف آن، شامل مقابله به مثل، تداعی آزاد، قرارداد داوطلبانه، فدراسیون و اصلاحات پولی اعتبار و ارز بود، که توسط بانکی از مردم تنظیم می‌شود. متوالیسم به صورت گذشته‌نگر، به عنوان موقعیتی ایدئولوژیک میان اشکال فردگرا و جمع‌گرای آنارشیسم قرار گرفته. در مالکیت چیست؟ (۱۸۴۰)، پرودون ابتدا هدف خود را «سومین شکل جامعه، ترکیب کمونیسم و مالکیت» توصیف کرده. آنارشیسم جمعی شکلی از سوسیالیسم انقلابی در قالب آنارشیسم است که معمولاً با آموزه‌های میخائیل باکونین در ارتباط است. آنارشیست‌های جمع‌گرا از مالکیت جمعی بر ابزارهای تولید حمایت می‌کنند، که نظریه‌ای است که بر پایهٔ انقلاب خشونت‌آمیز حاصل خواهد شد و در آن به کارگران بر اساس زمان کارشان حقوق پرداخت می‌شود، نه این که کالاها بر اساس نیازشان، همچون روش کمونیسم، توزیع شود. آنارشیسم جمع‌گرا دوشادوش مارکسیسم پدید آمد؛ اما علی‌رغم این که مارکسیست‌ها اعلام می‌کردند هدفشان در نهایت یک جامعه بی‌حکومت جمع‌گراست، آنارشیست‌های جمع‌گرا دیکتاتوری پرولتاریا را رد کرد.آنارکو-کمونیسم نظریه‌ای زیرشاخهٔ آنارشیسم است، که در آن از یک جامعهٔ کمونیستی با مالکیت مشترک بر ابزار تولید، دموکراسی مستقیم و یک شبکه افقی از انجمن‌های داوطلبانه، شوراهای کارگری و تعاونی‌های کارگری، با تولید و مصرف بر اساس اصل «هر کس به قدر توانایی‌اش، هر کس به قدر نیازش»، حمایت می‌شود. آنارکو-کمونیسم از جریانات رادیکال سوسیالیست پس از انقلاب فرانسه الهام گرفت، اما نخستین‌بار در میان گروه‌های ایتالیایی اولین انترناسیونال فرموله شد. بعداً در کارهای نظری پتر کروپوتکین گسترش یافت و سبک خاص او تا اواخر قرن نوزدهم میلادی تبدیل به دیدگاه مسلط آنارشیست‌ها شد. آنارکو-سندیکالیسم شاخه‌ای از آنارشیسم است که سندیکاهای کار را به عنوان یک نیروی بالقوه برای تحول اجتماعی انقلابی در نظر دارند و خواستار جامعه‌ای جدید هستند که به صورت دموکراتیک، توسط کارگران اداره شود و جایگزین سرمایه‌داری و دولت گردد. اصول اساسی آنارکو-سندیکالیسم اقدام مستقیم، همبستگی و خودمدیریتی کارگران است. آنارشیسم فردگرا مجموعه‌ای از چندین سنت فکری در درون جنبش آنارشیستی است که بر فرد و اراده‌اش در برابر هر نوع عامل خارجی، تأکید دارد. اولین آثار منجر به شکل‌گیری آنارشیسم فردگرا از ویلیام گادوین، ماکس استیرنر و هنری دیوید تورو بود. آنارشیسم فردگرا جوامع کوچک و در عین حال متنوعی از هنرمندان و روشنفکران بوهمی را در کشورهای مختلف به خود جذب کرد و قانون‌شکنان جوان آنارشیست را هم به قانون‌ستیزی و احیای فردیت رهنمود کرد.
آنارشیسم جمع‌گرا دوشادوش کدام ایدئولوژی پیش آمد؟
false
{ "text": [ "مارکسیسم" ], "answer_start": [ 1095 ] }
1cbab443-6330-45e1-9522-db70d98c75f6
آنارشیسم
در میان جریان‌های کلاسیک آنارشیست، متوالیسم و فردگرایی پذیرفته شده بودند. جریانات عمدهٔ آنارشیسم اجتماعی (جمع‌گرایی، آنارکو-کمونیسم و آنارکو-سندیکالیسم) به دنبال آن‌ها رشد کردند و از نظر جنبه‌های سازمانی و اقتصادی، جامعهٔ ایده‌آل متفاوت خود را داشتند. متوالیسم نظریه‌ای اقتصادی از قرن هجدهم است که پیر ژوزف پرودون آن را به نظریهٔ آنارشیست پیوند داد. اهداف آن، شامل مقابله به مثل، تداعی آزاد، قرارداد داوطلبانه، فدراسیون و اصلاحات پولی اعتبار و ارز بود، که توسط بانکی از مردم تنظیم می‌شود. متوالیسم به صورت گذشته‌نگر، به عنوان موقعیتی ایدئولوژیک میان اشکال فردگرا و جمع‌گرای آنارشیسم قرار گرفته. در مالکیت چیست؟ (۱۸۴۰)، پرودون ابتدا هدف خود را «سومین شکل جامعه، ترکیب کمونیسم و مالکیت» توصیف کرده. آنارشیسم جمعی شکلی از سوسیالیسم انقلابی در قالب آنارشیسم است که معمولاً با آموزه‌های میخائیل باکونین در ارتباط است. آنارشیست‌های جمع‌گرا از مالکیت جمعی بر ابزارهای تولید حمایت می‌کنند، که نظریه‌ای است که بر پایهٔ انقلاب خشونت‌آمیز حاصل خواهد شد و در آن به کارگران بر اساس زمان کارشان حقوق پرداخت می‌شود، نه این که کالاها بر اساس نیازشان، همچون روش کمونیسم، توزیع شود. آنارشیسم جمع‌گرا دوشادوش مارکسیسم پدید آمد؛ اما علی‌رغم این که مارکسیست‌ها اعلام می‌کردند هدفشان در نهایت یک جامعه بی‌حکومت جمع‌گراست، آنارشیست‌های جمع‌گرا دیکتاتوری پرولتاریا را رد کرد.آنارکو-کمونیسم نظریه‌ای زیرشاخهٔ آنارشیسم است، که در آن از یک جامعهٔ کمونیستی با مالکیت مشترک بر ابزار تولید، دموکراسی مستقیم و یک شبکه افقی از انجمن‌های داوطلبانه، شوراهای کارگری و تعاونی‌های کارگری، با تولید و مصرف بر اساس اصل «هر کس به قدر توانایی‌اش، هر کس به قدر نیازش»، حمایت می‌شود. آنارکو-کمونیسم از جریانات رادیکال سوسیالیست پس از انقلاب فرانسه الهام گرفت، اما نخستین‌بار در میان گروه‌های ایتالیایی اولین انترناسیونال فرموله شد. بعداً در کارهای نظری پتر کروپوتکین گسترش یافت و سبک خاص او تا اواخر قرن نوزدهم میلادی تبدیل به دیدگاه مسلط آنارشیست‌ها شد. آنارکو-سندیکالیسم شاخه‌ای از آنارشیسم است که سندیکاهای کار را به عنوان یک نیروی بالقوه برای تحول اجتماعی انقلابی در نظر دارند و خواستار جامعه‌ای جدید هستند که به صورت دموکراتیک، توسط کارگران اداره شود و جایگزین سرمایه‌داری و دولت گردد. اصول اساسی آنارکو-سندیکالیسم اقدام مستقیم، همبستگی و خودمدیریتی کارگران است. آنارشیسم فردگرا مجموعه‌ای از چندین سنت فکری در درون جنبش آنارشیستی است که بر فرد و اراده‌اش در برابر هر نوع عامل خارجی، تأکید دارد. اولین آثار منجر به شکل‌گیری آنارشیسم فردگرا از ویلیام گادوین، ماکس استیرنر و هنری دیوید تورو بود. آنارشیسم فردگرا جوامع کوچک و در عین حال متنوعی از هنرمندان و روشنفکران بوهمی را در کشورهای مختلف به خود جذب کرد و قانون‌شکنان جوان آنارشیست را هم به قانون‌ستیزی و احیای فردیت رهنمود کرد.
ماکس استینر از نظریه‌پردازان کدام جهان‌بینی است؟
false
{ "text": [ "آنارشیسم فردگرا" ], "answer_start": [ 2296 ] }
47e907d9-a0c5-4b0a-b13c-8424d0008bb4
آنارشیسم
در میان جریان‌های کلاسیک آنارشیست، متوالیسم و فردگرایی پذیرفته شده بودند. جریانات عمدهٔ آنارشیسم اجتماعی (جمع‌گرایی، آنارکو-کمونیسم و آنارکو-سندیکالیسم) به دنبال آن‌ها رشد کردند و از نظر جنبه‌های سازمانی و اقتصادی، جامعهٔ ایده‌آل متفاوت خود را داشتند. متوالیسم نظریه‌ای اقتصادی از قرن هجدهم است که پیر ژوزف پرودون آن را به نظریهٔ آنارشیست پیوند داد. اهداف آن، شامل مقابله به مثل، تداعی آزاد، قرارداد داوطلبانه، فدراسیون و اصلاحات پولی اعتبار و ارز بود، که توسط بانکی از مردم تنظیم می‌شود. متوالیسم به صورت گذشته‌نگر، به عنوان موقعیتی ایدئولوژیک میان اشکال فردگرا و جمع‌گرای آنارشیسم قرار گرفته. در مالکیت چیست؟ (۱۸۴۰)، پرودون ابتدا هدف خود را «سومین شکل جامعه، ترکیب کمونیسم و مالکیت» توصیف کرده. آنارشیسم جمعی شکلی از سوسیالیسم انقلابی در قالب آنارشیسم است که معمولاً با آموزه‌های میخائیل باکونین در ارتباط است. آنارشیست‌های جمع‌گرا از مالکیت جمعی بر ابزارهای تولید حمایت می‌کنند، که نظریه‌ای است که بر پایهٔ انقلاب خشونت‌آمیز حاصل خواهد شد و در آن به کارگران بر اساس زمان کارشان حقوق پرداخت می‌شود، نه این که کالاها بر اساس نیازشان، همچون روش کمونیسم، توزیع شود. آنارشیسم جمع‌گرا دوشادوش مارکسیسم پدید آمد؛ اما علی‌رغم این که مارکسیست‌ها اعلام می‌کردند هدفشان در نهایت یک جامعه بی‌حکومت جمع‌گراست، آنارشیست‌های جمع‌گرا دیکتاتوری پرولتاریا را رد کرد.آنارکو-کمونیسم نظریه‌ای زیرشاخهٔ آنارشیسم است، که در آن از یک جامعهٔ کمونیستی با مالکیت مشترک بر ابزار تولید، دموکراسی مستقیم و یک شبکه افقی از انجمن‌های داوطلبانه، شوراهای کارگری و تعاونی‌های کارگری، با تولید و مصرف بر اساس اصل «هر کس به قدر توانایی‌اش، هر کس به قدر نیازش»، حمایت می‌شود. آنارکو-کمونیسم از جریانات رادیکال سوسیالیست پس از انقلاب فرانسه الهام گرفت، اما نخستین‌بار در میان گروه‌های ایتالیایی اولین انترناسیونال فرموله شد. بعداً در کارهای نظری پتر کروپوتکین گسترش یافت و سبک خاص او تا اواخر قرن نوزدهم میلادی تبدیل به دیدگاه مسلط آنارشیست‌ها شد. آنارکو-سندیکالیسم شاخه‌ای از آنارشیسم است که سندیکاهای کار را به عنوان یک نیروی بالقوه برای تحول اجتماعی انقلابی در نظر دارند و خواستار جامعه‌ای جدید هستند که به صورت دموکراتیک، توسط کارگران اداره شود و جایگزین سرمایه‌داری و دولت گردد. اصول اساسی آنارکو-سندیکالیسم اقدام مستقیم، همبستگی و خودمدیریتی کارگران است. آنارشیسم فردگرا مجموعه‌ای از چندین سنت فکری در درون جنبش آنارشیستی است که بر فرد و اراده‌اش در برابر هر نوع عامل خارجی، تأکید دارد. اولین آثار منجر به شکل‌گیری آنارشیسم فردگرا از ویلیام گادوین، ماکس استیرنر و هنری دیوید تورو بود. آنارشیسم فردگرا جوامع کوچک و در عین حال متنوعی از هنرمندان و روشنفکران بوهمی را در کشورهای مختلف به خود جذب کرد و قانون‌شکنان جوان آنارشیست را هم به قانون‌ستیزی و احیای فردیت رهنمود کرد.
متوالیسم در چه دوره‌‌ای از آنارشیسم پذیرفته شده بود؟
false
{ "text": [ "کلاسیک" ], "answer_start": [ 18 ] }
e9bcfa72-b24e-438f-9594-6d21612ec3a6
آنارشیسم
در میان جریان‌های کلاسیک آنارشیست، متوالیسم و فردگرایی پذیرفته شده بودند. جریانات عمدهٔ آنارشیسم اجتماعی (جمع‌گرایی، آنارکو-کمونیسم و آنارکو-سندیکالیسم) به دنبال آن‌ها رشد کردند و از نظر جنبه‌های سازمانی و اقتصادی، جامعهٔ ایده‌آل متفاوت خود را داشتند. متوالیسم نظریه‌ای اقتصادی از قرن هجدهم است که پیر ژوزف پرودون آن را به نظریهٔ آنارشیست پیوند داد. اهداف آن، شامل مقابله به مثل، تداعی آزاد، قرارداد داوطلبانه، فدراسیون و اصلاحات پولی اعتبار و ارز بود، که توسط بانکی از مردم تنظیم می‌شود. متوالیسم به صورت گذشته‌نگر، به عنوان موقعیتی ایدئولوژیک میان اشکال فردگرا و جمع‌گرای آنارشیسم قرار گرفته. در مالکیت چیست؟ (۱۸۴۰)، پرودون ابتدا هدف خود را «سومین شکل جامعه، ترکیب کمونیسم و مالکیت» توصیف کرده. آنارشیسم جمعی شکلی از سوسیالیسم انقلابی در قالب آنارشیسم است که معمولاً با آموزه‌های میخائیل باکونین در ارتباط است. آنارشیست‌های جمع‌گرا از مالکیت جمعی بر ابزارهای تولید حمایت می‌کنند، که نظریه‌ای است که بر پایهٔ انقلاب خشونت‌آمیز حاصل خواهد شد و در آن به کارگران بر اساس زمان کارشان حقوق پرداخت می‌شود، نه این که کالاها بر اساس نیازشان، همچون روش کمونیسم، توزیع شود. آنارشیسم جمع‌گرا دوشادوش مارکسیسم پدید آمد؛ اما علی‌رغم این که مارکسیست‌ها اعلام می‌کردند هدفشان در نهایت یک جامعه بی‌حکومت جمع‌گراست، آنارشیست‌های جمع‌گرا دیکتاتوری پرولتاریا را رد کرد.آنارکو-کمونیسم نظریه‌ای زیرشاخهٔ آنارشیسم است، که در آن از یک جامعهٔ کمونیستی با مالکیت مشترک بر ابزار تولید، دموکراسی مستقیم و یک شبکه افقی از انجمن‌های داوطلبانه، شوراهای کارگری و تعاونی‌های کارگری، با تولید و مصرف بر اساس اصل «هر کس به قدر توانایی‌اش، هر کس به قدر نیازش»، حمایت می‌شود. آنارکو-کمونیسم از جریانات رادیکال سوسیالیست پس از انقلاب فرانسه الهام گرفت، اما نخستین‌بار در میان گروه‌های ایتالیایی اولین انترناسیونال فرموله شد. بعداً در کارهای نظری پتر کروپوتکین گسترش یافت و سبک خاص او تا اواخر قرن نوزدهم میلادی تبدیل به دیدگاه مسلط آنارشیست‌ها شد. آنارکو-سندیکالیسم شاخه‌ای از آنارشیسم است که سندیکاهای کار را به عنوان یک نیروی بالقوه برای تحول اجتماعی انقلابی در نظر دارند و خواستار جامعه‌ای جدید هستند که به صورت دموکراتیک، توسط کارگران اداره شود و جایگزین سرمایه‌داری و دولت گردد. اصول اساسی آنارکو-سندیکالیسم اقدام مستقیم، همبستگی و خودمدیریتی کارگران است. آنارشیسم فردگرا مجموعه‌ای از چندین سنت فکری در درون جنبش آنارشیستی است که بر فرد و اراده‌اش در برابر هر نوع عامل خارجی، تأکید دارد. اولین آثار منجر به شکل‌گیری آنارشیسم فردگرا از ویلیام گادوین، ماکس استیرنر و هنری دیوید تورو بود. آنارشیسم فردگرا جوامع کوچک و در عین حال متنوعی از هنرمندان و روشنفکران بوهمی را در کشورهای مختلف به خود جذب کرد و قانون‌شکنان جوان آنارشیست را هم به قانون‌ستیزی و احیای فردیت رهنمود کرد.
آنارکو_کمونیسم زیر شاخه کدام جهان‌بینی‌ است؟
false
{ "text": [ "آنارشیسم" ], "answer_start": [ 1289 ] }
753f89a2-d297-4c9e-85b7-5559e0861dbb
آنارشیسم
در میان جریان‌های کلاسیک آنارشیست، متوالیسم و فردگرایی پذیرفته شده بودند. جریانات عمدهٔ آنارشیسم اجتماعی (جمع‌گرایی، آنارکو-کمونیسم و آنارکو-سندیکالیسم) به دنبال آن‌ها رشد کردند و از نظر جنبه‌های سازمانی و اقتصادی، جامعهٔ ایده‌آل متفاوت خود را داشتند. متوالیسم نظریه‌ای اقتصادی از قرن هجدهم است که پیر ژوزف پرودون آن را به نظریهٔ آنارشیست پیوند داد. اهداف آن، شامل مقابله به مثل، تداعی آزاد، قرارداد داوطلبانه، فدراسیون و اصلاحات پولی اعتبار و ارز بود، که توسط بانکی از مردم تنظیم می‌شود. متوالیسم به صورت گذشته‌نگر، به عنوان موقعیتی ایدئولوژیک میان اشکال فردگرا و جمع‌گرای آنارشیسم قرار گرفته. در مالکیت چیست؟ (۱۸۴۰)، پرودون ابتدا هدف خود را «سومین شکل جامعه، ترکیب کمونیسم و مالکیت» توصیف کرده. آنارشیسم جمعی شکلی از سوسیالیسم انقلابی در قالب آنارشیسم است که معمولاً با آموزه‌های میخائیل باکونین در ارتباط است. آنارشیست‌های جمع‌گرا از مالکیت جمعی بر ابزارهای تولید حمایت می‌کنند، که نظریه‌ای است که بر پایهٔ انقلاب خشونت‌آمیز حاصل خواهد شد و در آن به کارگران بر اساس زمان کارشان حقوق پرداخت می‌شود، نه این که کالاها بر اساس نیازشان، همچون روش کمونیسم، توزیع شود. آنارشیسم جمع‌گرا دوشادوش مارکسیسم پدید آمد؛ اما علی‌رغم این که مارکسیست‌ها اعلام می‌کردند هدفشان در نهایت یک جامعه بی‌حکومت جمع‌گراست، آنارشیست‌های جمع‌گرا دیکتاتوری پرولتاریا را رد کرد.آنارکو-کمونیسم نظریه‌ای زیرشاخهٔ آنارشیسم است، که در آن از یک جامعهٔ کمونیستی با مالکیت مشترک بر ابزار تولید، دموکراسی مستقیم و یک شبکه افقی از انجمن‌های داوطلبانه، شوراهای کارگری و تعاونی‌های کارگری، با تولید و مصرف بر اساس اصل «هر کس به قدر توانایی‌اش، هر کس به قدر نیازش»، حمایت می‌شود. آنارکو-کمونیسم از جریانات رادیکال سوسیالیست پس از انقلاب فرانسه الهام گرفت، اما نخستین‌بار در میان گروه‌های ایتالیایی اولین انترناسیونال فرموله شد. بعداً در کارهای نظری پتر کروپوتکین گسترش یافت و سبک خاص او تا اواخر قرن نوزدهم میلادی تبدیل به دیدگاه مسلط آنارشیست‌ها شد. آنارکو-سندیکالیسم شاخه‌ای از آنارشیسم است که سندیکاهای کار را به عنوان یک نیروی بالقوه برای تحول اجتماعی انقلابی در نظر دارند و خواستار جامعه‌ای جدید هستند که به صورت دموکراتیک، توسط کارگران اداره شود و جایگزین سرمایه‌داری و دولت گردد. اصول اساسی آنارکو-سندیکالیسم اقدام مستقیم، همبستگی و خودمدیریتی کارگران است. آنارشیسم فردگرا مجموعه‌ای از چندین سنت فکری در درون جنبش آنارشیستی است که بر فرد و اراده‌اش در برابر هر نوع عامل خارجی، تأکید دارد. اولین آثار منجر به شکل‌گیری آنارشیسم فردگرا از ویلیام گادوین، ماکس استیرنر و هنری دیوید تورو بود. آنارشیسم فردگرا جوامع کوچک و در عین حال متنوعی از هنرمندان و روشنفکران بوهمی را در کشورهای مختلف به خود جذب کرد و قانون‌شکنان جوان آنارشیست را هم به قانون‌ستیزی و احیای فردیت رهنمود کرد.
آنارکو_کمونیسم از کدام جریانات است؟
false
{ "text": [ "رادیکال سوسیالیست" ], "answer_start": [ 1573 ] }
925c3f63-59c2-4a07-8344-16024b0609ca
آنارشیسم
در میان جریان‌های کلاسیک آنارشیست، متوالیسم و فردگرایی پذیرفته شده بودند. جریانات عمدهٔ آنارشیسم اجتماعی (جمع‌گرایی، آنارکو-کمونیسم و آنارکو-سندیکالیسم) به دنبال آن‌ها رشد کردند و از نظر جنبه‌های سازمانی و اقتصادی، جامعهٔ ایده‌آل متفاوت خود را داشتند. متوالیسم نظریه‌ای اقتصادی از قرن هجدهم است که پیر ژوزف پرودون آن را به نظریهٔ آنارشیست پیوند داد. اهداف آن، شامل مقابله به مثل، تداعی آزاد، قرارداد داوطلبانه، فدراسیون و اصلاحات پولی اعتبار و ارز بود، که توسط بانکی از مردم تنظیم می‌شود. متوالیسم به صورت گذشته‌نگر، به عنوان موقعیتی ایدئولوژیک میان اشکال فردگرا و جمع‌گرای آنارشیسم قرار گرفته. در مالکیت چیست؟ (۱۸۴۰)، پرودون ابتدا هدف خود را «سومین شکل جامعه، ترکیب کمونیسم و مالکیت» توصیف کرده. آنارشیسم جمعی شکلی از سوسیالیسم انقلابی در قالب آنارشیسم است که معمولاً با آموزه‌های میخائیل باکونین در ارتباط است. آنارشیست‌های جمع‌گرا از مالکیت جمعی بر ابزارهای تولید حمایت می‌کنند، که نظریه‌ای است که بر پایهٔ انقلاب خشونت‌آمیز حاصل خواهد شد و در آن به کارگران بر اساس زمان کارشان حقوق پرداخت می‌شود، نه این که کالاها بر اساس نیازشان، همچون روش کمونیسم، توزیع شود. آنارشیسم جمع‌گرا دوشادوش مارکسیسم پدید آمد؛ اما علی‌رغم این که مارکسیست‌ها اعلام می‌کردند هدفشان در نهایت یک جامعه بی‌حکومت جمع‌گراست، آنارشیست‌های جمع‌گرا دیکتاتوری پرولتاریا را رد کرد.آنارکو-کمونیسم نظریه‌ای زیرشاخهٔ آنارشیسم است، که در آن از یک جامعهٔ کمونیستی با مالکیت مشترک بر ابزار تولید، دموکراسی مستقیم و یک شبکه افقی از انجمن‌های داوطلبانه، شوراهای کارگری و تعاونی‌های کارگری، با تولید و مصرف بر اساس اصل «هر کس به قدر توانایی‌اش، هر کس به قدر نیازش»، حمایت می‌شود. آنارکو-کمونیسم از جریانات رادیکال سوسیالیست پس از انقلاب فرانسه الهام گرفت، اما نخستین‌بار در میان گروه‌های ایتالیایی اولین انترناسیونال فرموله شد. بعداً در کارهای نظری پتر کروپوتکین گسترش یافت و سبک خاص او تا اواخر قرن نوزدهم میلادی تبدیل به دیدگاه مسلط آنارشیست‌ها شد. آنارکو-سندیکالیسم شاخه‌ای از آنارشیسم است که سندیکاهای کار را به عنوان یک نیروی بالقوه برای تحول اجتماعی انقلابی در نظر دارند و خواستار جامعه‌ای جدید هستند که به صورت دموکراتیک، توسط کارگران اداره شود و جایگزین سرمایه‌داری و دولت گردد. اصول اساسی آنارکو-سندیکالیسم اقدام مستقیم، همبستگی و خودمدیریتی کارگران است. آنارشیسم فردگرا مجموعه‌ای از چندین سنت فکری در درون جنبش آنارشیستی است که بر فرد و اراده‌اش در برابر هر نوع عامل خارجی، تأکید دارد. اولین آثار منجر به شکل‌گیری آنارشیسم فردگرا از ویلیام گادوین، ماکس استیرنر و هنری دیوید تورو بود. آنارشیسم فردگرا جوامع کوچک و در عین حال متنوعی از هنرمندان و روشنفکران بوهمی را در کشورهای مختلف به خود جذب کرد و قانون‌شکنان جوان آنارشیست را هم به قانون‌ستیزی و احیای فردیت رهنمود کرد.
کتاب مالکیت چیست نوشته کیست؟
false
{ "text": [ "پرودون" ], "answer_start": [ 620 ] }
826bd8dc-e923-48f9-b43d-996cb15ff33a
آنارشیسم
در میان جریان‌های کلاسیک آنارشیست، متوالیسم و فردگرایی پذیرفته شده بودند. جریانات عمدهٔ آنارشیسم اجتماعی (جمع‌گرایی، آنارکو-کمونیسم و آنارکو-سندیکالیسم) به دنبال آن‌ها رشد کردند و از نظر جنبه‌های سازمانی و اقتصادی، جامعهٔ ایده‌آل متفاوت خود را داشتند. متوالیسم نظریه‌ای اقتصادی از قرن هجدهم است که پیر ژوزف پرودون آن را به نظریهٔ آنارشیست پیوند داد. اهداف آن، شامل مقابله به مثل، تداعی آزاد، قرارداد داوطلبانه، فدراسیون و اصلاحات پولی اعتبار و ارز بود، که توسط بانکی از مردم تنظیم می‌شود. متوالیسم به صورت گذشته‌نگر، به عنوان موقعیتی ایدئولوژیک میان اشکال فردگرا و جمع‌گرای آنارشیسم قرار گرفته. در مالکیت چیست؟ (۱۸۴۰)، پرودون ابتدا هدف خود را «سومین شکل جامعه، ترکیب کمونیسم و مالکیت» توصیف کرده. آنارشیسم جمعی شکلی از سوسیالیسم انقلابی در قالب آنارشیسم است که معمولاً با آموزه‌های میخائیل باکونین در ارتباط است. آنارشیست‌های جمع‌گرا از مالکیت جمعی بر ابزارهای تولید حمایت می‌کنند، که نظریه‌ای است که بر پایهٔ انقلاب خشونت‌آمیز حاصل خواهد شد و در آن به کارگران بر اساس زمان کارشان حقوق پرداخت می‌شود، نه این که کالاها بر اساس نیازشان، همچون روش کمونیسم، توزیع شود. آنارشیسم جمع‌گرا دوشادوش مارکسیسم پدید آمد؛ اما علی‌رغم این که مارکسیست‌ها اعلام می‌کردند هدفشان در نهایت یک جامعه بی‌حکومت جمع‌گراست، آنارشیست‌های جمع‌گرا دیکتاتوری پرولتاریا را رد کرد.آنارکو-کمونیسم نظریه‌ای زیرشاخهٔ آنارشیسم است، که در آن از یک جامعهٔ کمونیستی با مالکیت مشترک بر ابزار تولید، دموکراسی مستقیم و یک شبکه افقی از انجمن‌های داوطلبانه، شوراهای کارگری و تعاونی‌های کارگری، با تولید و مصرف بر اساس اصل «هر کس به قدر توانایی‌اش، هر کس به قدر نیازش»، حمایت می‌شود. آنارکو-کمونیسم از جریانات رادیکال سوسیالیست پس از انقلاب فرانسه الهام گرفت، اما نخستین‌بار در میان گروه‌های ایتالیایی اولین انترناسیونال فرموله شد. بعداً در کارهای نظری پتر کروپوتکین گسترش یافت و سبک خاص او تا اواخر قرن نوزدهم میلادی تبدیل به دیدگاه مسلط آنارشیست‌ها شد. آنارکو-سندیکالیسم شاخه‌ای از آنارشیسم است که سندیکاهای کار را به عنوان یک نیروی بالقوه برای تحول اجتماعی انقلابی در نظر دارند و خواستار جامعه‌ای جدید هستند که به صورت دموکراتیک، توسط کارگران اداره شود و جایگزین سرمایه‌داری و دولت گردد. اصول اساسی آنارکو-سندیکالیسم اقدام مستقیم، همبستگی و خودمدیریتی کارگران است. آنارشیسم فردگرا مجموعه‌ای از چندین سنت فکری در درون جنبش آنارشیستی است که بر فرد و اراده‌اش در برابر هر نوع عامل خارجی، تأکید دارد. اولین آثار منجر به شکل‌گیری آنارشیسم فردگرا از ویلیام گادوین، ماکس استیرنر و هنری دیوید تورو بود. آنارشیسم فردگرا جوامع کوچک و در عین حال متنوعی از هنرمندان و روشنفکران بوهمی را در کشورهای مختلف به خود جذب کرد و قانون‌شکنان جوان آنارشیست را هم به قانون‌ستیزی و احیای فردیت رهنمود کرد.
آنارشیست‌های جمع‌گرا به چه شیوه‌ای به مالکیت جمعی خواهند رسید؟
false
{ "text": [ "انقلاب خشونت‌آمیز" ], "answer_start": [ 914 ] }
fe9d4342-0de0-47ed-bc9b-9360251387a8
آنارشیسم
در میان جریان‌های کلاسیک آنارشیست، متوالیسم و فردگرایی پذیرفته شده بودند. جریانات عمدهٔ آنارشیسم اجتماعی (جمع‌گرایی، آنارکو-کمونیسم و آنارکو-سندیکالیسم) به دنبال آن‌ها رشد کردند و از نظر جنبه‌های سازمانی و اقتصادی، جامعهٔ ایده‌آل متفاوت خود را داشتند. متوالیسم نظریه‌ای اقتصادی از قرن هجدهم است که پیر ژوزف پرودون آن را به نظریهٔ آنارشیست پیوند داد. اهداف آن، شامل مقابله به مثل، تداعی آزاد، قرارداد داوطلبانه، فدراسیون و اصلاحات پولی اعتبار و ارز بود، که توسط بانکی از مردم تنظیم می‌شود. متوالیسم به صورت گذشته‌نگر، به عنوان موقعیتی ایدئولوژیک میان اشکال فردگرا و جمع‌گرای آنارشیسم قرار گرفته. در مالکیت چیست؟ (۱۸۴۰)، پرودون ابتدا هدف خود را «سومین شکل جامعه، ترکیب کمونیسم و مالکیت» توصیف کرده. آنارشیسم جمعی شکلی از سوسیالیسم انقلابی در قالب آنارشیسم است که معمولاً با آموزه‌های میخائیل باکونین در ارتباط است. آنارشیست‌های جمع‌گرا از مالکیت جمعی بر ابزارهای تولید حمایت می‌کنند، که نظریه‌ای است که بر پایهٔ انقلاب خشونت‌آمیز حاصل خواهد شد و در آن به کارگران بر اساس زمان کارشان حقوق پرداخت می‌شود، نه این که کالاها بر اساس نیازشان، همچون روش کمونیسم، توزیع شود. آنارشیسم جمع‌گرا دوشادوش مارکسیسم پدید آمد؛ اما علی‌رغم این که مارکسیست‌ها اعلام می‌کردند هدفشان در نهایت یک جامعه بی‌حکومت جمع‌گراست، آنارشیست‌های جمع‌گرا دیکتاتوری پرولتاریا را رد کرد.آنارکو-کمونیسم نظریه‌ای زیرشاخهٔ آنارشیسم است، که در آن از یک جامعهٔ کمونیستی با مالکیت مشترک بر ابزار تولید، دموکراسی مستقیم و یک شبکه افقی از انجمن‌های داوطلبانه، شوراهای کارگری و تعاونی‌های کارگری، با تولید و مصرف بر اساس اصل «هر کس به قدر توانایی‌اش، هر کس به قدر نیازش»، حمایت می‌شود. آنارکو-کمونیسم از جریانات رادیکال سوسیالیست پس از انقلاب فرانسه الهام گرفت، اما نخستین‌بار در میان گروه‌های ایتالیایی اولین انترناسیونال فرموله شد. بعداً در کارهای نظری پتر کروپوتکین گسترش یافت و سبک خاص او تا اواخر قرن نوزدهم میلادی تبدیل به دیدگاه مسلط آنارشیست‌ها شد. آنارکو-سندیکالیسم شاخه‌ای از آنارشیسم است که سندیکاهای کار را به عنوان یک نیروی بالقوه برای تحول اجتماعی انقلابی در نظر دارند و خواستار جامعه‌ای جدید هستند که به صورت دموکراتیک، توسط کارگران اداره شود و جایگزین سرمایه‌داری و دولت گردد. اصول اساسی آنارکو-سندیکالیسم اقدام مستقیم، همبستگی و خودمدیریتی کارگران است. آنارشیسم فردگرا مجموعه‌ای از چندین سنت فکری در درون جنبش آنارشیستی است که بر فرد و اراده‌اش در برابر هر نوع عامل خارجی، تأکید دارد. اولین آثار منجر به شکل‌گیری آنارشیسم فردگرا از ویلیام گادوین، ماکس استیرنر و هنری دیوید تورو بود. آنارشیسم فردگرا جوامع کوچک و در عین حال متنوعی از هنرمندان و روشنفکران بوهمی را در کشورهای مختلف به خود جذب کرد و قانون‌شکنان جوان آنارشیست را هم به قانون‌ستیزی و احیای فردیت رهنمود کرد.
تفاوت کمونیسم با آنارشیسم جمع‌گرا چیست؟
false
{ "text": [ "دیکتاتوری پرولتاریا" ], "answer_start": [ 1226 ] }
6eed62d4-a0ef-463e-9142-911bd6f6634b
آنارشیسم
در میان جریان‌های کلاسیک آنارشیست، متوالیسم و فردگرایی پذیرفته شده بودند. جریانات عمدهٔ آنارشیسم اجتماعی (جمع‌گرایی، آنارکو-کمونیسم و آنارکو-سندیکالیسم) به دنبال آن‌ها رشد کردند و از نظر جنبه‌های سازمانی و اقتصادی، جامعهٔ ایده‌آل متفاوت خود را داشتند. متوالیسم نظریه‌ای اقتصادی از قرن هجدهم است که پیر ژوزف پرودون آن را به نظریهٔ آنارشیست پیوند داد. اهداف آن، شامل مقابله به مثل، تداعی آزاد، قرارداد داوطلبانه، فدراسیون و اصلاحات پولی اعتبار و ارز بود، که توسط بانکی از مردم تنظیم می‌شود. متوالیسم به صورت گذشته‌نگر، به عنوان موقعیتی ایدئولوژیک میان اشکال فردگرا و جمع‌گرای آنارشیسم قرار گرفته. در مالکیت چیست؟ (۱۸۴۰)، پرودون ابتدا هدف خود را «سومین شکل جامعه، ترکیب کمونیسم و مالکیت» توصیف کرده. آنارشیسم جمعی شکلی از سوسیالیسم انقلابی در قالب آنارشیسم است که معمولاً با آموزه‌های میخائیل باکونین در ارتباط است. آنارشیست‌های جمع‌گرا از مالکیت جمعی بر ابزارهای تولید حمایت می‌کنند، که نظریه‌ای است که بر پایهٔ انقلاب خشونت‌آمیز حاصل خواهد شد و در آن به کارگران بر اساس زمان کارشان حقوق پرداخت می‌شود، نه این که کالاها بر اساس نیازشان، همچون روش کمونیسم، توزیع شود. آنارشیسم جمع‌گرا دوشادوش مارکسیسم پدید آمد؛ اما علی‌رغم این که مارکسیست‌ها اعلام می‌کردند هدفشان در نهایت یک جامعه بی‌حکومت جمع‌گراست، آنارشیست‌های جمع‌گرا دیکتاتوری پرولتاریا را رد کرد.آنارکو-کمونیسم نظریه‌ای زیرشاخهٔ آنارشیسم است، که در آن از یک جامعهٔ کمونیستی با مالکیت مشترک بر ابزار تولید، دموکراسی مستقیم و یک شبکه افقی از انجمن‌های داوطلبانه، شوراهای کارگری و تعاونی‌های کارگری، با تولید و مصرف بر اساس اصل «هر کس به قدر توانایی‌اش، هر کس به قدر نیازش»، حمایت می‌شود. آنارکو-کمونیسم از جریانات رادیکال سوسیالیست پس از انقلاب فرانسه الهام گرفت، اما نخستین‌بار در میان گروه‌های ایتالیایی اولین انترناسیونال فرموله شد. بعداً در کارهای نظری پتر کروپوتکین گسترش یافت و سبک خاص او تا اواخر قرن نوزدهم میلادی تبدیل به دیدگاه مسلط آنارشیست‌ها شد. آنارکو-سندیکالیسم شاخه‌ای از آنارشیسم است که سندیکاهای کار را به عنوان یک نیروی بالقوه برای تحول اجتماعی انقلابی در نظر دارند و خواستار جامعه‌ای جدید هستند که به صورت دموکراتیک، توسط کارگران اداره شود و جایگزین سرمایه‌داری و دولت گردد. اصول اساسی آنارکو-سندیکالیسم اقدام مستقیم، همبستگی و خودمدیریتی کارگران است. آنارشیسم فردگرا مجموعه‌ای از چندین سنت فکری در درون جنبش آنارشیستی است که بر فرد و اراده‌اش در برابر هر نوع عامل خارجی، تأکید دارد. اولین آثار منجر به شکل‌گیری آنارشیسم فردگرا از ویلیام گادوین، ماکس استیرنر و هنری دیوید تورو بود. آنارشیسم فردگرا جوامع کوچک و در عین حال متنوعی از هنرمندان و روشنفکران بوهمی را در کشورهای مختلف به خود جذب کرد و قانون‌شکنان جوان آنارشیست را هم به قانون‌ستیزی و احیای فردیت رهنمود کرد.
آنارکو_سندیکالیسم زیر شاخه کدام جهان‌بینی است؟
false
{ "text": [ "آنارشیسم" ], "answer_start": [ 1851 ] }
5137222d-9579-4619-b4f6-9b0e701be2d2
آنارشیسم
در میان جریان‌های کلاسیک آنارشیست، متوالیسم و فردگرایی پذیرفته شده بودند. جریانات عمدهٔ آنارشیسم اجتماعی (جمع‌گرایی، آنارکو-کمونیسم و آنارکو-سندیکالیسم) به دنبال آن‌ها رشد کردند و از نظر جنبه‌های سازمانی و اقتصادی، جامعهٔ ایده‌آل متفاوت خود را داشتند. متوالیسم نظریه‌ای اقتصادی از قرن هجدهم است که پیر ژوزف پرودون آن را به نظریهٔ آنارشیست پیوند داد. اهداف آن، شامل مقابله به مثل، تداعی آزاد، قرارداد داوطلبانه، فدراسیون و اصلاحات پولی اعتبار و ارز بود، که توسط بانکی از مردم تنظیم می‌شود. متوالیسم به صورت گذشته‌نگر، به عنوان موقعیتی ایدئولوژیک میان اشکال فردگرا و جمع‌گرای آنارشیسم قرار گرفته. در مالکیت چیست؟ (۱۸۴۰)، پرودون ابتدا هدف خود را «سومین شکل جامعه، ترکیب کمونیسم و مالکیت» توصیف کرده. آنارشیسم جمعی شکلی از سوسیالیسم انقلابی در قالب آنارشیسم است که معمولاً با آموزه‌های میخائیل باکونین در ارتباط است. آنارشیست‌های جمع‌گرا از مالکیت جمعی بر ابزارهای تولید حمایت می‌کنند، که نظریه‌ای است که بر پایهٔ انقلاب خشونت‌آمیز حاصل خواهد شد و در آن به کارگران بر اساس زمان کارشان حقوق پرداخت می‌شود، نه این که کالاها بر اساس نیازشان، همچون روش کمونیسم، توزیع شود. آنارشیسم جمع‌گرا دوشادوش مارکسیسم پدید آمد؛ اما علی‌رغم این که مارکسیست‌ها اعلام می‌کردند هدفشان در نهایت یک جامعه بی‌حکومت جمع‌گراست، آنارشیست‌های جمع‌گرا دیکتاتوری پرولتاریا را رد کرد.آنارکو-کمونیسم نظریه‌ای زیرشاخهٔ آنارشیسم است، که در آن از یک جامعهٔ کمونیستی با مالکیت مشترک بر ابزار تولید، دموکراسی مستقیم و یک شبکه افقی از انجمن‌های داوطلبانه، شوراهای کارگری و تعاونی‌های کارگری، با تولید و مصرف بر اساس اصل «هر کس به قدر توانایی‌اش، هر کس به قدر نیازش»، حمایت می‌شود. آنارکو-کمونیسم از جریانات رادیکال سوسیالیست پس از انقلاب فرانسه الهام گرفت، اما نخستین‌بار در میان گروه‌های ایتالیایی اولین انترناسیونال فرموله شد. بعداً در کارهای نظری پتر کروپوتکین گسترش یافت و سبک خاص او تا اواخر قرن نوزدهم میلادی تبدیل به دیدگاه مسلط آنارشیست‌ها شد. آنارکو-سندیکالیسم شاخه‌ای از آنارشیسم است که سندیکاهای کار را به عنوان یک نیروی بالقوه برای تحول اجتماعی انقلابی در نظر دارند و خواستار جامعه‌ای جدید هستند که به صورت دموکراتیک، توسط کارگران اداره شود و جایگزین سرمایه‌داری و دولت گردد. اصول اساسی آنارکو-سندیکالیسم اقدام مستقیم، همبستگی و خودمدیریتی کارگران است. آنارشیسم فردگرا مجموعه‌ای از چندین سنت فکری در درون جنبش آنارشیستی است که بر فرد و اراده‌اش در برابر هر نوع عامل خارجی، تأکید دارد. اولین آثار منجر به شکل‌گیری آنارشیسم فردگرا از ویلیام گادوین، ماکس استیرنر و هنری دیوید تورو بود. آنارشیسم فردگرا جوامع کوچک و در عین حال متنوعی از هنرمندان و روشنفکران بوهمی را در کشورهای مختلف به خود جذب کرد و قانون‌شکنان جوان آنارشیست را هم به قانون‌ستیزی و احیای فردیت رهنمود کرد.
دیدگاه‌های مسلط آنارشیسم در قرن نوزدهم متعلق به کیست؟
false
{ "text": [ "پتر کروپوتکین" ], "answer_start": [ 1718 ] }
553dae12-7772-4ebd-a801-ffe3de198145
آنارشیسم
در میان جریان‌های کلاسیک آنارشیست، متوالیسم و فردگرایی پذیرفته شده بودند. جریانات عمدهٔ آنارشیسم اجتماعی (جمع‌گرایی، آنارکو-کمونیسم و آنارکو-سندیکالیسم) به دنبال آن‌ها رشد کردند و از نظر جنبه‌های سازمانی و اقتصادی، جامعهٔ ایده‌آل متفاوت خود را داشتند. متوالیسم نظریه‌ای اقتصادی از قرن هجدهم است که پیر ژوزف پرودون آن را به نظریهٔ آنارشیست پیوند داد. اهداف آن، شامل مقابله به مثل، تداعی آزاد، قرارداد داوطلبانه، فدراسیون و اصلاحات پولی اعتبار و ارز بود، که توسط بانکی از مردم تنظیم می‌شود. متوالیسم به صورت گذشته‌نگر، به عنوان موقعیتی ایدئولوژیک میان اشکال فردگرا و جمع‌گرای آنارشیسم قرار گرفته. در مالکیت چیست؟ (۱۸۴۰)، پرودون ابتدا هدف خود را «سومین شکل جامعه، ترکیب کمونیسم و مالکیت» توصیف کرده. آنارشیسم جمعی شکلی از سوسیالیسم انقلابی در قالب آنارشیسم است که معمولاً با آموزه‌های میخائیل باکونین در ارتباط است. آنارشیست‌های جمع‌گرا از مالکیت جمعی بر ابزارهای تولید حمایت می‌کنند، که نظریه‌ای است که بر پایهٔ انقلاب خشونت‌آمیز حاصل خواهد شد و در آن به کارگران بر اساس زمان کارشان حقوق پرداخت می‌شود، نه این که کالاها بر اساس نیازشان، همچون روش کمونیسم، توزیع شود. آنارشیسم جمع‌گرا دوشادوش مارکسیسم پدید آمد؛ اما علی‌رغم این که مارکسیست‌ها اعلام می‌کردند هدفشان در نهایت یک جامعه بی‌حکومت جمع‌گراست، آنارشیست‌های جمع‌گرا دیکتاتوری پرولتاریا را رد کرد.آنارکو-کمونیسم نظریه‌ای زیرشاخهٔ آنارشیسم است، که در آن از یک جامعهٔ کمونیستی با مالکیت مشترک بر ابزار تولید، دموکراسی مستقیم و یک شبکه افقی از انجمن‌های داوطلبانه، شوراهای کارگری و تعاونی‌های کارگری، با تولید و مصرف بر اساس اصل «هر کس به قدر توانایی‌اش، هر کس به قدر نیازش»، حمایت می‌شود. آنارکو-کمونیسم از جریانات رادیکال سوسیالیست پس از انقلاب فرانسه الهام گرفت، اما نخستین‌بار در میان گروه‌های ایتالیایی اولین انترناسیونال فرموله شد. بعداً در کارهای نظری پتر کروپوتکین گسترش یافت و سبک خاص او تا اواخر قرن نوزدهم میلادی تبدیل به دیدگاه مسلط آنارشیست‌ها شد. آنارکو-سندیکالیسم شاخه‌ای از آنارشیسم است که سندیکاهای کار را به عنوان یک نیروی بالقوه برای تحول اجتماعی انقلابی در نظر دارند و خواستار جامعه‌ای جدید هستند که به صورت دموکراتیک، توسط کارگران اداره شود و جایگزین سرمایه‌داری و دولت گردد. اصول اساسی آنارکو-سندیکالیسم اقدام مستقیم، همبستگی و خودمدیریتی کارگران است. آنارشیسم فردگرا مجموعه‌ای از چندین سنت فکری در درون جنبش آنارشیستی است که بر فرد و اراده‌اش در برابر هر نوع عامل خارجی، تأکید دارد. اولین آثار منجر به شکل‌گیری آنارشیسم فردگرا از ویلیام گادوین، ماکس استیرنر و هنری دیوید تورو بود. آنارشیسم فردگرا جوامع کوچک و در عین حال متنوعی از هنرمندان و روشنفکران بوهمی را در کشورهای مختلف به خود جذب کرد و قانون‌شکنان جوان آنارشیست را هم به قانون‌ستیزی و احیای فردیت رهنمود کرد.
آموزه‌های آنارشیسم جمع‌گرا مربوط به نظر کیست؟
false
{ "text": [ "میخائیل باکونین" ], "answer_start": [ 785 ] }
e0de6bf8-1b03-4e7b-abd4-d80885a62eaa
آنارشیسم
در میان جریان‌های کلاسیک آنارشیست، متوالیسم و فردگرایی پذیرفته شده بودند. جریانات عمدهٔ آنارشیسم اجتماعی (جمع‌گرایی، آنارکو-کمونیسم و آنارکو-سندیکالیسم) به دنبال آن‌ها رشد کردند و از نظر جنبه‌های سازمانی و اقتصادی، جامعهٔ ایده‌آل متفاوت خود را داشتند. متوالیسم نظریه‌ای اقتصادی از قرن هجدهم است که پیر ژوزف پرودون آن را به نظریهٔ آنارشیست پیوند داد. اهداف آن، شامل مقابله به مثل، تداعی آزاد، قرارداد داوطلبانه، فدراسیون و اصلاحات پولی اعتبار و ارز بود، که توسط بانکی از مردم تنظیم می‌شود. متوالیسم به صورت گذشته‌نگر، به عنوان موقعیتی ایدئولوژیک میان اشکال فردگرا و جمع‌گرای آنارشیسم قرار گرفته. در مالکیت چیست؟ (۱۸۴۰)، پرودون ابتدا هدف خود را «سومین شکل جامعه، ترکیب کمونیسم و مالکیت» توصیف کرده. آنارشیسم جمعی شکلی از سوسیالیسم انقلابی در قالب آنارشیسم است که معمولاً با آموزه‌های میخائیل باکونین در ارتباط است. آنارشیست‌های جمع‌گرا از مالکیت جمعی بر ابزارهای تولید حمایت می‌کنند، که نظریه‌ای است که بر پایهٔ انقلاب خشونت‌آمیز حاصل خواهد شد و در آن به کارگران بر اساس زمان کارشان حقوق پرداخت می‌شود، نه این که کالاها بر اساس نیازشان، همچون روش کمونیسم، توزیع شود. آنارشیسم جمع‌گرا دوشادوش مارکسیسم پدید آمد؛ اما علی‌رغم این که مارکسیست‌ها اعلام می‌کردند هدفشان در نهایت یک جامعه بی‌حکومت جمع‌گراست، آنارشیست‌های جمع‌گرا دیکتاتوری پرولتاریا را رد کرد.آنارکو-کمونیسم نظریه‌ای زیرشاخهٔ آنارشیسم است، که در آن از یک جامعهٔ کمونیستی با مالکیت مشترک بر ابزار تولید، دموکراسی مستقیم و یک شبکه افقی از انجمن‌های داوطلبانه، شوراهای کارگری و تعاونی‌های کارگری، با تولید و مصرف بر اساس اصل «هر کس به قدر توانایی‌اش، هر کس به قدر نیازش»، حمایت می‌شود. آنارکو-کمونیسم از جریانات رادیکال سوسیالیست پس از انقلاب فرانسه الهام گرفت، اما نخستین‌بار در میان گروه‌های ایتالیایی اولین انترناسیونال فرموله شد. بعداً در کارهای نظری پتر کروپوتکین گسترش یافت و سبک خاص او تا اواخر قرن نوزدهم میلادی تبدیل به دیدگاه مسلط آنارشیست‌ها شد. آنارکو-سندیکالیسم شاخه‌ای از آنارشیسم است که سندیکاهای کار را به عنوان یک نیروی بالقوه برای تحول اجتماعی انقلابی در نظر دارند و خواستار جامعه‌ای جدید هستند که به صورت دموکراتیک، توسط کارگران اداره شود و جایگزین سرمایه‌داری و دولت گردد. اصول اساسی آنارکو-سندیکالیسم اقدام مستقیم، همبستگی و خودمدیریتی کارگران است. آنارشیسم فردگرا مجموعه‌ای از چندین سنت فکری در درون جنبش آنارشیستی است که بر فرد و اراده‌اش در برابر هر نوع عامل خارجی، تأکید دارد. اولین آثار منجر به شکل‌گیری آنارشیسم فردگرا از ویلیام گادوین، ماکس استیرنر و هنری دیوید تورو بود. آنارشیسم فردگرا جوامع کوچک و در عین حال متنوعی از هنرمندان و روشنفکران بوهمی را در کشورهای مختلف به خود جذب کرد و قانون‌شکنان جوان آنارشیست را هم به قانون‌ستیزی و احیای فردیت رهنمود کرد.
در آنارکو_سندیکالیسم جامعه به چه شیوه‌ای اداره می‌شود؟
false
{ "text": [ "دموکراتیک" ], "answer_start": [ 1989 ] }
6d1eb8b3-194f-42f7-a26d-0833cfbe5609
آنارشیسم
در میان جریان‌های کلاسیک آنارشیست، متوالیسم و فردگرایی پذیرفته شده بودند. جریانات عمدهٔ آنارشیسم اجتماعی (جمع‌گرایی، آنارکو-کمونیسم و آنارکو-سندیکالیسم) به دنبال آن‌ها رشد کردند و از نظر جنبه‌های سازمانی و اقتصادی، جامعهٔ ایده‌آل متفاوت خود را داشتند. متوالیسم نظریه‌ای اقتصادی از قرن هجدهم است که پیر ژوزف پرودون آن را به نظریهٔ آنارشیست پیوند داد. اهداف آن، شامل مقابله به مثل، تداعی آزاد، قرارداد داوطلبانه، فدراسیون و اصلاحات پولی اعتبار و ارز بود، که توسط بانکی از مردم تنظیم می‌شود. متوالیسم به صورت گذشته‌نگر، به عنوان موقعیتی ایدئولوژیک میان اشکال فردگرا و جمع‌گرای آنارشیسم قرار گرفته. در مالکیت چیست؟ (۱۸۴۰)، پرودون ابتدا هدف خود را «سومین شکل جامعه، ترکیب کمونیسم و مالکیت» توصیف کرده. آنارشیسم جمعی شکلی از سوسیالیسم انقلابی در قالب آنارشیسم است که معمولاً با آموزه‌های میخائیل باکونین در ارتباط است. آنارشیست‌های جمع‌گرا از مالکیت جمعی بر ابزارهای تولید حمایت می‌کنند، که نظریه‌ای است که بر پایهٔ انقلاب خشونت‌آمیز حاصل خواهد شد و در آن به کارگران بر اساس زمان کارشان حقوق پرداخت می‌شود، نه این که کالاها بر اساس نیازشان، همچون روش کمونیسم، توزیع شود. آنارشیسم جمع‌گرا دوشادوش مارکسیسم پدید آمد؛ اما علی‌رغم این که مارکسیست‌ها اعلام می‌کردند هدفشان در نهایت یک جامعه بی‌حکومت جمع‌گراست، آنارشیست‌های جمع‌گرا دیکتاتوری پرولتاریا را رد کرد.آنارکو-کمونیسم نظریه‌ای زیرشاخهٔ آنارشیسم است، که در آن از یک جامعهٔ کمونیستی با مالکیت مشترک بر ابزار تولید، دموکراسی مستقیم و یک شبکه افقی از انجمن‌های داوطلبانه، شوراهای کارگری و تعاونی‌های کارگری، با تولید و مصرف بر اساس اصل «هر کس به قدر توانایی‌اش، هر کس به قدر نیازش»، حمایت می‌شود. آنارکو-کمونیسم از جریانات رادیکال سوسیالیست پس از انقلاب فرانسه الهام گرفت، اما نخستین‌بار در میان گروه‌های ایتالیایی اولین انترناسیونال فرموله شد. بعداً در کارهای نظری پتر کروپوتکین گسترش یافت و سبک خاص او تا اواخر قرن نوزدهم میلادی تبدیل به دیدگاه مسلط آنارشیست‌ها شد. آنارکو-سندیکالیسم شاخه‌ای از آنارشیسم است که سندیکاهای کار را به عنوان یک نیروی بالقوه برای تحول اجتماعی انقلابی در نظر دارند و خواستار جامعه‌ای جدید هستند که به صورت دموکراتیک، توسط کارگران اداره شود و جایگزین سرمایه‌داری و دولت گردد. اصول اساسی آنارکو-سندیکالیسم اقدام مستقیم، همبستگی و خودمدیریتی کارگران است. آنارشیسم فردگرا مجموعه‌ای از چندین سنت فکری در درون جنبش آنارشیستی است که بر فرد و اراده‌اش در برابر هر نوع عامل خارجی، تأکید دارد. اولین آثار منجر به شکل‌گیری آنارشیسم فردگرا از ویلیام گادوین، ماکس استیرنر و هنری دیوید تورو بود. آنارشیسم فردگرا جوامع کوچک و در عین حال متنوعی از هنرمندان و روشنفکران بوهمی را در کشورهای مختلف به خود جذب کرد و قانون‌شکنان جوان آنارشیست را هم به قانون‌ستیزی و احیای فردیت رهنمود کرد.
کدام ایدئولوژی از مالکیت جمعی بر ابزار تولید حمایت می‌کند؟
false
{ "text": [ "آنارشیست‌های جمع‌گرا" ], "answer_start": [ 817 ] }
32a9a1e4-16f2-4e79-bcda-af142ee83986
آنارشیسم
در میان جریان‌های کلاسیک آنارشیست، متوالیسم و فردگرایی پذیرفته شده بودند. جریانات عمدهٔ آنارشیسم اجتماعی (جمع‌گرایی، آنارکو-کمونیسم و آنارکو-سندیکالیسم) به دنبال آن‌ها رشد کردند و از نظر جنبه‌های سازمانی و اقتصادی، جامعهٔ ایده‌آل متفاوت خود را داشتند. متوالیسم نظریه‌ای اقتصادی از قرن هجدهم است که پیر ژوزف پرودون آن را به نظریهٔ آنارشیست پیوند داد. اهداف آن، شامل مقابله به مثل، تداعی آزاد، قرارداد داوطلبانه، فدراسیون و اصلاحات پولی اعتبار و ارز بود، که توسط بانکی از مردم تنظیم می‌شود. متوالیسم به صورت گذشته‌نگر، به عنوان موقعیتی ایدئولوژیک میان اشکال فردگرا و جمع‌گرای آنارشیسم قرار گرفته. در مالکیت چیست؟ (۱۸۴۰)، پرودون ابتدا هدف خود را «سومین شکل جامعه، ترکیب کمونیسم و مالکیت» توصیف کرده. آنارشیسم جمعی شکلی از سوسیالیسم انقلابی در قالب آنارشیسم است که معمولاً با آموزه‌های میخائیل باکونین در ارتباط است. آنارشیست‌های جمع‌گرا از مالکیت جمعی بر ابزارهای تولید حمایت می‌کنند، که نظریه‌ای است که بر پایهٔ انقلاب خشونت‌آمیز حاصل خواهد شد و در آن به کارگران بر اساس زمان کارشان حقوق پرداخت می‌شود، نه این که کالاها بر اساس نیازشان، همچون روش کمونیسم، توزیع شود. آنارشیسم جمع‌گرا دوشادوش مارکسیسم پدید آمد؛ اما علی‌رغم این که مارکسیست‌ها اعلام می‌کردند هدفشان در نهایت یک جامعه بی‌حکومت جمع‌گراست، آنارشیست‌های جمع‌گرا دیکتاتوری پرولتاریا را رد کرد.آنارکو-کمونیسم نظریه‌ای زیرشاخهٔ آنارشیسم است، که در آن از یک جامعهٔ کمونیستی با مالکیت مشترک بر ابزار تولید، دموکراسی مستقیم و یک شبکه افقی از انجمن‌های داوطلبانه، شوراهای کارگری و تعاونی‌های کارگری، با تولید و مصرف بر اساس اصل «هر کس به قدر توانایی‌اش، هر کس به قدر نیازش»، حمایت می‌شود. آنارکو-کمونیسم از جریانات رادیکال سوسیالیست پس از انقلاب فرانسه الهام گرفت، اما نخستین‌بار در میان گروه‌های ایتالیایی اولین انترناسیونال فرموله شد. بعداً در کارهای نظری پتر کروپوتکین گسترش یافت و سبک خاص او تا اواخر قرن نوزدهم میلادی تبدیل به دیدگاه مسلط آنارشیست‌ها شد. آنارکو-سندیکالیسم شاخه‌ای از آنارشیسم است که سندیکاهای کار را به عنوان یک نیروی بالقوه برای تحول اجتماعی انقلابی در نظر دارند و خواستار جامعه‌ای جدید هستند که به صورت دموکراتیک، توسط کارگران اداره شود و جایگزین سرمایه‌داری و دولت گردد. اصول اساسی آنارکو-سندیکالیسم اقدام مستقیم، همبستگی و خودمدیریتی کارگران است. آنارشیسم فردگرا مجموعه‌ای از چندین سنت فکری در درون جنبش آنارشیستی است که بر فرد و اراده‌اش در برابر هر نوع عامل خارجی، تأکید دارد. اولین آثار منجر به شکل‌گیری آنارشیسم فردگرا از ویلیام گادوین، ماکس استیرنر و هنری دیوید تورو بود. آنارشیسم فردگرا جوامع کوچک و در عین حال متنوعی از هنرمندان و روشنفکران بوهمی را در کشورهای مختلف به خود جذب کرد و قانون‌شکنان جوان آنارشیست را هم به قانون‌ستیزی و احیای فردیت رهنمود کرد.
آنارکو_کمونیسم از کدام انقلاب الهام گرفت؟
false
{ "text": [ "فرانسه" ], "answer_start": [ 1604 ] }
1900e0db-18d8-4529-85b2-8c43b85d2b2f
آنارشیسم
آنارشیسم از تاکتیک‌های متنوعی برای دستیابی به اهداف ایده‌آل خود استفاده می‌کند که می‌تواند به‌طور گسترده‌ای به تاکتیک‌های انقلابی و پویا تقسیم شود. همپوشانی قابل توجهی بین این دو گونه وجود دارد که صرفاً توصیفی است. هدف از تاکتیک‌های انقلابی، سقوط اقتدار و حکومت است، در گذشته توسل به خشونت برای تغییر رایج بوده. هدف تاکتیک‌های پویا به پیش بردن جامعه به سوی آنارشیست است. تفکر آنارشیستی در انتقاد و عمل‌گرایی زمینه‌های مختلف جامعه بشری نقش داشته‌است. انتقاد از آنارشیسم عمدتاً بر اساس ناسازگار بودن، خشونت و آرمانی بودن آن متمرکز است.
چه نوع تاکتیکی هدفش سوگیری جامعه به آنارشیست است؟
false
{ "text": [ "پویا" ], "answer_start": [ 327 ] }
102082b2-ea05-4085-9d97-f1c8c5f804cc
آنارشیسم
آنارشیسم از تاکتیک‌های متنوعی برای دستیابی به اهداف ایده‌آل خود استفاده می‌کند که می‌تواند به‌طور گسترده‌ای به تاکتیک‌های انقلابی و پویا تقسیم شود. همپوشانی قابل توجهی بین این دو گونه وجود دارد که صرفاً توصیفی است. هدف از تاکتیک‌های انقلابی، سقوط اقتدار و حکومت است، در گذشته توسل به خشونت برای تغییر رایج بوده. هدف تاکتیک‌های پویا به پیش بردن جامعه به سوی آنارشیست است. تفکر آنارشیستی در انتقاد و عمل‌گرایی زمینه‌های مختلف جامعه بشری نقش داشته‌است. انتقاد از آنارشیسم عمدتاً بر اساس ناسازگار بودن، خشونت و آرمانی بودن آن متمرکز است.
تاکتیک های انقلابی و پویا دارای چه نوع همپوشانی هستند؟
false
{ "text": [ "توصیفی" ], "answer_start": [ 203 ] }
25b4b378-b29f-4ad3-932e-9a02a099734a
آنارشیسم
آنارشیسم از تاکتیک‌های متنوعی برای دستیابی به اهداف ایده‌آل خود استفاده می‌کند که می‌تواند به‌طور گسترده‌ای به تاکتیک‌های انقلابی و پویا تقسیم شود. همپوشانی قابل توجهی بین این دو گونه وجود دارد که صرفاً توصیفی است. هدف از تاکتیک‌های انقلابی، سقوط اقتدار و حکومت است، در گذشته توسل به خشونت برای تغییر رایج بوده. هدف تاکتیک‌های پویا به پیش بردن جامعه به سوی آنارشیست است. تفکر آنارشیستی در انتقاد و عمل‌گرایی زمینه‌های مختلف جامعه بشری نقش داشته‌است. انتقاد از آنارشیسم عمدتاً بر اساس ناسازگار بودن، خشونت و آرمانی بودن آن متمرکز است.
در گذشته برای تغییر حکومت به چه چیزی متوسل میشدند؟
false
{ "text": [ "خشونت" ], "answer_start": [ 284 ] }
42beee14-5062-4c52-b071-0d8996ecd40e
آنارشیسم
آنارشیسم از تاکتیک‌های متنوعی برای دستیابی به اهداف ایده‌آل خود استفاده می‌کند که می‌تواند به‌طور گسترده‌ای به تاکتیک‌های انقلابی و پویا تقسیم شود. همپوشانی قابل توجهی بین این دو گونه وجود دارد که صرفاً توصیفی است. هدف از تاکتیک‌های انقلابی، سقوط اقتدار و حکومت است، در گذشته توسل به خشونت برای تغییر رایج بوده. هدف تاکتیک‌های پویا به پیش بردن جامعه به سوی آنارشیست است. تفکر آنارشیستی در انتقاد و عمل‌گرایی زمینه‌های مختلف جامعه بشری نقش داشته‌است. انتقاد از آنارشیسم عمدتاً بر اساس ناسازگار بودن، خشونت و آرمانی بودن آن متمرکز است.
هدف تاکتیک های انقلابی چیست؟
false
{ "text": [ "سقوط اقتدار و حکومت" ], "answer_start": [ 242 ] }
f7d4db7a-4dc2-431f-8806-6bbb4864be0f
دانشکده پزشکی
شاید اولین دانشکده پزشکی را بتوان «مدرسه طب» دانست که در سال ۱۲۹۷، از دارالفنون جدا شد و به ساختمانی در خیابان شیخ هادی منتقل گردید و مرحوم لقمان الدوله ادهم به ریاست آن برگزیده شد و از همین دوره، بخصوص از سال ۱۳۰۷، آموزش طب (در مدرسه طب) نظم و قوام بیشتری پیدا کرد. با تأسیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ نام مدرسه به دانشکده تغییر پیدا کرد. در ابتدا رشته‌های داروسازی و دندانپزشکی هم در دانشکده پزشکی ارائه می‌شد که بعدها هر کدام به دانشکده‌ای مستقل ارتقا یافتند.دانشکده پزشکی دانشگاه ملی (دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در حال حاضر) در مهرماه ۱۳۴۰ با ریاست سید جواد هدایتی شروع به کار کرد.
مدرسه طب پس از جدایی از دارالفنون به کدام خیابان منتقل شد؟
false
{ "text": [ "شیخ هادی" ], "answer_start": [ 111 ] }
e2b44180-e166-48f7-8704-894232c20773
دانشکده پزشکی
شاید اولین دانشکده پزشکی را بتوان «مدرسه طب» دانست که در سال ۱۲۹۷، از دارالفنون جدا شد و به ساختمانی در خیابان شیخ هادی منتقل گردید و مرحوم لقمان الدوله ادهم به ریاست آن برگزیده شد و از همین دوره، بخصوص از سال ۱۳۰۷، آموزش طب (در مدرسه طب) نظم و قوام بیشتری پیدا کرد. با تأسیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ نام مدرسه به دانشکده تغییر پیدا کرد. در ابتدا رشته‌های داروسازی و دندانپزشکی هم در دانشکده پزشکی ارائه می‌شد که بعدها هر کدام به دانشکده‌ای مستقل ارتقا یافتند.دانشکده پزشکی دانشگاه ملی (دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در حال حاضر) در مهرماه ۱۳۴۰ با ریاست سید جواد هدایتی شروع به کار کرد.
دانشگاه تهران در چه سالی تاسیس شد؟
false
{ "text": [ "۱۳۱۳" ], "answer_start": [ 297 ] }
a80bf855-0a20-4725-bca5-6d0e78a5caad
دانشکده پزشکی
شاید اولین دانشکده پزشکی را بتوان «مدرسه طب» دانست که در سال ۱۲۹۷، از دارالفنون جدا شد و به ساختمانی در خیابان شیخ هادی منتقل گردید و مرحوم لقمان الدوله ادهم به ریاست آن برگزیده شد و از همین دوره، بخصوص از سال ۱۳۰۷، آموزش طب (در مدرسه طب) نظم و قوام بیشتری پیدا کرد. با تأسیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ نام مدرسه به دانشکده تغییر پیدا کرد. در ابتدا رشته‌های داروسازی و دندانپزشکی هم در دانشکده پزشکی ارائه می‌شد که بعدها هر کدام به دانشکده‌ای مستقل ارتقا یافتند.دانشکده پزشکی دانشگاه ملی (دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در حال حاضر) در مهرماه ۱۳۴۰ با ریاست سید جواد هدایتی شروع به کار کرد.
از سال 1307 آموزش چه چیزی در مدرسه طب نظم بیشتری یافت؟
false
{ "text": [ "طب" ], "answer_start": [ 222 ] }
4a5303e4-ed42-4bc5-b84b-8408a32fd3b9
دانشکده پزشکی
شاید اولین دانشکده پزشکی را بتوان «مدرسه طب» دانست که در سال ۱۲۹۷، از دارالفنون جدا شد و به ساختمانی در خیابان شیخ هادی منتقل گردید و مرحوم لقمان الدوله ادهم به ریاست آن برگزیده شد و از همین دوره، بخصوص از سال ۱۳۰۷، آموزش طب (در مدرسه طب) نظم و قوام بیشتری پیدا کرد. با تأسیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ نام مدرسه به دانشکده تغییر پیدا کرد. در ابتدا رشته‌های داروسازی و دندانپزشکی هم در دانشکده پزشکی ارائه می‌شد که بعدها هر کدام به دانشکده‌ای مستقل ارتقا یافتند.دانشکده پزشکی دانشگاه ملی (دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در حال حاضر) در مهرماه ۱۳۴۰ با ریاست سید جواد هدایتی شروع به کار کرد.
مدرسه طب را می‌توان نخستین دانشکدۀ کدام رشته دانست؟
false
{ "text": [ "پزشکی" ], "answer_start": [ 19 ] }
5450739b-d6db-4aa1-912f-29b800c83591
دانشکده پزشکی
شاید اولین دانشکده پزشکی را بتوان «مدرسه طب» دانست که در سال ۱۲۹۷، از دارالفنون جدا شد و به ساختمانی در خیابان شیخ هادی منتقل گردید و مرحوم لقمان الدوله ادهم به ریاست آن برگزیده شد و از همین دوره، بخصوص از سال ۱۳۰۷، آموزش طب (در مدرسه طب) نظم و قوام بیشتری پیدا کرد. با تأسیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ نام مدرسه به دانشکده تغییر پیدا کرد. در ابتدا رشته‌های داروسازی و دندانپزشکی هم در دانشکده پزشکی ارائه می‌شد که بعدها هر کدام به دانشکده‌ای مستقل ارتقا یافتند.دانشکده پزشکی دانشگاه ملی (دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در حال حاضر) در مهرماه ۱۳۴۰ با ریاست سید جواد هدایتی شروع به کار کرد.
مدرسه طب در چه سالی از دارالفنون جدا شد؟
false
{ "text": [ "۱۲۹۷" ], "answer_start": [ 61 ] }
c99c26ba-16ac-4f0a-90de-67cb54b3725b
دانشکده پزشکی
شاید اولین دانشکده پزشکی را بتوان «مدرسه طب» دانست که در سال ۱۲۹۷، از دارالفنون جدا شد و به ساختمانی در خیابان شیخ هادی منتقل گردید و مرحوم لقمان الدوله ادهم به ریاست آن برگزیده شد و از همین دوره، بخصوص از سال ۱۳۰۷، آموزش طب (در مدرسه طب) نظم و قوام بیشتری پیدا کرد. با تأسیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ نام مدرسه به دانشکده تغییر پیدا کرد. در ابتدا رشته‌های داروسازی و دندانپزشکی هم در دانشکده پزشکی ارائه می‌شد که بعدها هر کدام به دانشکده‌ای مستقل ارتقا یافتند.دانشکده پزشکی دانشگاه ملی (دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در حال حاضر) در مهرماه ۱۳۴۰ با ریاست سید جواد هدایتی شروع به کار کرد.
اولین دانشکدۀ پزشکی چه بود؟
false
{ "text": [ "مدرسه طب" ], "answer_start": [ 35 ] }
49a094d5-f3fb-48b0-a147-4cdf048aa1e9
دانشکده پزشکی
شاید اولین دانشکده پزشکی را بتوان «مدرسه طب» دانست که در سال ۱۲۹۷، از دارالفنون جدا شد و به ساختمانی در خیابان شیخ هادی منتقل گردید و مرحوم لقمان الدوله ادهم به ریاست آن برگزیده شد و از همین دوره، بخصوص از سال ۱۳۰۷، آموزش طب (در مدرسه طب) نظم و قوام بیشتری پیدا کرد. با تأسیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ نام مدرسه به دانشکده تغییر پیدا کرد. در ابتدا رشته‌های داروسازی و دندانپزشکی هم در دانشکده پزشکی ارائه می‌شد که بعدها هر کدام به دانشکده‌ای مستقل ارتقا یافتند.دانشکده پزشکی دانشگاه ملی (دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در حال حاضر) در مهرماه ۱۳۴۰ با ریاست سید جواد هدایتی شروع به کار کرد.
در سال 1297 مدرسه طب از کجا جدا شد؟
false
{ "text": [ "دارالفنون" ], "answer_start": [ 70 ] }
89705c52-1f25-41b0-9224-7269fe037958
دانشکده پزشکی
شاید اولین دانشکده پزشکی را بتوان «مدرسه طب» دانست که در سال ۱۲۹۷، از دارالفنون جدا شد و به ساختمانی در خیابان شیخ هادی منتقل گردید و مرحوم لقمان الدوله ادهم به ریاست آن برگزیده شد و از همین دوره، بخصوص از سال ۱۳۰۷، آموزش طب (در مدرسه طب) نظم و قوام بیشتری پیدا کرد. با تأسیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ نام مدرسه به دانشکده تغییر پیدا کرد. در ابتدا رشته‌های داروسازی و دندانپزشکی هم در دانشکده پزشکی ارائه می‌شد که بعدها هر کدام به دانشکده‌ای مستقل ارتقا یافتند.دانشکده پزشکی دانشگاه ملی (دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در حال حاضر) در مهرماه ۱۳۴۰ با ریاست سید جواد هدایتی شروع به کار کرد.
با تاسیس کدام نهاد نام مدرسه طب به دانشکده تغییر یافت؟
false
{ "text": [ "دانشگاه تهران" ], "answer_start": [ 276 ] }
eccaf339-0bf1-429c-8d4a-06db5cbef19c
دانشکده پزشکی
شاید اولین دانشکده پزشکی را بتوان «مدرسه طب» دانست که در سال ۱۲۹۷، از دارالفنون جدا شد و به ساختمانی در خیابان شیخ هادی منتقل گردید و مرحوم لقمان الدوله ادهم به ریاست آن برگزیده شد و از همین دوره، بخصوص از سال ۱۳۰۷، آموزش طب (در مدرسه طب) نظم و قوام بیشتری پیدا کرد. با تأسیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ نام مدرسه به دانشکده تغییر پیدا کرد. در ابتدا رشته‌های داروسازی و دندانپزشکی هم در دانشکده پزشکی ارائه می‌شد که بعدها هر کدام به دانشکده‌ای مستقل ارتقا یافتند.دانشکده پزشکی دانشگاه ملی (دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در حال حاضر) در مهرماه ۱۳۴۰ با ریاست سید جواد هدایتی شروع به کار کرد.
سید جواد هدایتی در سال 1340 رئیس کدام نهاد بود؟
false
{ "text": [ "دانشکده پزشکی دانشگاه ملی" ], "answer_start": [ 461 ] }
5e142c1b-0069-401d-aba8-54b0b266195e
دانشکده پزشکی
شاید اولین دانشکده پزشکی را بتوان «مدرسه طب» دانست که در سال ۱۲۹۷، از دارالفنون جدا شد و به ساختمانی در خیابان شیخ هادی منتقل گردید و مرحوم لقمان الدوله ادهم به ریاست آن برگزیده شد و از همین دوره، بخصوص از سال ۱۳۰۷، آموزش طب (در مدرسه طب) نظم و قوام بیشتری پیدا کرد. با تأسیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ نام مدرسه به دانشکده تغییر پیدا کرد. در ابتدا رشته‌های داروسازی و دندانپزشکی هم در دانشکده پزشکی ارائه می‌شد که بعدها هر کدام به دانشکده‌ای مستقل ارتقا یافتند.دانشکده پزشکی دانشگاه ملی (دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در حال حاضر) در مهرماه ۱۳۴۰ با ریاست سید جواد هدایتی شروع به کار کرد.
از کدام سال آموزش طب در مدرسه طب منظم‌تر شد؟
false
{ "text": [ "۱۳۰۷" ], "answer_start": [ 210 ] }
91c9c02f-8489-4fe1-a098-0991d23aceb7
دانشکده پزشکی
شاید اولین دانشکده پزشکی را بتوان «مدرسه طب» دانست که در سال ۱۲۹۷، از دارالفنون جدا شد و به ساختمانی در خیابان شیخ هادی منتقل گردید و مرحوم لقمان الدوله ادهم به ریاست آن برگزیده شد و از همین دوره، بخصوص از سال ۱۳۰۷، آموزش طب (در مدرسه طب) نظم و قوام بیشتری پیدا کرد. با تأسیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ نام مدرسه به دانشکده تغییر پیدا کرد. در ابتدا رشته‌های داروسازی و دندانپزشکی هم در دانشکده پزشکی ارائه می‌شد که بعدها هر کدام به دانشکده‌ای مستقل ارتقا یافتند.دانشکده پزشکی دانشگاه ملی (دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در حال حاضر) در مهرماه ۱۳۴۰ با ریاست سید جواد هدایتی شروع به کار کرد.
دانشکده پزشکی دانشگاه ملی در چه تاریخی شروع به کار کرد؟
false
{ "text": [ "مهرماه ۱۳۴۰" ], "answer_start": [ 548 ] }
ef69fcd7-0ecc-45d4-8143-11c157dc6c4a
دانشکده پزشکی
شاید اولین دانشکده پزشکی را بتوان «مدرسه طب» دانست که در سال ۱۲۹۷، از دارالفنون جدا شد و به ساختمانی در خیابان شیخ هادی منتقل گردید و مرحوم لقمان الدوله ادهم به ریاست آن برگزیده شد و از همین دوره، بخصوص از سال ۱۳۰۷، آموزش طب (در مدرسه طب) نظم و قوام بیشتری پیدا کرد. با تأسیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ نام مدرسه به دانشکده تغییر پیدا کرد. در ابتدا رشته‌های داروسازی و دندانپزشکی هم در دانشکده پزشکی ارائه می‌شد که بعدها هر کدام به دانشکده‌ای مستقل ارتقا یافتند.دانشکده پزشکی دانشگاه ملی (دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در حال حاضر) در مهرماه ۱۳۴۰ با ریاست سید جواد هدایتی شروع به کار کرد.
ریاست دانشکده پزشکی داشگاه ملی در سال 1340 به عهدۀ چه کسی بود؟
false
{ "text": [ "سید جواد هدایتی" ], "answer_start": [ 569 ] }
f63ea954-ca61-4fc0-b8ee-e27ef8840c5a
دانشکده پزشکی
شاید اولین دانشکده پزشکی را بتوان «مدرسه طب» دانست که در سال ۱۲۹۷، از دارالفنون جدا شد و به ساختمانی در خیابان شیخ هادی منتقل گردید و مرحوم لقمان الدوله ادهم به ریاست آن برگزیده شد و از همین دوره، بخصوص از سال ۱۳۰۷، آموزش طب (در مدرسه طب) نظم و قوام بیشتری پیدا کرد. با تأسیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ نام مدرسه به دانشکده تغییر پیدا کرد. در ابتدا رشته‌های داروسازی و دندانپزشکی هم در دانشکده پزشکی ارائه می‌شد که بعدها هر کدام به دانشکده‌ای مستقل ارتقا یافتند.دانشکده پزشکی دانشگاه ملی (دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در حال حاضر) در مهرماه ۱۳۴۰ با ریاست سید جواد هدایتی شروع به کار کرد.
لقمان الدوله ادهم به ریاست کدام موسسه منصوب گردید؟
false
{ "text": [ "مدرسه طب" ], "answer_start": [ 35 ] }
f16ca1ea-1e3b-4d26-926b-84517b8ca223
دانشکده پزشکی
شاید اولین دانشکده پزشکی را بتوان «مدرسه طب» دانست که در سال ۱۲۹۷، از دارالفنون جدا شد و به ساختمانی در خیابان شیخ هادی منتقل گردید و مرحوم لقمان الدوله ادهم به ریاست آن برگزیده شد و از همین دوره، بخصوص از سال ۱۳۰۷، آموزش طب (در مدرسه طب) نظم و قوام بیشتری پیدا کرد. با تأسیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ نام مدرسه به دانشکده تغییر پیدا کرد. در ابتدا رشته‌های داروسازی و دندانپزشکی هم در دانشکده پزشکی ارائه می‌شد که بعدها هر کدام به دانشکده‌ای مستقل ارتقا یافتند.دانشکده پزشکی دانشگاه ملی (دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در حال حاضر) در مهرماه ۱۳۴۰ با ریاست سید جواد هدایتی شروع به کار کرد.
در سال 1297 کدام مدرسه از دارالفنون جدا شد؟
false
{ "text": [ "مدرسه طب" ], "answer_start": [ 35 ] }
81b9af61-121f-4c2a-b33b-8c50b1f1aeae
دانشکده پزشکی
شاید اولین دانشکده پزشکی را بتوان «مدرسه طب» دانست که در سال ۱۲۹۷، از دارالفنون جدا شد و به ساختمانی در خیابان شیخ هادی منتقل گردید و مرحوم لقمان الدوله ادهم به ریاست آن برگزیده شد و از همین دوره، بخصوص از سال ۱۳۰۷، آموزش طب (در مدرسه طب) نظم و قوام بیشتری پیدا کرد. با تأسیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ نام مدرسه به دانشکده تغییر پیدا کرد. در ابتدا رشته‌های داروسازی و دندانپزشکی هم در دانشکده پزشکی ارائه می‌شد که بعدها هر کدام به دانشکده‌ای مستقل ارتقا یافتند.دانشکده پزشکی دانشگاه ملی (دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در حال حاضر) در مهرماه ۱۳۴۰ با ریاست سید جواد هدایتی شروع به کار کرد.
دانشکدۀ پزشکی دانشگاه ملی در حال حاضر در کدام دانشگاه قرار دارد؟
false
{ "text": [ "علوم پزشکی شهید بهشتی" ], "answer_start": [ 510 ] }
1650ff3a-4d1c-4777-b2f1-5360a74bdbbc
دانشکده پزشکی
شاید اولین دانشکده پزشکی را بتوان «مدرسه طب» دانست که در سال ۱۲۹۷، از دارالفنون جدا شد و به ساختمانی در خیابان شیخ هادی منتقل گردید و مرحوم لقمان الدوله ادهم به ریاست آن برگزیده شد و از همین دوره، بخصوص از سال ۱۳۰۷، آموزش طب (در مدرسه طب) نظم و قوام بیشتری پیدا کرد. با تأسیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ نام مدرسه به دانشکده تغییر پیدا کرد. در ابتدا رشته‌های داروسازی و دندانپزشکی هم در دانشکده پزشکی ارائه می‌شد که بعدها هر کدام به دانشکده‌ای مستقل ارتقا یافتند.دانشکده پزشکی دانشگاه ملی (دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در حال حاضر) در مهرماه ۱۳۴۰ با ریاست سید جواد هدایتی شروع به کار کرد.
از سال 1307 آموزش طب در کدام موسسه منظم‌تر شد؟
false
{ "text": [ "مدرسه طب" ], "answer_start": [ 35 ] }
a95d25c9-4b13-4f7c-a60e-2f3fdc51de1f
دانشکده پزشکی
شاید اولین دانشکده پزشکی را بتوان «مدرسه طب» دانست که در سال ۱۲۹۷، از دارالفنون جدا شد و به ساختمانی در خیابان شیخ هادی منتقل گردید و مرحوم لقمان الدوله ادهم به ریاست آن برگزیده شد و از همین دوره، بخصوص از سال ۱۳۰۷، آموزش طب (در مدرسه طب) نظم و قوام بیشتری پیدا کرد. با تأسیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ نام مدرسه به دانشکده تغییر پیدا کرد. در ابتدا رشته‌های داروسازی و دندانپزشکی هم در دانشکده پزشکی ارائه می‌شد که بعدها هر کدام به دانشکده‌ای مستقل ارتقا یافتند.دانشکده پزشکی دانشگاه ملی (دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در حال حاضر) در مهرماه ۱۳۴۰ با ریاست سید جواد هدایتی شروع به کار کرد.
در ابتدا رشته‌های داروسازی و دندانپزشکی در کدام دانشکده ارائه می‌شدند؟
false
{ "text": [ "پزشکی" ], "answer_start": [ 393 ] }
1b100af3-61d4-4c0e-b30d-74ba52cc5ca1
دانشکده پزشکی
شاید اولین دانشکده پزشکی را بتوان «مدرسه طب» دانست که در سال ۱۲۹۷، از دارالفنون جدا شد و به ساختمانی در خیابان شیخ هادی منتقل گردید و مرحوم لقمان الدوله ادهم به ریاست آن برگزیده شد و از همین دوره، بخصوص از سال ۱۳۰۷، آموزش طب (در مدرسه طب) نظم و قوام بیشتری پیدا کرد. با تأسیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ نام مدرسه به دانشکده تغییر پیدا کرد. در ابتدا رشته‌های داروسازی و دندانپزشکی هم در دانشکده پزشکی ارائه می‌شد که بعدها هر کدام به دانشکده‌ای مستقل ارتقا یافتند.دانشکده پزشکی دانشگاه ملی (دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در حال حاضر) در مهرماه ۱۳۴۰ با ریاست سید جواد هدایتی شروع به کار کرد.
کدام رشته‌ها ابتدا در دانشکدۀ پزشکی ارائه می‌شدند؟
false
{ "text": [ "داروسازی و دندانپزشکی" ], "answer_start": [ 357 ] }
41de2835-64e1-4430-bfac-1f44423703aa
دانشکده پزشکی
شاید اولین دانشکده پزشکی را بتوان «مدرسه طب» دانست که در سال ۱۲۹۷، از دارالفنون جدا شد و به ساختمانی در خیابان شیخ هادی منتقل گردید و مرحوم لقمان الدوله ادهم به ریاست آن برگزیده شد و از همین دوره، بخصوص از سال ۱۳۰۷، آموزش طب (در مدرسه طب) نظم و قوام بیشتری پیدا کرد. با تأسیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ نام مدرسه به دانشکده تغییر پیدا کرد. در ابتدا رشته‌های داروسازی و دندانپزشکی هم در دانشکده پزشکی ارائه می‌شد که بعدها هر کدام به دانشکده‌ای مستقل ارتقا یافتند.دانشکده پزشکی دانشگاه ملی (دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در حال حاضر) در مهرماه ۱۳۴۰ با ریاست سید جواد هدایتی شروع به کار کرد.
پس از جدایی مدرسه طب از دارالفنون چه کسی ریاست آن را به عهده گرفت؟
false
{ "text": [ "لقمان الدوله ادهم" ], "answer_start": [ 140 ] }