id
stringlengths 36
36
| title
stringlengths 2
55
| context
stringlengths 500
7.17k
| question
stringlengths 9
235
| is_impossible
bool 1
class | answers
sequence |
---|---|---|---|---|---|
ee595c87-001a-48f6-a83c-6f31563c84ac | قلعه | یکی از تأثیرات جنگهای صلیبی لیوونوی در بالتیک، مطرح شدن استحکامات سنگی و خشتی بود. اگرچه در پروس و لیوونی صدها قلعه چوبی وجود داشت، پیش از جنگهای صلیبی استفاده از ملات و خشت در این مکانها ناشناخته بود. تا سده ۱۳ام و اوایل سده ۱۴ام، طراحی آنان ناهماهنگ بود، اما این دوران شاهد ظهور نقشهای استاندارد در این منطقه بود: نقشهای مربعی به همراه چهار باله در اطراف حیاط. در قلعههای شرقی رایج بود که دیوار حایل در چند مرحله درزپیکان داشته باشد؛ سازندگان معاصر در اروپا در این باره محتاطانه عمل میکردند، زیرا اعتقاد داشتند که درزپیکان استحکام دیوار را کاهش میدهد. گریزگاهها قدرت دیوار را کاهش نمیدادند، بلکه تا زمان برنامه ادوارد دربارهٔ ساختن قلعه استفاده از آنها در اروپا رواج نداشت. | پیش از جنگهای صلیبی از چه مصالحی استفاده نمیشد؟ | false | {
"text": [
"ملات و خشت"
],
"answer_start": [
165
]
} |
395ccba3-47a6-4c3c-983b-dacd33d3d48c | قلعه | یکی از تأثیرات جنگهای صلیبی لیوونوی در بالتیک، مطرح شدن استحکامات سنگی و خشتی بود. اگرچه در پروس و لیوونی صدها قلعه چوبی وجود داشت، پیش از جنگهای صلیبی استفاده از ملات و خشت در این مکانها ناشناخته بود. تا سده ۱۳ام و اوایل سده ۱۴ام، طراحی آنان ناهماهنگ بود، اما این دوران شاهد ظهور نقشهای استاندارد در این منطقه بود: نقشهای مربعی به همراه چهار باله در اطراف حیاط. در قلعههای شرقی رایج بود که دیوار حایل در چند مرحله درزپیکان داشته باشد؛ سازندگان معاصر در اروپا در این باره محتاطانه عمل میکردند، زیرا اعتقاد داشتند که درزپیکان استحکام دیوار را کاهش میدهد. گریزگاهها قدرت دیوار را کاهش نمیدادند، بلکه تا زمان برنامه ادوارد دربارهٔ ساختن قلعه استفاده از آنها در اروپا رواج نداشت. | چه سدههایی شاهد ظهور نقشهای استاندارد بود؟ | false | {
"text": [
"سده ۱۳ام و اوایل سده ۱۴ام"
],
"answer_start": [
208
]
} |
b1ee06b0-e58a-4f52-8adb-1eefdccd258f | امپراتوری دوم فرانسه | در ۱۴ ژانویهٔ ۱۸۵۲ ناپلئون سوم یک نظامنامهٔ ضد پارلمانی را پایهریزی کرد. این نظامنامه به راستی باززایندهٔ نظامنامه سال ۱۸۴۸ بود. همهٔ قدرت به امپراتور سپرده شد و اکنون او قَیِّم مردم بود. مردم که دیگر هیچ توانی برای اصلاحات نداشتند تنها امیدوار به نیکخواهی امپراتور ماندند. او کنسولهایی را برای آمادهسازی قانون گمارد و سنا تبدیل به یک بخش سازنده و اساسی امپراتوری شد. یک نوآوری انجام شد و آن پدیدآوردن بدنهٔ قانونگذار با رای همگانی بود، البته هم؟ قانونها را قوه مجریه پیشنهاد میداد. در ۲ دسامبر ۱۸۵۲ در حالی که هنوز اندیشهٔ ناپلئونی و ترس از هرج و مرج بر همه چیره بود یک همهپرسی برای گزینش امپراتور انجام شد که همه یکصدا به ناپلئون سوم رای دادند. | در ۱۴ ژانویهٔ ۱۸۵۲ ناپلئون چندم یک نظامنامهٔ ضد پارلمانی را پایهریزی کرد؟ | false | {
"text": [
"سوم"
],
"answer_start": [
27
]
} |
6aabb986-130f-4ba5-b731-76d39098076b | امپراتوری دوم فرانسه | در ۱۴ ژانویهٔ ۱۸۵۲ ناپلئون سوم یک نظامنامهٔ ضد پارلمانی را پایهریزی کرد. این نظامنامه به راستی باززایندهٔ نظامنامه سال ۱۸۴۸ بود. همهٔ قدرت به امپراتور سپرده شد و اکنون او قَیِّم مردم بود. مردم که دیگر هیچ توانی برای اصلاحات نداشتند تنها امیدوار به نیکخواهی امپراتور ماندند. او کنسولهایی را برای آمادهسازی قانون گمارد و سنا تبدیل به یک بخش سازنده و اساسی امپراتوری شد. یک نوآوری انجام شد و آن پدیدآوردن بدنهٔ قانونگذار با رای همگانی بود، البته هم؟ قانونها را قوه مجریه پیشنهاد میداد. در ۲ دسامبر ۱۸۵۲ در حالی که هنوز اندیشهٔ ناپلئونی و ترس از هرج و مرج بر همه چیره بود یک همهپرسی برای گزینش امپراتور انجام شد که همه یکصدا به ناپلئون سوم رای دادند. | در چه تاریخی ناپلئون سوم یک نظامنامهٔ ضد پارلمانی را پایهریزی کرد؟ | false | {
"text": [
"۱۴ ژانویهٔ ۱۸۵۲"
],
"answer_start": [
3
]
} |
190e5146-5980-44ac-b391-3ef23a0ff63a | مکینتاش | Mac OS که مخفف Macintosh Operating System است، نام تجاری یک سری از سیستمعاملهای دارای واسط گرافیکی کاربر است که توسط شرکت Apple برای کامپیوترهای مکینتاش توسعه داده شدهاند. سیستمعامل Mac عموماً به خاطر رابط گرافیکی خوب خود مشهور شدهاست. این سیستمعامل برای نخستین بار در سال ۱۹۸۴ با کامپیوتر Macintosh 128K عرضه شد. نسخههای اولیه مک اواس تنها با کامپیوترهای مکینتاش که بر مبنای Motorola ۶۸۰۰۰ ساخته شده بودند، سازگار بودند در حالیکه نسخههای جدیدتر با کامپیوترهای PowerPC نیز سازگار شدند. اخیراً نیز سیستمعامل Mac OS X با کامپیوترهای Intel x۸۶ سازگار شدهاست. | Mac OS مخفف چه چیزی است؟ | false | {
"text": [
"Macintosh Operating System"
],
"answer_start": [
15
]
} |
0215b775-0db7-48ca-b090-762028912465 | نماد | سرمایۀ نمادین فرهنگی : سرمایۀ نمادین فرهنگی آن دسته از سرمایه فرهنگی میباشد که برای مردم به عنوان نماد محسوب میشود و مردم برای دارنده آن احترام و منزلت خاصی قائل میشوند (سرمایه فرهنگی نمادین، سرمایه فرهنگی است که فرد با داشتن آن سرمایه فرهنگی در چشم مردم، مورد ستایش و احترام است). (البته باید به این نکته اشاره کرد که سرمایۀ نمادین فرهنگی به معنای داشتن سرمایۀ فرهنگی بیشتر نمیباشد و گاهی خلاف آن نیز صدق میکند، یعنی شاید در برخی مناطق و میان افراد خاصی فرهنگ خاص یا کلاً فرهنگ منفی و متضاد با فرهنگ پذیرفتهشده به عنوان سرمایۀ نمادین فرهنگی دارای ارزش و احترام باشد). | سرمایه فرهنگی نمادین چیست؟ | false | {
"text": [
"سرمایه فرهنگی است که فرد با داشتن آن سرمایه فرهنگی در چشم مردم، مورد ستایش و احترام است"
],
"answer_start": [
195
]
} |
02cba0af-9960-4ec1-a8f7-1c6f1d3d57cd | سلیم | سلیمها پرندگانی هستند آبچر که از آبچلیکها با بدن جمع و جورتر، گردن کوتاهتر و کلفتتر، منقار کوتاهتر، چشمهایی درشتتر و نقش نگار بیشتر، مشخص میشوند. بالهای نسبتاً دراز و نوکتیز دارند، پروازشان قوی است و به سرعت میدوند. هنگام تغذیه سر و دم خود را به حرکت مخصوصی بالا و پایین میکنند. نقش پر و بال در پرواز و صدای رسای این پرندگان در تشخیص آنها اهمیت بسزائی دارد. دم گسترده آنها اغلب دارای طرح مشخصی است. بیشترشان مهاجرند و به صورت گلههای بزرگ دیده میشوند. در خارج از فصل زادوولد غالباً گلههای مختلط تشکیل میدهند. بسیاری از آنها تابستان را در سواحل جنوب منطقه زادوولد خود میگذرانند. نر و ماده آنها همشکل است و روی زمین آشیانه میسازند، جوجههای آنها پس از خروج از تخم پوشیده از کرکپر هستند و تقریباً بلافاصله قادر به ترک آشیانه میباشند. | سلیم نام چیست؟ | false | {
"text": [
"پرندگان"
],
"answer_start": [
8
]
} |
8096a8c4-ebb7-4ffd-aab2-a600568f18a6 | میتوز | سلولها بیشتر مدت زندگی خود را در مرحلهٔ اینترفاز میگذرانند و دراین مدت حیات معمولی خود، رشد و آماده شدن برای میتوز را انجام میدهد. در میتوز، هر هسته به دو هسته با عدد کروموزومی یکسان تقسیم شده و دو هسته مشابه را میسازند و در ادامه سیتوپلاسم نیز تقسیم شده و سلولهای جدید وارد چرخهٔ مربوط به خود میشوند. به این فرایند، تقسیم درون سلول (سیتوکینز) میگویند. تقسیم میتوز نوعی تقسیم غیرجنسی است.میتوز زمانی آغاز میشود که سلول از دو نقطهٔ وارسی با موفقیت عبور کند و زمانی دو سلول جدید ایجاد میشود که از نقطهٔ وارسی سوم نیز با موفقیت عبور کرده باشد. | سلول ها بیشتر مدت زندگی خود را در چه مرحله ای میگذرانند؟ | false | {
"text": [
"اینترفاز"
],
"answer_start": [
41
]
} |
6b56313c-61f8-49bd-b27b-8ebfede53785 | کمونیسم | تفکرات کارل مارکس و فریدریش انگلس بخش اعظم مارکسیسم را تشکیل میدهند، هر چند مارکس از انگلس اثرگذارتر بود. کارل مارکس در آلمان متولد شد اما بیشتر سالهای بزرگسالی خود را در انگلستان، در دوره انقلاب صنعتی و شکلگیری سرمایهداری، سپری کرد. انگلس پسر یک کارخانهدار آلمانی بود. او که مانند مارکس از آنچه بیعدالتیهای یک جامعه طبقاتی به حساب میآورد آزردهخاطر بود، در اثری به نام وضعیت طبقه کارگر انگلیس (چاپ ۱۸۴۴) شرایط طبقه کارگر را به صورت تاریک و کابوسواری توصیف میکند. مارکس و انگلس فقر، بیماری و مرگ در سن کم که پرولتاریا با آن درگیر بودند را از امراض ساختاری سرمایهداری میدانستند و معتقدند بودند جایگزینی این سیستم با کمونیسم — نظامی بر پایه مالکیت عمومی ابزار تولید نظیر کارخانهها، معادن و غیره — تنها راه برای حل مشکلات مذکور است. ماتریالیسم تاریخی، انتقاد از سرمایهداری و براندازی انقلابی آن (و جایگزینی نهاییاش با کمونیسم) سه رکن اصلی تفکرات کارل مارکس را تشکیل میدهند.در آن عهد هنوز پژواکهای انقلاب فرانسه در اروپا حس میشد و نیز مارکس در طول زندگی خود چند دوره انقلابی، ۱۸۳۰، ۱۸۴۸–۹ و ۱۸۷۱، را تجربه کرده بود. او باور داشت الگویی تاریخی در این انقلابها وجود دارد و تاریخ در اثر منازعات، یا به عبارت دیگر فعل و انفعال بین کنش و واکنش، پیش میرود و رابطه طبقاتی نیروی پیشبرنده آن است. این برداشت او از تاریخ را «ماتریالیسم تاریخی» توصیف کردهاند.مارکس رابطه فرد با ابزار تولید را فاکتور تعیینکننده طبقه او میدانست. به عبارت سادهتر، مالکیت — به خصوص مالکیت چیزی که بتواند تولید ثروت کند — طبقه فرد را مشخص میکند. به عنوان مثال، در نظام اربابرعیتی، بزرگترین شکاف طبقاتی میان زمینداران و کسانی که برای زمینداران کار میکردند، بود. با انقلاب صنعتی، این شکاف به شکاف بین کارخانهداران و کسانی که برای کارخانهداران کار میکردند، تبدیل شد. مارکس اینان را به دو گروه «سرمایهدار» (کاپیتالیست) یا «بورژوازی» و «پرولتاریا» تقسیم کردهاست. او، چنانکه در مانیفست حزب کمونیست اشاره کرده، معتقد بود «تاریخ همه جوامع تا این عصر، تاریخ مبارزه طبقاتی است.» نیز عقیده داشت که تنش میان طبقات در نهایت منجر به تغییرات انقلابی خواهد شد. در نظر مارکس، با ظهور سرمایهداری از پیچیدگی رابطه بین طبقات کاسته شده، و تنها دو طبقه اصلی بورژوازی و پرولتاریا باقی ماندهاند. مبارزه طبقاتی نیز میان این دو، و نه بین دو طبقه اقلیتی که بر سر قدرت مبارزه میکنند، اتفاق میافتد و سرانجام آن یک انقلاب سوسیالیستی است. مارکس تا حدی تحت تأثیر هگل بود، اما تفاوت بزرگ این دو در ایدئالیستبودن هگل و ماتریالیستبودن مارکس است. | تفکرات چه کسانی بخش اعظمی از مارکسیسم را شامل شد؟ | false | {
"text": [
"کارل مارکس و فریدریش انگلس"
],
"answer_start": [
7
]
} |
1e7e6974-f812-422a-bd39-8778556028ed | کمونیسم | تفکرات کارل مارکس و فریدریش انگلس بخش اعظم مارکسیسم را تشکیل میدهند، هر چند مارکس از انگلس اثرگذارتر بود. کارل مارکس در آلمان متولد شد اما بیشتر سالهای بزرگسالی خود را در انگلستان، در دوره انقلاب صنعتی و شکلگیری سرمایهداری، سپری کرد. انگلس پسر یک کارخانهدار آلمانی بود. او که مانند مارکس از آنچه بیعدالتیهای یک جامعه طبقاتی به حساب میآورد آزردهخاطر بود، در اثری به نام وضعیت طبقه کارگر انگلیس (چاپ ۱۸۴۴) شرایط طبقه کارگر را به صورت تاریک و کابوسواری توصیف میکند. مارکس و انگلس فقر، بیماری و مرگ در سن کم که پرولتاریا با آن درگیر بودند را از امراض ساختاری سرمایهداری میدانستند و معتقدند بودند جایگزینی این سیستم با کمونیسم — نظامی بر پایه مالکیت عمومی ابزار تولید نظیر کارخانهها، معادن و غیره — تنها راه برای حل مشکلات مذکور است. ماتریالیسم تاریخی، انتقاد از سرمایهداری و براندازی انقلابی آن (و جایگزینی نهاییاش با کمونیسم) سه رکن اصلی تفکرات کارل مارکس را تشکیل میدهند.در آن عهد هنوز پژواکهای انقلاب فرانسه در اروپا حس میشد و نیز مارکس در طول زندگی خود چند دوره انقلابی، ۱۸۳۰، ۱۸۴۸–۹ و ۱۸۷۱، را تجربه کرده بود. او باور داشت الگویی تاریخی در این انقلابها وجود دارد و تاریخ در اثر منازعات، یا به عبارت دیگر فعل و انفعال بین کنش و واکنش، پیش میرود و رابطه طبقاتی نیروی پیشبرنده آن است. این برداشت او از تاریخ را «ماتریالیسم تاریخی» توصیف کردهاند.مارکس رابطه فرد با ابزار تولید را فاکتور تعیینکننده طبقه او میدانست. به عبارت سادهتر، مالکیت — به خصوص مالکیت چیزی که بتواند تولید ثروت کند — طبقه فرد را مشخص میکند. به عنوان مثال، در نظام اربابرعیتی، بزرگترین شکاف طبقاتی میان زمینداران و کسانی که برای زمینداران کار میکردند، بود. با انقلاب صنعتی، این شکاف به شکاف بین کارخانهداران و کسانی که برای کارخانهداران کار میکردند، تبدیل شد. مارکس اینان را به دو گروه «سرمایهدار» (کاپیتالیست) یا «بورژوازی» و «پرولتاریا» تقسیم کردهاست. او، چنانکه در مانیفست حزب کمونیست اشاره کرده، معتقد بود «تاریخ همه جوامع تا این عصر، تاریخ مبارزه طبقاتی است.» نیز عقیده داشت که تنش میان طبقات در نهایت منجر به تغییرات انقلابی خواهد شد. در نظر مارکس، با ظهور سرمایهداری از پیچیدگی رابطه بین طبقات کاسته شده، و تنها دو طبقه اصلی بورژوازی و پرولتاریا باقی ماندهاند. مبارزه طبقاتی نیز میان این دو، و نه بین دو طبقه اقلیتی که بر سر قدرت مبارزه میکنند، اتفاق میافتد و سرانجام آن یک انقلاب سوسیالیستی است. مارکس تا حدی تحت تأثیر هگل بود، اما تفاوت بزرگ این دو در ایدئالیستبودن هگل و ماتریالیستبودن مارکس است. | تفکرات مارکس نسبت به چه کسی در تشکیل شدن مکتب مارکسیسم اثرگذارتر بود؟ | false | {
"text": [
"انگلس"
],
"answer_start": [
86
]
} |
bbd74f11-fbed-4624-a089-43fc7411fa46 | کمونیسم | تفکرات کارل مارکس و فریدریش انگلس بخش اعظم مارکسیسم را تشکیل میدهند، هر چند مارکس از انگلس اثرگذارتر بود. کارل مارکس در آلمان متولد شد اما بیشتر سالهای بزرگسالی خود را در انگلستان، در دوره انقلاب صنعتی و شکلگیری سرمایهداری، سپری کرد. انگلس پسر یک کارخانهدار آلمانی بود. او که مانند مارکس از آنچه بیعدالتیهای یک جامعه طبقاتی به حساب میآورد آزردهخاطر بود، در اثری به نام وضعیت طبقه کارگر انگلیس (چاپ ۱۸۴۴) شرایط طبقه کارگر را به صورت تاریک و کابوسواری توصیف میکند. مارکس و انگلس فقر، بیماری و مرگ در سن کم که پرولتاریا با آن درگیر بودند را از امراض ساختاری سرمایهداری میدانستند و معتقدند بودند جایگزینی این سیستم با کمونیسم — نظامی بر پایه مالکیت عمومی ابزار تولید نظیر کارخانهها، معادن و غیره — تنها راه برای حل مشکلات مذکور است. ماتریالیسم تاریخی، انتقاد از سرمایهداری و براندازی انقلابی آن (و جایگزینی نهاییاش با کمونیسم) سه رکن اصلی تفکرات کارل مارکس را تشکیل میدهند.در آن عهد هنوز پژواکهای انقلاب فرانسه در اروپا حس میشد و نیز مارکس در طول زندگی خود چند دوره انقلابی، ۱۸۳۰، ۱۸۴۸–۹ و ۱۸۷۱، را تجربه کرده بود. او باور داشت الگویی تاریخی در این انقلابها وجود دارد و تاریخ در اثر منازعات، یا به عبارت دیگر فعل و انفعال بین کنش و واکنش، پیش میرود و رابطه طبقاتی نیروی پیشبرنده آن است. این برداشت او از تاریخ را «ماتریالیسم تاریخی» توصیف کردهاند.مارکس رابطه فرد با ابزار تولید را فاکتور تعیینکننده طبقه او میدانست. به عبارت سادهتر، مالکیت — به خصوص مالکیت چیزی که بتواند تولید ثروت کند — طبقه فرد را مشخص میکند. به عنوان مثال، در نظام اربابرعیتی، بزرگترین شکاف طبقاتی میان زمینداران و کسانی که برای زمینداران کار میکردند، بود. با انقلاب صنعتی، این شکاف به شکاف بین کارخانهداران و کسانی که برای کارخانهداران کار میکردند، تبدیل شد. مارکس اینان را به دو گروه «سرمایهدار» (کاپیتالیست) یا «بورژوازی» و «پرولتاریا» تقسیم کردهاست. او، چنانکه در مانیفست حزب کمونیست اشاره کرده، معتقد بود «تاریخ همه جوامع تا این عصر، تاریخ مبارزه طبقاتی است.» نیز عقیده داشت که تنش میان طبقات در نهایت منجر به تغییرات انقلابی خواهد شد. در نظر مارکس، با ظهور سرمایهداری از پیچیدگی رابطه بین طبقات کاسته شده، و تنها دو طبقه اصلی بورژوازی و پرولتاریا باقی ماندهاند. مبارزه طبقاتی نیز میان این دو، و نه بین دو طبقه اقلیتی که بر سر قدرت مبارزه میکنند، اتفاق میافتد و سرانجام آن یک انقلاب سوسیالیستی است. مارکس تا حدی تحت تأثیر هگل بود، اما تفاوت بزرگ این دو در ایدئالیستبودن هگل و ماتریالیستبودن مارکس است. | کارل ماکس در کدام کشور سالهای زندگی خود را گذراند؟ | false | {
"text": [
"انگلستان"
],
"answer_start": [
173
]
} |
3d454d75-3fc8-4393-a0ba-9d1974398db1 | کمونیسم | تفکرات کارل مارکس و فریدریش انگلس بخش اعظم مارکسیسم را تشکیل میدهند، هر چند مارکس از انگلس اثرگذارتر بود. کارل مارکس در آلمان متولد شد اما بیشتر سالهای بزرگسالی خود را در انگلستان، در دوره انقلاب صنعتی و شکلگیری سرمایهداری، سپری کرد. انگلس پسر یک کارخانهدار آلمانی بود. او که مانند مارکس از آنچه بیعدالتیهای یک جامعه طبقاتی به حساب میآورد آزردهخاطر بود، در اثری به نام وضعیت طبقه کارگر انگلیس (چاپ ۱۸۴۴) شرایط طبقه کارگر را به صورت تاریک و کابوسواری توصیف میکند. مارکس و انگلس فقر، بیماری و مرگ در سن کم که پرولتاریا با آن درگیر بودند را از امراض ساختاری سرمایهداری میدانستند و معتقدند بودند جایگزینی این سیستم با کمونیسم — نظامی بر پایه مالکیت عمومی ابزار تولید نظیر کارخانهها، معادن و غیره — تنها راه برای حل مشکلات مذکور است. ماتریالیسم تاریخی، انتقاد از سرمایهداری و براندازی انقلابی آن (و جایگزینی نهاییاش با کمونیسم) سه رکن اصلی تفکرات کارل مارکس را تشکیل میدهند.در آن عهد هنوز پژواکهای انقلاب فرانسه در اروپا حس میشد و نیز مارکس در طول زندگی خود چند دوره انقلابی، ۱۸۳۰، ۱۸۴۸–۹ و ۱۸۷۱، را تجربه کرده بود. او باور داشت الگویی تاریخی در این انقلابها وجود دارد و تاریخ در اثر منازعات، یا به عبارت دیگر فعل و انفعال بین کنش و واکنش، پیش میرود و رابطه طبقاتی نیروی پیشبرنده آن است. این برداشت او از تاریخ را «ماتریالیسم تاریخی» توصیف کردهاند.مارکس رابطه فرد با ابزار تولید را فاکتور تعیینکننده طبقه او میدانست. به عبارت سادهتر، مالکیت — به خصوص مالکیت چیزی که بتواند تولید ثروت کند — طبقه فرد را مشخص میکند. به عنوان مثال، در نظام اربابرعیتی، بزرگترین شکاف طبقاتی میان زمینداران و کسانی که برای زمینداران کار میکردند، بود. با انقلاب صنعتی، این شکاف به شکاف بین کارخانهداران و کسانی که برای کارخانهداران کار میکردند، تبدیل شد. مارکس اینان را به دو گروه «سرمایهدار» (کاپیتالیست) یا «بورژوازی» و «پرولتاریا» تقسیم کردهاست. او، چنانکه در مانیفست حزب کمونیست اشاره کرده، معتقد بود «تاریخ همه جوامع تا این عصر، تاریخ مبارزه طبقاتی است.» نیز عقیده داشت که تنش میان طبقات در نهایت منجر به تغییرات انقلابی خواهد شد. در نظر مارکس، با ظهور سرمایهداری از پیچیدگی رابطه بین طبقات کاسته شده، و تنها دو طبقه اصلی بورژوازی و پرولتاریا باقی ماندهاند. مبارزه طبقاتی نیز میان این دو، و نه بین دو طبقه اقلیتی که بر سر قدرت مبارزه میکنند، اتفاق میافتد و سرانجام آن یک انقلاب سوسیالیستی است. مارکس تا حدی تحت تأثیر هگل بود، اما تفاوت بزرگ این دو در ایدئالیستبودن هگل و ماتریالیستبودن مارکس است. | مارکس چه نوع تفکراتی داشت؟ | false | {
"text": [
"ماتریالیست"
],
"answer_start": [
2292
]
} |
391373d9-e2d9-4fbb-bea0-50810dbe35e2 | کمونیسم | تفکرات کارل مارکس و فریدریش انگلس بخش اعظم مارکسیسم را تشکیل میدهند، هر چند مارکس از انگلس اثرگذارتر بود. کارل مارکس در آلمان متولد شد اما بیشتر سالهای بزرگسالی خود را در انگلستان، در دوره انقلاب صنعتی و شکلگیری سرمایهداری، سپری کرد. انگلس پسر یک کارخانهدار آلمانی بود. او که مانند مارکس از آنچه بیعدالتیهای یک جامعه طبقاتی به حساب میآورد آزردهخاطر بود، در اثری به نام وضعیت طبقه کارگر انگلیس (چاپ ۱۸۴۴) شرایط طبقه کارگر را به صورت تاریک و کابوسواری توصیف میکند. مارکس و انگلس فقر، بیماری و مرگ در سن کم که پرولتاریا با آن درگیر بودند را از امراض ساختاری سرمایهداری میدانستند و معتقدند بودند جایگزینی این سیستم با کمونیسم — نظامی بر پایه مالکیت عمومی ابزار تولید نظیر کارخانهها، معادن و غیره — تنها راه برای حل مشکلات مذکور است. ماتریالیسم تاریخی، انتقاد از سرمایهداری و براندازی انقلابی آن (و جایگزینی نهاییاش با کمونیسم) سه رکن اصلی تفکرات کارل مارکس را تشکیل میدهند.در آن عهد هنوز پژواکهای انقلاب فرانسه در اروپا حس میشد و نیز مارکس در طول زندگی خود چند دوره انقلابی، ۱۸۳۰، ۱۸۴۸–۹ و ۱۸۷۱، را تجربه کرده بود. او باور داشت الگویی تاریخی در این انقلابها وجود دارد و تاریخ در اثر منازعات، یا به عبارت دیگر فعل و انفعال بین کنش و واکنش، پیش میرود و رابطه طبقاتی نیروی پیشبرنده آن است. این برداشت او از تاریخ را «ماتریالیسم تاریخی» توصیف کردهاند.مارکس رابطه فرد با ابزار تولید را فاکتور تعیینکننده طبقه او میدانست. به عبارت سادهتر، مالکیت — به خصوص مالکیت چیزی که بتواند تولید ثروت کند — طبقه فرد را مشخص میکند. به عنوان مثال، در نظام اربابرعیتی، بزرگترین شکاف طبقاتی میان زمینداران و کسانی که برای زمینداران کار میکردند، بود. با انقلاب صنعتی، این شکاف به شکاف بین کارخانهداران و کسانی که برای کارخانهداران کار میکردند، تبدیل شد. مارکس اینان را به دو گروه «سرمایهدار» (کاپیتالیست) یا «بورژوازی» و «پرولتاریا» تقسیم کردهاست. او، چنانکه در مانیفست حزب کمونیست اشاره کرده، معتقد بود «تاریخ همه جوامع تا این عصر، تاریخ مبارزه طبقاتی است.» نیز عقیده داشت که تنش میان طبقات در نهایت منجر به تغییرات انقلابی خواهد شد. در نظر مارکس، با ظهور سرمایهداری از پیچیدگی رابطه بین طبقات کاسته شده، و تنها دو طبقه اصلی بورژوازی و پرولتاریا باقی ماندهاند. مبارزه طبقاتی نیز میان این دو، و نه بین دو طبقه اقلیتی که بر سر قدرت مبارزه میکنند، اتفاق میافتد و سرانجام آن یک انقلاب سوسیالیستی است. مارکس تا حدی تحت تأثیر هگل بود، اما تفاوت بزرگ این دو در ایدئالیستبودن هگل و ماتریالیستبودن مارکس است. | ماتریالیسم تاریخی از ارکان تفکرات چه کسی است؟ | false | {
"text": [
"کارل مارکس"
],
"answer_start": [
858
]
} |
8eddac81-e765-4ba8-a865-8151061f4292 | کمونیسم | تفکرات کارل مارکس و فریدریش انگلس بخش اعظم مارکسیسم را تشکیل میدهند، هر چند مارکس از انگلس اثرگذارتر بود. کارل مارکس در آلمان متولد شد اما بیشتر سالهای بزرگسالی خود را در انگلستان، در دوره انقلاب صنعتی و شکلگیری سرمایهداری، سپری کرد. انگلس پسر یک کارخانهدار آلمانی بود. او که مانند مارکس از آنچه بیعدالتیهای یک جامعه طبقاتی به حساب میآورد آزردهخاطر بود، در اثری به نام وضعیت طبقه کارگر انگلیس (چاپ ۱۸۴۴) شرایط طبقه کارگر را به صورت تاریک و کابوسواری توصیف میکند. مارکس و انگلس فقر، بیماری و مرگ در سن کم که پرولتاریا با آن درگیر بودند را از امراض ساختاری سرمایهداری میدانستند و معتقدند بودند جایگزینی این سیستم با کمونیسم — نظامی بر پایه مالکیت عمومی ابزار تولید نظیر کارخانهها، معادن و غیره — تنها راه برای حل مشکلات مذکور است. ماتریالیسم تاریخی، انتقاد از سرمایهداری و براندازی انقلابی آن (و جایگزینی نهاییاش با کمونیسم) سه رکن اصلی تفکرات کارل مارکس را تشکیل میدهند.در آن عهد هنوز پژواکهای انقلاب فرانسه در اروپا حس میشد و نیز مارکس در طول زندگی خود چند دوره انقلابی، ۱۸۳۰، ۱۸۴۸–۹ و ۱۸۷۱، را تجربه کرده بود. او باور داشت الگویی تاریخی در این انقلابها وجود دارد و تاریخ در اثر منازعات، یا به عبارت دیگر فعل و انفعال بین کنش و واکنش، پیش میرود و رابطه طبقاتی نیروی پیشبرنده آن است. این برداشت او از تاریخ را «ماتریالیسم تاریخی» توصیف کردهاند.مارکس رابطه فرد با ابزار تولید را فاکتور تعیینکننده طبقه او میدانست. به عبارت سادهتر، مالکیت — به خصوص مالکیت چیزی که بتواند تولید ثروت کند — طبقه فرد را مشخص میکند. به عنوان مثال، در نظام اربابرعیتی، بزرگترین شکاف طبقاتی میان زمینداران و کسانی که برای زمینداران کار میکردند، بود. با انقلاب صنعتی، این شکاف به شکاف بین کارخانهداران و کسانی که برای کارخانهداران کار میکردند، تبدیل شد. مارکس اینان را به دو گروه «سرمایهدار» (کاپیتالیست) یا «بورژوازی» و «پرولتاریا» تقسیم کردهاست. او، چنانکه در مانیفست حزب کمونیست اشاره کرده، معتقد بود «تاریخ همه جوامع تا این عصر، تاریخ مبارزه طبقاتی است.» نیز عقیده داشت که تنش میان طبقات در نهایت منجر به تغییرات انقلابی خواهد شد. در نظر مارکس، با ظهور سرمایهداری از پیچیدگی رابطه بین طبقات کاسته شده، و تنها دو طبقه اصلی بورژوازی و پرولتاریا باقی ماندهاند. مبارزه طبقاتی نیز میان این دو، و نه بین دو طبقه اقلیتی که بر سر قدرت مبارزه میکنند، اتفاق میافتد و سرانجام آن یک انقلاب سوسیالیستی است. مارکس تا حدی تحت تأثیر هگل بود، اما تفاوت بزرگ این دو در ایدئالیستبودن هگل و ماتریالیستبودن مارکس است. | انگلس در کتاب طبقه کارگر انگلیس شرایط کدام طبقه جامعه را به تصویر می کشد؟ | false | {
"text": [
"کارگر"
],
"answer_start": [
424
]
} |
69c81190-cd54-4bc8-834f-2d42caacb872 | کمونیسم | تفکرات کارل مارکس و فریدریش انگلس بخش اعظم مارکسیسم را تشکیل میدهند، هر چند مارکس از انگلس اثرگذارتر بود. کارل مارکس در آلمان متولد شد اما بیشتر سالهای بزرگسالی خود را در انگلستان، در دوره انقلاب صنعتی و شکلگیری سرمایهداری، سپری کرد. انگلس پسر یک کارخانهدار آلمانی بود. او که مانند مارکس از آنچه بیعدالتیهای یک جامعه طبقاتی به حساب میآورد آزردهخاطر بود، در اثری به نام وضعیت طبقه کارگر انگلیس (چاپ ۱۸۴۴) شرایط طبقه کارگر را به صورت تاریک و کابوسواری توصیف میکند. مارکس و انگلس فقر، بیماری و مرگ در سن کم که پرولتاریا با آن درگیر بودند را از امراض ساختاری سرمایهداری میدانستند و معتقدند بودند جایگزینی این سیستم با کمونیسم — نظامی بر پایه مالکیت عمومی ابزار تولید نظیر کارخانهها، معادن و غیره — تنها راه برای حل مشکلات مذکور است. ماتریالیسم تاریخی، انتقاد از سرمایهداری و براندازی انقلابی آن (و جایگزینی نهاییاش با کمونیسم) سه رکن اصلی تفکرات کارل مارکس را تشکیل میدهند.در آن عهد هنوز پژواکهای انقلاب فرانسه در اروپا حس میشد و نیز مارکس در طول زندگی خود چند دوره انقلابی، ۱۸۳۰، ۱۸۴۸–۹ و ۱۸۷۱، را تجربه کرده بود. او باور داشت الگویی تاریخی در این انقلابها وجود دارد و تاریخ در اثر منازعات، یا به عبارت دیگر فعل و انفعال بین کنش و واکنش، پیش میرود و رابطه طبقاتی نیروی پیشبرنده آن است. این برداشت او از تاریخ را «ماتریالیسم تاریخی» توصیف کردهاند.مارکس رابطه فرد با ابزار تولید را فاکتور تعیینکننده طبقه او میدانست. به عبارت سادهتر، مالکیت — به خصوص مالکیت چیزی که بتواند تولید ثروت کند — طبقه فرد را مشخص میکند. به عنوان مثال، در نظام اربابرعیتی، بزرگترین شکاف طبقاتی میان زمینداران و کسانی که برای زمینداران کار میکردند، بود. با انقلاب صنعتی، این شکاف به شکاف بین کارخانهداران و کسانی که برای کارخانهداران کار میکردند، تبدیل شد. مارکس اینان را به دو گروه «سرمایهدار» (کاپیتالیست) یا «بورژوازی» و «پرولتاریا» تقسیم کردهاست. او، چنانکه در مانیفست حزب کمونیست اشاره کرده، معتقد بود «تاریخ همه جوامع تا این عصر، تاریخ مبارزه طبقاتی است.» نیز عقیده داشت که تنش میان طبقات در نهایت منجر به تغییرات انقلابی خواهد شد. در نظر مارکس، با ظهور سرمایهداری از پیچیدگی رابطه بین طبقات کاسته شده، و تنها دو طبقه اصلی بورژوازی و پرولتاریا باقی ماندهاند. مبارزه طبقاتی نیز میان این دو، و نه بین دو طبقه اقلیتی که بر سر قدرت مبارزه میکنند، اتفاق میافتد و سرانجام آن یک انقلاب سوسیالیستی است. مارکس تا حدی تحت تأثیر هگل بود، اما تفاوت بزرگ این دو در ایدئالیستبودن هگل و ماتریالیستبودن مارکس است. | تفکرات فریدریش انگلس در ایجاد کدام مکتب به شدت تاثیر گذار بود؟ | false | {
"text": [
"مارکسیسم"
],
"answer_start": [
43
]
} |
36532908-0f91-4429-9c6c-611ea1d633f8 | کمونیسم | تفکرات کارل مارکس و فریدریش انگلس بخش اعظم مارکسیسم را تشکیل میدهند، هر چند مارکس از انگلس اثرگذارتر بود. کارل مارکس در آلمان متولد شد اما بیشتر سالهای بزرگسالی خود را در انگلستان، در دوره انقلاب صنعتی و شکلگیری سرمایهداری، سپری کرد. انگلس پسر یک کارخانهدار آلمانی بود. او که مانند مارکس از آنچه بیعدالتیهای یک جامعه طبقاتی به حساب میآورد آزردهخاطر بود، در اثری به نام وضعیت طبقه کارگر انگلیس (چاپ ۱۸۴۴) شرایط طبقه کارگر را به صورت تاریک و کابوسواری توصیف میکند. مارکس و انگلس فقر، بیماری و مرگ در سن کم که پرولتاریا با آن درگیر بودند را از امراض ساختاری سرمایهداری میدانستند و معتقدند بودند جایگزینی این سیستم با کمونیسم — نظامی بر پایه مالکیت عمومی ابزار تولید نظیر کارخانهها، معادن و غیره — تنها راه برای حل مشکلات مذکور است. ماتریالیسم تاریخی، انتقاد از سرمایهداری و براندازی انقلابی آن (و جایگزینی نهاییاش با کمونیسم) سه رکن اصلی تفکرات کارل مارکس را تشکیل میدهند.در آن عهد هنوز پژواکهای انقلاب فرانسه در اروپا حس میشد و نیز مارکس در طول زندگی خود چند دوره انقلابی، ۱۸۳۰، ۱۸۴۸–۹ و ۱۸۷۱، را تجربه کرده بود. او باور داشت الگویی تاریخی در این انقلابها وجود دارد و تاریخ در اثر منازعات، یا به عبارت دیگر فعل و انفعال بین کنش و واکنش، پیش میرود و رابطه طبقاتی نیروی پیشبرنده آن است. این برداشت او از تاریخ را «ماتریالیسم تاریخی» توصیف کردهاند.مارکس رابطه فرد با ابزار تولید را فاکتور تعیینکننده طبقه او میدانست. به عبارت سادهتر، مالکیت — به خصوص مالکیت چیزی که بتواند تولید ثروت کند — طبقه فرد را مشخص میکند. به عنوان مثال، در نظام اربابرعیتی، بزرگترین شکاف طبقاتی میان زمینداران و کسانی که برای زمینداران کار میکردند، بود. با انقلاب صنعتی، این شکاف به شکاف بین کارخانهداران و کسانی که برای کارخانهداران کار میکردند، تبدیل شد. مارکس اینان را به دو گروه «سرمایهدار» (کاپیتالیست) یا «بورژوازی» و «پرولتاریا» تقسیم کردهاست. او، چنانکه در مانیفست حزب کمونیست اشاره کرده، معتقد بود «تاریخ همه جوامع تا این عصر، تاریخ مبارزه طبقاتی است.» نیز عقیده داشت که تنش میان طبقات در نهایت منجر به تغییرات انقلابی خواهد شد. در نظر مارکس، با ظهور سرمایهداری از پیچیدگی رابطه بین طبقات کاسته شده، و تنها دو طبقه اصلی بورژوازی و پرولتاریا باقی ماندهاند. مبارزه طبقاتی نیز میان این دو، و نه بین دو طبقه اقلیتی که بر سر قدرت مبارزه میکنند، اتفاق میافتد و سرانجام آن یک انقلاب سوسیالیستی است. مارکس تا حدی تحت تأثیر هگل بود، اما تفاوت بزرگ این دو در ایدئالیستبودن هگل و ماتریالیستبودن مارکس است. | در دوره انقلاب صنعتی چه نوع نظامی در انگلستان شکل گرفت؟ | false | {
"text": [
"سرمایهداری"
],
"answer_start": [
215
]
} |
bea0788a-0f09-43f9-adde-b5ae7b224bd8 | کمونیسم | تفکرات کارل مارکس و فریدریش انگلس بخش اعظم مارکسیسم را تشکیل میدهند، هر چند مارکس از انگلس اثرگذارتر بود. کارل مارکس در آلمان متولد شد اما بیشتر سالهای بزرگسالی خود را در انگلستان، در دوره انقلاب صنعتی و شکلگیری سرمایهداری، سپری کرد. انگلس پسر یک کارخانهدار آلمانی بود. او که مانند مارکس از آنچه بیعدالتیهای یک جامعه طبقاتی به حساب میآورد آزردهخاطر بود، در اثری به نام وضعیت طبقه کارگر انگلیس (چاپ ۱۸۴۴) شرایط طبقه کارگر را به صورت تاریک و کابوسواری توصیف میکند. مارکس و انگلس فقر، بیماری و مرگ در سن کم که پرولتاریا با آن درگیر بودند را از امراض ساختاری سرمایهداری میدانستند و معتقدند بودند جایگزینی این سیستم با کمونیسم — نظامی بر پایه مالکیت عمومی ابزار تولید نظیر کارخانهها، معادن و غیره — تنها راه برای حل مشکلات مذکور است. ماتریالیسم تاریخی، انتقاد از سرمایهداری و براندازی انقلابی آن (و جایگزینی نهاییاش با کمونیسم) سه رکن اصلی تفکرات کارل مارکس را تشکیل میدهند.در آن عهد هنوز پژواکهای انقلاب فرانسه در اروپا حس میشد و نیز مارکس در طول زندگی خود چند دوره انقلابی، ۱۸۳۰، ۱۸۴۸–۹ و ۱۸۷۱، را تجربه کرده بود. او باور داشت الگویی تاریخی در این انقلابها وجود دارد و تاریخ در اثر منازعات، یا به عبارت دیگر فعل و انفعال بین کنش و واکنش، پیش میرود و رابطه طبقاتی نیروی پیشبرنده آن است. این برداشت او از تاریخ را «ماتریالیسم تاریخی» توصیف کردهاند.مارکس رابطه فرد با ابزار تولید را فاکتور تعیینکننده طبقه او میدانست. به عبارت سادهتر، مالکیت — به خصوص مالکیت چیزی که بتواند تولید ثروت کند — طبقه فرد را مشخص میکند. به عنوان مثال، در نظام اربابرعیتی، بزرگترین شکاف طبقاتی میان زمینداران و کسانی که برای زمینداران کار میکردند، بود. با انقلاب صنعتی، این شکاف به شکاف بین کارخانهداران و کسانی که برای کارخانهداران کار میکردند، تبدیل شد. مارکس اینان را به دو گروه «سرمایهدار» (کاپیتالیست) یا «بورژوازی» و «پرولتاریا» تقسیم کردهاست. او، چنانکه در مانیفست حزب کمونیست اشاره کرده، معتقد بود «تاریخ همه جوامع تا این عصر، تاریخ مبارزه طبقاتی است.» نیز عقیده داشت که تنش میان طبقات در نهایت منجر به تغییرات انقلابی خواهد شد. در نظر مارکس، با ظهور سرمایهداری از پیچیدگی رابطه بین طبقات کاسته شده، و تنها دو طبقه اصلی بورژوازی و پرولتاریا باقی ماندهاند. مبارزه طبقاتی نیز میان این دو، و نه بین دو طبقه اقلیتی که بر سر قدرت مبارزه میکنند، اتفاق میافتد و سرانجام آن یک انقلاب سوسیالیستی است. مارکس تا حدی تحت تأثیر هگل بود، اما تفاوت بزرگ این دو در ایدئالیستبودن هگل و ماتریالیستبودن مارکس است. | کدام نویسنده در آلمان متولد شد؟ | false | {
"text": [
"کارل مارکس"
],
"answer_start": [
107
]
} |
1779b30c-0733-411b-acc7-f61e1cdf8821 | کمونیسم | تفکرات کارل مارکس و فریدریش انگلس بخش اعظم مارکسیسم را تشکیل میدهند، هر چند مارکس از انگلس اثرگذارتر بود. کارل مارکس در آلمان متولد شد اما بیشتر سالهای بزرگسالی خود را در انگلستان، در دوره انقلاب صنعتی و شکلگیری سرمایهداری، سپری کرد. انگلس پسر یک کارخانهدار آلمانی بود. او که مانند مارکس از آنچه بیعدالتیهای یک جامعه طبقاتی به حساب میآورد آزردهخاطر بود، در اثری به نام وضعیت طبقه کارگر انگلیس (چاپ ۱۸۴۴) شرایط طبقه کارگر را به صورت تاریک و کابوسواری توصیف میکند. مارکس و انگلس فقر، بیماری و مرگ در سن کم که پرولتاریا با آن درگیر بودند را از امراض ساختاری سرمایهداری میدانستند و معتقدند بودند جایگزینی این سیستم با کمونیسم — نظامی بر پایه مالکیت عمومی ابزار تولید نظیر کارخانهها، معادن و غیره — تنها راه برای حل مشکلات مذکور است. ماتریالیسم تاریخی، انتقاد از سرمایهداری و براندازی انقلابی آن (و جایگزینی نهاییاش با کمونیسم) سه رکن اصلی تفکرات کارل مارکس را تشکیل میدهند.در آن عهد هنوز پژواکهای انقلاب فرانسه در اروپا حس میشد و نیز مارکس در طول زندگی خود چند دوره انقلابی، ۱۸۳۰، ۱۸۴۸–۹ و ۱۸۷۱، را تجربه کرده بود. او باور داشت الگویی تاریخی در این انقلابها وجود دارد و تاریخ در اثر منازعات، یا به عبارت دیگر فعل و انفعال بین کنش و واکنش، پیش میرود و رابطه طبقاتی نیروی پیشبرنده آن است. این برداشت او از تاریخ را «ماتریالیسم تاریخی» توصیف کردهاند.مارکس رابطه فرد با ابزار تولید را فاکتور تعیینکننده طبقه او میدانست. به عبارت سادهتر، مالکیت — به خصوص مالکیت چیزی که بتواند تولید ثروت کند — طبقه فرد را مشخص میکند. به عنوان مثال، در نظام اربابرعیتی، بزرگترین شکاف طبقاتی میان زمینداران و کسانی که برای زمینداران کار میکردند، بود. با انقلاب صنعتی، این شکاف به شکاف بین کارخانهداران و کسانی که برای کارخانهداران کار میکردند، تبدیل شد. مارکس اینان را به دو گروه «سرمایهدار» (کاپیتالیست) یا «بورژوازی» و «پرولتاریا» تقسیم کردهاست. او، چنانکه در مانیفست حزب کمونیست اشاره کرده، معتقد بود «تاریخ همه جوامع تا این عصر، تاریخ مبارزه طبقاتی است.» نیز عقیده داشت که تنش میان طبقات در نهایت منجر به تغییرات انقلابی خواهد شد. در نظر مارکس، با ظهور سرمایهداری از پیچیدگی رابطه بین طبقات کاسته شده، و تنها دو طبقه اصلی بورژوازی و پرولتاریا باقی ماندهاند. مبارزه طبقاتی نیز میان این دو، و نه بین دو طبقه اقلیتی که بر سر قدرت مبارزه میکنند، اتفاق میافتد و سرانجام آن یک انقلاب سوسیالیستی است. مارکس تا حدی تحت تأثیر هگل بود، اما تفاوت بزرگ این دو در ایدئالیستبودن هگل و ماتریالیستبودن مارکس است. | انگلس در کتاب وضعیت طبقه انگلیس چه چیزی را توصیف می کند؟ | false | {
"text": [
"شرایط طبقه کارگر"
],
"answer_start": [
413
]
} |
0c534a1c-99e4-4b2f-ad0a-1114e8c030d8 | کمونیسم | تفکرات کارل مارکس و فریدریش انگلس بخش اعظم مارکسیسم را تشکیل میدهند، هر چند مارکس از انگلس اثرگذارتر بود. کارل مارکس در آلمان متولد شد اما بیشتر سالهای بزرگسالی خود را در انگلستان، در دوره انقلاب صنعتی و شکلگیری سرمایهداری، سپری کرد. انگلس پسر یک کارخانهدار آلمانی بود. او که مانند مارکس از آنچه بیعدالتیهای یک جامعه طبقاتی به حساب میآورد آزردهخاطر بود، در اثری به نام وضعیت طبقه کارگر انگلیس (چاپ ۱۸۴۴) شرایط طبقه کارگر را به صورت تاریک و کابوسواری توصیف میکند. مارکس و انگلس فقر، بیماری و مرگ در سن کم که پرولتاریا با آن درگیر بودند را از امراض ساختاری سرمایهداری میدانستند و معتقدند بودند جایگزینی این سیستم با کمونیسم — نظامی بر پایه مالکیت عمومی ابزار تولید نظیر کارخانهها، معادن و غیره — تنها راه برای حل مشکلات مذکور است. ماتریالیسم تاریخی، انتقاد از سرمایهداری و براندازی انقلابی آن (و جایگزینی نهاییاش با کمونیسم) سه رکن اصلی تفکرات کارل مارکس را تشکیل میدهند.در آن عهد هنوز پژواکهای انقلاب فرانسه در اروپا حس میشد و نیز مارکس در طول زندگی خود چند دوره انقلابی، ۱۸۳۰، ۱۸۴۸–۹ و ۱۸۷۱، را تجربه کرده بود. او باور داشت الگویی تاریخی در این انقلابها وجود دارد و تاریخ در اثر منازعات، یا به عبارت دیگر فعل و انفعال بین کنش و واکنش، پیش میرود و رابطه طبقاتی نیروی پیشبرنده آن است. این برداشت او از تاریخ را «ماتریالیسم تاریخی» توصیف کردهاند.مارکس رابطه فرد با ابزار تولید را فاکتور تعیینکننده طبقه او میدانست. به عبارت سادهتر، مالکیت — به خصوص مالکیت چیزی که بتواند تولید ثروت کند — طبقه فرد را مشخص میکند. به عنوان مثال، در نظام اربابرعیتی، بزرگترین شکاف طبقاتی میان زمینداران و کسانی که برای زمینداران کار میکردند، بود. با انقلاب صنعتی، این شکاف به شکاف بین کارخانهداران و کسانی که برای کارخانهداران کار میکردند، تبدیل شد. مارکس اینان را به دو گروه «سرمایهدار» (کاپیتالیست) یا «بورژوازی» و «پرولتاریا» تقسیم کردهاست. او، چنانکه در مانیفست حزب کمونیست اشاره کرده، معتقد بود «تاریخ همه جوامع تا این عصر، تاریخ مبارزه طبقاتی است.» نیز عقیده داشت که تنش میان طبقات در نهایت منجر به تغییرات انقلابی خواهد شد. در نظر مارکس، با ظهور سرمایهداری از پیچیدگی رابطه بین طبقات کاسته شده، و تنها دو طبقه اصلی بورژوازی و پرولتاریا باقی ماندهاند. مبارزه طبقاتی نیز میان این دو، و نه بین دو طبقه اقلیتی که بر سر قدرت مبارزه میکنند، اتفاق میافتد و سرانجام آن یک انقلاب سوسیالیستی است. مارکس تا حدی تحت تأثیر هگل بود، اما تفاوت بزرگ این دو در ایدئالیستبودن هگل و ماتریالیستبودن مارکس است. | تفکرات کارل مارکس در تشکیل شدن چه مکتبی تاثیر گذار بود؟ | false | {
"text": [
"مارکسیسم"
],
"answer_start": [
43
]
} |
a7a23a5f-748d-4bed-be56-1e33064d8c8b | کمونیسم | تفکرات کارل مارکس و فریدریش انگلس بخش اعظم مارکسیسم را تشکیل میدهند، هر چند مارکس از انگلس اثرگذارتر بود. کارل مارکس در آلمان متولد شد اما بیشتر سالهای بزرگسالی خود را در انگلستان، در دوره انقلاب صنعتی و شکلگیری سرمایهداری، سپری کرد. انگلس پسر یک کارخانهدار آلمانی بود. او که مانند مارکس از آنچه بیعدالتیهای یک جامعه طبقاتی به حساب میآورد آزردهخاطر بود، در اثری به نام وضعیت طبقه کارگر انگلیس (چاپ ۱۸۴۴) شرایط طبقه کارگر را به صورت تاریک و کابوسواری توصیف میکند. مارکس و انگلس فقر، بیماری و مرگ در سن کم که پرولتاریا با آن درگیر بودند را از امراض ساختاری سرمایهداری میدانستند و معتقدند بودند جایگزینی این سیستم با کمونیسم — نظامی بر پایه مالکیت عمومی ابزار تولید نظیر کارخانهها، معادن و غیره — تنها راه برای حل مشکلات مذکور است. ماتریالیسم تاریخی، انتقاد از سرمایهداری و براندازی انقلابی آن (و جایگزینی نهاییاش با کمونیسم) سه رکن اصلی تفکرات کارل مارکس را تشکیل میدهند.در آن عهد هنوز پژواکهای انقلاب فرانسه در اروپا حس میشد و نیز مارکس در طول زندگی خود چند دوره انقلابی، ۱۸۳۰، ۱۸۴۸–۹ و ۱۸۷۱، را تجربه کرده بود. او باور داشت الگویی تاریخی در این انقلابها وجود دارد و تاریخ در اثر منازعات، یا به عبارت دیگر فعل و انفعال بین کنش و واکنش، پیش میرود و رابطه طبقاتی نیروی پیشبرنده آن است. این برداشت او از تاریخ را «ماتریالیسم تاریخی» توصیف کردهاند.مارکس رابطه فرد با ابزار تولید را فاکتور تعیینکننده طبقه او میدانست. به عبارت سادهتر، مالکیت — به خصوص مالکیت چیزی که بتواند تولید ثروت کند — طبقه فرد را مشخص میکند. به عنوان مثال، در نظام اربابرعیتی، بزرگترین شکاف طبقاتی میان زمینداران و کسانی که برای زمینداران کار میکردند، بود. با انقلاب صنعتی، این شکاف به شکاف بین کارخانهداران و کسانی که برای کارخانهداران کار میکردند، تبدیل شد. مارکس اینان را به دو گروه «سرمایهدار» (کاپیتالیست) یا «بورژوازی» و «پرولتاریا» تقسیم کردهاست. او، چنانکه در مانیفست حزب کمونیست اشاره کرده، معتقد بود «تاریخ همه جوامع تا این عصر، تاریخ مبارزه طبقاتی است.» نیز عقیده داشت که تنش میان طبقات در نهایت منجر به تغییرات انقلابی خواهد شد. در نظر مارکس، با ظهور سرمایهداری از پیچیدگی رابطه بین طبقات کاسته شده، و تنها دو طبقه اصلی بورژوازی و پرولتاریا باقی ماندهاند. مبارزه طبقاتی نیز میان این دو، و نه بین دو طبقه اقلیتی که بر سر قدرت مبارزه میکنند، اتفاق میافتد و سرانجام آن یک انقلاب سوسیالیستی است. مارکس تا حدی تحت تأثیر هگل بود، اما تفاوت بزرگ این دو در ایدئالیستبودن هگل و ماتریالیستبودن مارکس است. | مارکس تحت تاثیر چه کسی بود؟ | false | {
"text": [
"هگل"
],
"answer_start": [
2237
]
} |
556b7f5c-2209-4d80-a7df-8ec918d8299f | کمونیسم | تفکرات کارل مارکس و فریدریش انگلس بخش اعظم مارکسیسم را تشکیل میدهند، هر چند مارکس از انگلس اثرگذارتر بود. کارل مارکس در آلمان متولد شد اما بیشتر سالهای بزرگسالی خود را در انگلستان، در دوره انقلاب صنعتی و شکلگیری سرمایهداری، سپری کرد. انگلس پسر یک کارخانهدار آلمانی بود. او که مانند مارکس از آنچه بیعدالتیهای یک جامعه طبقاتی به حساب میآورد آزردهخاطر بود، در اثری به نام وضعیت طبقه کارگر انگلیس (چاپ ۱۸۴۴) شرایط طبقه کارگر را به صورت تاریک و کابوسواری توصیف میکند. مارکس و انگلس فقر، بیماری و مرگ در سن کم که پرولتاریا با آن درگیر بودند را از امراض ساختاری سرمایهداری میدانستند و معتقدند بودند جایگزینی این سیستم با کمونیسم — نظامی بر پایه مالکیت عمومی ابزار تولید نظیر کارخانهها، معادن و غیره — تنها راه برای حل مشکلات مذکور است. ماتریالیسم تاریخی، انتقاد از سرمایهداری و براندازی انقلابی آن (و جایگزینی نهاییاش با کمونیسم) سه رکن اصلی تفکرات کارل مارکس را تشکیل میدهند.در آن عهد هنوز پژواکهای انقلاب فرانسه در اروپا حس میشد و نیز مارکس در طول زندگی خود چند دوره انقلابی، ۱۸۳۰، ۱۸۴۸–۹ و ۱۸۷۱، را تجربه کرده بود. او باور داشت الگویی تاریخی در این انقلابها وجود دارد و تاریخ در اثر منازعات، یا به عبارت دیگر فعل و انفعال بین کنش و واکنش، پیش میرود و رابطه طبقاتی نیروی پیشبرنده آن است. این برداشت او از تاریخ را «ماتریالیسم تاریخی» توصیف کردهاند.مارکس رابطه فرد با ابزار تولید را فاکتور تعیینکننده طبقه او میدانست. به عبارت سادهتر، مالکیت — به خصوص مالکیت چیزی که بتواند تولید ثروت کند — طبقه فرد را مشخص میکند. به عنوان مثال، در نظام اربابرعیتی، بزرگترین شکاف طبقاتی میان زمینداران و کسانی که برای زمینداران کار میکردند، بود. با انقلاب صنعتی، این شکاف به شکاف بین کارخانهداران و کسانی که برای کارخانهداران کار میکردند، تبدیل شد. مارکس اینان را به دو گروه «سرمایهدار» (کاپیتالیست) یا «بورژوازی» و «پرولتاریا» تقسیم کردهاست. او، چنانکه در مانیفست حزب کمونیست اشاره کرده، معتقد بود «تاریخ همه جوامع تا این عصر، تاریخ مبارزه طبقاتی است.» نیز عقیده داشت که تنش میان طبقات در نهایت منجر به تغییرات انقلابی خواهد شد. در نظر مارکس، با ظهور سرمایهداری از پیچیدگی رابطه بین طبقات کاسته شده، و تنها دو طبقه اصلی بورژوازی و پرولتاریا باقی ماندهاند. مبارزه طبقاتی نیز میان این دو، و نه بین دو طبقه اقلیتی که بر سر قدرت مبارزه میکنند، اتفاق میافتد و سرانجام آن یک انقلاب سوسیالیستی است. مارکس تا حدی تحت تأثیر هگل بود، اما تفاوت بزرگ این دو در ایدئالیستبودن هگل و ماتریالیستبودن مارکس است. | کارل مارکس در کدام دوره انگلستان زندگی کرد؟ | false | {
"text": [
"انقلاب صنعتی"
],
"answer_start": [
191
]
} |
658e4411-dbd6-4198-8b74-fc14ae02a9d2 | کمونیسم | تفکرات کارل مارکس و فریدریش انگلس بخش اعظم مارکسیسم را تشکیل میدهند، هر چند مارکس از انگلس اثرگذارتر بود. کارل مارکس در آلمان متولد شد اما بیشتر سالهای بزرگسالی خود را در انگلستان، در دوره انقلاب صنعتی و شکلگیری سرمایهداری، سپری کرد. انگلس پسر یک کارخانهدار آلمانی بود. او که مانند مارکس از آنچه بیعدالتیهای یک جامعه طبقاتی به حساب میآورد آزردهخاطر بود، در اثری به نام وضعیت طبقه کارگر انگلیس (چاپ ۱۸۴۴) شرایط طبقه کارگر را به صورت تاریک و کابوسواری توصیف میکند. مارکس و انگلس فقر، بیماری و مرگ در سن کم که پرولتاریا با آن درگیر بودند را از امراض ساختاری سرمایهداری میدانستند و معتقدند بودند جایگزینی این سیستم با کمونیسم — نظامی بر پایه مالکیت عمومی ابزار تولید نظیر کارخانهها، معادن و غیره — تنها راه برای حل مشکلات مذکور است. ماتریالیسم تاریخی، انتقاد از سرمایهداری و براندازی انقلابی آن (و جایگزینی نهاییاش با کمونیسم) سه رکن اصلی تفکرات کارل مارکس را تشکیل میدهند.در آن عهد هنوز پژواکهای انقلاب فرانسه در اروپا حس میشد و نیز مارکس در طول زندگی خود چند دوره انقلابی، ۱۸۳۰، ۱۸۴۸–۹ و ۱۸۷۱، را تجربه کرده بود. او باور داشت الگویی تاریخی در این انقلابها وجود دارد و تاریخ در اثر منازعات، یا به عبارت دیگر فعل و انفعال بین کنش و واکنش، پیش میرود و رابطه طبقاتی نیروی پیشبرنده آن است. این برداشت او از تاریخ را «ماتریالیسم تاریخی» توصیف کردهاند.مارکس رابطه فرد با ابزار تولید را فاکتور تعیینکننده طبقه او میدانست. به عبارت سادهتر، مالکیت — به خصوص مالکیت چیزی که بتواند تولید ثروت کند — طبقه فرد را مشخص میکند. به عنوان مثال، در نظام اربابرعیتی، بزرگترین شکاف طبقاتی میان زمینداران و کسانی که برای زمینداران کار میکردند، بود. با انقلاب صنعتی، این شکاف به شکاف بین کارخانهداران و کسانی که برای کارخانهداران کار میکردند، تبدیل شد. مارکس اینان را به دو گروه «سرمایهدار» (کاپیتالیست) یا «بورژوازی» و «پرولتاریا» تقسیم کردهاست. او، چنانکه در مانیفست حزب کمونیست اشاره کرده، معتقد بود «تاریخ همه جوامع تا این عصر، تاریخ مبارزه طبقاتی است.» نیز عقیده داشت که تنش میان طبقات در نهایت منجر به تغییرات انقلابی خواهد شد. در نظر مارکس، با ظهور سرمایهداری از پیچیدگی رابطه بین طبقات کاسته شده، و تنها دو طبقه اصلی بورژوازی و پرولتاریا باقی ماندهاند. مبارزه طبقاتی نیز میان این دو، و نه بین دو طبقه اقلیتی که بر سر قدرت مبارزه میکنند، اتفاق میافتد و سرانجام آن یک انقلاب سوسیالیستی است. مارکس تا حدی تحت تأثیر هگل بود، اما تفاوت بزرگ این دو در ایدئالیستبودن هگل و ماتریالیستبودن مارکس است. | در تشکیل شدن مکتب مارکسیسم تفکرات چه کسی از انگلس اثرگذارتر بود؟ | false | {
"text": [
"مارکس"
],
"answer_start": [
77
]
} |
a2c65b97-13e8-4461-ab02-33e6c1685985 | کمونیسم | تفکرات کارل مارکس و فریدریش انگلس بخش اعظم مارکسیسم را تشکیل میدهند، هر چند مارکس از انگلس اثرگذارتر بود. کارل مارکس در آلمان متولد شد اما بیشتر سالهای بزرگسالی خود را در انگلستان، در دوره انقلاب صنعتی و شکلگیری سرمایهداری، سپری کرد. انگلس پسر یک کارخانهدار آلمانی بود. او که مانند مارکس از آنچه بیعدالتیهای یک جامعه طبقاتی به حساب میآورد آزردهخاطر بود، در اثری به نام وضعیت طبقه کارگر انگلیس (چاپ ۱۸۴۴) شرایط طبقه کارگر را به صورت تاریک و کابوسواری توصیف میکند. مارکس و انگلس فقر، بیماری و مرگ در سن کم که پرولتاریا با آن درگیر بودند را از امراض ساختاری سرمایهداری میدانستند و معتقدند بودند جایگزینی این سیستم با کمونیسم — نظامی بر پایه مالکیت عمومی ابزار تولید نظیر کارخانهها، معادن و غیره — تنها راه برای حل مشکلات مذکور است. ماتریالیسم تاریخی، انتقاد از سرمایهداری و براندازی انقلابی آن (و جایگزینی نهاییاش با کمونیسم) سه رکن اصلی تفکرات کارل مارکس را تشکیل میدهند.در آن عهد هنوز پژواکهای انقلاب فرانسه در اروپا حس میشد و نیز مارکس در طول زندگی خود چند دوره انقلابی، ۱۸۳۰، ۱۸۴۸–۹ و ۱۸۷۱، را تجربه کرده بود. او باور داشت الگویی تاریخی در این انقلابها وجود دارد و تاریخ در اثر منازعات، یا به عبارت دیگر فعل و انفعال بین کنش و واکنش، پیش میرود و رابطه طبقاتی نیروی پیشبرنده آن است. این برداشت او از تاریخ را «ماتریالیسم تاریخی» توصیف کردهاند.مارکس رابطه فرد با ابزار تولید را فاکتور تعیینکننده طبقه او میدانست. به عبارت سادهتر، مالکیت — به خصوص مالکیت چیزی که بتواند تولید ثروت کند — طبقه فرد را مشخص میکند. به عنوان مثال، در نظام اربابرعیتی، بزرگترین شکاف طبقاتی میان زمینداران و کسانی که برای زمینداران کار میکردند، بود. با انقلاب صنعتی، این شکاف به شکاف بین کارخانهداران و کسانی که برای کارخانهداران کار میکردند، تبدیل شد. مارکس اینان را به دو گروه «سرمایهدار» (کاپیتالیست) یا «بورژوازی» و «پرولتاریا» تقسیم کردهاست. او، چنانکه در مانیفست حزب کمونیست اشاره کرده، معتقد بود «تاریخ همه جوامع تا این عصر، تاریخ مبارزه طبقاتی است.» نیز عقیده داشت که تنش میان طبقات در نهایت منجر به تغییرات انقلابی خواهد شد. در نظر مارکس، با ظهور سرمایهداری از پیچیدگی رابطه بین طبقات کاسته شده، و تنها دو طبقه اصلی بورژوازی و پرولتاریا باقی ماندهاند. مبارزه طبقاتی نیز میان این دو، و نه بین دو طبقه اقلیتی که بر سر قدرت مبارزه میکنند، اتفاق میافتد و سرانجام آن یک انقلاب سوسیالیستی است. مارکس تا حدی تحت تأثیر هگل بود، اما تفاوت بزرگ این دو در ایدئالیستبودن هگل و ماتریالیستبودن مارکس است. | از دیدگاه کارل مارکس چه چیزی طبقه یک فرد را مشخص می کند؟ | false | {
"text": [
"مالکیت"
],
"answer_start": [
1356
]
} |
0d86cdba-9abd-4455-9264-358b66df4440 | کمونیسم | تفکرات کارل مارکس و فریدریش انگلس بخش اعظم مارکسیسم را تشکیل میدهند، هر چند مارکس از انگلس اثرگذارتر بود. کارل مارکس در آلمان متولد شد اما بیشتر سالهای بزرگسالی خود را در انگلستان، در دوره انقلاب صنعتی و شکلگیری سرمایهداری، سپری کرد. انگلس پسر یک کارخانهدار آلمانی بود. او که مانند مارکس از آنچه بیعدالتیهای یک جامعه طبقاتی به حساب میآورد آزردهخاطر بود، در اثری به نام وضعیت طبقه کارگر انگلیس (چاپ ۱۸۴۴) شرایط طبقه کارگر را به صورت تاریک و کابوسواری توصیف میکند. مارکس و انگلس فقر، بیماری و مرگ در سن کم که پرولتاریا با آن درگیر بودند را از امراض ساختاری سرمایهداری میدانستند و معتقدند بودند جایگزینی این سیستم با کمونیسم — نظامی بر پایه مالکیت عمومی ابزار تولید نظیر کارخانهها، معادن و غیره — تنها راه برای حل مشکلات مذکور است. ماتریالیسم تاریخی، انتقاد از سرمایهداری و براندازی انقلابی آن (و جایگزینی نهاییاش با کمونیسم) سه رکن اصلی تفکرات کارل مارکس را تشکیل میدهند.در آن عهد هنوز پژواکهای انقلاب فرانسه در اروپا حس میشد و نیز مارکس در طول زندگی خود چند دوره انقلابی، ۱۸۳۰، ۱۸۴۸–۹ و ۱۸۷۱، را تجربه کرده بود. او باور داشت الگویی تاریخی در این انقلابها وجود دارد و تاریخ در اثر منازعات، یا به عبارت دیگر فعل و انفعال بین کنش و واکنش، پیش میرود و رابطه طبقاتی نیروی پیشبرنده آن است. این برداشت او از تاریخ را «ماتریالیسم تاریخی» توصیف کردهاند.مارکس رابطه فرد با ابزار تولید را فاکتور تعیینکننده طبقه او میدانست. به عبارت سادهتر، مالکیت — به خصوص مالکیت چیزی که بتواند تولید ثروت کند — طبقه فرد را مشخص میکند. به عنوان مثال، در نظام اربابرعیتی، بزرگترین شکاف طبقاتی میان زمینداران و کسانی که برای زمینداران کار میکردند، بود. با انقلاب صنعتی، این شکاف به شکاف بین کارخانهداران و کسانی که برای کارخانهداران کار میکردند، تبدیل شد. مارکس اینان را به دو گروه «سرمایهدار» (کاپیتالیست) یا «بورژوازی» و «پرولتاریا» تقسیم کردهاست. او، چنانکه در مانیفست حزب کمونیست اشاره کرده، معتقد بود «تاریخ همه جوامع تا این عصر، تاریخ مبارزه طبقاتی است.» نیز عقیده داشت که تنش میان طبقات در نهایت منجر به تغییرات انقلابی خواهد شد. در نظر مارکس، با ظهور سرمایهداری از پیچیدگی رابطه بین طبقات کاسته شده، و تنها دو طبقه اصلی بورژوازی و پرولتاریا باقی ماندهاند. مبارزه طبقاتی نیز میان این دو، و نه بین دو طبقه اقلیتی که بر سر قدرت مبارزه میکنند، اتفاق میافتد و سرانجام آن یک انقلاب سوسیالیستی است. مارکس تا حدی تحت تأثیر هگل بود، اما تفاوت بزرگ این دو در ایدئالیستبودن هگل و ماتریالیستبودن مارکس است. | کتاب وضعیت طبقه کارگر انگلیس نوشته چه کسی است؟ | false | {
"text": [
"فریدریش انگلس"
],
"answer_start": [
20
]
} |
4195f63e-1799-4429-8c57-3c8acf9f85c7 | کمونیسم | تفکرات کارل مارکس و فریدریش انگلس بخش اعظم مارکسیسم را تشکیل میدهند، هر چند مارکس از انگلس اثرگذارتر بود. کارل مارکس در آلمان متولد شد اما بیشتر سالهای بزرگسالی خود را در انگلستان، در دوره انقلاب صنعتی و شکلگیری سرمایهداری، سپری کرد. انگلس پسر یک کارخانهدار آلمانی بود. او که مانند مارکس از آنچه بیعدالتیهای یک جامعه طبقاتی به حساب میآورد آزردهخاطر بود، در اثری به نام وضعیت طبقه کارگر انگلیس (چاپ ۱۸۴۴) شرایط طبقه کارگر را به صورت تاریک و کابوسواری توصیف میکند. مارکس و انگلس فقر، بیماری و مرگ در سن کم که پرولتاریا با آن درگیر بودند را از امراض ساختاری سرمایهداری میدانستند و معتقدند بودند جایگزینی این سیستم با کمونیسم — نظامی بر پایه مالکیت عمومی ابزار تولید نظیر کارخانهها، معادن و غیره — تنها راه برای حل مشکلات مذکور است. ماتریالیسم تاریخی، انتقاد از سرمایهداری و براندازی انقلابی آن (و جایگزینی نهاییاش با کمونیسم) سه رکن اصلی تفکرات کارل مارکس را تشکیل میدهند.در آن عهد هنوز پژواکهای انقلاب فرانسه در اروپا حس میشد و نیز مارکس در طول زندگی خود چند دوره انقلابی، ۱۸۳۰، ۱۸۴۸–۹ و ۱۸۷۱، را تجربه کرده بود. او باور داشت الگویی تاریخی در این انقلابها وجود دارد و تاریخ در اثر منازعات، یا به عبارت دیگر فعل و انفعال بین کنش و واکنش، پیش میرود و رابطه طبقاتی نیروی پیشبرنده آن است. این برداشت او از تاریخ را «ماتریالیسم تاریخی» توصیف کردهاند.مارکس رابطه فرد با ابزار تولید را فاکتور تعیینکننده طبقه او میدانست. به عبارت سادهتر، مالکیت — به خصوص مالکیت چیزی که بتواند تولید ثروت کند — طبقه فرد را مشخص میکند. به عنوان مثال، در نظام اربابرعیتی، بزرگترین شکاف طبقاتی میان زمینداران و کسانی که برای زمینداران کار میکردند، بود. با انقلاب صنعتی، این شکاف به شکاف بین کارخانهداران و کسانی که برای کارخانهداران کار میکردند، تبدیل شد. مارکس اینان را به دو گروه «سرمایهدار» (کاپیتالیست) یا «بورژوازی» و «پرولتاریا» تقسیم کردهاست. او، چنانکه در مانیفست حزب کمونیست اشاره کرده، معتقد بود «تاریخ همه جوامع تا این عصر، تاریخ مبارزه طبقاتی است.» نیز عقیده داشت که تنش میان طبقات در نهایت منجر به تغییرات انقلابی خواهد شد. در نظر مارکس، با ظهور سرمایهداری از پیچیدگی رابطه بین طبقات کاسته شده، و تنها دو طبقه اصلی بورژوازی و پرولتاریا باقی ماندهاند. مبارزه طبقاتی نیز میان این دو، و نه بین دو طبقه اقلیتی که بر سر قدرت مبارزه میکنند، اتفاق میافتد و سرانجام آن یک انقلاب سوسیالیستی است. مارکس تا حدی تحت تأثیر هگل بود، اما تفاوت بزرگ این دو در ایدئالیستبودن هگل و ماتریالیستبودن مارکس است. | کتاب وضعیت طبقه کارگر نگلیس در چه سالی به چاپ رسیده است؟ | false | {
"text": [
"۱۸۴۴"
],
"answer_start": [
407
]
} |
e19035b0-013a-4093-8633-cb9b08399123 | کمونیسم | تفکرات کارل مارکس و فریدریش انگلس بخش اعظم مارکسیسم را تشکیل میدهند، هر چند مارکس از انگلس اثرگذارتر بود. کارل مارکس در آلمان متولد شد اما بیشتر سالهای بزرگسالی خود را در انگلستان، در دوره انقلاب صنعتی و شکلگیری سرمایهداری، سپری کرد. انگلس پسر یک کارخانهدار آلمانی بود. او که مانند مارکس از آنچه بیعدالتیهای یک جامعه طبقاتی به حساب میآورد آزردهخاطر بود، در اثری به نام وضعیت طبقه کارگر انگلیس (چاپ ۱۸۴۴) شرایط طبقه کارگر را به صورت تاریک و کابوسواری توصیف میکند. مارکس و انگلس فقر، بیماری و مرگ در سن کم که پرولتاریا با آن درگیر بودند را از امراض ساختاری سرمایهداری میدانستند و معتقدند بودند جایگزینی این سیستم با کمونیسم — نظامی بر پایه مالکیت عمومی ابزار تولید نظیر کارخانهها، معادن و غیره — تنها راه برای حل مشکلات مذکور است. ماتریالیسم تاریخی، انتقاد از سرمایهداری و براندازی انقلابی آن (و جایگزینی نهاییاش با کمونیسم) سه رکن اصلی تفکرات کارل مارکس را تشکیل میدهند.در آن عهد هنوز پژواکهای انقلاب فرانسه در اروپا حس میشد و نیز مارکس در طول زندگی خود چند دوره انقلابی، ۱۸۳۰، ۱۸۴۸–۹ و ۱۸۷۱، را تجربه کرده بود. او باور داشت الگویی تاریخی در این انقلابها وجود دارد و تاریخ در اثر منازعات، یا به عبارت دیگر فعل و انفعال بین کنش و واکنش، پیش میرود و رابطه طبقاتی نیروی پیشبرنده آن است. این برداشت او از تاریخ را «ماتریالیسم تاریخی» توصیف کردهاند.مارکس رابطه فرد با ابزار تولید را فاکتور تعیینکننده طبقه او میدانست. به عبارت سادهتر، مالکیت — به خصوص مالکیت چیزی که بتواند تولید ثروت کند — طبقه فرد را مشخص میکند. به عنوان مثال، در نظام اربابرعیتی، بزرگترین شکاف طبقاتی میان زمینداران و کسانی که برای زمینداران کار میکردند، بود. با انقلاب صنعتی، این شکاف به شکاف بین کارخانهداران و کسانی که برای کارخانهداران کار میکردند، تبدیل شد. مارکس اینان را به دو گروه «سرمایهدار» (کاپیتالیست) یا «بورژوازی» و «پرولتاریا» تقسیم کردهاست. او، چنانکه در مانیفست حزب کمونیست اشاره کرده، معتقد بود «تاریخ همه جوامع تا این عصر، تاریخ مبارزه طبقاتی است.» نیز عقیده داشت که تنش میان طبقات در نهایت منجر به تغییرات انقلابی خواهد شد. در نظر مارکس، با ظهور سرمایهداری از پیچیدگی رابطه بین طبقات کاسته شده، و تنها دو طبقه اصلی بورژوازی و پرولتاریا باقی ماندهاند. مبارزه طبقاتی نیز میان این دو، و نه بین دو طبقه اقلیتی که بر سر قدرت مبارزه میکنند، اتفاق میافتد و سرانجام آن یک انقلاب سوسیالیستی است. مارکس تا حدی تحت تأثیر هگل بود، اما تفاوت بزرگ این دو در ایدئالیستبودن هگل و ماتریالیستبودن مارکس است. | هگل تحت تاثیر چه تفکراتی بود؟ | false | {
"text": [
"ایدئالیست"
],
"answer_start": [
2271
]
} |
02e95d4e-a64b-4276-bf62-06db3ab4a875 | کمونیسم | تفکرات کارل مارکس و فریدریش انگلس بخش اعظم مارکسیسم را تشکیل میدهند، هر چند مارکس از انگلس اثرگذارتر بود. کارل مارکس در آلمان متولد شد اما بیشتر سالهای بزرگسالی خود را در انگلستان، در دوره انقلاب صنعتی و شکلگیری سرمایهداری، سپری کرد. انگلس پسر یک کارخانهدار آلمانی بود. او که مانند مارکس از آنچه بیعدالتیهای یک جامعه طبقاتی به حساب میآورد آزردهخاطر بود، در اثری به نام وضعیت طبقه کارگر انگلیس (چاپ ۱۸۴۴) شرایط طبقه کارگر را به صورت تاریک و کابوسواری توصیف میکند. مارکس و انگلس فقر، بیماری و مرگ در سن کم که پرولتاریا با آن درگیر بودند را از امراض ساختاری سرمایهداری میدانستند و معتقدند بودند جایگزینی این سیستم با کمونیسم — نظامی بر پایه مالکیت عمومی ابزار تولید نظیر کارخانهها، معادن و غیره — تنها راه برای حل مشکلات مذکور است. ماتریالیسم تاریخی، انتقاد از سرمایهداری و براندازی انقلابی آن (و جایگزینی نهاییاش با کمونیسم) سه رکن اصلی تفکرات کارل مارکس را تشکیل میدهند.در آن عهد هنوز پژواکهای انقلاب فرانسه در اروپا حس میشد و نیز مارکس در طول زندگی خود چند دوره انقلابی، ۱۸۳۰، ۱۸۴۸–۹ و ۱۸۷۱، را تجربه کرده بود. او باور داشت الگویی تاریخی در این انقلابها وجود دارد و تاریخ در اثر منازعات، یا به عبارت دیگر فعل و انفعال بین کنش و واکنش، پیش میرود و رابطه طبقاتی نیروی پیشبرنده آن است. این برداشت او از تاریخ را «ماتریالیسم تاریخی» توصیف کردهاند.مارکس رابطه فرد با ابزار تولید را فاکتور تعیینکننده طبقه او میدانست. به عبارت سادهتر، مالکیت — به خصوص مالکیت چیزی که بتواند تولید ثروت کند — طبقه فرد را مشخص میکند. به عنوان مثال، در نظام اربابرعیتی، بزرگترین شکاف طبقاتی میان زمینداران و کسانی که برای زمینداران کار میکردند، بود. با انقلاب صنعتی، این شکاف به شکاف بین کارخانهداران و کسانی که برای کارخانهداران کار میکردند، تبدیل شد. مارکس اینان را به دو گروه «سرمایهدار» (کاپیتالیست) یا «بورژوازی» و «پرولتاریا» تقسیم کردهاست. او، چنانکه در مانیفست حزب کمونیست اشاره کرده، معتقد بود «تاریخ همه جوامع تا این عصر، تاریخ مبارزه طبقاتی است.» نیز عقیده داشت که تنش میان طبقات در نهایت منجر به تغییرات انقلابی خواهد شد. در نظر مارکس، با ظهور سرمایهداری از پیچیدگی رابطه بین طبقات کاسته شده، و تنها دو طبقه اصلی بورژوازی و پرولتاریا باقی ماندهاند. مبارزه طبقاتی نیز میان این دو، و نه بین دو طبقه اقلیتی که بر سر قدرت مبارزه میکنند، اتفاق میافتد و سرانجام آن یک انقلاب سوسیالیستی است. مارکس تا حدی تحت تأثیر هگل بود، اما تفاوت بزرگ این دو در ایدئالیستبودن هگل و ماتریالیستبودن مارکس است. | کارل مارکس در کدام کشور متولد شد؟ | false | {
"text": [
"آلمان"
],
"answer_start": [
121
]
} |
ad4ec5b3-fb05-479d-99f4-a25192e22bc3 | کمونیسم | تفکرات کارل مارکس و فریدریش انگلس بخش اعظم مارکسیسم را تشکیل میدهند، هر چند مارکس از انگلس اثرگذارتر بود. کارل مارکس در آلمان متولد شد اما بیشتر سالهای بزرگسالی خود را در انگلستان، در دوره انقلاب صنعتی و شکلگیری سرمایهداری، سپری کرد. انگلس پسر یک کارخانهدار آلمانی بود. او که مانند مارکس از آنچه بیعدالتیهای یک جامعه طبقاتی به حساب میآورد آزردهخاطر بود، در اثری به نام وضعیت طبقه کارگر انگلیس (چاپ ۱۸۴۴) شرایط طبقه کارگر را به صورت تاریک و کابوسواری توصیف میکند. مارکس و انگلس فقر، بیماری و مرگ در سن کم که پرولتاریا با آن درگیر بودند را از امراض ساختاری سرمایهداری میدانستند و معتقدند بودند جایگزینی این سیستم با کمونیسم — نظامی بر پایه مالکیت عمومی ابزار تولید نظیر کارخانهها، معادن و غیره — تنها راه برای حل مشکلات مذکور است. ماتریالیسم تاریخی، انتقاد از سرمایهداری و براندازی انقلابی آن (و جایگزینی نهاییاش با کمونیسم) سه رکن اصلی تفکرات کارل مارکس را تشکیل میدهند.در آن عهد هنوز پژواکهای انقلاب فرانسه در اروپا حس میشد و نیز مارکس در طول زندگی خود چند دوره انقلابی، ۱۸۳۰، ۱۸۴۸–۹ و ۱۸۷۱، را تجربه کرده بود. او باور داشت الگویی تاریخی در این انقلابها وجود دارد و تاریخ در اثر منازعات، یا به عبارت دیگر فعل و انفعال بین کنش و واکنش، پیش میرود و رابطه طبقاتی نیروی پیشبرنده آن است. این برداشت او از تاریخ را «ماتریالیسم تاریخی» توصیف کردهاند.مارکس رابطه فرد با ابزار تولید را فاکتور تعیینکننده طبقه او میدانست. به عبارت سادهتر، مالکیت — به خصوص مالکیت چیزی که بتواند تولید ثروت کند — طبقه فرد را مشخص میکند. به عنوان مثال، در نظام اربابرعیتی، بزرگترین شکاف طبقاتی میان زمینداران و کسانی که برای زمینداران کار میکردند، بود. با انقلاب صنعتی، این شکاف به شکاف بین کارخانهداران و کسانی که برای کارخانهداران کار میکردند، تبدیل شد. مارکس اینان را به دو گروه «سرمایهدار» (کاپیتالیست) یا «بورژوازی» و «پرولتاریا» تقسیم کردهاست. او، چنانکه در مانیفست حزب کمونیست اشاره کرده، معتقد بود «تاریخ همه جوامع تا این عصر، تاریخ مبارزه طبقاتی است.» نیز عقیده داشت که تنش میان طبقات در نهایت منجر به تغییرات انقلابی خواهد شد. در نظر مارکس، با ظهور سرمایهداری از پیچیدگی رابطه بین طبقات کاسته شده، و تنها دو طبقه اصلی بورژوازی و پرولتاریا باقی ماندهاند. مبارزه طبقاتی نیز میان این دو، و نه بین دو طبقه اقلیتی که بر سر قدرت مبارزه میکنند، اتفاق میافتد و سرانجام آن یک انقلاب سوسیالیستی است. مارکس تا حدی تحت تأثیر هگل بود، اما تفاوت بزرگ این دو در ایدئالیستبودن هگل و ماتریالیستبودن مارکس است. | یکی از ارکان تفکرات کارل مارکس را نام ببرید؟ | false | {
"text": [
"انتقاد از سرمایهداری"
],
"answer_start": [
762
]
} |
e9187739-ca6f-4bcc-be67-b2d7b7d6b797 | خدمت وظیفه عمومی | ارتش را بدون تنبیهات نمیتوان ساخت. اگر مجازات مرگ در زاغه مهمات فرمانده نباشد، وی نمیتواند تودههای مردم را به سوی مرگ هدایت کند. تا زمانی که آن میمونهای بیدم بداندیش (حیواناتی که ما به آنها انسان میگوییم) به دست آوردهای فنی خود میبالند و ارتشهای خود را مجهز کرده و هزینهٔ جنگها را میپردازند، فرمانده مجبور است که سربازان را بین مرگ محتمل در جبهه پیش رو و مرگ ناگزیر در پشت سر قرار دهد.در نتیجه ارتشهای دارای نیروی وظیفه بیشتر از ارتشهای دارای نیروی داوطلب در معرض خطر تمرد نیروهای خود قرار دارند. نیروهایی که ممکن است در موارد شدید بر علیه نیروهای خودی اقدام کنند. | ارتش را بدون چه چیزی نمیتوان ساخت؟ | false | {
"text": [
"بدون تنبیهات"
],
"answer_start": [
8
]
} |
57a93bfd-ebb6-44a5-87a4-7f11a02a1349 | خدمت وظیفه عمومی | ارتش را بدون تنبیهات نمیتوان ساخت. اگر مجازات مرگ در زاغه مهمات فرمانده نباشد، وی نمیتواند تودههای مردم را به سوی مرگ هدایت کند. تا زمانی که آن میمونهای بیدم بداندیش (حیواناتی که ما به آنها انسان میگوییم) به دست آوردهای فنی خود میبالند و ارتشهای خود را مجهز کرده و هزینهٔ جنگها را میپردازند، فرمانده مجبور است که سربازان را بین مرگ محتمل در جبهه پیش رو و مرگ ناگزیر در پشت سر قرار دهد.در نتیجه ارتشهای دارای نیروی وظیفه بیشتر از ارتشهای دارای نیروی داوطلب در معرض خطر تمرد نیروهای خود قرار دارند. نیروهایی که ممکن است در موارد شدید بر علیه نیروهای خودی اقدام کنند. | در صورت نبود چه چیزی در زاغه مهمات فرمانده، امکان رهنمودی ملت به سمت مرگ میسر نیست؟ | false | {
"text": [
"مجازات مرگ"
],
"answer_start": [
40
]
} |
ce5edf43-684c-458c-b371-8e74e115eb49 | خدمت وظیفه عمومی | ارتش را بدون تنبیهات نمیتوان ساخت. اگر مجازات مرگ در زاغه مهمات فرمانده نباشد، وی نمیتواند تودههای مردم را به سوی مرگ هدایت کند. تا زمانی که آن میمونهای بیدم بداندیش (حیواناتی که ما به آنها انسان میگوییم) به دست آوردهای فنی خود میبالند و ارتشهای خود را مجهز کرده و هزینهٔ جنگها را میپردازند، فرمانده مجبور است که سربازان را بین مرگ محتمل در جبهه پیش رو و مرگ ناگزیر در پشت سر قرار دهد.در نتیجه ارتشهای دارای نیروی وظیفه بیشتر از ارتشهای دارای نیروی داوطلب در معرض خطر تمرد نیروهای خود قرار دارند. نیروهایی که ممکن است در موارد شدید بر علیه نیروهای خودی اقدام کنند. | کدام نوع نیرو در ارتش امکان تمرد از دستور کمتری دارد؟ | false | {
"text": [
"نیروی داوطلب"
],
"answer_start": [
456
]
} |
7a2bd3b2-2dc6-4360-b8b5-d28df73a61b8 | خدمت وظیفه عمومی | ارتش را بدون تنبیهات نمیتوان ساخت. اگر مجازات مرگ در زاغه مهمات فرمانده نباشد، وی نمیتواند تودههای مردم را به سوی مرگ هدایت کند. تا زمانی که آن میمونهای بیدم بداندیش (حیواناتی که ما به آنها انسان میگوییم) به دست آوردهای فنی خود میبالند و ارتشهای خود را مجهز کرده و هزینهٔ جنگها را میپردازند، فرمانده مجبور است که سربازان را بین مرگ محتمل در جبهه پیش رو و مرگ ناگزیر در پشت سر قرار دهد.در نتیجه ارتشهای دارای نیروی وظیفه بیشتر از ارتشهای دارای نیروی داوطلب در معرض خطر تمرد نیروهای خود قرار دارند. نیروهایی که ممکن است در موارد شدید بر علیه نیروهای خودی اقدام کنند. | چه کسی مجبور است سربازان را بین مرگ محتمل در پیشرو و مرگ ناگزیر در پشت سر قرار دهد؟ | false | {
"text": [
"فرمانده"
],
"answer_start": [
303
]
} |
5f05b5b7-d1e7-4be2-8cf5-d19833fcfc0b | خدمت وظیفه عمومی | ارتش را بدون تنبیهات نمیتوان ساخت. اگر مجازات مرگ در زاغه مهمات فرمانده نباشد، وی نمیتواند تودههای مردم را به سوی مرگ هدایت کند. تا زمانی که آن میمونهای بیدم بداندیش (حیواناتی که ما به آنها انسان میگوییم) به دست آوردهای فنی خود میبالند و ارتشهای خود را مجهز کرده و هزینهٔ جنگها را میپردازند، فرمانده مجبور است که سربازان را بین مرگ محتمل در جبهه پیش رو و مرگ ناگزیر در پشت سر قرار دهد.در نتیجه ارتشهای دارای نیروی وظیفه بیشتر از ارتشهای دارای نیروی داوطلب در معرض خطر تمرد نیروهای خود قرار دارند. نیروهایی که ممکن است در موارد شدید بر علیه نیروهای خودی اقدام کنند. | کدام نوع نیرو در ارتش امکان تمرد بیشتری دارد؟ | false | {
"text": [
"نیروی وظیفه"
],
"answer_start": [
420
]
} |
99bec465-b7d9-48bb-a2a7-a224deabb7a0 | اردن | مسیحیان نیز نزدیک به ۶٪ جمعیت اردن را تشکیل میدهند و ۹ کرسی از مجموع کرسیهای مجلس اردن را به خود اختصاص دادهاند. بیشتر مسیحیان متعلق به کلیسای ارتودوکس یونانی (مشهور به ارتودوکس رومی به عربی هستند. بقیه نیز کاتولیکهای رومی (مشهور به لاتین)، کاتولیکهای شرقی (مشهور به کاتولیکهای رومی به منظور تمیز دادن آنها از کاتولیکهای غربی) و جوامع مختلف پروتستانها از جمله باپتیستها هستند. مسیحیان اردن از جوامع گوناگون آمدهاند و این مسئله در رفتاری که آنها از خود نشان میدهند کاملاً نمایان است، منباب مثال، عشای ربانی کاتولیکها به عربی، انگلیسی، فرانسوی، ایتالیایی، اسپانیایی، تاگالوگ و سینالا و همچنین گویشهای عراقی زبان عربی برگزار میشود. | بیشتر مسیحیان متعلق به کدام کلیسا هستند؟ | false | {
"text": [
"کلیسای ارتودوکس یونانی"
],
"answer_start": [
139
]
} |
93f333bb-d6c6-4e52-ac59-7a8610a3991f | اردن | مسیحیان نیز نزدیک به ۶٪ جمعیت اردن را تشکیل میدهند و ۹ کرسی از مجموع کرسیهای مجلس اردن را به خود اختصاص دادهاند. بیشتر مسیحیان متعلق به کلیسای ارتودوکس یونانی (مشهور به ارتودوکس رومی به عربی هستند. بقیه نیز کاتولیکهای رومی (مشهور به لاتین)، کاتولیکهای شرقی (مشهور به کاتولیکهای رومی به منظور تمیز دادن آنها از کاتولیکهای غربی) و جوامع مختلف پروتستانها از جمله باپتیستها هستند. مسیحیان اردن از جوامع گوناگون آمدهاند و این مسئله در رفتاری که آنها از خود نشان میدهند کاملاً نمایان است، منباب مثال، عشای ربانی کاتولیکها به عربی، انگلیسی، فرانسوی، ایتالیایی، اسپانیایی، تاگالوگ و سینالا و همچنین گویشهای عراقی زبان عربی برگزار میشود. | مسیحیان چند جمعیت اردن را تشکیل میدهند؟ | false | {
"text": [
"۶٪ جمعیت"
],
"answer_start": [
21
]
} |
43e3176a-b3f1-4eea-b84c-e10befd61c02 | اردن | مسیحیان نیز نزدیک به ۶٪ جمعیت اردن را تشکیل میدهند و ۹ کرسی از مجموع کرسیهای مجلس اردن را به خود اختصاص دادهاند. بیشتر مسیحیان متعلق به کلیسای ارتودوکس یونانی (مشهور به ارتودوکس رومی به عربی هستند. بقیه نیز کاتولیکهای رومی (مشهور به لاتین)، کاتولیکهای شرقی (مشهور به کاتولیکهای رومی به منظور تمیز دادن آنها از کاتولیکهای غربی) و جوامع مختلف پروتستانها از جمله باپتیستها هستند. مسیحیان اردن از جوامع گوناگون آمدهاند و این مسئله در رفتاری که آنها از خود نشان میدهند کاملاً نمایان است، منباب مثال، عشای ربانی کاتولیکها به عربی، انگلیسی، فرانسوی، ایتالیایی، اسپانیایی، تاگالوگ و سینالا و همچنین گویشهای عراقی زبان عربی برگزار میشود. | چند کرسی از مجموع کرسیهای مجلس اردن را مسیحیان به خود اختصاص دادهاند؟ | false | {
"text": [
"۹ کرسی"
],
"answer_start": [
54
]
} |
cae06e3f-9658-478b-acf2-47e44298e45e | کلرادو | کلرادو (به انگلیسی: Colorado) یا کالِرادو ( CO-kɑː.ləˈrɑː.doʊ) از ایالتهای جنوب غربی آمریکا است که اکثر کوههای سنگی جنوبی را از قبیل بخش شمال شرقی فلات کلرادو و کناره غربی دشت بزرگ احاطه میکند. پایتخت و شهر مهم آن دنور است که پرجمعیتترین شهر کلرادو به حساب میآید. کلرادو همچنین از ایالتهای غرب آمریکا شمرده میگردد. کلرادو از لحاظ وسعت هشتمین ایالت و از نظر جمعیت بیست و یکمین ایالت پرجمعیت از ایالتهای ایالات متحده آمریکا میباشد. اداره آمار ایالات متحده آمریکا جمعیت کلرادو را در تاریخ ۱ ژولای ۲۰۱۶، ۵٬۵۴۰٬۵۴۵ نفر تخمین زد که نسبت به سرشماری ۲۰۱۰ ایالات متحده آمریکا رشد ۱۰٫۱۷٪ داشتهاست. قلمرو کلرادو در تاریخهای ۲۸ فوریه ۱۸۶۱ تعیین شد و در ۱ اوت ۱۸۷۶، رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا، یولیسیز سایمن گرانت بیانیه ۲۳۰ که کلرادو را به عنوان سی و هشتمین ایالت از ایالات متحده آمریکا میداند، امضا کرد. کلرادو توسط وایومینگ از شمال، نبراسکا از شمال شرقی، کانزاس از شرق، اکلاهما از جنوب شرق، نیومکزیکو از جنوب، یوتا از غرب و آریزونا از جنوب غربی مرز بندی شدهاست. کلرادو عمدتاً به واسطه منظره کوهها، جنگلها، دشتها، تپهها، درهها، فلاتها، رودخانهها و زمینهای کویری اش شناخته میشود. | پایتخت ایالت کلرادو کدام شهر است؟ | false | {
"text": [
"دنور"
],
"answer_start": [
217
]
} |
18c35318-63c6-4941-a224-444e8e812e41 | کلرادو | کلرادو (به انگلیسی: Colorado) یا کالِرادو ( CO-kɑː.ləˈrɑː.doʊ) از ایالتهای جنوب غربی آمریکا است که اکثر کوههای سنگی جنوبی را از قبیل بخش شمال شرقی فلات کلرادو و کناره غربی دشت بزرگ احاطه میکند. پایتخت و شهر مهم آن دنور است که پرجمعیتترین شهر کلرادو به حساب میآید. کلرادو همچنین از ایالتهای غرب آمریکا شمرده میگردد. کلرادو از لحاظ وسعت هشتمین ایالت و از نظر جمعیت بیست و یکمین ایالت پرجمعیت از ایالتهای ایالات متحده آمریکا میباشد. اداره آمار ایالات متحده آمریکا جمعیت کلرادو را در تاریخ ۱ ژولای ۲۰۱۶، ۵٬۵۴۰٬۵۴۵ نفر تخمین زد که نسبت به سرشماری ۲۰۱۰ ایالات متحده آمریکا رشد ۱۰٫۱۷٪ داشتهاست. قلمرو کلرادو در تاریخهای ۲۸ فوریه ۱۸۶۱ تعیین شد و در ۱ اوت ۱۸۷۶، رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا، یولیسیز سایمن گرانت بیانیه ۲۳۰ که کلرادو را به عنوان سی و هشتمین ایالت از ایالات متحده آمریکا میداند، امضا کرد. کلرادو توسط وایومینگ از شمال، نبراسکا از شمال شرقی، کانزاس از شرق، اکلاهما از جنوب شرق، نیومکزیکو از جنوب، یوتا از غرب و آریزونا از جنوب غربی مرز بندی شدهاست. کلرادو عمدتاً به واسطه منظره کوهها، جنگلها، دشتها، تپهها، درهها، فلاتها، رودخانهها و زمینهای کویری اش شناخته میشود. | کلرادو از نظر وسعت چندمین ایالت آمریکا است؟ | false | {
"text": [
"هشتمین"
],
"answer_start": [
342
]
} |
66724c62-14ed-433a-a111-91e6d774edff | کلرادو | کلرادو (به انگلیسی: Colorado) یا کالِرادو ( CO-kɑː.ləˈrɑː.doʊ) از ایالتهای جنوب غربی آمریکا است که اکثر کوههای سنگی جنوبی را از قبیل بخش شمال شرقی فلات کلرادو و کناره غربی دشت بزرگ احاطه میکند. پایتخت و شهر مهم آن دنور است که پرجمعیتترین شهر کلرادو به حساب میآید. کلرادو همچنین از ایالتهای غرب آمریکا شمرده میگردد. کلرادو از لحاظ وسعت هشتمین ایالت و از نظر جمعیت بیست و یکمین ایالت پرجمعیت از ایالتهای ایالات متحده آمریکا میباشد. اداره آمار ایالات متحده آمریکا جمعیت کلرادو را در تاریخ ۱ ژولای ۲۰۱۶، ۵٬۵۴۰٬۵۴۵ نفر تخمین زد که نسبت به سرشماری ۲۰۱۰ ایالات متحده آمریکا رشد ۱۰٫۱۷٪ داشتهاست. قلمرو کلرادو در تاریخهای ۲۸ فوریه ۱۸۶۱ تعیین شد و در ۱ اوت ۱۸۷۶، رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا، یولیسیز سایمن گرانت بیانیه ۲۳۰ که کلرادو را به عنوان سی و هشتمین ایالت از ایالات متحده آمریکا میداند، امضا کرد. کلرادو توسط وایومینگ از شمال، نبراسکا از شمال شرقی، کانزاس از شرق، اکلاهما از جنوب شرق، نیومکزیکو از جنوب، یوتا از غرب و آریزونا از جنوب غربی مرز بندی شدهاست. کلرادو عمدتاً به واسطه منظره کوهها، جنگلها، دشتها، تپهها، درهها، فلاتها، رودخانهها و زمینهای کویری اش شناخته میشود. | پرجمعیتترین شهر کلرادو کدام است؟ | false | {
"text": [
"دنور"
],
"answer_start": [
217
]
} |
6e0a4294-1d50-456c-8ba6-3eac2abaa992 | کلرادو | کلرادو (به انگلیسی: Colorado) یا کالِرادو ( CO-kɑː.ləˈrɑː.doʊ) از ایالتهای جنوب غربی آمریکا است که اکثر کوههای سنگی جنوبی را از قبیل بخش شمال شرقی فلات کلرادو و کناره غربی دشت بزرگ احاطه میکند. پایتخت و شهر مهم آن دنور است که پرجمعیتترین شهر کلرادو به حساب میآید. کلرادو همچنین از ایالتهای غرب آمریکا شمرده میگردد. کلرادو از لحاظ وسعت هشتمین ایالت و از نظر جمعیت بیست و یکمین ایالت پرجمعیت از ایالتهای ایالات متحده آمریکا میباشد. اداره آمار ایالات متحده آمریکا جمعیت کلرادو را در تاریخ ۱ ژولای ۲۰۱۶، ۵٬۵۴۰٬۵۴۵ نفر تخمین زد که نسبت به سرشماری ۲۰۱۰ ایالات متحده آمریکا رشد ۱۰٫۱۷٪ داشتهاست. قلمرو کلرادو در تاریخهای ۲۸ فوریه ۱۸۶۱ تعیین شد و در ۱ اوت ۱۸۷۶، رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا، یولیسیز سایمن گرانت بیانیه ۲۳۰ که کلرادو را به عنوان سی و هشتمین ایالت از ایالات متحده آمریکا میداند، امضا کرد. کلرادو توسط وایومینگ از شمال، نبراسکا از شمال شرقی، کانزاس از شرق، اکلاهما از جنوب شرق، نیومکزیکو از جنوب، یوتا از غرب و آریزونا از جنوب غربی مرز بندی شدهاست. کلرادو عمدتاً به واسطه منظره کوهها، جنگلها، دشتها، تپهها، درهها، فلاتها، رودخانهها و زمینهای کویری اش شناخته میشود. | کلرادو از نظر جمعیت چندمین ایالت پرجمعیت آمریکا است؟ | false | {
"text": [
"بیست و یکمین"
],
"answer_start": [
370
]
} |
49219f1c-91d9-4b08-8c2a-bea38babbd09 | کلرادو | کلرادو (به انگلیسی: Colorado) یا کالِرادو ( CO-kɑː.ləˈrɑː.doʊ) از ایالتهای جنوب غربی آمریکا است که اکثر کوههای سنگی جنوبی را از قبیل بخش شمال شرقی فلات کلرادو و کناره غربی دشت بزرگ احاطه میکند. پایتخت و شهر مهم آن دنور است که پرجمعیتترین شهر کلرادو به حساب میآید. کلرادو همچنین از ایالتهای غرب آمریکا شمرده میگردد. کلرادو از لحاظ وسعت هشتمین ایالت و از نظر جمعیت بیست و یکمین ایالت پرجمعیت از ایالتهای ایالات متحده آمریکا میباشد. اداره آمار ایالات متحده آمریکا جمعیت کلرادو را در تاریخ ۱ ژولای ۲۰۱۶، ۵٬۵۴۰٬۵۴۵ نفر تخمین زد که نسبت به سرشماری ۲۰۱۰ ایالات متحده آمریکا رشد ۱۰٫۱۷٪ داشتهاست. قلمرو کلرادو در تاریخهای ۲۸ فوریه ۱۸۶۱ تعیین شد و در ۱ اوت ۱۸۷۶، رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا، یولیسیز سایمن گرانت بیانیه ۲۳۰ که کلرادو را به عنوان سی و هشتمین ایالت از ایالات متحده آمریکا میداند، امضا کرد. کلرادو توسط وایومینگ از شمال، نبراسکا از شمال شرقی، کانزاس از شرق، اکلاهما از جنوب شرق، نیومکزیکو از جنوب، یوتا از غرب و آریزونا از جنوب غربی مرز بندی شدهاست. کلرادو عمدتاً به واسطه منظره کوهها، جنگلها، دشتها، تپهها، درهها، فلاتها، رودخانهها و زمینهای کویری اش شناخته میشود. | دنور پایتخت کدام ایالت آمریکا است؟ | false | {
"text": [
"کلرادو"
],
"answer_start": [
0
]
} |
e2bf0006-b623-4363-b767-736af8f95a92 | سدههای میانه | تلاش پادشاهان محلی برای مبارزه با مهاجمان منجر به ایجاد موجودیتهای سیاسی تازهای گردید. در انگلستان عهد آنگلوساکسونها، پادشاه آلفرد بزرگ (درقدرت ۸۷۱–۸۹۹) تفاهمنامهای را در اواخر سده نهم با مهاجمان وایکینگ برقرار نمود که نتیجه آن اسکان دانمارکیها در نورثامبریا، مرسیا و بخشهایی از انگلیای خاوری بود. در میانه سده دهم میلادی، جانشینان آلفرد توانستند نورثامبریا را تسخیر کنند و کنترل انگلیسیها در بر بیشتر بخشهای جنوبی بریتانیای کبیر بازیابی نمایند. در بریتانیای شمالی کنث مکآلپین (درگذشتهٔ ۸۶۰) توانست پیکتها و مردم اسکاتلندی را تحت عنوان پادشاهی آلبا متحد نماید. در ابتدای سده دهم دودمان اتونی توانست پادشاهی آلمان را بنیان نهند و سرگزم عقب راندن مجارها شوند. تلاشهای آنان در سال ۹۶۲ و تاجگذاری اتوی یکم (درقدرت ۹۳۶–۹۷۳) به عنوان امپراتور مقدس روم به اوج خود رسید. در ۹۷۲، او با به ازدواج درآوردن پسرش اتوی دوم (درقدرت ۹۶۷–۹۸۳) با تئوفانو (درگذشتهٔ ۹۹۱)، دختر امپراتور تازهٔ بیزانس، رومانوس دوم (درقدرت ۹۵۹–۹۶۳) توانست به عنوان خود مشروعیت بخشد و آن را استوارتر سازد. در اواخر سده دهم میلادی ایتالیا پس از پشت سر گذاشتن دورهای از بیثباتی به زیر نفوذ دودمان اتونی درآمد. اتوی سوم (درقدرت ۹۹۶–۱۰۰۲) بیشتر عمر کوتاه خود را به عنوان پادشاه گذراند. پادشاهی فرانک غربی بیشتر دچار فروپاشی گردیدهبود و گرچه پادشاه بهطور اسمی در جایگاهش قرار داشت اما بیشتر قدرت سیاسی در دست لُردهای محلی قرار گرفته بود.اعزام مبلغان مسیحی به اسکاندیناوی در طول سده نهم و دهم به نیرومند شدن رشد پادشاهیهایی همانند سوئد، دانمارک و نروژ کمک نمود و باعث قدرتمند شدن و به دست آوردن قلمروهای بیشتر برای آنان گردید. تا سال ۱۰۰۰ میلادی برخی از پادشاهان آن مناطق به مسیحیت گرویدند. همچنین اسکاندیناویاییها درون خاک اروپا نیز دست به گسترش و ایجاد مستعمرههایی برای خود نمودند. در کنار سکونت در ایرلند، انگلیس و نورماندی آنان در مناطقی که بعدها روسیه و ایسلند نام گرفت نیز ساکن گردی | پادشاه آلفرد بزرگ کی تفاهم نامه را برقرار نمود؟ | false | {
"text": [
"در اواخر سده نهم"
],
"answer_start": [
173
]
} |
4d3b1cbf-9db6-494a-8e7c-56108b8eff35 | سدههای میانه | تلاش پادشاهان محلی برای مبارزه با مهاجمان منجر به ایجاد موجودیتهای سیاسی تازهای گردید. در انگلستان عهد آنگلوساکسونها، پادشاه آلفرد بزرگ (درقدرت ۸۷۱–۸۹۹) تفاهمنامهای را در اواخر سده نهم با مهاجمان وایکینگ برقرار نمود که نتیجه آن اسکان دانمارکیها در نورثامبریا، مرسیا و بخشهایی از انگلیای خاوری بود. در میانه سده دهم میلادی، جانشینان آلفرد توانستند نورثامبریا را تسخیر کنند و کنترل انگلیسیها در بر بیشتر بخشهای جنوبی بریتانیای کبیر بازیابی نمایند. در بریتانیای شمالی کنث مکآلپین (درگذشتهٔ ۸۶۰) توانست پیکتها و مردم اسکاتلندی را تحت عنوان پادشاهی آلبا متحد نماید. در ابتدای سده دهم دودمان اتونی توانست پادشاهی آلمان را بنیان نهند و سرگزم عقب راندن مجارها شوند. تلاشهای آنان در سال ۹۶۲ و تاجگذاری اتوی یکم (درقدرت ۹۳۶–۹۷۳) به عنوان امپراتور مقدس روم به اوج خود رسید. در ۹۷۲، او با به ازدواج درآوردن پسرش اتوی دوم (درقدرت ۹۶۷–۹۸۳) با تئوفانو (درگذشتهٔ ۹۹۱)، دختر امپراتور تازهٔ بیزانس، رومانوس دوم (درقدرت ۹۵۹–۹۶۳) توانست به عنوان خود مشروعیت بخشد و آن را استوارتر سازد. در اواخر سده دهم میلادی ایتالیا پس از پشت سر گذاشتن دورهای از بیثباتی به زیر نفوذ دودمان اتونی درآمد. اتوی سوم (درقدرت ۹۹۶–۱۰۰۲) بیشتر عمر کوتاه خود را به عنوان پادشاه گذراند. پادشاهی فرانک غربی بیشتر دچار فروپاشی گردیدهبود و گرچه پادشاه بهطور اسمی در جایگاهش قرار داشت اما بیشتر قدرت سیاسی در دست لُردهای محلی قرار گرفته بود.اعزام مبلغان مسیحی به اسکاندیناوی در طول سده نهم و دهم به نیرومند شدن رشد پادشاهیهایی همانند سوئد، دانمارک و نروژ کمک نمود و باعث قدرتمند شدن و به دست آوردن قلمروهای بیشتر برای آنان گردید. تا سال ۱۰۰۰ میلادی برخی از پادشاهان آن مناطق به مسیحیت گرویدند. همچنین اسکاندیناویاییها درون خاک اروپا نیز دست به گسترش و ایجاد مستعمرههایی برای خود نمودند. در کنار سکونت در ایرلند، انگلیس و نورماندی آنان در مناطقی که بعدها روسیه و ایسلند نام گرفت نیز ساکن گردی | در کدام سده دودمان اتونی پادشاهی آلمان را بنیان نهاد؟ | false | {
"text": [
"دهم"
],
"answer_start": [
586
]
} |
b9fefbd8-ea5d-4d5d-896d-2abd7e9a68c1 | سدههای میانه | تلاش پادشاهان محلی برای مبارزه با مهاجمان منجر به ایجاد موجودیتهای سیاسی تازهای گردید. در انگلستان عهد آنگلوساکسونها، پادشاه آلفرد بزرگ (درقدرت ۸۷۱–۸۹۹) تفاهمنامهای را در اواخر سده نهم با مهاجمان وایکینگ برقرار نمود که نتیجه آن اسکان دانمارکیها در نورثامبریا، مرسیا و بخشهایی از انگلیای خاوری بود. در میانه سده دهم میلادی، جانشینان آلفرد توانستند نورثامبریا را تسخیر کنند و کنترل انگلیسیها در بر بیشتر بخشهای جنوبی بریتانیای کبیر بازیابی نمایند. در بریتانیای شمالی کنث مکآلپین (درگذشتهٔ ۸۶۰) توانست پیکتها و مردم اسکاتلندی را تحت عنوان پادشاهی آلبا متحد نماید. در ابتدای سده دهم دودمان اتونی توانست پادشاهی آلمان را بنیان نهند و سرگزم عقب راندن مجارها شوند. تلاشهای آنان در سال ۹۶۲ و تاجگذاری اتوی یکم (درقدرت ۹۳۶–۹۷۳) به عنوان امپراتور مقدس روم به اوج خود رسید. در ۹۷۲، او با به ازدواج درآوردن پسرش اتوی دوم (درقدرت ۹۶۷–۹۸۳) با تئوفانو (درگذشتهٔ ۹۹۱)، دختر امپراتور تازهٔ بیزانس، رومانوس دوم (درقدرت ۹۵۹–۹۶۳) توانست به عنوان خود مشروعیت بخشد و آن را استوارتر سازد. در اواخر سده دهم میلادی ایتالیا پس از پشت سر گذاشتن دورهای از بیثباتی به زیر نفوذ دودمان اتونی درآمد. اتوی سوم (درقدرت ۹۹۶–۱۰۰۲) بیشتر عمر کوتاه خود را به عنوان پادشاه گذراند. پادشاهی فرانک غربی بیشتر دچار فروپاشی گردیدهبود و گرچه پادشاه بهطور اسمی در جایگاهش قرار داشت اما بیشتر قدرت سیاسی در دست لُردهای محلی قرار گرفته بود.اعزام مبلغان مسیحی به اسکاندیناوی در طول سده نهم و دهم به نیرومند شدن رشد پادشاهیهایی همانند سوئد، دانمارک و نروژ کمک نمود و باعث قدرتمند شدن و به دست آوردن قلمروهای بیشتر برای آنان گردید. تا سال ۱۰۰۰ میلادی برخی از پادشاهان آن مناطق به مسیحیت گرویدند. همچنین اسکاندیناویاییها درون خاک اروپا نیز دست به گسترش و ایجاد مستعمرههایی برای خود نمودند. در کنار سکونت در ایرلند، انگلیس و نورماندی آنان در مناطقی که بعدها روسیه و ایسلند نام گرفت نیز ساکن گردی | کدام دودمان پادشاهی آلمان را بنیان نهاد؟ | false | {
"text": [
"اتونی"
],
"answer_start": [
597
]
} |
36130fa6-7bf0-4a5c-8d4a-a6378037fd4d | سدههای میانه | تلاش پادشاهان محلی برای مبارزه با مهاجمان منجر به ایجاد موجودیتهای سیاسی تازهای گردید. در انگلستان عهد آنگلوساکسونها، پادشاه آلفرد بزرگ (درقدرت ۸۷۱–۸۹۹) تفاهمنامهای را در اواخر سده نهم با مهاجمان وایکینگ برقرار نمود که نتیجه آن اسکان دانمارکیها در نورثامبریا، مرسیا و بخشهایی از انگلیای خاوری بود. در میانه سده دهم میلادی، جانشینان آلفرد توانستند نورثامبریا را تسخیر کنند و کنترل انگلیسیها در بر بیشتر بخشهای جنوبی بریتانیای کبیر بازیابی نمایند. در بریتانیای شمالی کنث مکآلپین (درگذشتهٔ ۸۶۰) توانست پیکتها و مردم اسکاتلندی را تحت عنوان پادشاهی آلبا متحد نماید. در ابتدای سده دهم دودمان اتونی توانست پادشاهی آلمان را بنیان نهند و سرگزم عقب راندن مجارها شوند. تلاشهای آنان در سال ۹۶۲ و تاجگذاری اتوی یکم (درقدرت ۹۳۶–۹۷۳) به عنوان امپراتور مقدس روم به اوج خود رسید. در ۹۷۲، او با به ازدواج درآوردن پسرش اتوی دوم (درقدرت ۹۶۷–۹۸۳) با تئوفانو (درگذشتهٔ ۹۹۱)، دختر امپراتور تازهٔ بیزانس، رومانوس دوم (درقدرت ۹۵۹–۹۶۳) توانست به عنوان خود مشروعیت بخشد و آن را استوارتر سازد. در اواخر سده دهم میلادی ایتالیا پس از پشت سر گذاشتن دورهای از بیثباتی به زیر نفوذ دودمان اتونی درآمد. اتوی سوم (درقدرت ۹۹۶–۱۰۰۲) بیشتر عمر کوتاه خود را به عنوان پادشاه گذراند. پادشاهی فرانک غربی بیشتر دچار فروپاشی گردیدهبود و گرچه پادشاه بهطور اسمی در جایگاهش قرار داشت اما بیشتر قدرت سیاسی در دست لُردهای محلی قرار گرفته بود.اعزام مبلغان مسیحی به اسکاندیناوی در طول سده نهم و دهم به نیرومند شدن رشد پادشاهیهایی همانند سوئد، دانمارک و نروژ کمک نمود و باعث قدرتمند شدن و به دست آوردن قلمروهای بیشتر برای آنان گردید. تا سال ۱۰۰۰ میلادی برخی از پادشاهان آن مناطق به مسیحیت گرویدند. همچنین اسکاندیناویاییها درون خاک اروپا نیز دست به گسترش و ایجاد مستعمرههایی برای خود نمودند. در کنار سکونت در ایرلند، انگلیس و نورماندی آنان در مناطقی که بعدها روسیه و ایسلند نام گرفت نیز ساکن گردی | عقب راندن مجارها توسط اتونیها در چه سالی به اوج خود رسید؟ | false | {
"text": [
"۹۶۲"
],
"answer_start": [
690
]
} |
33d41592-6e06-4722-b324-ca7abfc0d2fc | سدههای میانه | تلاش پادشاهان محلی برای مبارزه با مهاجمان منجر به ایجاد موجودیتهای سیاسی تازهای گردید. در انگلستان عهد آنگلوساکسونها، پادشاه آلفرد بزرگ (درقدرت ۸۷۱–۸۹۹) تفاهمنامهای را در اواخر سده نهم با مهاجمان وایکینگ برقرار نمود که نتیجه آن اسکان دانمارکیها در نورثامبریا، مرسیا و بخشهایی از انگلیای خاوری بود. در میانه سده دهم میلادی، جانشینان آلفرد توانستند نورثامبریا را تسخیر کنند و کنترل انگلیسیها در بر بیشتر بخشهای جنوبی بریتانیای کبیر بازیابی نمایند. در بریتانیای شمالی کنث مکآلپین (درگذشتهٔ ۸۶۰) توانست پیکتها و مردم اسکاتلندی را تحت عنوان پادشاهی آلبا متحد نماید. در ابتدای سده دهم دودمان اتونی توانست پادشاهی آلمان را بنیان نهند و سرگزم عقب راندن مجارها شوند. تلاشهای آنان در سال ۹۶۲ و تاجگذاری اتوی یکم (درقدرت ۹۳۶–۹۷۳) به عنوان امپراتور مقدس روم به اوج خود رسید. در ۹۷۲، او با به ازدواج درآوردن پسرش اتوی دوم (درقدرت ۹۶۷–۹۸۳) با تئوفانو (درگذشتهٔ ۹۹۱)، دختر امپراتور تازهٔ بیزانس، رومانوس دوم (درقدرت ۹۵۹–۹۶۳) توانست به عنوان خود مشروعیت بخشد و آن را استوارتر سازد. در اواخر سده دهم میلادی ایتالیا پس از پشت سر گذاشتن دورهای از بیثباتی به زیر نفوذ دودمان اتونی درآمد. اتوی سوم (درقدرت ۹۹۶–۱۰۰۲) بیشتر عمر کوتاه خود را به عنوان پادشاه گذراند. پادشاهی فرانک غربی بیشتر دچار فروپاشی گردیدهبود و گرچه پادشاه بهطور اسمی در جایگاهش قرار داشت اما بیشتر قدرت سیاسی در دست لُردهای محلی قرار گرفته بود.اعزام مبلغان مسیحی به اسکاندیناوی در طول سده نهم و دهم به نیرومند شدن رشد پادشاهیهایی همانند سوئد، دانمارک و نروژ کمک نمود و باعث قدرتمند شدن و به دست آوردن قلمروهای بیشتر برای آنان گردید. تا سال ۱۰۰۰ میلادی برخی از پادشاهان آن مناطق به مسیحیت گرویدند. همچنین اسکاندیناویاییها درون خاک اروپا نیز دست به گسترش و ایجاد مستعمرههایی برای خود نمودند. در کنار سکونت در ایرلند، انگلیس و نورماندی آنان در مناطقی که بعدها روسیه و ایسلند نام گرفت نیز ساکن گردی | دودمان اتونی کدام قومیت را توانست در آلمان به عقب راند؟ | false | {
"text": [
"مجارها"
],
"answer_start": [
656
]
} |
3a8e5c28-d7f2-4fef-8abc-3c77557ce9fb | سدههای میانه | تلاش پادشاهان محلی برای مبارزه با مهاجمان منجر به ایجاد موجودیتهای سیاسی تازهای گردید. در انگلستان عهد آنگلوساکسونها، پادشاه آلفرد بزرگ (درقدرت ۸۷۱–۸۹۹) تفاهمنامهای را در اواخر سده نهم با مهاجمان وایکینگ برقرار نمود که نتیجه آن اسکان دانمارکیها در نورثامبریا، مرسیا و بخشهایی از انگلیای خاوری بود. در میانه سده دهم میلادی، جانشینان آلفرد توانستند نورثامبریا را تسخیر کنند و کنترل انگلیسیها در بر بیشتر بخشهای جنوبی بریتانیای کبیر بازیابی نمایند. در بریتانیای شمالی کنث مکآلپین (درگذشتهٔ ۸۶۰) توانست پیکتها و مردم اسکاتلندی را تحت عنوان پادشاهی آلبا متحد نماید. در ابتدای سده دهم دودمان اتونی توانست پادشاهی آلمان را بنیان نهند و سرگزم عقب راندن مجارها شوند. تلاشهای آنان در سال ۹۶۲ و تاجگذاری اتوی یکم (درقدرت ۹۳۶–۹۷۳) به عنوان امپراتور مقدس روم به اوج خود رسید. در ۹۷۲، او با به ازدواج درآوردن پسرش اتوی دوم (درقدرت ۹۶۷–۹۸۳) با تئوفانو (درگذشتهٔ ۹۹۱)، دختر امپراتور تازهٔ بیزانس، رومانوس دوم (درقدرت ۹۵۹–۹۶۳) توانست به عنوان خود مشروعیت بخشد و آن را استوارتر سازد. در اواخر سده دهم میلادی ایتالیا پس از پشت سر گذاشتن دورهای از بیثباتی به زیر نفوذ دودمان اتونی درآمد. اتوی سوم (درقدرت ۹۹۶–۱۰۰۲) بیشتر عمر کوتاه خود را به عنوان پادشاه گذراند. پادشاهی فرانک غربی بیشتر دچار فروپاشی گردیدهبود و گرچه پادشاه بهطور اسمی در جایگاهش قرار داشت اما بیشتر قدرت سیاسی در دست لُردهای محلی قرار گرفته بود.اعزام مبلغان مسیحی به اسکاندیناوی در طول سده نهم و دهم به نیرومند شدن رشد پادشاهیهایی همانند سوئد، دانمارک و نروژ کمک نمود و باعث قدرتمند شدن و به دست آوردن قلمروهای بیشتر برای آنان گردید. تا سال ۱۰۰۰ میلادی برخی از پادشاهان آن مناطق به مسیحیت گرویدند. همچنین اسکاندیناویاییها درون خاک اروپا نیز دست به گسترش و ایجاد مستعمرههایی برای خود نمودند. در کنار سکونت در ایرلند، انگلیس و نورماندی آنان در مناطقی که بعدها روسیه و ایسلند نام گرفت نیز ساکن گردی | پادشاه آلفرد بزرگ پادشاه انگلستان، در کدام عهد میزیست؟ | false | {
"text": [
"آنگلوساکسونها"
],
"answer_start": [
105
]
} |
c1a9ea9e-ab5d-4a5f-84eb-953fea0fcbea | سدههای میانه | تلاش پادشاهان محلی برای مبارزه با مهاجمان منجر به ایجاد موجودیتهای سیاسی تازهای گردید. در انگلستان عهد آنگلوساکسونها، پادشاه آلفرد بزرگ (درقدرت ۸۷۱–۸۹۹) تفاهمنامهای را در اواخر سده نهم با مهاجمان وایکینگ برقرار نمود که نتیجه آن اسکان دانمارکیها در نورثامبریا، مرسیا و بخشهایی از انگلیای خاوری بود. در میانه سده دهم میلادی، جانشینان آلفرد توانستند نورثامبریا را تسخیر کنند و کنترل انگلیسیها در بر بیشتر بخشهای جنوبی بریتانیای کبیر بازیابی نمایند. در بریتانیای شمالی کنث مکآلپین (درگذشتهٔ ۸۶۰) توانست پیکتها و مردم اسکاتلندی را تحت عنوان پادشاهی آلبا متحد نماید. در ابتدای سده دهم دودمان اتونی توانست پادشاهی آلمان را بنیان نهند و سرگزم عقب راندن مجارها شوند. تلاشهای آنان در سال ۹۶۲ و تاجگذاری اتوی یکم (درقدرت ۹۳۶–۹۷۳) به عنوان امپراتور مقدس روم به اوج خود رسید. در ۹۷۲، او با به ازدواج درآوردن پسرش اتوی دوم (درقدرت ۹۶۷–۹۸۳) با تئوفانو (درگذشتهٔ ۹۹۱)، دختر امپراتور تازهٔ بیزانس، رومانوس دوم (درقدرت ۹۵۹–۹۶۳) توانست به عنوان خود مشروعیت بخشد و آن را استوارتر سازد. در اواخر سده دهم میلادی ایتالیا پس از پشت سر گذاشتن دورهای از بیثباتی به زیر نفوذ دودمان اتونی درآمد. اتوی سوم (درقدرت ۹۹۶–۱۰۰۲) بیشتر عمر کوتاه خود را به عنوان پادشاه گذراند. پادشاهی فرانک غربی بیشتر دچار فروپاشی گردیدهبود و گرچه پادشاه بهطور اسمی در جایگاهش قرار داشت اما بیشتر قدرت سیاسی در دست لُردهای محلی قرار گرفته بود.اعزام مبلغان مسیحی به اسکاندیناوی در طول سده نهم و دهم به نیرومند شدن رشد پادشاهیهایی همانند سوئد، دانمارک و نروژ کمک نمود و باعث قدرتمند شدن و به دست آوردن قلمروهای بیشتر برای آنان گردید. تا سال ۱۰۰۰ میلادی برخی از پادشاهان آن مناطق به مسیحیت گرویدند. همچنین اسکاندیناویاییها درون خاک اروپا نیز دست به گسترش و ایجاد مستعمرههایی برای خود نمودند. در کنار سکونت در ایرلند، انگلیس و نورماندی آنان در مناطقی که بعدها روسیه و ایسلند نام گرفت نیز ساکن گردی | پادشاه آلفرد بزرگ با کدام قوم تفاهمنامه امضا کرد؟ | false | {
"text": [
"وایکینگ"
],
"answer_start": [
201
]
} |
1c10634e-dc84-4e07-9d77-0b5572c70ac9 | سدههای میانه | تلاش پادشاهان محلی برای مبارزه با مهاجمان منجر به ایجاد موجودیتهای سیاسی تازهای گردید. در انگلستان عهد آنگلوساکسونها، پادشاه آلفرد بزرگ (درقدرت ۸۷۱–۸۹۹) تفاهمنامهای را در اواخر سده نهم با مهاجمان وایکینگ برقرار نمود که نتیجه آن اسکان دانمارکیها در نورثامبریا، مرسیا و بخشهایی از انگلیای خاوری بود. در میانه سده دهم میلادی، جانشینان آلفرد توانستند نورثامبریا را تسخیر کنند و کنترل انگلیسیها در بر بیشتر بخشهای جنوبی بریتانیای کبیر بازیابی نمایند. در بریتانیای شمالی کنث مکآلپین (درگذشتهٔ ۸۶۰) توانست پیکتها و مردم اسکاتلندی را تحت عنوان پادشاهی آلبا متحد نماید. در ابتدای سده دهم دودمان اتونی توانست پادشاهی آلمان را بنیان نهند و سرگزم عقب راندن مجارها شوند. تلاشهای آنان در سال ۹۶۲ و تاجگذاری اتوی یکم (درقدرت ۹۳۶–۹۷۳) به عنوان امپراتور مقدس روم به اوج خود رسید. در ۹۷۲، او با به ازدواج درآوردن پسرش اتوی دوم (درقدرت ۹۶۷–۹۸۳) با تئوفانو (درگذشتهٔ ۹۹۱)، دختر امپراتور تازهٔ بیزانس، رومانوس دوم (درقدرت ۹۵۹–۹۶۳) توانست به عنوان خود مشروعیت بخشد و آن را استوارتر سازد. در اواخر سده دهم میلادی ایتالیا پس از پشت سر گذاشتن دورهای از بیثباتی به زیر نفوذ دودمان اتونی درآمد. اتوی سوم (درقدرت ۹۹۶–۱۰۰۲) بیشتر عمر کوتاه خود را به عنوان پادشاه گذراند. پادشاهی فرانک غربی بیشتر دچار فروپاشی گردیدهبود و گرچه پادشاه بهطور اسمی در جایگاهش قرار داشت اما بیشتر قدرت سیاسی در دست لُردهای محلی قرار گرفته بود.اعزام مبلغان مسیحی به اسکاندیناوی در طول سده نهم و دهم به نیرومند شدن رشد پادشاهیهایی همانند سوئد، دانمارک و نروژ کمک نمود و باعث قدرتمند شدن و به دست آوردن قلمروهای بیشتر برای آنان گردید. تا سال ۱۰۰۰ میلادی برخی از پادشاهان آن مناطق به مسیحیت گرویدند. همچنین اسکاندیناویاییها درون خاک اروپا نیز دست به گسترش و ایجاد مستعمرههایی برای خود نمودند. در کنار سکونت در ایرلند، انگلیس و نورماندی آنان در مناطقی که بعدها روسیه و ایسلند نام گرفت نیز ساکن گردی | کنث مکآلپین در چه سالی درگذشت؟ | false | {
"text": [
"۸۶۰"
],
"answer_start": [
497
]
} |
aa10d7e8-72a1-44ea-879c-0e82489c07db | سدههای میانه | تلاش پادشاهان محلی برای مبارزه با مهاجمان منجر به ایجاد موجودیتهای سیاسی تازهای گردید. در انگلستان عهد آنگلوساکسونها، پادشاه آلفرد بزرگ (درقدرت ۸۷۱–۸۹۹) تفاهمنامهای را در اواخر سده نهم با مهاجمان وایکینگ برقرار نمود که نتیجه آن اسکان دانمارکیها در نورثامبریا، مرسیا و بخشهایی از انگلیای خاوری بود. در میانه سده دهم میلادی، جانشینان آلفرد توانستند نورثامبریا را تسخیر کنند و کنترل انگلیسیها در بر بیشتر بخشهای جنوبی بریتانیای کبیر بازیابی نمایند. در بریتانیای شمالی کنث مکآلپین (درگذشتهٔ ۸۶۰) توانست پیکتها و مردم اسکاتلندی را تحت عنوان پادشاهی آلبا متحد نماید. در ابتدای سده دهم دودمان اتونی توانست پادشاهی آلمان را بنیان نهند و سرگزم عقب راندن مجارها شوند. تلاشهای آنان در سال ۹۶۲ و تاجگذاری اتوی یکم (درقدرت ۹۳۶–۹۷۳) به عنوان امپراتور مقدس روم به اوج خود رسید. در ۹۷۲، او با به ازدواج درآوردن پسرش اتوی دوم (درقدرت ۹۶۷–۹۸۳) با تئوفانو (درگذشتهٔ ۹۹۱)، دختر امپراتور تازهٔ بیزانس، رومانوس دوم (درقدرت ۹۵۹–۹۶۳) توانست به عنوان خود مشروعیت بخشد و آن را استوارتر سازد. در اواخر سده دهم میلادی ایتالیا پس از پشت سر گذاشتن دورهای از بیثباتی به زیر نفوذ دودمان اتونی درآمد. اتوی سوم (درقدرت ۹۹۶–۱۰۰۲) بیشتر عمر کوتاه خود را به عنوان پادشاه گذراند. پادشاهی فرانک غربی بیشتر دچار فروپاشی گردیدهبود و گرچه پادشاه بهطور اسمی در جایگاهش قرار داشت اما بیشتر قدرت سیاسی در دست لُردهای محلی قرار گرفته بود.اعزام مبلغان مسیحی به اسکاندیناوی در طول سده نهم و دهم به نیرومند شدن رشد پادشاهیهایی همانند سوئد، دانمارک و نروژ کمک نمود و باعث قدرتمند شدن و به دست آوردن قلمروهای بیشتر برای آنان گردید. تا سال ۱۰۰۰ میلادی برخی از پادشاهان آن مناطق به مسیحیت گرویدند. همچنین اسکاندیناویاییها درون خاک اروپا نیز دست به گسترش و ایجاد مستعمرههایی برای خود نمودند. در کنار سکونت در ایرلند، انگلیس و نورماندی آنان در مناطقی که بعدها روسیه و ایسلند نام گرفت نیز ساکن گردی | اعزام مبلغان مسیحی به اسکاندیناوی کدام پادشاهیها را قدرت بخشید؟ | false | {
"text": [
"سوئد، دانمارک و نروژ"
],
"answer_start": [
1403
]
} |
30b3c8e7-4a86-46d7-a0ee-7db5d19d499d | سدههای میانه | تلاش پادشاهان محلی برای مبارزه با مهاجمان منجر به ایجاد موجودیتهای سیاسی تازهای گردید. در انگلستان عهد آنگلوساکسونها، پادشاه آلفرد بزرگ (درقدرت ۸۷۱–۸۹۹) تفاهمنامهای را در اواخر سده نهم با مهاجمان وایکینگ برقرار نمود که نتیجه آن اسکان دانمارکیها در نورثامبریا، مرسیا و بخشهایی از انگلیای خاوری بود. در میانه سده دهم میلادی، جانشینان آلفرد توانستند نورثامبریا را تسخیر کنند و کنترل انگلیسیها در بر بیشتر بخشهای جنوبی بریتانیای کبیر بازیابی نمایند. در بریتانیای شمالی کنث مکآلپین (درگذشتهٔ ۸۶۰) توانست پیکتها و مردم اسکاتلندی را تحت عنوان پادشاهی آلبا متحد نماید. در ابتدای سده دهم دودمان اتونی توانست پادشاهی آلمان را بنیان نهند و سرگزم عقب راندن مجارها شوند. تلاشهای آنان در سال ۹۶۲ و تاجگذاری اتوی یکم (درقدرت ۹۳۶–۹۷۳) به عنوان امپراتور مقدس روم به اوج خود رسید. در ۹۷۲، او با به ازدواج درآوردن پسرش اتوی دوم (درقدرت ۹۶۷–۹۸۳) با تئوفانو (درگذشتهٔ ۹۹۱)، دختر امپراتور تازهٔ بیزانس، رومانوس دوم (درقدرت ۹۵۹–۹۶۳) توانست به عنوان خود مشروعیت بخشد و آن را استوارتر سازد. در اواخر سده دهم میلادی ایتالیا پس از پشت سر گذاشتن دورهای از بیثباتی به زیر نفوذ دودمان اتونی درآمد. اتوی سوم (درقدرت ۹۹۶–۱۰۰۲) بیشتر عمر کوتاه خود را به عنوان پادشاه گذراند. پادشاهی فرانک غربی بیشتر دچار فروپاشی گردیدهبود و گرچه پادشاه بهطور اسمی در جایگاهش قرار داشت اما بیشتر قدرت سیاسی در دست لُردهای محلی قرار گرفته بود.اعزام مبلغان مسیحی به اسکاندیناوی در طول سده نهم و دهم به نیرومند شدن رشد پادشاهیهایی همانند سوئد، دانمارک و نروژ کمک نمود و باعث قدرتمند شدن و به دست آوردن قلمروهای بیشتر برای آنان گردید. تا سال ۱۰۰۰ میلادی برخی از پادشاهان آن مناطق به مسیحیت گرویدند. همچنین اسکاندیناویاییها درون خاک اروپا نیز دست به گسترش و ایجاد مستعمرههایی برای خود نمودند. در کنار سکونت در ایرلند، انگلیس و نورماندی آنان در مناطقی که بعدها روسیه و ایسلند نام گرفت نیز ساکن گردی | نام همسر اتوی دوم چه بود؟ | false | {
"text": [
"تئوفانو"
],
"answer_start": [
842
]
} |
07369ec1-7273-4164-8127-2e7dae807f3a | سدههای میانه | تلاش پادشاهان محلی برای مبارزه با مهاجمان منجر به ایجاد موجودیتهای سیاسی تازهای گردید. در انگلستان عهد آنگلوساکسونها، پادشاه آلفرد بزرگ (درقدرت ۸۷۱–۸۹۹) تفاهمنامهای را در اواخر سده نهم با مهاجمان وایکینگ برقرار نمود که نتیجه آن اسکان دانمارکیها در نورثامبریا، مرسیا و بخشهایی از انگلیای خاوری بود. در میانه سده دهم میلادی، جانشینان آلفرد توانستند نورثامبریا را تسخیر کنند و کنترل انگلیسیها در بر بیشتر بخشهای جنوبی بریتانیای کبیر بازیابی نمایند. در بریتانیای شمالی کنث مکآلپین (درگذشتهٔ ۸۶۰) توانست پیکتها و مردم اسکاتلندی را تحت عنوان پادشاهی آلبا متحد نماید. در ابتدای سده دهم دودمان اتونی توانست پادشاهی آلمان را بنیان نهند و سرگزم عقب راندن مجارها شوند. تلاشهای آنان در سال ۹۶۲ و تاجگذاری اتوی یکم (درقدرت ۹۳۶–۹۷۳) به عنوان امپراتور مقدس روم به اوج خود رسید. در ۹۷۲، او با به ازدواج درآوردن پسرش اتوی دوم (درقدرت ۹۶۷–۹۸۳) با تئوفانو (درگذشتهٔ ۹۹۱)، دختر امپراتور تازهٔ بیزانس، رومانوس دوم (درقدرت ۹۵۹–۹۶۳) توانست به عنوان خود مشروعیت بخشد و آن را استوارتر سازد. در اواخر سده دهم میلادی ایتالیا پس از پشت سر گذاشتن دورهای از بیثباتی به زیر نفوذ دودمان اتونی درآمد. اتوی سوم (درقدرت ۹۹۶–۱۰۰۲) بیشتر عمر کوتاه خود را به عنوان پادشاه گذراند. پادشاهی فرانک غربی بیشتر دچار فروپاشی گردیدهبود و گرچه پادشاه بهطور اسمی در جایگاهش قرار داشت اما بیشتر قدرت سیاسی در دست لُردهای محلی قرار گرفته بود.اعزام مبلغان مسیحی به اسکاندیناوی در طول سده نهم و دهم به نیرومند شدن رشد پادشاهیهایی همانند سوئد، دانمارک و نروژ کمک نمود و باعث قدرتمند شدن و به دست آوردن قلمروهای بیشتر برای آنان گردید. تا سال ۱۰۰۰ میلادی برخی از پادشاهان آن مناطق به مسیحیت گرویدند. همچنین اسکاندیناویاییها درون خاک اروپا نیز دست به گسترش و ایجاد مستعمرههایی برای خود نمودند. در کنار سکونت در ایرلند، انگلیس و نورماندی آنان در مناطقی که بعدها روسیه و ایسلند نام گرفت نیز ساکن گردی | نتیجه تفاهمنامه شاه آلفرد با وایکینگها چه بود؟ | false | {
"text": [
"اسکان دانمارکیها"
],
"answer_start": [
233
]
} |
715b218a-ced7-4f70-a20a-e7abbd386a4e | سدههای میانه | تلاش پادشاهان محلی برای مبارزه با مهاجمان منجر به ایجاد موجودیتهای سیاسی تازهای گردید. در انگلستان عهد آنگلوساکسونها، پادشاه آلفرد بزرگ (درقدرت ۸۷۱–۸۹۹) تفاهمنامهای را در اواخر سده نهم با مهاجمان وایکینگ برقرار نمود که نتیجه آن اسکان دانمارکیها در نورثامبریا، مرسیا و بخشهایی از انگلیای خاوری بود. در میانه سده دهم میلادی، جانشینان آلفرد توانستند نورثامبریا را تسخیر کنند و کنترل انگلیسیها در بر بیشتر بخشهای جنوبی بریتانیای کبیر بازیابی نمایند. در بریتانیای شمالی کنث مکآلپین (درگذشتهٔ ۸۶۰) توانست پیکتها و مردم اسکاتلندی را تحت عنوان پادشاهی آلبا متحد نماید. در ابتدای سده دهم دودمان اتونی توانست پادشاهی آلمان را بنیان نهند و سرگزم عقب راندن مجارها شوند. تلاشهای آنان در سال ۹۶۲ و تاجگذاری اتوی یکم (درقدرت ۹۳۶–۹۷۳) به عنوان امپراتور مقدس روم به اوج خود رسید. در ۹۷۲، او با به ازدواج درآوردن پسرش اتوی دوم (درقدرت ۹۶۷–۹۸۳) با تئوفانو (درگذشتهٔ ۹۹۱)، دختر امپراتور تازهٔ بیزانس، رومانوس دوم (درقدرت ۹۵۹–۹۶۳) توانست به عنوان خود مشروعیت بخشد و آن را استوارتر سازد. در اواخر سده دهم میلادی ایتالیا پس از پشت سر گذاشتن دورهای از بیثباتی به زیر نفوذ دودمان اتونی درآمد. اتوی سوم (درقدرت ۹۹۶–۱۰۰۲) بیشتر عمر کوتاه خود را به عنوان پادشاه گذراند. پادشاهی فرانک غربی بیشتر دچار فروپاشی گردیدهبود و گرچه پادشاه بهطور اسمی در جایگاهش قرار داشت اما بیشتر قدرت سیاسی در دست لُردهای محلی قرار گرفته بود.اعزام مبلغان مسیحی به اسکاندیناوی در طول سده نهم و دهم به نیرومند شدن رشد پادشاهیهایی همانند سوئد، دانمارک و نروژ کمک نمود و باعث قدرتمند شدن و به دست آوردن قلمروهای بیشتر برای آنان گردید. تا سال ۱۰۰۰ میلادی برخی از پادشاهان آن مناطق به مسیحیت گرویدند. همچنین اسکاندیناویاییها درون خاک اروپا نیز دست به گسترش و ایجاد مستعمرههایی برای خود نمودند. در کنار سکونت در ایرلند، انگلیس و نورماندی آنان در مناطقی که بعدها روسیه و ایسلند نام گرفت نیز ساکن گردی | کنث مکآلپین پیکتها و و مردم اسکاتلندی را تحت عنوان کدام پادشاهی توانست متحد گند؟ | false | {
"text": [
"آلبا"
],
"answer_start": [
555
]
} |
2305b797-f854-47ab-b6dc-9ef91fbf46b9 | سدههای میانه | تلاش پادشاهان محلی برای مبارزه با مهاجمان منجر به ایجاد موجودیتهای سیاسی تازهای گردید. در انگلستان عهد آنگلوساکسونها، پادشاه آلفرد بزرگ (درقدرت ۸۷۱–۸۹۹) تفاهمنامهای را در اواخر سده نهم با مهاجمان وایکینگ برقرار نمود که نتیجه آن اسکان دانمارکیها در نورثامبریا، مرسیا و بخشهایی از انگلیای خاوری بود. در میانه سده دهم میلادی، جانشینان آلفرد توانستند نورثامبریا را تسخیر کنند و کنترل انگلیسیها در بر بیشتر بخشهای جنوبی بریتانیای کبیر بازیابی نمایند. در بریتانیای شمالی کنث مکآلپین (درگذشتهٔ ۸۶۰) توانست پیکتها و مردم اسکاتلندی را تحت عنوان پادشاهی آلبا متحد نماید. در ابتدای سده دهم دودمان اتونی توانست پادشاهی آلمان را بنیان نهند و سرگزم عقب راندن مجارها شوند. تلاشهای آنان در سال ۹۶۲ و تاجگذاری اتوی یکم (درقدرت ۹۳۶–۹۷۳) به عنوان امپراتور مقدس روم به اوج خود رسید. در ۹۷۲، او با به ازدواج درآوردن پسرش اتوی دوم (درقدرت ۹۶۷–۹۸۳) با تئوفانو (درگذشتهٔ ۹۹۱)، دختر امپراتور تازهٔ بیزانس، رومانوس دوم (درقدرت ۹۵۹–۹۶۳) توانست به عنوان خود مشروعیت بخشد و آن را استوارتر سازد. در اواخر سده دهم میلادی ایتالیا پس از پشت سر گذاشتن دورهای از بیثباتی به زیر نفوذ دودمان اتونی درآمد. اتوی سوم (درقدرت ۹۹۶–۱۰۰۲) بیشتر عمر کوتاه خود را به عنوان پادشاه گذراند. پادشاهی فرانک غربی بیشتر دچار فروپاشی گردیدهبود و گرچه پادشاه بهطور اسمی در جایگاهش قرار داشت اما بیشتر قدرت سیاسی در دست لُردهای محلی قرار گرفته بود.اعزام مبلغان مسیحی به اسکاندیناوی در طول سده نهم و دهم به نیرومند شدن رشد پادشاهیهایی همانند سوئد، دانمارک و نروژ کمک نمود و باعث قدرتمند شدن و به دست آوردن قلمروهای بیشتر برای آنان گردید. تا سال ۱۰۰۰ میلادی برخی از پادشاهان آن مناطق به مسیحیت گرویدند. همچنین اسکاندیناویاییها درون خاک اروپا نیز دست به گسترش و ایجاد مستعمرههایی برای خود نمودند. در کنار سکونت در ایرلند، انگلیس و نورماندی آنان در مناطقی که بعدها روسیه و ایسلند نام گرفت نیز ساکن گردی | در اواخر سده دهم اتونیها کدام کشور را زیر سلطه خود درآوردند؟ | false | {
"text": [
"ایتالیا"
],
"answer_start": [
1003
]
} |
b20f7967-12b8-47ec-9b4d-92e2ab129c24 | سدههای میانه | تلاش پادشاهان محلی برای مبارزه با مهاجمان منجر به ایجاد موجودیتهای سیاسی تازهای گردید. در انگلستان عهد آنگلوساکسونها، پادشاه آلفرد بزرگ (درقدرت ۸۷۱–۸۹۹) تفاهمنامهای را در اواخر سده نهم با مهاجمان وایکینگ برقرار نمود که نتیجه آن اسکان دانمارکیها در نورثامبریا، مرسیا و بخشهایی از انگلیای خاوری بود. در میانه سده دهم میلادی، جانشینان آلفرد توانستند نورثامبریا را تسخیر کنند و کنترل انگلیسیها در بر بیشتر بخشهای جنوبی بریتانیای کبیر بازیابی نمایند. در بریتانیای شمالی کنث مکآلپین (درگذشتهٔ ۸۶۰) توانست پیکتها و مردم اسکاتلندی را تحت عنوان پادشاهی آلبا متحد نماید. در ابتدای سده دهم دودمان اتونی توانست پادشاهی آلمان را بنیان نهند و سرگزم عقب راندن مجارها شوند. تلاشهای آنان در سال ۹۶۲ و تاجگذاری اتوی یکم (درقدرت ۹۳۶–۹۷۳) به عنوان امپراتور مقدس روم به اوج خود رسید. در ۹۷۲، او با به ازدواج درآوردن پسرش اتوی دوم (درقدرت ۹۶۷–۹۸۳) با تئوفانو (درگذشتهٔ ۹۹۱)، دختر امپراتور تازهٔ بیزانس، رومانوس دوم (درقدرت ۹۵۹–۹۶۳) توانست به عنوان خود مشروعیت بخشد و آن را استوارتر سازد. در اواخر سده دهم میلادی ایتالیا پس از پشت سر گذاشتن دورهای از بیثباتی به زیر نفوذ دودمان اتونی درآمد. اتوی سوم (درقدرت ۹۹۶–۱۰۰۲) بیشتر عمر کوتاه خود را به عنوان پادشاه گذراند. پادشاهی فرانک غربی بیشتر دچار فروپاشی گردیدهبود و گرچه پادشاه بهطور اسمی در جایگاهش قرار داشت اما بیشتر قدرت سیاسی در دست لُردهای محلی قرار گرفته بود.اعزام مبلغان مسیحی به اسکاندیناوی در طول سده نهم و دهم به نیرومند شدن رشد پادشاهیهایی همانند سوئد، دانمارک و نروژ کمک نمود و باعث قدرتمند شدن و به دست آوردن قلمروهای بیشتر برای آنان گردید. تا سال ۱۰۰۰ میلادی برخی از پادشاهان آن مناطق به مسیحیت گرویدند. همچنین اسکاندیناویاییها درون خاک اروپا نیز دست به گسترش و ایجاد مستعمرههایی برای خود نمودند. در کنار سکونت در ایرلند، انگلیس و نورماندی آنان در مناطقی که بعدها روسیه و ایسلند نام گرفت نیز ساکن گردی | تئوفانو در کدام سال درگذشت؟ | false | {
"text": [
"۹۹۱"
],
"answer_start": [
860
]
} |
f02f9f24-5d7b-41ff-82a4-09ebbb3793c6 | سدههای میانه | تلاش پادشاهان محلی برای مبارزه با مهاجمان منجر به ایجاد موجودیتهای سیاسی تازهای گردید. در انگلستان عهد آنگلوساکسونها، پادشاه آلفرد بزرگ (درقدرت ۸۷۱–۸۹۹) تفاهمنامهای را در اواخر سده نهم با مهاجمان وایکینگ برقرار نمود که نتیجه آن اسکان دانمارکیها در نورثامبریا، مرسیا و بخشهایی از انگلیای خاوری بود. در میانه سده دهم میلادی، جانشینان آلفرد توانستند نورثامبریا را تسخیر کنند و کنترل انگلیسیها در بر بیشتر بخشهای جنوبی بریتانیای کبیر بازیابی نمایند. در بریتانیای شمالی کنث مکآلپین (درگذشتهٔ ۸۶۰) توانست پیکتها و مردم اسکاتلندی را تحت عنوان پادشاهی آلبا متحد نماید. در ابتدای سده دهم دودمان اتونی توانست پادشاهی آلمان را بنیان نهند و سرگزم عقب راندن مجارها شوند. تلاشهای آنان در سال ۹۶۲ و تاجگذاری اتوی یکم (درقدرت ۹۳۶–۹۷۳) به عنوان امپراتور مقدس روم به اوج خود رسید. در ۹۷۲، او با به ازدواج درآوردن پسرش اتوی دوم (درقدرت ۹۶۷–۹۸۳) با تئوفانو (درگذشتهٔ ۹۹۱)، دختر امپراتور تازهٔ بیزانس، رومانوس دوم (درقدرت ۹۵۹–۹۶۳) توانست به عنوان خود مشروعیت بخشد و آن را استوارتر سازد. در اواخر سده دهم میلادی ایتالیا پس از پشت سر گذاشتن دورهای از بیثباتی به زیر نفوذ دودمان اتونی درآمد. اتوی سوم (درقدرت ۹۹۶–۱۰۰۲) بیشتر عمر کوتاه خود را به عنوان پادشاه گذراند. پادشاهی فرانک غربی بیشتر دچار فروپاشی گردیدهبود و گرچه پادشاه بهطور اسمی در جایگاهش قرار داشت اما بیشتر قدرت سیاسی در دست لُردهای محلی قرار گرفته بود.اعزام مبلغان مسیحی به اسکاندیناوی در طول سده نهم و دهم به نیرومند شدن رشد پادشاهیهایی همانند سوئد، دانمارک و نروژ کمک نمود و باعث قدرتمند شدن و به دست آوردن قلمروهای بیشتر برای آنان گردید. تا سال ۱۰۰۰ میلادی برخی از پادشاهان آن مناطق به مسیحیت گرویدند. همچنین اسکاندیناویاییها درون خاک اروپا نیز دست به گسترش و ایجاد مستعمرههایی برای خود نمودند. در کنار سکونت در ایرلند، انگلیس و نورماندی آنان در مناطقی که بعدها روسیه و ایسلند نام گرفت نیز ساکن گردی | کنث مکآلپین چه کسانی را تحت عنوان پادشاهی آلبا توانست متحد کند؟ | false | {
"text": [
"پیکتها و مردم اسکاتلندی"
],
"answer_start": [
509
]
} |
1b422462-232a-4be2-82ef-07654afd8824 | سدههای میانه | تلاش پادشاهان محلی برای مبارزه با مهاجمان منجر به ایجاد موجودیتهای سیاسی تازهای گردید. در انگلستان عهد آنگلوساکسونها، پادشاه آلفرد بزرگ (درقدرت ۸۷۱–۸۹۹) تفاهمنامهای را در اواخر سده نهم با مهاجمان وایکینگ برقرار نمود که نتیجه آن اسکان دانمارکیها در نورثامبریا، مرسیا و بخشهایی از انگلیای خاوری بود. در میانه سده دهم میلادی، جانشینان آلفرد توانستند نورثامبریا را تسخیر کنند و کنترل انگلیسیها در بر بیشتر بخشهای جنوبی بریتانیای کبیر بازیابی نمایند. در بریتانیای شمالی کنث مکآلپین (درگذشتهٔ ۸۶۰) توانست پیکتها و مردم اسکاتلندی را تحت عنوان پادشاهی آلبا متحد نماید. در ابتدای سده دهم دودمان اتونی توانست پادشاهی آلمان را بنیان نهند و سرگزم عقب راندن مجارها شوند. تلاشهای آنان در سال ۹۶۲ و تاجگذاری اتوی یکم (درقدرت ۹۳۶–۹۷۳) به عنوان امپراتور مقدس روم به اوج خود رسید. در ۹۷۲، او با به ازدواج درآوردن پسرش اتوی دوم (درقدرت ۹۶۷–۹۸۳) با تئوفانو (درگذشتهٔ ۹۹۱)، دختر امپراتور تازهٔ بیزانس، رومانوس دوم (درقدرت ۹۵۹–۹۶۳) توانست به عنوان خود مشروعیت بخشد و آن را استوارتر سازد. در اواخر سده دهم میلادی ایتالیا پس از پشت سر گذاشتن دورهای از بیثباتی به زیر نفوذ دودمان اتونی درآمد. اتوی سوم (درقدرت ۹۹۶–۱۰۰۲) بیشتر عمر کوتاه خود را به عنوان پادشاه گذراند. پادشاهی فرانک غربی بیشتر دچار فروپاشی گردیدهبود و گرچه پادشاه بهطور اسمی در جایگاهش قرار داشت اما بیشتر قدرت سیاسی در دست لُردهای محلی قرار گرفته بود.اعزام مبلغان مسیحی به اسکاندیناوی در طول سده نهم و دهم به نیرومند شدن رشد پادشاهیهایی همانند سوئد، دانمارک و نروژ کمک نمود و باعث قدرتمند شدن و به دست آوردن قلمروهای بیشتر برای آنان گردید. تا سال ۱۰۰۰ میلادی برخی از پادشاهان آن مناطق به مسیحیت گرویدند. همچنین اسکاندیناویاییها درون خاک اروپا نیز دست به گسترش و ایجاد مستعمرههایی برای خود نمودند. در کنار سکونت در ایرلند، انگلیس و نورماندی آنان در مناطقی که بعدها روسیه و ایسلند نام گرفت نیز ساکن گردی | پادشاه آلفرد بزرگ پادشاه کدام کشور امروزی بود؟ | false | {
"text": [
"انگلستان"
],
"answer_start": [
92
]
} |
e82a6531-1b4a-4f16-a72d-8429675fd91f | روحالله خمینی | در فاصلهٔ میان حادثهٔ مدرسهٔ فیضیه و آغاز ماه محرم، یعنی ۲ فروردین تا ۴ خرداد ۱۳۴۲، مبارزات خمینی در قالب صدور اعلامیههای متعدد بود. اما با آغاز ماه محرم، اعتراضات رفتهرفته به یک قیام تبدیل شد. سخنرانی خمینی در روز ۱۳ خرداد مصادف با روز عاشورا، نقطه عطف مخالفت علنی وی با حکومت پهلوی بود و به انتقاد شدید از شاه، آمریکا و صهیونیسم پرداخت. در پی آن، برخی احزاب نظیر نهضت آزادی از آن حمایت کردند.ساعت ۳ بامداد ۱۵ خرداد، چند مأمور در تاریکی شب و پس از محاصرهٔ بیت خمینی، به درون خانه ریختند و او را دستگیر کرده و ابتدا به بازداشتگاه باشگاه افسران و سپس غروب روز بعد، به زندان قصر واقع در تهران بردند. | سخنرانی خمینی در روز 13 آبان مخالفت علنی وی با کدام حکومت بود؟ | false | {
"text": [
"حکومت پهلوی"
],
"answer_start": [
274
]
} |
998ad657-29d7-442d-862b-ba1dce929eb9 | روحالله خمینی | در فاصلهٔ میان حادثهٔ مدرسهٔ فیضیه و آغاز ماه محرم، یعنی ۲ فروردین تا ۴ خرداد ۱۳۴۲، مبارزات خمینی در قالب صدور اعلامیههای متعدد بود. اما با آغاز ماه محرم، اعتراضات رفتهرفته به یک قیام تبدیل شد. سخنرانی خمینی در روز ۱۳ خرداد مصادف با روز عاشورا، نقطه عطف مخالفت علنی وی با حکومت پهلوی بود و به انتقاد شدید از شاه، آمریکا و صهیونیسم پرداخت. در پی آن، برخی احزاب نظیر نهضت آزادی از آن حمایت کردند.ساعت ۳ بامداد ۱۵ خرداد، چند مأمور در تاریکی شب و پس از محاصرهٔ بیت خمینی، به درون خانه ریختند و او را دستگیر کرده و ابتدا به بازداشتگاه باشگاه افسران و سپس غروب روز بعد، به زندان قصر واقع در تهران بردند. | سخنرانی خمینی در روز 13 آبان مصادف با چه روزی بود؟ | false | {
"text": [
"روز عاشورا"
],
"answer_start": [
235
]
} |
f08b2c7d-69ac-499b-baa4-0035bd3c8e0f | روحالله خمینی | در فاصلهٔ میان حادثهٔ مدرسهٔ فیضیه و آغاز ماه محرم، یعنی ۲ فروردین تا ۴ خرداد ۱۳۴۲، مبارزات خمینی در قالب صدور اعلامیههای متعدد بود. اما با آغاز ماه محرم، اعتراضات رفتهرفته به یک قیام تبدیل شد. سخنرانی خمینی در روز ۱۳ خرداد مصادف با روز عاشورا، نقطه عطف مخالفت علنی وی با حکومت پهلوی بود و به انتقاد شدید از شاه، آمریکا و صهیونیسم پرداخت. در پی آن، برخی احزاب نظیر نهضت آزادی از آن حمایت کردند.ساعت ۳ بامداد ۱۵ خرداد، چند مأمور در تاریکی شب و پس از محاصرهٔ بیت خمینی، به درون خانه ریختند و او را دستگیر کرده و ابتدا به بازداشتگاه باشگاه افسران و سپس غروب روز بعد، به زندان قصر واقع در تهران بردند. | با آغاز کدام ماه اعراضات منجر به قیام شد؟ | false | {
"text": [
"با آغاز ماه محرم"
],
"answer_start": [
138
]
} |
5f1db369-1dca-4caf-9b47-70c160a71729 | روحالله خمینی | در فاصلهٔ میان حادثهٔ مدرسهٔ فیضیه و آغاز ماه محرم، یعنی ۲ فروردین تا ۴ خرداد ۱۳۴۲، مبارزات خمینی در قالب صدور اعلامیههای متعدد بود. اما با آغاز ماه محرم، اعتراضات رفتهرفته به یک قیام تبدیل شد. سخنرانی خمینی در روز ۱۳ خرداد مصادف با روز عاشورا، نقطه عطف مخالفت علنی وی با حکومت پهلوی بود و به انتقاد شدید از شاه، آمریکا و صهیونیسم پرداخت. در پی آن، برخی احزاب نظیر نهضت آزادی از آن حمایت کردند.ساعت ۳ بامداد ۱۵ خرداد، چند مأمور در تاریکی شب و پس از محاصرهٔ بیت خمینی، به درون خانه ریختند و او را دستگیر کرده و ابتدا به بازداشتگاه باشگاه افسران و سپس غروب روز بعد، به زندان قصر واقع در تهران بردند. | در پی سخنرانی خمینی در روز 13آبان کدام حزب از آن حمایت کرد؟ | false | {
"text": [
"نهضت آزادی"
],
"answer_start": [
367
]
} |
c6ec68c9-780d-47fb-a439-fe04e9d0a347 | کوراوغلو | علی کیشی پس از کور شدن به دست اربابش با دو کره اسب که آنها را از جفت کردن مادیانی با اسبان افسانهای و دریایی به دست آورده بود، همراه پسرش روشن از قلمرو خان میروند و پس از عبور از سرزمینهای بسیار، سرانجام در چملی بئل (به معنی گردنهٔ مه آلود) که کوهستانی است سنگلاخ و سختگذر با راههای پیچا پیچ، مسکن میگزیند (هماکنون در ترکمن صحرا دو منطقه به این نام وجود دارند؛ یکی در اطراف نیل کوه و دیگری در کنار روستای صوفیان). روشن، کره اسبها را با جادو و مانند پدر خویش در تاریکی پرورش میدهد و در قوشابولاق (به معنی دو چشمه) در شبی معین آبتنی میکند و بدین گونه هنر عاشقی در روح او دمیده میشود و علی کیشی از یک تکه سنگ آسمانی که در کوهستان افتادهاست، شمشیری برای پسر خود سفارش میدهد و بعد از اینکه همهٔ سفارشها و وصایایش را میگذارد، میمیرد. | علی کیشی همراه چه کسی از قلمرو خان میرود؟ | false | {
"text": [
"پسرش"
],
"answer_start": [
135
]
} |
b07cdccc-9ab4-4ee8-9c27-d74e6c6fb1ff | کوراوغلو | علی کیشی پس از کور شدن به دست اربابش با دو کره اسب که آنها را از جفت کردن مادیانی با اسبان افسانهای و دریایی به دست آورده بود، همراه پسرش روشن از قلمرو خان میروند و پس از عبور از سرزمینهای بسیار، سرانجام در چملی بئل (به معنی گردنهٔ مه آلود) که کوهستانی است سنگلاخ و سختگذر با راههای پیچا پیچ، مسکن میگزیند (هماکنون در ترکمن صحرا دو منطقه به این نام وجود دارند؛ یکی در اطراف نیل کوه و دیگری در کنار روستای صوفیان). روشن، کره اسبها را با جادو و مانند پدر خویش در تاریکی پرورش میدهد و در قوشابولاق (به معنی دو چشمه) در شبی معین آبتنی میکند و بدین گونه هنر عاشقی در روح او دمیده میشود و علی کیشی از یک تکه سنگ آسمانی که در کوهستان افتادهاست، شمشیری برای پسر خود سفارش میدهد و بعد از اینکه همهٔ سفارشها و وصایایش را میگذارد، میمیرد. | علی کیشی از چه چیزی در کوهستان برای روشن شمشیری سفارش میدهد؟ | false | {
"text": [
"یک تکه سنگ آسمانی"
],
"answer_start": [
608
]
} |
74dfe619-79c9-46c5-8c29-6f316f56b58d | کوراوغلو | علی کیشی پس از کور شدن به دست اربابش با دو کره اسب که آنها را از جفت کردن مادیانی با اسبان افسانهای و دریایی به دست آورده بود، همراه پسرش روشن از قلمرو خان میروند و پس از عبور از سرزمینهای بسیار، سرانجام در چملی بئل (به معنی گردنهٔ مه آلود) که کوهستانی است سنگلاخ و سختگذر با راههای پیچا پیچ، مسکن میگزیند (هماکنون در ترکمن صحرا دو منطقه به این نام وجود دارند؛ یکی در اطراف نیل کوه و دیگری در کنار روستای صوفیان). روشن، کره اسبها را با جادو و مانند پدر خویش در تاریکی پرورش میدهد و در قوشابولاق (به معنی دو چشمه) در شبی معین آبتنی میکند و بدین گونه هنر عاشقی در روح او دمیده میشود و علی کیشی از یک تکه سنگ آسمانی که در کوهستان افتادهاست، شمشیری برای پسر خود سفارش میدهد و بعد از اینکه همهٔ سفارشها و وصایایش را میگذارد، میمیرد. | چملی بئل به چه معناست؟ | false | {
"text": [
"گردنهٔ مه آلود"
],
"answer_start": [
229
]
} |
309fe1dd-962a-47ab-857b-551f84d13c3a | کوراوغلو | علی کیشی پس از کور شدن به دست اربابش با دو کره اسب که آنها را از جفت کردن مادیانی با اسبان افسانهای و دریایی به دست آورده بود، همراه پسرش روشن از قلمرو خان میروند و پس از عبور از سرزمینهای بسیار، سرانجام در چملی بئل (به معنی گردنهٔ مه آلود) که کوهستانی است سنگلاخ و سختگذر با راههای پیچا پیچ، مسکن میگزیند (هماکنون در ترکمن صحرا دو منطقه به این نام وجود دارند؛ یکی در اطراف نیل کوه و دیگری در کنار روستای صوفیان). روشن، کره اسبها را با جادو و مانند پدر خویش در تاریکی پرورش میدهد و در قوشابولاق (به معنی دو چشمه) در شبی معین آبتنی میکند و بدین گونه هنر عاشقی در روح او دمیده میشود و علی کیشی از یک تکه سنگ آسمانی که در کوهستان افتادهاست، شمشیری برای پسر خود سفارش میدهد و بعد از اینکه همهٔ سفارشها و وصایایش را میگذارد، میمیرد. | قوشابولاق به چه معناست؟ | false | {
"text": [
"دو چشمه"
],
"answer_start": [
514
]
} |
78a7ec8e-862a-49e2-bf70-a7cc0b106afc | کوراوغلو | علی کیشی پس از کور شدن به دست اربابش با دو کره اسب که آنها را از جفت کردن مادیانی با اسبان افسانهای و دریایی به دست آورده بود، همراه پسرش روشن از قلمرو خان میروند و پس از عبور از سرزمینهای بسیار، سرانجام در چملی بئل (به معنی گردنهٔ مه آلود) که کوهستانی است سنگلاخ و سختگذر با راههای پیچا پیچ، مسکن میگزیند (هماکنون در ترکمن صحرا دو منطقه به این نام وجود دارند؛ یکی در اطراف نیل کوه و دیگری در کنار روستای صوفیان). روشن، کره اسبها را با جادو و مانند پدر خویش در تاریکی پرورش میدهد و در قوشابولاق (به معنی دو چشمه) در شبی معین آبتنی میکند و بدین گونه هنر عاشقی در روح او دمیده میشود و علی کیشی از یک تکه سنگ آسمانی که در کوهستان افتادهاست، شمشیری برای پسر خود سفارش میدهد و بعد از اینکه همهٔ سفارشها و وصایایش را میگذارد، میمیرد. | روشن کره اسبها را با چه چیزی پرورش میدهد؟ | false | {
"text": [
"جادو"
],
"answer_start": [
445
]
} |
aad75c06-2cb9-46ec-ac79-d3136e853e9e | کوراوغلو | علی کیشی پس از کور شدن به دست اربابش با دو کره اسب که آنها را از جفت کردن مادیانی با اسبان افسانهای و دریایی به دست آورده بود، همراه پسرش روشن از قلمرو خان میروند و پس از عبور از سرزمینهای بسیار، سرانجام در چملی بئل (به معنی گردنهٔ مه آلود) که کوهستانی است سنگلاخ و سختگذر با راههای پیچا پیچ، مسکن میگزیند (هماکنون در ترکمن صحرا دو منطقه به این نام وجود دارند؛ یکی در اطراف نیل کوه و دیگری در کنار روستای صوفیان). روشن، کره اسبها را با جادو و مانند پدر خویش در تاریکی پرورش میدهد و در قوشابولاق (به معنی دو چشمه) در شبی معین آبتنی میکند و بدین گونه هنر عاشقی در روح او دمیده میشود و علی کیشی از یک تکه سنگ آسمانی که در کوهستان افتادهاست، شمشیری برای پسر خود سفارش میدهد و بعد از اینکه همهٔ سفارشها و وصایایش را میگذارد، میمیرد. | روشن با آبتنی در قوشابولاق چه چیزی در روحش دمیده میشود؟ | false | {
"text": [
"هنر عاشقی"
],
"answer_start": [
561
]
} |
b2bcd3be-db80-469b-82eb-fae91d3fc1f5 | کوراوغلو | علی کیشی پس از کور شدن به دست اربابش با دو کره اسب که آنها را از جفت کردن مادیانی با اسبان افسانهای و دریایی به دست آورده بود، همراه پسرش روشن از قلمرو خان میروند و پس از عبور از سرزمینهای بسیار، سرانجام در چملی بئل (به معنی گردنهٔ مه آلود) که کوهستانی است سنگلاخ و سختگذر با راههای پیچا پیچ، مسکن میگزیند (هماکنون در ترکمن صحرا دو منطقه به این نام وجود دارند؛ یکی در اطراف نیل کوه و دیگری در کنار روستای صوفیان). روشن، کره اسبها را با جادو و مانند پدر خویش در تاریکی پرورش میدهد و در قوشابولاق (به معنی دو چشمه) در شبی معین آبتنی میکند و بدین گونه هنر عاشقی در روح او دمیده میشود و علی کیشی از یک تکه سنگ آسمانی که در کوهستان افتادهاست، شمشیری برای پسر خود سفارش میدهد و بعد از اینکه همهٔ سفارشها و وصایایش را میگذارد، میمیرد. | علی کیشی و پسرش پس از عبور از سرزمینهای بسیار سرانجام در کجا مسکن میگزینند؟ | false | {
"text": [
"چملی بئل"
],
"answer_start": [
211
]
} |
bbdad4f3-73dc-44f3-87b2-ffb1ef51bbc3 | کوراوغلو | علی کیشی پس از کور شدن به دست اربابش با دو کره اسب که آنها را از جفت کردن مادیانی با اسبان افسانهای و دریایی به دست آورده بود، همراه پسرش روشن از قلمرو خان میروند و پس از عبور از سرزمینهای بسیار، سرانجام در چملی بئل (به معنی گردنهٔ مه آلود) که کوهستانی است سنگلاخ و سختگذر با راههای پیچا پیچ، مسکن میگزیند (هماکنون در ترکمن صحرا دو منطقه به این نام وجود دارند؛ یکی در اطراف نیل کوه و دیگری در کنار روستای صوفیان). روشن، کره اسبها را با جادو و مانند پدر خویش در تاریکی پرورش میدهد و در قوشابولاق (به معنی دو چشمه) در شبی معین آبتنی میکند و بدین گونه هنر عاشقی در روح او دمیده میشود و علی کیشی از یک تکه سنگ آسمانی که در کوهستان افتادهاست، شمشیری برای پسر خود سفارش میدهد و بعد از اینکه همهٔ سفارشها و وصایایش را میگذارد، میمیرد. | پسر علی کیشی چه نام داشت؟ | false | {
"text": [
"روشن"
],
"answer_start": [
140
]
} |
7fecd0c9-5dfb-4ad2-b450-e0a352a22694 | کوراوغلو | علی کیشی پس از کور شدن به دست اربابش با دو کره اسب که آنها را از جفت کردن مادیانی با اسبان افسانهای و دریایی به دست آورده بود، همراه پسرش روشن از قلمرو خان میروند و پس از عبور از سرزمینهای بسیار، سرانجام در چملی بئل (به معنی گردنهٔ مه آلود) که کوهستانی است سنگلاخ و سختگذر با راههای پیچا پیچ، مسکن میگزیند (هماکنون در ترکمن صحرا دو منطقه به این نام وجود دارند؛ یکی در اطراف نیل کوه و دیگری در کنار روستای صوفیان). روشن، کره اسبها را با جادو و مانند پدر خویش در تاریکی پرورش میدهد و در قوشابولاق (به معنی دو چشمه) در شبی معین آبتنی میکند و بدین گونه هنر عاشقی در روح او دمیده میشود و علی کیشی از یک تکه سنگ آسمانی که در کوهستان افتادهاست، شمشیری برای پسر خود سفارش میدهد و بعد از اینکه همهٔ سفارشها و وصایایش را میگذارد، میمیرد. | چه کسی دو کره اسب از جفت کردن مادیانی با اسبان افسانهای و دریایی داشت؟ | false | {
"text": [
"علی کیشی"
],
"answer_start": [
0
]
} |
8e243c10-b42d-4fb6-ae3f-b7068a06110a | کوراوغلو | علی کیشی پس از کور شدن به دست اربابش با دو کره اسب که آنها را از جفت کردن مادیانی با اسبان افسانهای و دریایی به دست آورده بود، همراه پسرش روشن از قلمرو خان میروند و پس از عبور از سرزمینهای بسیار، سرانجام در چملی بئل (به معنی گردنهٔ مه آلود) که کوهستانی است سنگلاخ و سختگذر با راههای پیچا پیچ، مسکن میگزیند (هماکنون در ترکمن صحرا دو منطقه به این نام وجود دارند؛ یکی در اطراف نیل کوه و دیگری در کنار روستای صوفیان). روشن، کره اسبها را با جادو و مانند پدر خویش در تاریکی پرورش میدهد و در قوشابولاق (به معنی دو چشمه) در شبی معین آبتنی میکند و بدین گونه هنر عاشقی در روح او دمیده میشود و علی کیشی از یک تکه سنگ آسمانی که در کوهستان افتادهاست، شمشیری برای پسر خود سفارش میدهد و بعد از اینکه همهٔ سفارشها و وصایایش را میگذارد، میمیرد. | روشن با آبتنی در کجا هنر عاشقی در روحش میدمد؟ | false | {
"text": [
"قوشابولاق"
],
"answer_start": [
495
]
} |
6e0f47e2-5820-4d7d-8e7d-680ffeb5f492 | کوراوغلو | کوراوغلو در مقام قهرمان یکی از مهمترین داستان آشیقی، خود یک آشیق بود، چرا که در اکثر آوازهای این داستان، آشیق راوی با گفتن آدیم کور اوغلو دی خود را به جای کوراوغلو مینشاند. این داستان از کشورهای آسیای میانه به آناتولی پخش شدهاست و در طی این فرایند به نحوی محتوای آن تغییر کردهاست. در این داستان عشق رومانتیک با رفتاری رابینهود گونه آمیخته میشود. یکی از نسخ این داستان، که به عنوان نسخه پاریس شناخته میشود، در باکو چاپ شدهاست. آهنگ ساز بزرگ آذربایجان، عزیر حاجیبیگف، اپرای معروفی بر مبنای داستان کور اوغلو ساختهاست. | کوراغلو چه نوع داستانی است؟ | false | {
"text": [
"آشیقی"
],
"answer_start": [
46
]
} |
dccbec3a-aa2f-4fb8-885a-6c944b5e1515 | کوراوغلو | کوراوغلو در مقام قهرمان یکی از مهمترین داستان آشیقی، خود یک آشیق بود، چرا که در اکثر آوازهای این داستان، آشیق راوی با گفتن آدیم کور اوغلو دی خود را به جای کوراوغلو مینشاند. این داستان از کشورهای آسیای میانه به آناتولی پخش شدهاست و در طی این فرایند به نحوی محتوای آن تغییر کردهاست. در این داستان عشق رومانتیک با رفتاری رابینهود گونه آمیخته میشود. یکی از نسخ این داستان، که به عنوان نسخه پاریس شناخته میشود، در باکو چاپ شدهاست. آهنگ ساز بزرگ آذربایجان، عزیر حاجیبیگف، اپرای معروفی بر مبنای داستان کور اوغلو ساختهاست. | کوراوغلو با کدام داستان اروپایی مشابه است؟ | false | {
"text": [
"رابینهود"
],
"answer_start": [
321
]
} |
d45de61e-8e49-4952-b213-317d0d2a7020 | کوراوغلو | کوراوغلو در مقام قهرمان یکی از مهمترین داستان آشیقی، خود یک آشیق بود، چرا که در اکثر آوازهای این داستان، آشیق راوی با گفتن آدیم کور اوغلو دی خود را به جای کوراوغلو مینشاند. این داستان از کشورهای آسیای میانه به آناتولی پخش شدهاست و در طی این فرایند به نحوی محتوای آن تغییر کردهاست. در این داستان عشق رومانتیک با رفتاری رابینهود گونه آمیخته میشود. یکی از نسخ این داستان، که به عنوان نسخه پاریس شناخته میشود، در باکو چاپ شدهاست. آهنگ ساز بزرگ آذربایجان، عزیر حاجیبیگف، اپرای معروفی بر مبنای داستان کور اوغلو ساختهاست. | اپرای کوراغلو را چه کسی ساخت؟ | false | {
"text": [
"عزیر حاجیبیگف"
],
"answer_start": [
458
]
} |
4c277cb1-e964-46db-9995-0239bc7b8577 | کوراوغلو | کوراوغلو در مقام قهرمان یکی از مهمترین داستان آشیقی، خود یک آشیق بود، چرا که در اکثر آوازهای این داستان، آشیق راوی با گفتن آدیم کور اوغلو دی خود را به جای کوراوغلو مینشاند. این داستان از کشورهای آسیای میانه به آناتولی پخش شدهاست و در طی این فرایند به نحوی محتوای آن تغییر کردهاست. در این داستان عشق رومانتیک با رفتاری رابینهود گونه آمیخته میشود. یکی از نسخ این داستان، که به عنوان نسخه پاریس شناخته میشود، در باکو چاپ شدهاست. آهنگ ساز بزرگ آذربایجان، عزیر حاجیبیگف، اپرای معروفی بر مبنای داستان کور اوغلو ساختهاست. | کوراوغلو چه حرفهای داشت؟ | false | {
"text": [
"آشیق"
],
"answer_start": [
60
]
} |
6359d16a-0a66-4073-a802-d82a6341c3f3 | کوراوغلو | کوراوغلو در مقام قهرمان یکی از مهمترین داستان آشیقی، خود یک آشیق بود، چرا که در اکثر آوازهای این داستان، آشیق راوی با گفتن آدیم کور اوغلو دی خود را به جای کوراوغلو مینشاند. این داستان از کشورهای آسیای میانه به آناتولی پخش شدهاست و در طی این فرایند به نحوی محتوای آن تغییر کردهاست. در این داستان عشق رومانتیک با رفتاری رابینهود گونه آمیخته میشود. یکی از نسخ این داستان، که به عنوان نسخه پاریس شناخته میشود، در باکو چاپ شدهاست. آهنگ ساز بزرگ آذربایجان، عزیر حاجیبیگف، اپرای معروفی بر مبنای داستان کور اوغلو ساختهاست. | چاپ پاریس کوراوغلو در کجا انتشار یافت؟ | false | {
"text": [
"باکو"
],
"answer_start": [
415
]
} |
9a6e326c-1192-485a-b8d1-8f67179ebfde | اسفنج دریایی | شکل اسفنجها نسبت به محیط زیستشان متغیر است. شکل اسفنجهای داخل خلیجها بادبزنی با صفحات چینخورده، در آبهای متلاطم به شکل انگشتی و اسفنجهای مناطق کمعمق، پوستی یا بالشی میباشند. در زمان جزر و مد دریاها موقعیکه اسفنجها در خشکی قرارگیرند، دهانهایشان را میبندند تا از خروج آب از بدنشان جلوگیری شود. بهطور کلی اسفنجهای امروزی در منطقه کرانهای تا نسبتاً عمیق دریا زندگی میکنند و هیچوقت کلنی حقیقی را تشکیل نمیدهند. مطالعهٔ اسفنجها در گذشته نشان میدهد که زندگی اسفنجها در گذشته از نظر عمقسنجی با انواع کنونی فرق میکند. مثلاً در سنگهای دوره کرتاسه غالباً در رخسارههای ساحلی پیدا میشوند ولی در زمانهای بعدی بهتدریج به اعماق زیادتر مهاجرت نمودهاند؛ بنابراین میتوان نتیجه گرفت که اسفنجها در گذشته از اعماق کم به اعماق زیادتر مهاجرت داشتهاند. از طرفی اسفنجهای امروزی غالباً انفرادی هستند ولی در انواع گذشته زندگی آنها به حالت کلنی و آبسنگی بودهاست و سنگوارههای آنها با آبسنگهای مرجانی و خزهزی و غیره همراه میباشند. در علم دیرینهشناسی از فسیل سوزن اسفنجها در تشخیص نوع محیط رسوبی استفاده میکنند. اسفنجها سادهترین حیوانات پر سلولی هستند و به عبارت دیگر پستترین یا ابتداییترین جانوران پر سلولیاند. بهطور کلی محیط زیست آنها آبی و غالباً دریایی بودند و به جسم خارجی متصلاند. بدن اسفنجها شبیه یک کیسه تو خالی است که در قاعده به وسیله یک پایه یا بدون پایه به جسمی متصل شدهاست. دیواره آن پر از سوراخهای ریز است و از این جهت به آنها روزنکتباران میگویند.نکات مهم درباره ی اسفنج ها =تنوع سلولی در اسفنج ها خیلی کم است مشخص ترین سلول ها در دیواره داخلی بدن اسفنج ها -سلوا های یقه دار هستند- این سلول ها با حرکات تازک های خود اب و مواد غذایی را از اب گرفته و به درون سلول میبرد و مواد زاید را از طریق یک منفذ خروجی بزرگ به بیرون میرانند | شکل اسفنجهای داخل خلیجها چه شکلی است؟ | false | {
"text": [
"بادبزنی"
],
"answer_start": [
73
]
} |
f0140bc8-7153-454b-9dee-75a503f765e6 | اسفنج دریایی | شکل اسفنجها نسبت به محیط زیستشان متغیر است. شکل اسفنجهای داخل خلیجها بادبزنی با صفحات چینخورده، در آبهای متلاطم به شکل انگشتی و اسفنجهای مناطق کمعمق، پوستی یا بالشی میباشند. در زمان جزر و مد دریاها موقعیکه اسفنجها در خشکی قرارگیرند، دهانهایشان را میبندند تا از خروج آب از بدنشان جلوگیری شود. بهطور کلی اسفنجهای امروزی در منطقه کرانهای تا نسبتاً عمیق دریا زندگی میکنند و هیچوقت کلنی حقیقی را تشکیل نمیدهند. مطالعهٔ اسفنجها در گذشته نشان میدهد که زندگی اسفنجها در گذشته از نظر عمقسنجی با انواع کنونی فرق میکند. مثلاً در سنگهای دوره کرتاسه غالباً در رخسارههای ساحلی پیدا میشوند ولی در زمانهای بعدی بهتدریج به اعماق زیادتر مهاجرت نمودهاند؛ بنابراین میتوان نتیجه گرفت که اسفنجها در گذشته از اعماق کم به اعماق زیادتر مهاجرت داشتهاند. از طرفی اسفنجهای امروزی غالباً انفرادی هستند ولی در انواع گذشته زندگی آنها به حالت کلنی و آبسنگی بودهاست و سنگوارههای آنها با آبسنگهای مرجانی و خزهزی و غیره همراه میباشند. در علم دیرینهشناسی از فسیل سوزن اسفنجها در تشخیص نوع محیط رسوبی استفاده میکنند. اسفنجها سادهترین حیوانات پر سلولی هستند و به عبارت دیگر پستترین یا ابتداییترین جانوران پر سلولیاند. بهطور کلی محیط زیست آنها آبی و غالباً دریایی بودند و به جسم خارجی متصلاند. بدن اسفنجها شبیه یک کیسه تو خالی است که در قاعده به وسیله یک پایه یا بدون پایه به جسمی متصل شدهاست. دیواره آن پر از سوراخهای ریز است و از این جهت به آنها روزنکتباران میگویند.نکات مهم درباره ی اسفنج ها =تنوع سلولی در اسفنج ها خیلی کم است مشخص ترین سلول ها در دیواره داخلی بدن اسفنج ها -سلوا های یقه دار هستند- این سلول ها با حرکات تازک های خود اب و مواد غذایی را از اب گرفته و به درون سلول میبرد و مواد زاید را از طریق یک منفذ خروجی بزرگ به بیرون میرانند | شکل بادبزنی اسنفنجها در کدام است؟ | false | {
"text": [
"خلیجها"
],
"answer_start": [
65
]
} |
5f8d3439-1ba9-4d97-962b-8af8bc3230e1 | اسفنج دریایی | شکل اسفنجها نسبت به محیط زیستشان متغیر است. شکل اسفنجهای داخل خلیجها بادبزنی با صفحات چینخورده، در آبهای متلاطم به شکل انگشتی و اسفنجهای مناطق کمعمق، پوستی یا بالشی میباشند. در زمان جزر و مد دریاها موقعیکه اسفنجها در خشکی قرارگیرند، دهانهایشان را میبندند تا از خروج آب از بدنشان جلوگیری شود. بهطور کلی اسفنجهای امروزی در منطقه کرانهای تا نسبتاً عمیق دریا زندگی میکنند و هیچوقت کلنی حقیقی را تشکیل نمیدهند. مطالعهٔ اسفنجها در گذشته نشان میدهد که زندگی اسفنجها در گذشته از نظر عمقسنجی با انواع کنونی فرق میکند. مثلاً در سنگهای دوره کرتاسه غالباً در رخسارههای ساحلی پیدا میشوند ولی در زمانهای بعدی بهتدریج به اعماق زیادتر مهاجرت نمودهاند؛ بنابراین میتوان نتیجه گرفت که اسفنجها در گذشته از اعماق کم به اعماق زیادتر مهاجرت داشتهاند. از طرفی اسفنجهای امروزی غالباً انفرادی هستند ولی در انواع گذشته زندگی آنها به حالت کلنی و آبسنگی بودهاست و سنگوارههای آنها با آبسنگهای مرجانی و خزهزی و غیره همراه میباشند. در علم دیرینهشناسی از فسیل سوزن اسفنجها در تشخیص نوع محیط رسوبی استفاده میکنند. اسفنجها سادهترین حیوانات پر سلولی هستند و به عبارت دیگر پستترین یا ابتداییترین جانوران پر سلولیاند. بهطور کلی محیط زیست آنها آبی و غالباً دریایی بودند و به جسم خارجی متصلاند. بدن اسفنجها شبیه یک کیسه تو خالی است که در قاعده به وسیله یک پایه یا بدون پایه به جسمی متصل شدهاست. دیواره آن پر از سوراخهای ریز است و از این جهت به آنها روزنکتباران میگویند.نکات مهم درباره ی اسفنج ها =تنوع سلولی در اسفنج ها خیلی کم است مشخص ترین سلول ها در دیواره داخلی بدن اسفنج ها -سلوا های یقه دار هستند- این سلول ها با حرکات تازک های خود اب و مواد غذایی را از اب گرفته و به درون سلول میبرد و مواد زاید را از طریق یک منفذ خروجی بزرگ به بیرون میرانند | شکل اسفنجها در کدام محیط انگشتی است؟ | false | {
"text": [
"آبهای متلاطم"
],
"answer_start": [
104
]
} |
0088cfd9-a4b7-4a6d-890d-b7c17dd7d084 | اسفنج دریایی | شکل اسفنجها نسبت به محیط زیستشان متغیر است. شکل اسفنجهای داخل خلیجها بادبزنی با صفحات چینخورده، در آبهای متلاطم به شکل انگشتی و اسفنجهای مناطق کمعمق، پوستی یا بالشی میباشند. در زمان جزر و مد دریاها موقعیکه اسفنجها در خشکی قرارگیرند، دهانهایشان را میبندند تا از خروج آب از بدنشان جلوگیری شود. بهطور کلی اسفنجهای امروزی در منطقه کرانهای تا نسبتاً عمیق دریا زندگی میکنند و هیچوقت کلنی حقیقی را تشکیل نمیدهند. مطالعهٔ اسفنجها در گذشته نشان میدهد که زندگی اسفنجها در گذشته از نظر عمقسنجی با انواع کنونی فرق میکند. مثلاً در سنگهای دوره کرتاسه غالباً در رخسارههای ساحلی پیدا میشوند ولی در زمانهای بعدی بهتدریج به اعماق زیادتر مهاجرت نمودهاند؛ بنابراین میتوان نتیجه گرفت که اسفنجها در گذشته از اعماق کم به اعماق زیادتر مهاجرت داشتهاند. از طرفی اسفنجهای امروزی غالباً انفرادی هستند ولی در انواع گذشته زندگی آنها به حالت کلنی و آبسنگی بودهاست و سنگوارههای آنها با آبسنگهای مرجانی و خزهزی و غیره همراه میباشند. در علم دیرینهشناسی از فسیل سوزن اسفنجها در تشخیص نوع محیط رسوبی استفاده میکنند. اسفنجها سادهترین حیوانات پر سلولی هستند و به عبارت دیگر پستترین یا ابتداییترین جانوران پر سلولیاند. بهطور کلی محیط زیست آنها آبی و غالباً دریایی بودند و به جسم خارجی متصلاند. بدن اسفنجها شبیه یک کیسه تو خالی است که در قاعده به وسیله یک پایه یا بدون پایه به جسمی متصل شدهاست. دیواره آن پر از سوراخهای ریز است و از این جهت به آنها روزنکتباران میگویند.نکات مهم درباره ی اسفنج ها =تنوع سلولی در اسفنج ها خیلی کم است مشخص ترین سلول ها در دیواره داخلی بدن اسفنج ها -سلوا های یقه دار هستند- این سلول ها با حرکات تازک های خود اب و مواد غذایی را از اب گرفته و به درون سلول میبرد و مواد زاید را از طریق یک منفذ خروجی بزرگ به بیرون میرانند | روزنکتباران کداماند؟ | false | {
"text": [
"اسفنجها"
],
"answer_start": [
1212
]
} |
3c990a2c-62c6-4274-a586-e842a7007d5c | اسفنج دریایی | شکل اسفنجها نسبت به محیط زیستشان متغیر است. شکل اسفنجهای داخل خلیجها بادبزنی با صفحات چینخورده، در آبهای متلاطم به شکل انگشتی و اسفنجهای مناطق کمعمق، پوستی یا بالشی میباشند. در زمان جزر و مد دریاها موقعیکه اسفنجها در خشکی قرارگیرند، دهانهایشان را میبندند تا از خروج آب از بدنشان جلوگیری شود. بهطور کلی اسفنجهای امروزی در منطقه کرانهای تا نسبتاً عمیق دریا زندگی میکنند و هیچوقت کلنی حقیقی را تشکیل نمیدهند. مطالعهٔ اسفنجها در گذشته نشان میدهد که زندگی اسفنجها در گذشته از نظر عمقسنجی با انواع کنونی فرق میکند. مثلاً در سنگهای دوره کرتاسه غالباً در رخسارههای ساحلی پیدا میشوند ولی در زمانهای بعدی بهتدریج به اعماق زیادتر مهاجرت نمودهاند؛ بنابراین میتوان نتیجه گرفت که اسفنجها در گذشته از اعماق کم به اعماق زیادتر مهاجرت داشتهاند. از طرفی اسفنجهای امروزی غالباً انفرادی هستند ولی در انواع گذشته زندگی آنها به حالت کلنی و آبسنگی بودهاست و سنگوارههای آنها با آبسنگهای مرجانی و خزهزی و غیره همراه میباشند. در علم دیرینهشناسی از فسیل سوزن اسفنجها در تشخیص نوع محیط رسوبی استفاده میکنند. اسفنجها سادهترین حیوانات پر سلولی هستند و به عبارت دیگر پستترین یا ابتداییترین جانوران پر سلولیاند. بهطور کلی محیط زیست آنها آبی و غالباً دریایی بودند و به جسم خارجی متصلاند. بدن اسفنجها شبیه یک کیسه تو خالی است که در قاعده به وسیله یک پایه یا بدون پایه به جسمی متصل شدهاست. دیواره آن پر از سوراخهای ریز است و از این جهت به آنها روزنکتباران میگویند.نکات مهم درباره ی اسفنج ها =تنوع سلولی در اسفنج ها خیلی کم است مشخص ترین سلول ها در دیواره داخلی بدن اسفنج ها -سلوا های یقه دار هستند- این سلول ها با حرکات تازک های خود اب و مواد غذایی را از اب گرفته و به درون سلول میبرد و مواد زاید را از طریق یک منفذ خروجی بزرگ به بیرون میرانند | سادهترین حیوانات پر سلولی کدام جانداراناند؟ | false | {
"text": [
"اسفنجها"
],
"answer_start": [
1025
]
} |
de6268da-92ec-4e21-a9c0-e9bcce0f29c9 | اسفنج دریایی | شکل اسفنجها نسبت به محیط زیستشان متغیر است. شکل اسفنجهای داخل خلیجها بادبزنی با صفحات چینخورده، در آبهای متلاطم به شکل انگشتی و اسفنجهای مناطق کمعمق، پوستی یا بالشی میباشند. در زمان جزر و مد دریاها موقعیکه اسفنجها در خشکی قرارگیرند، دهانهایشان را میبندند تا از خروج آب از بدنشان جلوگیری شود. بهطور کلی اسفنجهای امروزی در منطقه کرانهای تا نسبتاً عمیق دریا زندگی میکنند و هیچوقت کلنی حقیقی را تشکیل نمیدهند. مطالعهٔ اسفنجها در گذشته نشان میدهد که زندگی اسفنجها در گذشته از نظر عمقسنجی با انواع کنونی فرق میکند. مثلاً در سنگهای دوره کرتاسه غالباً در رخسارههای ساحلی پیدا میشوند ولی در زمانهای بعدی بهتدریج به اعماق زیادتر مهاجرت نمودهاند؛ بنابراین میتوان نتیجه گرفت که اسفنجها در گذشته از اعماق کم به اعماق زیادتر مهاجرت داشتهاند. از طرفی اسفنجهای امروزی غالباً انفرادی هستند ولی در انواع گذشته زندگی آنها به حالت کلنی و آبسنگی بودهاست و سنگوارههای آنها با آبسنگهای مرجانی و خزهزی و غیره همراه میباشند. در علم دیرینهشناسی از فسیل سوزن اسفنجها در تشخیص نوع محیط رسوبی استفاده میکنند. اسفنجها سادهترین حیوانات پر سلولی هستند و به عبارت دیگر پستترین یا ابتداییترین جانوران پر سلولیاند. بهطور کلی محیط زیست آنها آبی و غالباً دریایی بودند و به جسم خارجی متصلاند. بدن اسفنجها شبیه یک کیسه تو خالی است که در قاعده به وسیله یک پایه یا بدون پایه به جسمی متصل شدهاست. دیواره آن پر از سوراخهای ریز است و از این جهت به آنها روزنکتباران میگویند.نکات مهم درباره ی اسفنج ها =تنوع سلولی در اسفنج ها خیلی کم است مشخص ترین سلول ها در دیواره داخلی بدن اسفنج ها -سلوا های یقه دار هستند- این سلول ها با حرکات تازک های خود اب و مواد غذایی را از اب گرفته و به درون سلول میبرد و مواد زاید را از طریق یک منفذ خروجی بزرگ به بیرون میرانند | دیوارههای اسنفجها دارای چه چیزی است؟ | false | {
"text": [
"سوراخهای ریز"
],
"answer_start": [
1326
]
} |
f6b1e3d7-ff37-463e-a041-cecd2f654666 | اسفنج دریایی | شکل اسفنجها نسبت به محیط زیستشان متغیر است. شکل اسفنجهای داخل خلیجها بادبزنی با صفحات چینخورده، در آبهای متلاطم به شکل انگشتی و اسفنجهای مناطق کمعمق، پوستی یا بالشی میباشند. در زمان جزر و مد دریاها موقعیکه اسفنجها در خشکی قرارگیرند، دهانهایشان را میبندند تا از خروج آب از بدنشان جلوگیری شود. بهطور کلی اسفنجهای امروزی در منطقه کرانهای تا نسبتاً عمیق دریا زندگی میکنند و هیچوقت کلنی حقیقی را تشکیل نمیدهند. مطالعهٔ اسفنجها در گذشته نشان میدهد که زندگی اسفنجها در گذشته از نظر عمقسنجی با انواع کنونی فرق میکند. مثلاً در سنگهای دوره کرتاسه غالباً در رخسارههای ساحلی پیدا میشوند ولی در زمانهای بعدی بهتدریج به اعماق زیادتر مهاجرت نمودهاند؛ بنابراین میتوان نتیجه گرفت که اسفنجها در گذشته از اعماق کم به اعماق زیادتر مهاجرت داشتهاند. از طرفی اسفنجهای امروزی غالباً انفرادی هستند ولی در انواع گذشته زندگی آنها به حالت کلنی و آبسنگی بودهاست و سنگوارههای آنها با آبسنگهای مرجانی و خزهزی و غیره همراه میباشند. در علم دیرینهشناسی از فسیل سوزن اسفنجها در تشخیص نوع محیط رسوبی استفاده میکنند. اسفنجها سادهترین حیوانات پر سلولی هستند و به عبارت دیگر پستترین یا ابتداییترین جانوران پر سلولیاند. بهطور کلی محیط زیست آنها آبی و غالباً دریایی بودند و به جسم خارجی متصلاند. بدن اسفنجها شبیه یک کیسه تو خالی است که در قاعده به وسیله یک پایه یا بدون پایه به جسمی متصل شدهاست. دیواره آن پر از سوراخهای ریز است و از این جهت به آنها روزنکتباران میگویند.نکات مهم درباره ی اسفنج ها =تنوع سلولی در اسفنج ها خیلی کم است مشخص ترین سلول ها در دیواره داخلی بدن اسفنج ها -سلوا های یقه دار هستند- این سلول ها با حرکات تازک های خود اب و مواد غذایی را از اب گرفته و به درون سلول میبرد و مواد زاید را از طریق یک منفذ خروجی بزرگ به بیرون میرانند | پستترین یا ابتداییترین جانوران پر سلولی کدام حیواناتاند؟ | false | {
"text": [
"اسفنجها"
],
"answer_start": [
1025
]
} |
fe14760d-9f31-486d-b881-98ec529c24b8 | اسفنج دریایی | شکل اسفنجها نسبت به محیط زیستشان متغیر است. شکل اسفنجهای داخل خلیجها بادبزنی با صفحات چینخورده، در آبهای متلاطم به شکل انگشتی و اسفنجهای مناطق کمعمق، پوستی یا بالشی میباشند. در زمان جزر و مد دریاها موقعیکه اسفنجها در خشکی قرارگیرند، دهانهایشان را میبندند تا از خروج آب از بدنشان جلوگیری شود. بهطور کلی اسفنجهای امروزی در منطقه کرانهای تا نسبتاً عمیق دریا زندگی میکنند و هیچوقت کلنی حقیقی را تشکیل نمیدهند. مطالعهٔ اسفنجها در گذشته نشان میدهد که زندگی اسفنجها در گذشته از نظر عمقسنجی با انواع کنونی فرق میکند. مثلاً در سنگهای دوره کرتاسه غالباً در رخسارههای ساحلی پیدا میشوند ولی در زمانهای بعدی بهتدریج به اعماق زیادتر مهاجرت نمودهاند؛ بنابراین میتوان نتیجه گرفت که اسفنجها در گذشته از اعماق کم به اعماق زیادتر مهاجرت داشتهاند. از طرفی اسفنجهای امروزی غالباً انفرادی هستند ولی در انواع گذشته زندگی آنها به حالت کلنی و آبسنگی بودهاست و سنگوارههای آنها با آبسنگهای مرجانی و خزهزی و غیره همراه میباشند. در علم دیرینهشناسی از فسیل سوزن اسفنجها در تشخیص نوع محیط رسوبی استفاده میکنند. اسفنجها سادهترین حیوانات پر سلولی هستند و به عبارت دیگر پستترین یا ابتداییترین جانوران پر سلولیاند. بهطور کلی محیط زیست آنها آبی و غالباً دریایی بودند و به جسم خارجی متصلاند. بدن اسفنجها شبیه یک کیسه تو خالی است که در قاعده به وسیله یک پایه یا بدون پایه به جسمی متصل شدهاست. دیواره آن پر از سوراخهای ریز است و از این جهت به آنها روزنکتباران میگویند.نکات مهم درباره ی اسفنج ها =تنوع سلولی در اسفنج ها خیلی کم است مشخص ترین سلول ها در دیواره داخلی بدن اسفنج ها -سلوا های یقه دار هستند- این سلول ها با حرکات تازک های خود اب و مواد غذایی را از اب گرفته و به درون سلول میبرد و مواد زاید را از طریق یک منفذ خروجی بزرگ به بیرون میرانند | شکل اسفنجها در مناطق کمعمق به چه شکلی است؟ | false | {
"text": [
"پوستی یا بالشی"
],
"answer_start": [
158
]
} |
88598ddc-e840-49b1-a078-0297cf63ce64 | اسفنج دریایی | شکل اسفنجها نسبت به محیط زیستشان متغیر است. شکل اسفنجهای داخل خلیجها بادبزنی با صفحات چینخورده، در آبهای متلاطم به شکل انگشتی و اسفنجهای مناطق کمعمق، پوستی یا بالشی میباشند. در زمان جزر و مد دریاها موقعیکه اسفنجها در خشکی قرارگیرند، دهانهایشان را میبندند تا از خروج آب از بدنشان جلوگیری شود. بهطور کلی اسفنجهای امروزی در منطقه کرانهای تا نسبتاً عمیق دریا زندگی میکنند و هیچوقت کلنی حقیقی را تشکیل نمیدهند. مطالعهٔ اسفنجها در گذشته نشان میدهد که زندگی اسفنجها در گذشته از نظر عمقسنجی با انواع کنونی فرق میکند. مثلاً در سنگهای دوره کرتاسه غالباً در رخسارههای ساحلی پیدا میشوند ولی در زمانهای بعدی بهتدریج به اعماق زیادتر مهاجرت نمودهاند؛ بنابراین میتوان نتیجه گرفت که اسفنجها در گذشته از اعماق کم به اعماق زیادتر مهاجرت داشتهاند. از طرفی اسفنجهای امروزی غالباً انفرادی هستند ولی در انواع گذشته زندگی آنها به حالت کلنی و آبسنگی بودهاست و سنگوارههای آنها با آبسنگهای مرجانی و خزهزی و غیره همراه میباشند. در علم دیرینهشناسی از فسیل سوزن اسفنجها در تشخیص نوع محیط رسوبی استفاده میکنند. اسفنجها سادهترین حیوانات پر سلولی هستند و به عبارت دیگر پستترین یا ابتداییترین جانوران پر سلولیاند. بهطور کلی محیط زیست آنها آبی و غالباً دریایی بودند و به جسم خارجی متصلاند. بدن اسفنجها شبیه یک کیسه تو خالی است که در قاعده به وسیله یک پایه یا بدون پایه به جسمی متصل شدهاست. دیواره آن پر از سوراخهای ریز است و از این جهت به آنها روزنکتباران میگویند.نکات مهم درباره ی اسفنج ها =تنوع سلولی در اسفنج ها خیلی کم است مشخص ترین سلول ها در دیواره داخلی بدن اسفنج ها -سلوا های یقه دار هستند- این سلول ها با حرکات تازک های خود اب و مواد غذایی را از اب گرفته و به درون سلول میبرد و مواد زاید را از طریق یک منفذ خروجی بزرگ به بیرون میرانند | شکل اسفنجها در کجا پوستی یا بالشی است؟ | false | {
"text": [
"مناطق کمعمق"
],
"answer_start": [
144
]
} |
cd5066ba-2d05-476d-a011-f1acdbd6249d | اسفنج دریایی | شکل اسفنجها نسبت به محیط زیستشان متغیر است. شکل اسفنجهای داخل خلیجها بادبزنی با صفحات چینخورده، در آبهای متلاطم به شکل انگشتی و اسفنجهای مناطق کمعمق، پوستی یا بالشی میباشند. در زمان جزر و مد دریاها موقعیکه اسفنجها در خشکی قرارگیرند، دهانهایشان را میبندند تا از خروج آب از بدنشان جلوگیری شود. بهطور کلی اسفنجهای امروزی در منطقه کرانهای تا نسبتاً عمیق دریا زندگی میکنند و هیچوقت کلنی حقیقی را تشکیل نمیدهند. مطالعهٔ اسفنجها در گذشته نشان میدهد که زندگی اسفنجها در گذشته از نظر عمقسنجی با انواع کنونی فرق میکند. مثلاً در سنگهای دوره کرتاسه غالباً در رخسارههای ساحلی پیدا میشوند ولی در زمانهای بعدی بهتدریج به اعماق زیادتر مهاجرت نمودهاند؛ بنابراین میتوان نتیجه گرفت که اسفنجها در گذشته از اعماق کم به اعماق زیادتر مهاجرت داشتهاند. از طرفی اسفنجهای امروزی غالباً انفرادی هستند ولی در انواع گذشته زندگی آنها به حالت کلنی و آبسنگی بودهاست و سنگوارههای آنها با آبسنگهای مرجانی و خزهزی و غیره همراه میباشند. در علم دیرینهشناسی از فسیل سوزن اسفنجها در تشخیص نوع محیط رسوبی استفاده میکنند. اسفنجها سادهترین حیوانات پر سلولی هستند و به عبارت دیگر پستترین یا ابتداییترین جانوران پر سلولیاند. بهطور کلی محیط زیست آنها آبی و غالباً دریایی بودند و به جسم خارجی متصلاند. بدن اسفنجها شبیه یک کیسه تو خالی است که در قاعده به وسیله یک پایه یا بدون پایه به جسمی متصل شدهاست. دیواره آن پر از سوراخهای ریز است و از این جهت به آنها روزنکتباران میگویند.نکات مهم درباره ی اسفنج ها =تنوع سلولی در اسفنج ها خیلی کم است مشخص ترین سلول ها در دیواره داخلی بدن اسفنج ها -سلوا های یقه دار هستند- این سلول ها با حرکات تازک های خود اب و مواد غذایی را از اب گرفته و به درون سلول میبرد و مواد زاید را از طریق یک منفذ خروجی بزرگ به بیرون میرانند | اسفنجها در کدام دوره غالباً در رخسارههای ساحلی یافت میشد؟ | false | {
"text": [
"کرتاسه"
],
"answer_start": [
556
]
} |
25aa98d5-0c84-404a-9036-4984cc38ca9b | اسفنج دریایی | شکل اسفنجها نسبت به محیط زیستشان متغیر است. شکل اسفنجهای داخل خلیجها بادبزنی با صفحات چینخورده، در آبهای متلاطم به شکل انگشتی و اسفنجهای مناطق کمعمق، پوستی یا بالشی میباشند. در زمان جزر و مد دریاها موقعیکه اسفنجها در خشکی قرارگیرند، دهانهایشان را میبندند تا از خروج آب از بدنشان جلوگیری شود. بهطور کلی اسفنجهای امروزی در منطقه کرانهای تا نسبتاً عمیق دریا زندگی میکنند و هیچوقت کلنی حقیقی را تشکیل نمیدهند. مطالعهٔ اسفنجها در گذشته نشان میدهد که زندگی اسفنجها در گذشته از نظر عمقسنجی با انواع کنونی فرق میکند. مثلاً در سنگهای دوره کرتاسه غالباً در رخسارههای ساحلی پیدا میشوند ولی در زمانهای بعدی بهتدریج به اعماق زیادتر مهاجرت نمودهاند؛ بنابراین میتوان نتیجه گرفت که اسفنجها در گذشته از اعماق کم به اعماق زیادتر مهاجرت داشتهاند. از طرفی اسفنجهای امروزی غالباً انفرادی هستند ولی در انواع گذشته زندگی آنها به حالت کلنی و آبسنگی بودهاست و سنگوارههای آنها با آبسنگهای مرجانی و خزهزی و غیره همراه میباشند. در علم دیرینهشناسی از فسیل سوزن اسفنجها در تشخیص نوع محیط رسوبی استفاده میکنند. اسفنجها سادهترین حیوانات پر سلولی هستند و به عبارت دیگر پستترین یا ابتداییترین جانوران پر سلولیاند. بهطور کلی محیط زیست آنها آبی و غالباً دریایی بودند و به جسم خارجی متصلاند. بدن اسفنجها شبیه یک کیسه تو خالی است که در قاعده به وسیله یک پایه یا بدون پایه به جسمی متصل شدهاست. دیواره آن پر از سوراخهای ریز است و از این جهت به آنها روزنکتباران میگویند.نکات مهم درباره ی اسفنج ها =تنوع سلولی در اسفنج ها خیلی کم است مشخص ترین سلول ها در دیواره داخلی بدن اسفنج ها -سلوا های یقه دار هستند- این سلول ها با حرکات تازک های خود اب و مواد غذایی را از اب گرفته و به درون سلول میبرد و مواد زاید را از طریق یک منفذ خروجی بزرگ به بیرون میرانند | به اسفنجها چه میگویند؟ | false | {
"text": [
"روزنکتباران"
],
"answer_start": [
1366
]
} |
8bfc90d4-31d5-45a9-92c0-f76ecbf092bc | اسفنج دریایی | شکل اسفنجها نسبت به محیط زیستشان متغیر است. شکل اسفنجهای داخل خلیجها بادبزنی با صفحات چینخورده، در آبهای متلاطم به شکل انگشتی و اسفنجهای مناطق کمعمق، پوستی یا بالشی میباشند. در زمان جزر و مد دریاها موقعیکه اسفنجها در خشکی قرارگیرند، دهانهایشان را میبندند تا از خروج آب از بدنشان جلوگیری شود. بهطور کلی اسفنجهای امروزی در منطقه کرانهای تا نسبتاً عمیق دریا زندگی میکنند و هیچوقت کلنی حقیقی را تشکیل نمیدهند. مطالعهٔ اسفنجها در گذشته نشان میدهد که زندگی اسفنجها در گذشته از نظر عمقسنجی با انواع کنونی فرق میکند. مثلاً در سنگهای دوره کرتاسه غالباً در رخسارههای ساحلی پیدا میشوند ولی در زمانهای بعدی بهتدریج به اعماق زیادتر مهاجرت نمودهاند؛ بنابراین میتوان نتیجه گرفت که اسفنجها در گذشته از اعماق کم به اعماق زیادتر مهاجرت داشتهاند. از طرفی اسفنجهای امروزی غالباً انفرادی هستند ولی در انواع گذشته زندگی آنها به حالت کلنی و آبسنگی بودهاست و سنگوارههای آنها با آبسنگهای مرجانی و خزهزی و غیره همراه میباشند. در علم دیرینهشناسی از فسیل سوزن اسفنجها در تشخیص نوع محیط رسوبی استفاده میکنند. اسفنجها سادهترین حیوانات پر سلولی هستند و به عبارت دیگر پستترین یا ابتداییترین جانوران پر سلولیاند. بهطور کلی محیط زیست آنها آبی و غالباً دریایی بودند و به جسم خارجی متصلاند. بدن اسفنجها شبیه یک کیسه تو خالی است که در قاعده به وسیله یک پایه یا بدون پایه به جسمی متصل شدهاست. دیواره آن پر از سوراخهای ریز است و از این جهت به آنها روزنکتباران میگویند.نکات مهم درباره ی اسفنج ها =تنوع سلولی در اسفنج ها خیلی کم است مشخص ترین سلول ها در دیواره داخلی بدن اسفنج ها -سلوا های یقه دار هستند- این سلول ها با حرکات تازک های خود اب و مواد غذایی را از اب گرفته و به درون سلول میبرد و مواد زاید را از طریق یک منفذ خروجی بزرگ به بیرون میرانند | بدن اسفنجها چه شکلی است؟ | false | {
"text": [
"کیسه تو خالی"
],
"answer_start": [
1229
]
} |
e9d69ab6-86fb-451f-af23-9fab2d842aee | اسفنج دریایی | شکل اسفنجها نسبت به محیط زیستشان متغیر است. شکل اسفنجهای داخل خلیجها بادبزنی با صفحات چینخورده، در آبهای متلاطم به شکل انگشتی و اسفنجهای مناطق کمعمق، پوستی یا بالشی میباشند. در زمان جزر و مد دریاها موقعیکه اسفنجها در خشکی قرارگیرند، دهانهایشان را میبندند تا از خروج آب از بدنشان جلوگیری شود. بهطور کلی اسفنجهای امروزی در منطقه کرانهای تا نسبتاً عمیق دریا زندگی میکنند و هیچوقت کلنی حقیقی را تشکیل نمیدهند. مطالعهٔ اسفنجها در گذشته نشان میدهد که زندگی اسفنجها در گذشته از نظر عمقسنجی با انواع کنونی فرق میکند. مثلاً در سنگهای دوره کرتاسه غالباً در رخسارههای ساحلی پیدا میشوند ولی در زمانهای بعدی بهتدریج به اعماق زیادتر مهاجرت نمودهاند؛ بنابراین میتوان نتیجه گرفت که اسفنجها در گذشته از اعماق کم به اعماق زیادتر مهاجرت داشتهاند. از طرفی اسفنجهای امروزی غالباً انفرادی هستند ولی در انواع گذشته زندگی آنها به حالت کلنی و آبسنگی بودهاست و سنگوارههای آنها با آبسنگهای مرجانی و خزهزی و غیره همراه میباشند. در علم دیرینهشناسی از فسیل سوزن اسفنجها در تشخیص نوع محیط رسوبی استفاده میکنند. اسفنجها سادهترین حیوانات پر سلولی هستند و به عبارت دیگر پستترین یا ابتداییترین جانوران پر سلولیاند. بهطور کلی محیط زیست آنها آبی و غالباً دریایی بودند و به جسم خارجی متصلاند. بدن اسفنجها شبیه یک کیسه تو خالی است که در قاعده به وسیله یک پایه یا بدون پایه به جسمی متصل شدهاست. دیواره آن پر از سوراخهای ریز است و از این جهت به آنها روزنکتباران میگویند.نکات مهم درباره ی اسفنج ها =تنوع سلولی در اسفنج ها خیلی کم است مشخص ترین سلول ها در دیواره داخلی بدن اسفنج ها -سلوا های یقه دار هستند- این سلول ها با حرکات تازک های خود اب و مواد غذایی را از اب گرفته و به درون سلول میبرد و مواد زاید را از طریق یک منفذ خروجی بزرگ به بیرون میرانند | شکل اسفنجها نسبت به چه چیزی تغییر میکند؟ | false | {
"text": [
"محیط زیستشان"
],
"answer_start": [
21
]
} |
c6d751e8-6815-4ba0-99a3-34d5968dff62 | اسفنج دریایی | شکل اسفنجها نسبت به محیط زیستشان متغیر است. شکل اسفنجهای داخل خلیجها بادبزنی با صفحات چینخورده، در آبهای متلاطم به شکل انگشتی و اسفنجهای مناطق کمعمق، پوستی یا بالشی میباشند. در زمان جزر و مد دریاها موقعیکه اسفنجها در خشکی قرارگیرند، دهانهایشان را میبندند تا از خروج آب از بدنشان جلوگیری شود. بهطور کلی اسفنجهای امروزی در منطقه کرانهای تا نسبتاً عمیق دریا زندگی میکنند و هیچوقت کلنی حقیقی را تشکیل نمیدهند. مطالعهٔ اسفنجها در گذشته نشان میدهد که زندگی اسفنجها در گذشته از نظر عمقسنجی با انواع کنونی فرق میکند. مثلاً در سنگهای دوره کرتاسه غالباً در رخسارههای ساحلی پیدا میشوند ولی در زمانهای بعدی بهتدریج به اعماق زیادتر مهاجرت نمودهاند؛ بنابراین میتوان نتیجه گرفت که اسفنجها در گذشته از اعماق کم به اعماق زیادتر مهاجرت داشتهاند. از طرفی اسفنجهای امروزی غالباً انفرادی هستند ولی در انواع گذشته زندگی آنها به حالت کلنی و آبسنگی بودهاست و سنگوارههای آنها با آبسنگهای مرجانی و خزهزی و غیره همراه میباشند. در علم دیرینهشناسی از فسیل سوزن اسفنجها در تشخیص نوع محیط رسوبی استفاده میکنند. اسفنجها سادهترین حیوانات پر سلولی هستند و به عبارت دیگر پستترین یا ابتداییترین جانوران پر سلولیاند. بهطور کلی محیط زیست آنها آبی و غالباً دریایی بودند و به جسم خارجی متصلاند. بدن اسفنجها شبیه یک کیسه تو خالی است که در قاعده به وسیله یک پایه یا بدون پایه به جسمی متصل شدهاست. دیواره آن پر از سوراخهای ریز است و از این جهت به آنها روزنکتباران میگویند.نکات مهم درباره ی اسفنج ها =تنوع سلولی در اسفنج ها خیلی کم است مشخص ترین سلول ها در دیواره داخلی بدن اسفنج ها -سلوا های یقه دار هستند- این سلول ها با حرکات تازک های خود اب و مواد غذایی را از اب گرفته و به درون سلول میبرد و مواد زاید را از طریق یک منفذ خروجی بزرگ به بیرون میرانند | شکل اسفنجها در آبها متلاطم به چه شکلی است؟ | false | {
"text": [
"انگشتی"
],
"answer_start": [
125
]
} |
f84d57a1-5c57-4ae7-8a29-7e9d16b71b46 | اسفنج دریایی | اسفنجها در آبهای نیمکرهٔ جنوبی گسترش بیشتری دارند؛ و در حقیقت در تمام آبهای نیمکرهٔ جنوبی به عمق ۱۰۰ تا ۵۰۰ متری سکونت دارند و این موضوع به علت حرکت کوههای یخی است که بهطور دائم به اقیانوس وارد میشوند و شرایط لازم را برای زیستن اسفنجها فراهم میسازند. اسفنجهای آهکی در اعماق کم و اسفنجهای سیلیسی در اعماق زیاد زندگی میکنند. اسفنجهای دارای سوزنههای (اسپیکولهای) چهارمحوری و شاخی سیلیسی هم در اعماق کم و هم در اعماق زیاد زندگی میکنند. بررسیهای کنونی نشان دادهاست که بعضی از اسفنجها تا عمق ۶۰۰۰ متری دریا میتوانند زندگی کنند. این قبیل اسفنجها دارای تیغههای درازی نظیر خارداران هستند و شکل آنها نیز کشیده میباشد. اصولاً در آبهای سرد مثل قطبها اسفنجها پراکندگی بیشتری دارند. اسفنجهای شاخی اصولاً در آبهای استوایی تا عرض جغرافیایی ۴۵ درجه پراکندگی دارند. از اسفنجهای شاخی و اسپونژینی اثری خارج از این حوزه نیست. در اسفنجهای دیگر، هر قدر به طرف قطبین نزدیک شویم سوزنهها درشتتر میشوند. شوری آب تأثیر زیادی در زندگی اسفنجها دارد. اگر میزان شوری تغییر یابد، تعداد آنها نیز کاسته خواهد شد. جریان آب نیز تأثیر زیادی در زندگی اسفنجها دارد. تکثیر اسفنجها در مناطقی که آب جریان دارد بیشتر است. | کدام نوع از اسفنج ها هم در عمق کم و هم زیاد می توانند در اقیانوس زندگی کنند؟ | false | {
"text": [
"سوزنههای (اسپیکولهای) چهارمحوری و شاخی سیلیسی"
],
"answer_start": [
352
]
} |
75540879-f199-4a78-b4eb-f8306cd13d1b | اسفنج دریایی | اسفنجها در آبهای نیمکرهٔ جنوبی گسترش بیشتری دارند؛ و در حقیقت در تمام آبهای نیمکرهٔ جنوبی به عمق ۱۰۰ تا ۵۰۰ متری سکونت دارند و این موضوع به علت حرکت کوههای یخی است که بهطور دائم به اقیانوس وارد میشوند و شرایط لازم را برای زیستن اسفنجها فراهم میسازند. اسفنجهای آهکی در اعماق کم و اسفنجهای سیلیسی در اعماق زیاد زندگی میکنند. اسفنجهای دارای سوزنههای (اسپیکولهای) چهارمحوری و شاخی سیلیسی هم در اعماق کم و هم در اعماق زیاد زندگی میکنند. بررسیهای کنونی نشان دادهاست که بعضی از اسفنجها تا عمق ۶۰۰۰ متری دریا میتوانند زندگی کنند. این قبیل اسفنجها دارای تیغههای درازی نظیر خارداران هستند و شکل آنها نیز کشیده میباشد. اصولاً در آبهای سرد مثل قطبها اسفنجها پراکندگی بیشتری دارند. اسفنجهای شاخی اصولاً در آبهای استوایی تا عرض جغرافیایی ۴۵ درجه پراکندگی دارند. از اسفنجهای شاخی و اسپونژینی اثری خارج از این حوزه نیست. در اسفنجهای دیگر، هر قدر به طرف قطبین نزدیک شویم سوزنهها درشتتر میشوند. شوری آب تأثیر زیادی در زندگی اسفنجها دارد. اگر میزان شوری تغییر یابد، تعداد آنها نیز کاسته خواهد شد. جریان آب نیز تأثیر زیادی در زندگی اسفنجها دارد. تکثیر اسفنجها در مناطقی که آب جریان دارد بیشتر است. | اسفنجهای دارای سوزنههای (اسپیکولهای) چهارمحوری و شاخی سیلیسی در چه میزان عمقی میتوانند زندگی میکنند؟ | false | {
"text": [
"در اعماق کم و هم در اعماق زیاد"
],
"answer_start": [
403
]
} |
47fed569-8f9c-44ed-aaaa-350ff3424eda | اینگمار برگمان | برگمان در سال ۱۹۸۲ به سوئد بازگشت تا فنی و الکساندر را کارگردانی کند. این اثر قرار بود آخرین فیلم او باشد تا برگمان بتواند پس از آن روی تئاتر تمرکز کند. او در این رابطه گفتهاست: «ساخت فنی و الکساندر اینقدر لذتبخش بود که فکر کردم دیگر این احساس دیگر هیچوقت برنمیگردد. وقتی که سالها قبل در دانشگاه بودم، همهٔ ما عاشق دختر زیبایی بودیم؛ اما او به ما علاقهای نشان نمیداد و نمیتوانستیم درکش کنیم. او قبل از این با یک شاهزاده مصری رابطه داشت و به عقیدهٔ او بعد از این تمام رابطههای او به شکست تبدیل میشد. برای همین او تمام پیشنهادها را رد کرد دوست دارم همین را بگویم. زمان ساخت فنی و الکساندر اینقدر شگفتانگیز بود که تصمیم گرفتم [کارم را] متوقف کنم. من شاهزادهٔ مصری خودم را داشتم». فنی و الکساندر با تحسین مردم و منتقدان روبهرو شد. آخرین فیلم برگمان ساراباند (۲۰۰۳) نام دارد که برای تلویزیون ساخته شد. او این فیلم را در سن ۸۴ سالگی کارگردانی کرد. اگرچه او در دنیا بهدلیل فیلمهایش شناختهشده، اما برگمان به تئاتر بیشتر توجه داشت و در طول دوران حرفهای خود تئاترهای زیادی را اجرا کرد. بسیاری از فیلمهای او نیز بر روی تئاتر به اجرا درآمدند؛ فیلمهایی مانند مهر هفتم، صحنههایی از یک ازدواج. به همین دلیل فیلمهای او تا حد زیادی شبیه به تئاتر هستند و معمولاً روی چند شخصیت محدود تمرکز دارند. | برگمان در سال چند به سوئد بازگشت تا فنی و الکساندر را کارگردانی کند؟ | false | {
"text": [
"۱۹۸۲"
],
"answer_start": [
14
]
} |
4b7f5da6-eaef-4511-a1b8-a9bc8f44606c | اینگمار برگمان | برگمان تا قبل از آن که خود را بازنشسته کند ۶۲ فیلم ساخت و بیش از ۱۷۰ نمایش را کارگردانی کرد. او بیشترین تأثیر را بر وودی آلن گذاشت، به گونهای که آلن او را بزرگترین فیلمساز میداند. فیلمسازان بزرگ دیگری مثل دیوید لینچ، استنلی کوبریک، رابرت آلتمن، کریشتوف کیشلوفسکی، لارس فون تریه و آندری تارکوفسکی از او به عنوان کسی که بر کارهایشان تأثیر گذاشته یاد کردهاند. او تأثیر زیادی بر فرهنگ و مردم سوئد گذاشت. زمانی خیابانهای سوئد خلوت میشد، چرا که بسیاری از مردم پای تلویزیون مینشستند تا صحنههایی از یک ازدواج را تماشا کنند. این فیلم چند قسمتی توانست درصد طلاق در سوئد را بالا ببرد؛ چرا که با دیدن این فیلم بود که بسیاری از زوجها جرئت کردند حرفهایشان را به همدیگر بزنند. به دلیل تلاشهای بیشمار برگمان در صنعت فیلمسازی، از اکتبر سال ۲۰۱۵ چهرهٔ برگمان روی اسکناس ۲۰۰ کرون سوئد قرار خواهد گرفت. افراد زیر از برگمان الهام گرفتهاند: | چه کسی بیشترین تأثیر را بر وودی آلن گذاشت؟ | false | {
"text": [
"برگمان"
],
"answer_start": [
0
]
} |
385cb1f7-5b8f-4472-8b88-b1b0c56ce91e | اینگمار برگمان | برگمان تا قبل از آن که خود را بازنشسته کند ۶۲ فیلم ساخت و بیش از ۱۷۰ نمایش را کارگردانی کرد. او بیشترین تأثیر را بر وودی آلن گذاشت، به گونهای که آلن او را بزرگترین فیلمساز میداند. فیلمسازان بزرگ دیگری مثل دیوید لینچ، استنلی کوبریک، رابرت آلتمن، کریشتوف کیشلوفسکی، لارس فون تریه و آندری تارکوفسکی از او به عنوان کسی که بر کارهایشان تأثیر گذاشته یاد کردهاند. او تأثیر زیادی بر فرهنگ و مردم سوئد گذاشت. زمانی خیابانهای سوئد خلوت میشد، چرا که بسیاری از مردم پای تلویزیون مینشستند تا صحنههایی از یک ازدواج را تماشا کنند. این فیلم چند قسمتی توانست درصد طلاق در سوئد را بالا ببرد؛ چرا که با دیدن این فیلم بود که بسیاری از زوجها جرئت کردند حرفهایشان را به همدیگر بزنند. به دلیل تلاشهای بیشمار برگمان در صنعت فیلمسازی، از اکتبر سال ۲۰۱۵ چهرهٔ برگمان روی اسکناس ۲۰۰ کرون سوئد قرار خواهد گرفت. افراد زیر از برگمان الهام گرفتهاند: | برگمان تا قبل از آن که خود را بازنشسته کند چند نمایش را کارگردانی کرد؟ | false | {
"text": [
"بیش از ۱۷۰"
],
"answer_start": [
58
]
} |
c74f374e-62fd-477d-9acf-5533aba5ff7f | اینگمار برگمان | برگمان تا قبل از آن که خود را بازنشسته کند ۶۲ فیلم ساخت و بیش از ۱۷۰ نمایش را کارگردانی کرد. او بیشترین تأثیر را بر وودی آلن گذاشت، به گونهای که آلن او را بزرگترین فیلمساز میداند. فیلمسازان بزرگ دیگری مثل دیوید لینچ، استنلی کوبریک، رابرت آلتمن، کریشتوف کیشلوفسکی، لارس فون تریه و آندری تارکوفسکی از او به عنوان کسی که بر کارهایشان تأثیر گذاشته یاد کردهاند. او تأثیر زیادی بر فرهنگ و مردم سوئد گذاشت. زمانی خیابانهای سوئد خلوت میشد، چرا که بسیاری از مردم پای تلویزیون مینشستند تا صحنههایی از یک ازدواج را تماشا کنند. این فیلم چند قسمتی توانست درصد طلاق در سوئد را بالا ببرد؛ چرا که با دیدن این فیلم بود که بسیاری از زوجها جرئت کردند حرفهایشان را به همدیگر بزنند. به دلیل تلاشهای بیشمار برگمان در صنعت فیلمسازی، از اکتبر سال ۲۰۱۵ چهرهٔ برگمان روی اسکناس ۲۰۰ کرون سوئد قرار خواهد گرفت. افراد زیر از برگمان الهام گرفتهاند: | به دلیل تلاشهای بیشمار برگمان در صنعت فیلمسازی، از اکتبر سال ۲۰۱۵ چهرهٔ برگمان روی چه اسکناسی قرار خواهد گرفت؟ | false | {
"text": [
"۲۰۰ کرون سوئد"
],
"answer_start": [
765
]
} |
e0185024-1484-4752-8f88-ddfd3d35cb37 | اینگمار برگمان | برگمان تا قبل از آن که خود را بازنشسته کند ۶۲ فیلم ساخت و بیش از ۱۷۰ نمایش را کارگردانی کرد. او بیشترین تأثیر را بر وودی آلن گذاشت، به گونهای که آلن او را بزرگترین فیلمساز میداند. فیلمسازان بزرگ دیگری مثل دیوید لینچ، استنلی کوبریک، رابرت آلتمن، کریشتوف کیشلوفسکی، لارس فون تریه و آندری تارکوفسکی از او به عنوان کسی که بر کارهایشان تأثیر گذاشته یاد کردهاند. او تأثیر زیادی بر فرهنگ و مردم سوئد گذاشت. زمانی خیابانهای سوئد خلوت میشد، چرا که بسیاری از مردم پای تلویزیون مینشستند تا صحنههایی از یک ازدواج را تماشا کنند. این فیلم چند قسمتی توانست درصد طلاق در سوئد را بالا ببرد؛ چرا که با دیدن این فیلم بود که بسیاری از زوجها جرئت کردند حرفهایشان را به همدیگر بزنند. به دلیل تلاشهای بیشمار برگمان در صنعت فیلمسازی، از اکتبر سال ۲۰۱۵ چهرهٔ برگمان روی اسکناس ۲۰۰ کرون سوئد قرار خواهد گرفت. افراد زیر از برگمان الهام گرفتهاند: | برگمان تأثیر زیادی بر فرهنگ و مردم کجا گذاشت؟ | false | {
"text": [
"سوئد"
],
"answer_start": [
392
]
} |
f4217755-6dd0-4bf6-b08a-94e256d7513d | اینگمار برگمان | برگمان تا قبل از آن که خود را بازنشسته کند ۶۲ فیلم ساخت و بیش از ۱۷۰ نمایش را کارگردانی کرد. او بیشترین تأثیر را بر وودی آلن گذاشت، به گونهای که آلن او را بزرگترین فیلمساز میداند. فیلمسازان بزرگ دیگری مثل دیوید لینچ، استنلی کوبریک، رابرت آلتمن، کریشتوف کیشلوفسکی، لارس فون تریه و آندری تارکوفسکی از او به عنوان کسی که بر کارهایشان تأثیر گذاشته یاد کردهاند. او تأثیر زیادی بر فرهنگ و مردم سوئد گذاشت. زمانی خیابانهای سوئد خلوت میشد، چرا که بسیاری از مردم پای تلویزیون مینشستند تا صحنههایی از یک ازدواج را تماشا کنند. این فیلم چند قسمتی توانست درصد طلاق در سوئد را بالا ببرد؛ چرا که با دیدن این فیلم بود که بسیاری از زوجها جرئت کردند حرفهایشان را به همدیگر بزنند. به دلیل تلاشهای بیشمار برگمان در صنعت فیلمسازی، از اکتبر سال ۲۰۱۵ چهرهٔ برگمان روی اسکناس ۲۰۰ کرون سوئد قرار خواهد گرفت. افراد زیر از برگمان الهام گرفتهاند: | به دلیل تلاشهای بیشمار برگمان در صنعت فیلمسازی، از چه تاریخی چهرهٔ برگمان روی اسکناس ۲۰۰ کرون سوئد قرار خواهد گرفت؟ | false | {
"text": [
"اکتبر سال ۲۰۱۵"
],
"answer_start": [
726
]
} |
a60e12bc-dc33-437c-ac74-68b7909c9488 | اینگمار برگمان | برگمان تا قبل از آن که خود را بازنشسته کند ۶۲ فیلم ساخت و بیش از ۱۷۰ نمایش را کارگردانی کرد. او بیشترین تأثیر را بر وودی آلن گذاشت، به گونهای که آلن او را بزرگترین فیلمساز میداند. فیلمسازان بزرگ دیگری مثل دیوید لینچ، استنلی کوبریک، رابرت آلتمن، کریشتوف کیشلوفسکی، لارس فون تریه و آندری تارکوفسکی از او به عنوان کسی که بر کارهایشان تأثیر گذاشته یاد کردهاند. او تأثیر زیادی بر فرهنگ و مردم سوئد گذاشت. زمانی خیابانهای سوئد خلوت میشد، چرا که بسیاری از مردم پای تلویزیون مینشستند تا صحنههایی از یک ازدواج را تماشا کنند. این فیلم چند قسمتی توانست درصد طلاق در سوئد را بالا ببرد؛ چرا که با دیدن این فیلم بود که بسیاری از زوجها جرئت کردند حرفهایشان را به همدیگر بزنند. به دلیل تلاشهای بیشمار برگمان در صنعت فیلمسازی، از اکتبر سال ۲۰۱۵ چهرهٔ برگمان روی اسکناس ۲۰۰ کرون سوئد قرار خواهد گرفت. افراد زیر از برگمان الهام گرفتهاند: | آلن اچه کسی را بزرگترین فیلمساز میداند؟ | false | {
"text": [
"برگمان"
],
"answer_start": [
0
]
} |
0fd13caf-510b-4642-ad6d-9298b6ff1e03 | اینگمار برگمان | برگمان تا قبل از آن که خود را بازنشسته کند ۶۲ فیلم ساخت و بیش از ۱۷۰ نمایش را کارگردانی کرد. او بیشترین تأثیر را بر وودی آلن گذاشت، به گونهای که آلن او را بزرگترین فیلمساز میداند. فیلمسازان بزرگ دیگری مثل دیوید لینچ، استنلی کوبریک، رابرت آلتمن، کریشتوف کیشلوفسکی، لارس فون تریه و آندری تارکوفسکی از او به عنوان کسی که بر کارهایشان تأثیر گذاشته یاد کردهاند. او تأثیر زیادی بر فرهنگ و مردم سوئد گذاشت. زمانی خیابانهای سوئد خلوت میشد، چرا که بسیاری از مردم پای تلویزیون مینشستند تا صحنههایی از یک ازدواج را تماشا کنند. این فیلم چند قسمتی توانست درصد طلاق در سوئد را بالا ببرد؛ چرا که با دیدن این فیلم بود که بسیاری از زوجها جرئت کردند حرفهایشان را به همدیگر بزنند. به دلیل تلاشهای بیشمار برگمان در صنعت فیلمسازی، از اکتبر سال ۲۰۱۵ چهرهٔ برگمان روی اسکناس ۲۰۰ کرون سوئد قرار خواهد گرفت. افراد زیر از برگمان الهام گرفتهاند: | برگمان تا قبل از آن که خود را بازنشسته کند چند فیلم ساخت؟ | false | {
"text": [
"۶۲"
],
"answer_start": [
43
]
} |