en
stringlengths
1
1.4k
fa
stringlengths
1
1.26k
Tom was the last to arrive.
تام آخرین نفری بود که وارد شد.
You're selfish.
تو خودخواه هستی
What he said was far from true
آنچه او گفت دور از واقعیت بود
Tom is afraid of dying.
تام از مردن می ترسد.
I'm afraid I have a prior engagement.
می ترسم نامزدی قبلی داشته باشم.
Tom lost his only son in a car accident
تام تنها پسرش را در یک تصادف رانندگی از دست داد
When will you be coming back?
کی برمیگردی؟
If only he would marry me!
اگر فقط با من ازدواج می کرد!
Keep it simple
آن را ساده نگه دارید
What was Tom called?
اسم تام چی بود؟
They're cool.
اونا باحالن
Tom's quite drunk.
تام کاملا مست است.
I'm too tired to argue.
من خیلی خسته هستم که نمی توانم بحث کنم.
Wait until tomorrow morning.
تا فردا صبح صبر کن
Can I talk to you for a moment?
میشه یه لحظه باهات حرف بزنم؟
The sun sank slowly below the horizon
خورشید به آرامی در زیر افق فرو رفت
I was with Tom from 8:30 to 2:30
من از ساعت 8:30 تا 2:30 با تام بودم
She made him furious.
او را عصبانی کرد.
If your visa expires, you must leave China
اگر ویزای شما منقضی شود، باید چین را ترک کنید
It's not like Tom not to call.
اینطور نیست که تام زنگ نزند.
Speaking English is not easy
صحبت کردن به زبان انگلیسی آسان نیست
I can do it by myself
من می توانم آن را به تنهایی انجام دهم
I just want you to come.
فقط میخوام بیای
I'm getting kind of hungry. Let's go get something to eat.
یه جورایی دارم گرسنه میشم بیا بریم یه چیزی بخوریم
You shouldn't read people's private letters without permission.
شما نباید نامه های خصوصی مردم را بدون اجازه بخوانید.
Is this sterling silver?
آیا این نقره است؟
The train was crowded.
قطار شلوغ بود.
I thought you might want to look over these documents
فکر کردم شاید بخواهید این اسناد را بررسی کنید
You don't need to sound like a native speaker in order to be understood.
برای اینکه درک شوید، نیازی نیست که مانند یک زبان مادری به نظر برسید.
You're charming.
تو جذابی
There was a terrible storm here last week
هفته گذشته طوفان وحشتناکی در اینجا رخ داد
I've been trying to talk to you alone, but you always seem to be with other people.
من سعی کردم تنها با تو صحبت کنم، اما به نظر می رسد تو همیشه با دیگران هستی.
Tom was at the hospital the night Mary died
شبی که مری درگذشت تام در بیمارستان بود
I realize this is a difficult time for you.
می دانم که این زمان برای شما سخت است.
It is cold all year here
اینجا تمام سال سرد است
I have enough money
من به اندازه کافی پول دارم
Let's go early, shall we?
زودتر بریم
Please get out of my house
لطفا از خانه من برو بیرون
Chess and checkers are favorites with them
شطرنج و چکرز مورد علاقه آنها هستند
The cat slowly approached the mouse.
گربه به آرامی به موش نزدیک شد.
This desk is broken.
این میز خرابه
Behave yourself while I'm gone
تا زمانی که من نیستم خودت را رفتار کن
I'm an ex-marine
من یک نیروی دریایی سابق هستم
It's quiet, you know.
ساکت است، می دانید.
Our eyes take time to adjust to the darkness.
چشمان ما زمان می برد تا با تاریکی سازگار شوند.
I went through a lot of trouble
دردسرهای زیادی را پشت سر گذاشتم
Tom thought it would be dangerous for Mary to go alone.
تام فکر کرد که تنها رفتن مری خطرناک است.
I like bright colors
من رنگ های روشن را دوست دارم
Should I cancel the call?
آیا باید تماس را لغو کنم؟
The cost of eating out is quite high here.
هزینه غذا خوردن در اینجا بسیار زیاد است.
I know Tom doesn't speak French
من می دانم که تام فرانسوی صحبت نمی کند
They came to our assistance
به کمک ما آمدند
I thought you liked Tom
فکر کردم تو از تام خوشت میاد
How dare you talk to me like that!
چطور جرات میکنی با من اینطوری حرف بزنی!
I didn't know anyone was there
نمیدونستم کسی اونجا هست
This air conditioner consumes a lot of electricity
این کولر گازی برق زیادی مصرف می کند
There was no visible danger.
هیچ خطر قابل مشاهده ای وجود نداشت.
What's the temperature going to be tomorrow?
فردا دمای هوا چقدر خواهد بود؟
As far as I know, she is still missing.
تا آنجا که من می دانم، او هنوز مفقود است.
Judy will talk about Japan tomorrow
جودی فردا درباره ژاپن صحبت خواهد کرد
The customs officials searched the whole ship.
ماموران گمرک تمام کشتی را تفتیش کردند.
I was born in 1982.
من متولد 1982 هستم.
I swim almost every day
من تقریبا هر روز شنا می کنم
Have you completed your preparations for tomorrow?
آیا آمادگی خود را برای فردا کامل کرده اید؟
I don't speak any French.
من هیچ فرانسوی بلد نیستم
Wait until I look this manuscript over
صبر کنید تا این دست نوشته را نگاه کنم
He was playing with a toy.
داشت با اسباب بازی بازی می کرد.
Has Lucy called yet?
لوسی هنوز زنگ زده؟
Tom pretended to be asleep
تام وانمود کرد که خواب است
This is the best play imaginable
این بهترین بازی قابل تصور است
This sort of music is not my cup of tea.
این نوع موسیقی فنجان چای من نیست.
If your prices are competitive, we will place a large order
اگر قیمت های شما رقابتی باشد، ما یک سفارش بزرگ انجام می دهیم
Give it a second
یک ثانیه به آن فرصت دهید
I'm indebted to you.
من مدیون شما هستم
I forgot to turn off the TV before going to bed
فراموش کردم قبل از خواب تلویزیون را خاموش کنم
Who sent you?
چه کسی تو را فرستاد؟
I used my imagination
من از تخیلم استفاده کردم
Tom lay awake almost all night thinking about Mary.
تام تقریباً تمام شب بیدار بود و به مری فکر می کرد.
Tom almost forgot about the meeting.
تام تقریباً جلسه را فراموش کرده بود.
Watch carefully and you can see how my lips move in pronouncing the word.
با دقت تماشا کنید و می بینید که چگونه لب های من در تلفظ کلمه حرکت می کنند.
Nothing bad ever happens
هیچ وقت هیچ اتفاق بدی نمی افتد
Tom buttered his toast.
تام نان تستش را کره زد.
In retrospect, I think you were right
با نگاهی به گذشته، فکر می کنم حق با شما بود
That's no secret
این هیچ رازی نیست
I don't get the connection.
من ارتباط را نمی فهمم
He met with an accident
او با تصادف مواجه شد
Tom slipped into the classroom unnoticed
تام بدون توجه وارد کلاس شد
A student wants to see you.
دانش آموزی می خواهد شما را ببیند.
You should pay for it.
شما باید برای آن هزینه کنید.
You're a suspect.
تو مظنون هستی
You're a good boy, Tom.
تو پسر خوبی هستی تام
Wherever you say, Tom
هر جا بگی تام
What would Tom have done first?
تام ابتدا چه کار می کرد؟
I'd be happy if you'd help me.
خوشحال میشم اگه کمکم کنید
I always try to tell the truth
من همیشه سعی می کنم حقیقت را بگویم
We'll see you.
ما شما را می بینیم.
Both French and English are spoken in Canada
در کانادا به دو زبان فرانسوی و انگلیسی صحبت می شود
How about something to drink?
چیزی برای نوشیدن چطور؟
I consulted him about the matter.
در مورد موضوع با او مشورت کردم.
I was very disconcerted to find that everyone else already knew it
وقتی متوجه شدم که بقیه قبلاً آن را می‌دانستند بسیار ناراحت شدم