line
stringlengths 5
329
|
---|
احلام: 1 اوهام، خواب، رویا، شوریدهخوابها 2 بردباران، شکیبایان، صابران، صابرین |
احمر: سرخ، قرمز، لالهفام، لالهگون، لالهگون، سرخفام |
احمق: ابله، الاغ، بیشعور، بیهوش، خر، دنگل، دیوانهوش، رعنا، زودباور، سادهلوح، کمخرد، کمعقل، کمعقل، کندفهم، کودن، گاوریش، گول، گول، نادان، نادان، ناقصعقل، نفهم، & دانا |
احمقانه: ابلهانه، بیخردانه، سفاهتآمیز، سفیهانه، نابخردانه & عاقلانه، عالمانه |
احمقی: ابلهی، بلاهت، بله، جهالت، حماقت، سفاهت، نادانی & دانایی |
احوال: 1 حال 2 اعمال، حالات 3 اوضاع 4 سرگذشت |
احول: دوبین، کاچ، کاج، کاژ، کجبین، کژبین، لوچ |
احیا: 1 زندهسازی 2 تهجد، شبزندهداری، مساهرت |
اخاذ: باجستان، باجگیر، رشوهستان، رشوهگیر |
اخاذی: باجستانی، باجگیری، تلکه، رشوهستانی |
اخبار: 1 اعلام، خبر، رویدادها، مخابره، وقایع 2 احادیث، داستانها، روایات |
اخت: 1 آشنا، آمخته، مالوف، مانوس، معتاد 2 خواهر 3 شبیه، قرین، مانند، مثل 3 هماهنگ |
اختتام: آخر، انتها، پایان، تمام، ختم، فرجام، نهایت، نهایت & آغاز، ابتدا |
اختر: 1 ستاره، سها، کوکب، نجم 2 اقبال، بخت، شانس، طالع |
اختراع: 1 آفرینش، ابتکار، ابداع، نوآوری 2 دروغپردازی، شایعهسازی |
اخترشمار: اخترشناس، رصاد، رصدبند، رصدنشین، منجم |
اخترشناس: احکامی، اخترشمار، اختری، رصدبند، رصدنشین، ستارهشناس، منجم، نجومی |
اخترشناسی: تنجیم، رصدبندی، رصدنشینی، ستارهشناسی، نجوم |
اختصار: 1 اجمال، ایجاز، تلخیص، خلاصه، کوتاهی 2 اکتفا، بسنده & تفصیل |
اختصاراختصاری: 1 مخفف 2 اجمالی |
اختصاص: 1 خاص، مختص، مختصه، ویژه 2 تعلق |
اختصاصاختصاصی: خصوصی، مخصوص، ویژه & عام |
اختفا: اخفا، استتار، پنهانی، غیبت، ناپیدایی، نهانسازی |
اختلاج: پریدن، تشنج، تیک، جستن، جنبش، جهش |
اختلاس: حیفومیل، دزدی، دزدیدن، دزدی کردن، ربایش، ربودن، سرقت |
اختلاسکننده: دزد، رباینده، مختلس |
اختلاط: 1 آمیزش، معاشرت 2 آغشتن، امتزاج، ترکیب 3 صحبت، گپ، گفتگو |
اختلاف: 1 افتراق، تباین، تضاد، تفارق، تفاوت، تمایز، توفیر، فرق، مغایرت، 2 تشت، دعوا، ضدیت، کشمکش، مخالفت، مشاجره، نزاع، نفاق |
اختلال: 1 اخلال، اغتشاش، بینظمی، هرجومرج، 2 آشفتگی، پریشانی، پریشی، نابسامانی |
اختناق: خفقان، خفگی، سرکوب |
اخته: آغا، بیخایه، خصی، خواجه، مقطوعالنفس، مقطوعالنسل |
اختیار: 1 انتخاب، برگزینی، گزینش، 2 آزادگی، آزادی، 2 تفویض 3 اجازه 4 تصرف، غلبه، قدرت & اجبار |
اخذ: دریافت، ستاندن، قبض، گرفتن |
اخراج: 1 تبعید، دفع، طرد، 2 انفصال، پاکسازی، خلع، عزل، منفصل 3 تخلیه & ادخال |
اخروی: آنجهانی، عقبایی & دنیوی |
اخری: 1 آخرت، رستاخیز، عقبا، عقبی، قیامت، 2 بعدی، پسین، دومین، دیگر، 1 & دنیا 2 اولی |
اخضر: 1 سبز، 2 آبی، کبود، نیلگون |
اخطار: 1 آگهی، اخطاریه، هشدار، 2 ابلاغ، یادآوری |
اخطاریه: اخطار، اخطارنامه |
اخفا: اختفا، استتار، پردهپوشی، پنهانسازی، پوشاندن، پوشاندن، پوشیدن، نهفتن |
اخگر: آتش، بارقه، جرقه، شراره، شرار، شرر |
اخلاص: ارادت، خلوص، صدق & ریا، سالوس، ظاهرنمایی |
اخلاف: احفاد، اعقاب، اولاد، بازماندگان، جانشینان & اسلاف |
اخلاق: خصلت، خلق، خوی، داب، عادت، منش |
اخلال: اختلال، بینظمی، تخریب، خرابکاری، کارشکنی |
اخلالگر: 1 کارشکن، مخل، 2 تروریست، خرابکار 3 آشوبگر، انقلابی، شورشی، فتنهجو، مخرب |
اخم: آژنگ، بدخویی، ترشرویی، عبس |
اخمآلود: اخمرو، اخمو، ترشرو، عبوس & گشادهرو |
اخمناز: عشوه، کرشمه، ناز |
اخمو: بداخلاق، بداخم، بدخو، ترشرو، عبوس |
اخوت: برادری، مواخات |
اخوی: برادر، داداش، کاکا |
اخیر: آخری، آخرین، بازپسین، پسین، تازه، جدید & آغازین، اول |
اخیرادا: 1 اطوار، تقلید، دهنکجی، شکلک، 2 تظاهر، حرکتلغو 3 اشاره، رمز 4 ادلال، عشوه، قر، ناز 5 اجرا، انجام، عمل 6 بجاآوردن، پرداخت، تادیه، گزاردن 7 اظهار، تقریر، تلفظ |
ادات: 1 آلت، ابزار، دستافزار، لوازم، 2 حرف |
اداره: 1 دائره، دایره، سازمان، موسسه، 2 تمشیت، تنسیق، رتقوفتق |
اداری: 1 حقوقبگیر، کارمند، مستخدم، 2 سازمانی |
ادامه: 1 امتداد، بقیه، دنباله، 2 استمرار، بقا، دوام |
ادب: 1 تادیب، تنبیه، 2 ادبیات، فرهنگ 3 پاس، رعایت، متانت، نزاکت 4 آیین، رسم، روش، نهاد |
ادبار: 1 بدبختی، سیهروزی، شوربختی، فلاکت، مفلوکی، نکبت، نگونبختی، واپسی، 2 بداقبال، بیاقبال، سیهروز، مدبر، نگونبخت |
ادبیات: ادب، داستان، رمان، شعر، فرهنگ |
ادخال: 1 دخول، ورود، 2 داخل کردن، فرو کردن & اخراج |
ادرار: 1 بول، پیشاب، جیش، شاش، گمیز، 2 راتب، راتبه، شهریه، مستمری، مشاهره، مواجب، وظیفه |
ادرارآور: ادرارزا، پیشابزا، مدر |
ادراک: درایت، درک، دریافت، شعور، فهم، فهمیدن، وقوف، هوش، هوشمندی |
ادراکمند: باشعور، خردمند، ذکی، عاقل، فهمیده، فهیم، لبیب، هوشیار & بیادراک |
ادعا: تقاضا، توقع، خواست، داعیه، دعوی، مدعا، مطالبه |
ادلال: ادا، اطوار، دلال، غنج، ناز |
ادوات: آلات، ابزار، ادات، افزار، وسایل |
ادهم: 1 اسب، فرس، 2 بند، قید 3 تیره، سیاه |
ادیب: ادبشناس، بافرهنگ، دبیر، سخندان، سخنسنج، سخنشناس، سخنفهم، شاعر، فرهنگپرور، فرهیخته، نویسنده |
ادیم: 1 خوان، سفره، سماط، نطع، 2 چرم |
اذعان: اعتراف، اقرار، تایید، تصدیق، گواهی، معترف |
اذن: 1 اجازه، تجویز، جواز، رخصت، 2 دستور |
اذهان: افکار، خاطرهها، ذهنها |
اذیت: آزار، آزردن، ایذاء، ایذاء، تاذی، تصدیع، تعب، تعذیب، جفا، رنج، رنجه، زجر، زحمت، ستوهی، شکنجه، عذاب، عنا، محنت، مزاحمت |
ار: 1 اگر، چنانچه، گر، 2 خواه، یا 3 وقتیکه، هرگاه |
ارائه: 1 عرضه، نمایش، 2 نشاندادن، نمودن |
ارابه: درشکه، دلیجان، کالسکه، گاری، گردونه |
اراجیف: بیهوده، ترهات، شایعات، مهملات، هرزهگویی، یاوه |
ارادت: 1 اخلاص، خلت، دوستی، سرسپردگی، صمیمیت، 2 آهنگ، خواست، قصد، مشیت، میل |
ارادتکیش: اخلاصمند، ارادتشعار، ارادتپیشه، ارادتمند، مخلص |
ارادتمند: اخلاصمند، ارادتپیشه، ارادتشعار، ارادتکیش، مخلص & بیارادت |
اراده: آهنگ، پشتکار، تصمیم، خواست، عزم، غرض، قصد، مشیت، میل |
اراذل: اجامر، اوباش، سفلگان، فرومایگان، ناکسان |
ارباب: 1 آقا، خواجه، سرور، صاحب، کارفرما، مخدوم، مولا 2 فئودال، مالک، ملاک، & نوکر |
ارتباط: بستگی، پیوستگی، پیوند، تماس، دلبستگی، رابطه، ربط، سروکار، علایق، مراوده، مناسبت، وابستگی، وفاق |
ارتجاع: تحجر، کهنهگرایی، محافظهکاری، نوستیزی، واپسگرایی & تجدد، نوگرایی |
ارتجاعی: کهنهگرا، متحجر، محافظهکار، نوستیز، واپسگرا & متجدد، نوگرا |
ارتجال: بداهت، بدیههگویی |
ارتجالاً: بالبداهه، بالبدیهه، بیدرنگ، مرتجلاً |
ارتحال: جابجایی، درگذشت، رحلت، کوچ، کوچیدن، مرگ، وفات |
ارتخا: رخوت، سستی، لسی، وهن |
ارتداد: الحاد، بیدینی، رفض، کفر، مرتدشدن |
ارتزاق: اعاشه، امرارمعاش، روزیستانی، کسبروزی، معیشت |
ارتش: جند، جیش، خیل، سپاه، فوج، قشون، گند، لشکر، نظام |
ارتشا: باج، باجگیری، رشوت، رشوه، رشوهخوری، رشوهستانی، رشوهگیری |
ارتشی: سپاهی، سرباز، لشکری، نظامی |
ارتضا: 1 پسندیدن، خشنودی، رضادادن، 2 اختیار، گزینش |
ارتعاش: تزلزل، رعشه، لرز، لرزش، لرزه، نوسان |