id
stringlengths 36
36
| title
stringlengths 2
55
| context
stringlengths 500
7.17k
| question
stringlengths 9
235
| is_impossible
bool 1
class | answers
sequence |
---|---|---|---|---|---|
803ba0b6-fe50-4b54-814d-610333a9502d | هخامنشی | با برآمدن پسر کمبوجیه، کوروش بزرگ، که به حق بنیانگذار شاهنشاهی هخامنشی دانسته میشود، تحول شگرفی رخ داد. وی در مدت تقریباً بیست سال در طی لشکرکشیهایی ماد، لودیا و بابل، یعنی پادشاهیهای پرآوازهٔ آن روز جهان و سرزمینهای خاور پارس را فرمانبردار خویش ساخت و گسترهٔ جغرافیایی بزرگی تقریباً به اندازهٔ خاورمیانهٔ امروزین را، از ترکیه و سواحل مدیترانه تا مرزهای هند و از استپهای روسیه تا اقیانوس هند، زیر سیطرهٔ خود درآورد.هرودوت و کتزیاس، افسانههای باورنکردنی دربارهٔ زادن و پرورش کورش بزرگ (۵۲۹–۵۹۹ پ. م) بازگو کردهاند. اما آنچه از دیدگاه تاریخی پذیرفتنی است، این است که کورش پسر فرمانروای انشان، کمبوجیه اول و مادر او ماندانا، دختر ایشتوویگو پادشاه ماد میباشد. | کوروش پسر کدام فرمانروا بود؟ | false | {
"text": [
"انشان"
],
"answer_start": [
592
]
} |
2af97c23-7af6-4251-8f59-b3af00f90ba2 | هخامنشی | با برآمدن پسر کمبوجیه، کوروش بزرگ، که به حق بنیانگذار شاهنشاهی هخامنشی دانسته میشود، تحول شگرفی رخ داد. وی در مدت تقریباً بیست سال در طی لشکرکشیهایی ماد، لودیا و بابل، یعنی پادشاهیهای پرآوازهٔ آن روز جهان و سرزمینهای خاور پارس را فرمانبردار خویش ساخت و گسترهٔ جغرافیایی بزرگی تقریباً به اندازهٔ خاورمیانهٔ امروزین را، از ترکیه و سواحل مدیترانه تا مرزهای هند و از استپهای روسیه تا اقیانوس هند، زیر سیطرهٔ خود درآورد.هرودوت و کتزیاس، افسانههای باورنکردنی دربارهٔ زادن و پرورش کورش بزرگ (۵۲۹–۵۹۹ پ. م) بازگو کردهاند. اما آنچه از دیدگاه تاریخی پذیرفتنی است، این است که کورش پسر فرمانروای انشان، کمبوجیه اول و مادر او ماندانا، دختر ایشتوویگو پادشاه ماد میباشد. | چه کسی از استپهای روسیه تا اقیانوس هند را زیر سلطه داشت؟ | false | {
"text": [
"کوروش بزرگ"
],
"answer_start": [
23
]
} |
af20fc6a-dfb6-4c67-ad1f-ed3d801bfcf3 | هخامنشی | با برآمدن پسر کمبوجیه، کوروش بزرگ، که به حق بنیانگذار شاهنشاهی هخامنشی دانسته میشود، تحول شگرفی رخ داد. وی در مدت تقریباً بیست سال در طی لشکرکشیهایی ماد، لودیا و بابل، یعنی پادشاهیهای پرآوازهٔ آن روز جهان و سرزمینهای خاور پارس را فرمانبردار خویش ساخت و گسترهٔ جغرافیایی بزرگی تقریباً به اندازهٔ خاورمیانهٔ امروزین را، از ترکیه و سواحل مدیترانه تا مرزهای هند و از استپهای روسیه تا اقیانوس هند، زیر سیطرهٔ خود درآورد.هرودوت و کتزیاس، افسانههای باورنکردنی دربارهٔ زادن و پرورش کورش بزرگ (۵۲۹–۵۹۹ پ. م) بازگو کردهاند. اما آنچه از دیدگاه تاریخی پذیرفتنی است، این است که کورش پسر فرمانروای انشان، کمبوجیه اول و مادر او ماندانا، دختر ایشتوویگو پادشاه ماد میباشد. | پسر کمبوجیه چه نام دارد؟ | false | {
"text": [
"کوروش بزرگ"
],
"answer_start": [
23
]
} |
2a159769-5b9b-4b03-8dcf-679f3fc06435 | هخامنشی | با برآمدن پسر کمبوجیه، کوروش بزرگ، که به حق بنیانگذار شاهنشاهی هخامنشی دانسته میشود، تحول شگرفی رخ داد. وی در مدت تقریباً بیست سال در طی لشکرکشیهایی ماد، لودیا و بابل، یعنی پادشاهیهای پرآوازهٔ آن روز جهان و سرزمینهای خاور پارس را فرمانبردار خویش ساخت و گسترهٔ جغرافیایی بزرگی تقریباً به اندازهٔ خاورمیانهٔ امروزین را، از ترکیه و سواحل مدیترانه تا مرزهای هند و از استپهای روسیه تا اقیانوس هند، زیر سیطرهٔ خود درآورد.هرودوت و کتزیاس، افسانههای باورنکردنی دربارهٔ زادن و پرورش کورش بزرگ (۵۲۹–۵۹۹ پ. م) بازگو کردهاند. اما آنچه از دیدگاه تاریخی پذیرفتنی است، این است که کورش پسر فرمانروای انشان، کمبوجیه اول و مادر او ماندانا، دختر ایشتوویگو پادشاه ماد میباشد. | ماندانا دختر کدام پادشاه ماد بود؟ | false | {
"text": [
"ایشتوویگو"
],
"answer_start": [
635
]
} |
d369b56d-0cc2-469c-93d6-aa59360a312b | هخامنشی | با برآمدن پسر کمبوجیه، کوروش بزرگ، که به حق بنیانگذار شاهنشاهی هخامنشی دانسته میشود، تحول شگرفی رخ داد. وی در مدت تقریباً بیست سال در طی لشکرکشیهایی ماد، لودیا و بابل، یعنی پادشاهیهای پرآوازهٔ آن روز جهان و سرزمینهای خاور پارس را فرمانبردار خویش ساخت و گسترهٔ جغرافیایی بزرگی تقریباً به اندازهٔ خاورمیانهٔ امروزین را، از ترکیه و سواحل مدیترانه تا مرزهای هند و از استپهای روسیه تا اقیانوس هند، زیر سیطرهٔ خود درآورد.هرودوت و کتزیاس، افسانههای باورنکردنی دربارهٔ زادن و پرورش کورش بزرگ (۵۲۹–۵۹۹ پ. م) بازگو کردهاند. اما آنچه از دیدگاه تاریخی پذیرفتنی است، این است که کورش پسر فرمانروای انشان، کمبوجیه اول و مادر او ماندانا، دختر ایشتوویگو پادشاه ماد میباشد. | کوروش طی چند سال حکومتهای ماد،،لودیان ، بابل و سرزمینهای خاور پارس را فرمانبردار خویش ساخت؟ | false | {
"text": [
"بیست"
],
"answer_start": [
124
]
} |
895e037a-16bd-4357-9544-cc00cfd77bf2 | هخامنشی | با برآمدن پسر کمبوجیه، کوروش بزرگ، که به حق بنیانگذار شاهنشاهی هخامنشی دانسته میشود، تحول شگرفی رخ داد. وی در مدت تقریباً بیست سال در طی لشکرکشیهایی ماد، لودیا و بابل، یعنی پادشاهیهای پرآوازهٔ آن روز جهان و سرزمینهای خاور پارس را فرمانبردار خویش ساخت و گسترهٔ جغرافیایی بزرگی تقریباً به اندازهٔ خاورمیانهٔ امروزین را، از ترکیه و سواحل مدیترانه تا مرزهای هند و از استپهای روسیه تا اقیانوس هند، زیر سیطرهٔ خود درآورد.هرودوت و کتزیاس، افسانههای باورنکردنی دربارهٔ زادن و پرورش کورش بزرگ (۵۲۹–۵۹۹ پ. م) بازگو کردهاند. اما آنچه از دیدگاه تاریخی پذیرفتنی است، این است که کورش پسر فرمانروای انشان، کمبوجیه اول و مادر او ماندانا، دختر ایشتوویگو پادشاه ماد میباشد. | کوروش بنیانگذار چه سلسلهای بود؟ | false | {
"text": [
"شاهنشاهی هخامنشی"
],
"answer_start": [
55
]
} |
58b964f9-bc8e-4fea-bafb-2f8b0a36cb49 | هخامنشی | با برآمدن پسر کمبوجیه، کوروش بزرگ، که به حق بنیانگذار شاهنشاهی هخامنشی دانسته میشود، تحول شگرفی رخ داد. وی در مدت تقریباً بیست سال در طی لشکرکشیهایی ماد، لودیا و بابل، یعنی پادشاهیهای پرآوازهٔ آن روز جهان و سرزمینهای خاور پارس را فرمانبردار خویش ساخت و گسترهٔ جغرافیایی بزرگی تقریباً به اندازهٔ خاورمیانهٔ امروزین را، از ترکیه و سواحل مدیترانه تا مرزهای هند و از استپهای روسیه تا اقیانوس هند، زیر سیطرهٔ خود درآورد.هرودوت و کتزیاس، افسانههای باورنکردنی دربارهٔ زادن و پرورش کورش بزرگ (۵۲۹–۵۹۹ پ. م) بازگو کردهاند. اما آنچه از دیدگاه تاریخی پذیرفتنی است، این است که کورش پسر فرمانروای انشان، کمبوجیه اول و مادر او ماندانا، دختر ایشتوویگو پادشاه ماد میباشد. | چه کسانی افسانههای باورنکردنی درباره زادن و پرورش کوروش بزرگ بیان کردهاند؟ | false | {
"text": [
"هرودوت و کتزیاس"
],
"answer_start": [
421
]
} |
e806dee1-3a3f-4717-ad30-44c6055b4827 | هخامنشی | پس از آنکه تهاجم کیمیریهای آناتولی، گردیوم پایتخت فریگیه را در سال ۶۷۶ پ. م ویران ساخت، لیدیه مهمترین پادشاهی منطقه بود. سارد، پایتخت لیدیه، در حدود هفتاد کیلومتری کرانهٔ غربی ترکیه کنونی قرار داشتهاست. کرزوس افسانهای بر لیدیه فرمان میراند و به سبب داشتن طلا و دادن هدیههای سخاوتمندانه به کاهنهٔ عبادتگاه دلفی مشهور شده بود. کرزوس پس از شنیدن پاسخ دو پهلوی دلفی که: «کرزوس پس از گذشتن از رود هالیس یک امپراتوری بزرگ را نابود خواهد کرد.» تشجیع شد که به ایرانیان حمله برد.عموماً، آغاز جنگ ایران و لیدیه را در سال ۵۴۷ پیش از میلاد دانستهاند. در جنگی که بین کورش بزرگ و کرزوس پادشاه لیدیه درگرفت، کوروش در «کاپادوکیه» به کرزوس پیشنهاد کرد که پیرو ایرانیان شود. کرزوس این پیشنهاد را نپذیرفت و جنگ بینشان آغاز گردید. سرانجام جنگ سختی در «پتریوم» پایتخت هیتیها روی داد، در این نبرد نظم اسبان لیدیایی بر اثر بوی شترهای ایرانیان از هم گسیخت. کرزوس به سمت سارد فرار کرد و در آنجا بست نشست. کورش شهر را دوره کرد و کرزوس را دستگیر نمود. لیدیه گرفته شد و به عنوان یکی از استانهای ایران بهشمار آمد. هر چند باستانشناسان پس از هجده حفاری نتوانستند به ارگ کرزوس دست پیدا کنند، اما لایههای سوخته و پیکانهای مانده از حملهٔ ایرانیان را یافتند. کرزوس از این پس مشاور بزرگ هخامنشیان شد. پس از گرفتن لیدی، کوروش متوجه شهرهای یونانی شد و از آنها نیز، تسلیم بیاما و اگر را خواست که یونانیان نپذیرفتند. در نتیجه شهرهای یونانی یکی پس از دیگری گرفته شدند. رفتار کوروش با شکستخوردگان باعث خوشبینی مردم آسیای صغیر نسبت به او شد. کوروش، گرفتن آسیای صغیر را به پایان رساند و سپس متوجه مرزهای خاوری شد. زرنگ، رخج، مرو و بلخ، یکی پس از دیگری در زمره استانهای تازه درآمدند. کوروش از جیحون گذر کرد و به سیحون که مرز شمال خاوری کشور بود، رسید و در آنجا شهرهایی سختبنیاد، برای جلوگیری از یورشهای مردم آسیای مرکزی ساخت. کوروش در بازگشت از مرزهای خاوری، عملیاتی در درازای مرزهای باختری انجام داد. ناتوانی بابل، به واسطه بیکفایتی نبونید، پادشاه بابل و فشارهای مالیاتی، کوروش را متوجه آنجا کرد. بابل بدون جنگ شکست خورد و پادشاه آن دستگیر شد. کوروش در همان نخستین سال پادشاهی خود بر بابل، فرمانی بر اساس آزادی یهودیان از بند و بازگشت به کشور و دوبارهسازی پرستشگاه خود در بیتالمقدس پخش کرد. او دیگر بردگان را هم آزاد کرد، و به گونهای بردهداری را از میان برداشت. | فرمانروای لیدیه چه نام داشت؟ | false | {
"text": [
"کرزوس"
],
"answer_start": [
206
]
} |
87f9f184-4ed6-4fe7-99da-093c8c22a41d | هخامنشی | پس از آنکه تهاجم کیمیریهای آناتولی، گردیوم پایتخت فریگیه را در سال ۶۷۶ پ. م ویران ساخت، لیدیه مهمترین پادشاهی منطقه بود. سارد، پایتخت لیدیه، در حدود هفتاد کیلومتری کرانهٔ غربی ترکیه کنونی قرار داشتهاست. کرزوس افسانهای بر لیدیه فرمان میراند و به سبب داشتن طلا و دادن هدیههای سخاوتمندانه به کاهنهٔ عبادتگاه دلفی مشهور شده بود. کرزوس پس از شنیدن پاسخ دو پهلوی دلفی که: «کرزوس پس از گذشتن از رود هالیس یک امپراتوری بزرگ را نابود خواهد کرد.» تشجیع شد که به ایرانیان حمله برد.عموماً، آغاز جنگ ایران و لیدیه را در سال ۵۴۷ پیش از میلاد دانستهاند. در جنگی که بین کورش بزرگ و کرزوس پادشاه لیدیه درگرفت، کوروش در «کاپادوکیه» به کرزوس پیشنهاد کرد که پیرو ایرانیان شود. کرزوس این پیشنهاد را نپذیرفت و جنگ بینشان آغاز گردید. سرانجام جنگ سختی در «پتریوم» پایتخت هیتیها روی داد، در این نبرد نظم اسبان لیدیایی بر اثر بوی شترهای ایرانیان از هم گسیخت. کرزوس به سمت سارد فرار کرد و در آنجا بست نشست. کورش شهر را دوره کرد و کرزوس را دستگیر نمود. لیدیه گرفته شد و به عنوان یکی از استانهای ایران بهشمار آمد. هر چند باستانشناسان پس از هجده حفاری نتوانستند به ارگ کرزوس دست پیدا کنند، اما لایههای سوخته و پیکانهای مانده از حملهٔ ایرانیان را یافتند. کرزوس از این پس مشاور بزرگ هخامنشیان شد. پس از گرفتن لیدی، کوروش متوجه شهرهای یونانی شد و از آنها نیز، تسلیم بیاما و اگر را خواست که یونانیان نپذیرفتند. در نتیجه شهرهای یونانی یکی پس از دیگری گرفته شدند. رفتار کوروش با شکستخوردگان باعث خوشبینی مردم آسیای صغیر نسبت به او شد. کوروش، گرفتن آسیای صغیر را به پایان رساند و سپس متوجه مرزهای خاوری شد. زرنگ، رخج، مرو و بلخ، یکی پس از دیگری در زمره استانهای تازه درآمدند. کوروش از جیحون گذر کرد و به سیحون که مرز شمال خاوری کشور بود، رسید و در آنجا شهرهایی سختبنیاد، برای جلوگیری از یورشهای مردم آسیای مرکزی ساخت. کوروش در بازگشت از مرزهای خاوری، عملیاتی در درازای مرزهای باختری انجام داد. ناتوانی بابل، به واسطه بیکفایتی نبونید، پادشاه بابل و فشارهای مالیاتی، کوروش را متوجه آنجا کرد. بابل بدون جنگ شکست خورد و پادشاه آن دستگیر شد. کوروش در همان نخستین سال پادشاهی خود بر بابل، فرمانی بر اساس آزادی یهودیان از بند و بازگشت به کشور و دوبارهسازی پرستشگاه خود در بیتالمقدس پخش کرد. او دیگر بردگان را هم آزاد کرد، و به گونهای بردهداری را از میان برداشت. | پتریوم پایتخت کدام اقوام بود؟ | false | {
"text": [
"هیتیها"
],
"answer_start": [
755
]
} |
e1ee0487-44f0-497a-804e-2fc65e7b65fb | هخامنشی | پس از آنکه تهاجم کیمیریهای آناتولی، گردیوم پایتخت فریگیه را در سال ۶۷۶ پ. م ویران ساخت، لیدیه مهمترین پادشاهی منطقه بود. سارد، پایتخت لیدیه، در حدود هفتاد کیلومتری کرانهٔ غربی ترکیه کنونی قرار داشتهاست. کرزوس افسانهای بر لیدیه فرمان میراند و به سبب داشتن طلا و دادن هدیههای سخاوتمندانه به کاهنهٔ عبادتگاه دلفی مشهور شده بود. کرزوس پس از شنیدن پاسخ دو پهلوی دلفی که: «کرزوس پس از گذشتن از رود هالیس یک امپراتوری بزرگ را نابود خواهد کرد.» تشجیع شد که به ایرانیان حمله برد.عموماً، آغاز جنگ ایران و لیدیه را در سال ۵۴۷ پیش از میلاد دانستهاند. در جنگی که بین کورش بزرگ و کرزوس پادشاه لیدیه درگرفت، کوروش در «کاپادوکیه» به کرزوس پیشنهاد کرد که پیرو ایرانیان شود. کرزوس این پیشنهاد را نپذیرفت و جنگ بینشان آغاز گردید. سرانجام جنگ سختی در «پتریوم» پایتخت هیتیها روی داد، در این نبرد نظم اسبان لیدیایی بر اثر بوی شترهای ایرانیان از هم گسیخت. کرزوس به سمت سارد فرار کرد و در آنجا بست نشست. کورش شهر را دوره کرد و کرزوس را دستگیر نمود. لیدیه گرفته شد و به عنوان یکی از استانهای ایران بهشمار آمد. هر چند باستانشناسان پس از هجده حفاری نتوانستند به ارگ کرزوس دست پیدا کنند، اما لایههای سوخته و پیکانهای مانده از حملهٔ ایرانیان را یافتند. کرزوس از این پس مشاور بزرگ هخامنشیان شد. پس از گرفتن لیدی، کوروش متوجه شهرهای یونانی شد و از آنها نیز، تسلیم بیاما و اگر را خواست که یونانیان نپذیرفتند. در نتیجه شهرهای یونانی یکی پس از دیگری گرفته شدند. رفتار کوروش با شکستخوردگان باعث خوشبینی مردم آسیای صغیر نسبت به او شد. کوروش، گرفتن آسیای صغیر را به پایان رساند و سپس متوجه مرزهای خاوری شد. زرنگ، رخج، مرو و بلخ، یکی پس از دیگری در زمره استانهای تازه درآمدند. کوروش از جیحون گذر کرد و به سیحون که مرز شمال خاوری کشور بود، رسید و در آنجا شهرهایی سختبنیاد، برای جلوگیری از یورشهای مردم آسیای مرکزی ساخت. کوروش در بازگشت از مرزهای خاوری، عملیاتی در درازای مرزهای باختری انجام داد. ناتوانی بابل، به واسطه بیکفایتی نبونید، پادشاه بابل و فشارهای مالیاتی، کوروش را متوجه آنجا کرد. بابل بدون جنگ شکست خورد و پادشاه آن دستگیر شد. کوروش در همان نخستین سال پادشاهی خود بر بابل، فرمانی بر اساس آزادی یهودیان از بند و بازگشت به کشور و دوبارهسازی پرستشگاه خود در بیتالمقدس پخش کرد. او دیگر بردگان را هم آزاد کرد، و به گونهای بردهداری را از میان برداشت. | جنگ میان ایران و لیدیه در کجا درگرفت؟ | false | {
"text": [
"پتریوم"
],
"answer_start": [
740
]
} |
d48a9fa5-8ce5-447d-bef1-c5e7564aeaf3 | هخامنشی | پس از آنکه تهاجم کیمیریهای آناتولی، گردیوم پایتخت فریگیه را در سال ۶۷۶ پ. م ویران ساخت، لیدیه مهمترین پادشاهی منطقه بود. سارد، پایتخت لیدیه، در حدود هفتاد کیلومتری کرانهٔ غربی ترکیه کنونی قرار داشتهاست. کرزوس افسانهای بر لیدیه فرمان میراند و به سبب داشتن طلا و دادن هدیههای سخاوتمندانه به کاهنهٔ عبادتگاه دلفی مشهور شده بود. کرزوس پس از شنیدن پاسخ دو پهلوی دلفی که: «کرزوس پس از گذشتن از رود هالیس یک امپراتوری بزرگ را نابود خواهد کرد.» تشجیع شد که به ایرانیان حمله برد.عموماً، آغاز جنگ ایران و لیدیه را در سال ۵۴۷ پیش از میلاد دانستهاند. در جنگی که بین کورش بزرگ و کرزوس پادشاه لیدیه درگرفت، کوروش در «کاپادوکیه» به کرزوس پیشنهاد کرد که پیرو ایرانیان شود. کرزوس این پیشنهاد را نپذیرفت و جنگ بینشان آغاز گردید. سرانجام جنگ سختی در «پتریوم» پایتخت هیتیها روی داد، در این نبرد نظم اسبان لیدیایی بر اثر بوی شترهای ایرانیان از هم گسیخت. کرزوس به سمت سارد فرار کرد و در آنجا بست نشست. کورش شهر را دوره کرد و کرزوس را دستگیر نمود. لیدیه گرفته شد و به عنوان یکی از استانهای ایران بهشمار آمد. هر چند باستانشناسان پس از هجده حفاری نتوانستند به ارگ کرزوس دست پیدا کنند، اما لایههای سوخته و پیکانهای مانده از حملهٔ ایرانیان را یافتند. کرزوس از این پس مشاور بزرگ هخامنشیان شد. پس از گرفتن لیدی، کوروش متوجه شهرهای یونانی شد و از آنها نیز، تسلیم بیاما و اگر را خواست که یونانیان نپذیرفتند. در نتیجه شهرهای یونانی یکی پس از دیگری گرفته شدند. رفتار کوروش با شکستخوردگان باعث خوشبینی مردم آسیای صغیر نسبت به او شد. کوروش، گرفتن آسیای صغیر را به پایان رساند و سپس متوجه مرزهای خاوری شد. زرنگ، رخج، مرو و بلخ، یکی پس از دیگری در زمره استانهای تازه درآمدند. کوروش از جیحون گذر کرد و به سیحون که مرز شمال خاوری کشور بود، رسید و در آنجا شهرهایی سختبنیاد، برای جلوگیری از یورشهای مردم آسیای مرکزی ساخت. کوروش در بازگشت از مرزهای خاوری، عملیاتی در درازای مرزهای باختری انجام داد. ناتوانی بابل، به واسطه بیکفایتی نبونید، پادشاه بابل و فشارهای مالیاتی، کوروش را متوجه آنجا کرد. بابل بدون جنگ شکست خورد و پادشاه آن دستگیر شد. کوروش در همان نخستین سال پادشاهی خود بر بابل، فرمانی بر اساس آزادی یهودیان از بند و بازگشت به کشور و دوبارهسازی پرستشگاه خود در بیتالمقدس پخش کرد. او دیگر بردگان را هم آزاد کرد، و به گونهای بردهداری را از میان برداشت. | کرزوس پس از دستگیری توسط کوروش کبیر به چه سمتی منصوب شد؟ | false | {
"text": [
"مشاور بزرگ هخامنشیان"
],
"answer_start": [
1153
]
} |
a293bce4-ce0d-42ee-bf90-9c1b55e9784c | هخامنشی | پس از آنکه تهاجم کیمیریهای آناتولی، گردیوم پایتخت فریگیه را در سال ۶۷۶ پ. م ویران ساخت، لیدیه مهمترین پادشاهی منطقه بود. سارد، پایتخت لیدیه، در حدود هفتاد کیلومتری کرانهٔ غربی ترکیه کنونی قرار داشتهاست. کرزوس افسانهای بر لیدیه فرمان میراند و به سبب داشتن طلا و دادن هدیههای سخاوتمندانه به کاهنهٔ عبادتگاه دلفی مشهور شده بود. کرزوس پس از شنیدن پاسخ دو پهلوی دلفی که: «کرزوس پس از گذشتن از رود هالیس یک امپراتوری بزرگ را نابود خواهد کرد.» تشجیع شد که به ایرانیان حمله برد.عموماً، آغاز جنگ ایران و لیدیه را در سال ۵۴۷ پیش از میلاد دانستهاند. در جنگی که بین کورش بزرگ و کرزوس پادشاه لیدیه درگرفت، کوروش در «کاپادوکیه» به کرزوس پیشنهاد کرد که پیرو ایرانیان شود. کرزوس این پیشنهاد را نپذیرفت و جنگ بینشان آغاز گردید. سرانجام جنگ سختی در «پتریوم» پایتخت هیتیها روی داد، در این نبرد نظم اسبان لیدیایی بر اثر بوی شترهای ایرانیان از هم گسیخت. کرزوس به سمت سارد فرار کرد و در آنجا بست نشست. کورش شهر را دوره کرد و کرزوس را دستگیر نمود. لیدیه گرفته شد و به عنوان یکی از استانهای ایران بهشمار آمد. هر چند باستانشناسان پس از هجده حفاری نتوانستند به ارگ کرزوس دست پیدا کنند، اما لایههای سوخته و پیکانهای مانده از حملهٔ ایرانیان را یافتند. کرزوس از این پس مشاور بزرگ هخامنشیان شد. پس از گرفتن لیدی، کوروش متوجه شهرهای یونانی شد و از آنها نیز، تسلیم بیاما و اگر را خواست که یونانیان نپذیرفتند. در نتیجه شهرهای یونانی یکی پس از دیگری گرفته شدند. رفتار کوروش با شکستخوردگان باعث خوشبینی مردم آسیای صغیر نسبت به او شد. کوروش، گرفتن آسیای صغیر را به پایان رساند و سپس متوجه مرزهای خاوری شد. زرنگ، رخج، مرو و بلخ، یکی پس از دیگری در زمره استانهای تازه درآمدند. کوروش از جیحون گذر کرد و به سیحون که مرز شمال خاوری کشور بود، رسید و در آنجا شهرهایی سختبنیاد، برای جلوگیری از یورشهای مردم آسیای مرکزی ساخت. کوروش در بازگشت از مرزهای خاوری، عملیاتی در درازای مرزهای باختری انجام داد. ناتوانی بابل، به واسطه بیکفایتی نبونید، پادشاه بابل و فشارهای مالیاتی، کوروش را متوجه آنجا کرد. بابل بدون جنگ شکست خورد و پادشاه آن دستگیر شد. کوروش در همان نخستین سال پادشاهی خود بر بابل، فرمانی بر اساس آزادی یهودیان از بند و بازگشت به کشور و دوبارهسازی پرستشگاه خود در بیتالمقدس پخش کرد. او دیگر بردگان را هم آزاد کرد، و به گونهای بردهداری را از میان برداشت. | کوروش کبیر به پادشاه لیدیه در کجا پیشنهاد پیوستن به ایران را داد؟ | false | {
"text": [
"کاپادوکیه"
],
"answer_start": [
610
]
} |
d6db8bc9-05cf-4781-9384-c18849575802 | هخامنشی | پس از آنکه تهاجم کیمیریهای آناتولی، گردیوم پایتخت فریگیه را در سال ۶۷۶ پ. م ویران ساخت، لیدیه مهمترین پادشاهی منطقه بود. سارد، پایتخت لیدیه، در حدود هفتاد کیلومتری کرانهٔ غربی ترکیه کنونی قرار داشتهاست. کرزوس افسانهای بر لیدیه فرمان میراند و به سبب داشتن طلا و دادن هدیههای سخاوتمندانه به کاهنهٔ عبادتگاه دلفی مشهور شده بود. کرزوس پس از شنیدن پاسخ دو پهلوی دلفی که: «کرزوس پس از گذشتن از رود هالیس یک امپراتوری بزرگ را نابود خواهد کرد.» تشجیع شد که به ایرانیان حمله برد.عموماً، آغاز جنگ ایران و لیدیه را در سال ۵۴۷ پیش از میلاد دانستهاند. در جنگی که بین کورش بزرگ و کرزوس پادشاه لیدیه درگرفت، کوروش در «کاپادوکیه» به کرزوس پیشنهاد کرد که پیرو ایرانیان شود. کرزوس این پیشنهاد را نپذیرفت و جنگ بینشان آغاز گردید. سرانجام جنگ سختی در «پتریوم» پایتخت هیتیها روی داد، در این نبرد نظم اسبان لیدیایی بر اثر بوی شترهای ایرانیان از هم گسیخت. کرزوس به سمت سارد فرار کرد و در آنجا بست نشست. کورش شهر را دوره کرد و کرزوس را دستگیر نمود. لیدیه گرفته شد و به عنوان یکی از استانهای ایران بهشمار آمد. هر چند باستانشناسان پس از هجده حفاری نتوانستند به ارگ کرزوس دست پیدا کنند، اما لایههای سوخته و پیکانهای مانده از حملهٔ ایرانیان را یافتند. کرزوس از این پس مشاور بزرگ هخامنشیان شد. پس از گرفتن لیدی، کوروش متوجه شهرهای یونانی شد و از آنها نیز، تسلیم بیاما و اگر را خواست که یونانیان نپذیرفتند. در نتیجه شهرهای یونانی یکی پس از دیگری گرفته شدند. رفتار کوروش با شکستخوردگان باعث خوشبینی مردم آسیای صغیر نسبت به او شد. کوروش، گرفتن آسیای صغیر را به پایان رساند و سپس متوجه مرزهای خاوری شد. زرنگ، رخج، مرو و بلخ، یکی پس از دیگری در زمره استانهای تازه درآمدند. کوروش از جیحون گذر کرد و به سیحون که مرز شمال خاوری کشور بود، رسید و در آنجا شهرهایی سختبنیاد، برای جلوگیری از یورشهای مردم آسیای مرکزی ساخت. کوروش در بازگشت از مرزهای خاوری، عملیاتی در درازای مرزهای باختری انجام داد. ناتوانی بابل، به واسطه بیکفایتی نبونید، پادشاه بابل و فشارهای مالیاتی، کوروش را متوجه آنجا کرد. بابل بدون جنگ شکست خورد و پادشاه آن دستگیر شد. کوروش در همان نخستین سال پادشاهی خود بر بابل، فرمانی بر اساس آزادی یهودیان از بند و بازگشت به کشور و دوبارهسازی پرستشگاه خود در بیتالمقدس پخش کرد. او دیگر بردگان را هم آزاد کرد، و به گونهای بردهداری را از میان برداشت. | پادشاه بابل چه نام داشت؟ | false | {
"text": [
"نبونید"
],
"answer_start": [
1809
]
} |
c86215c5-01db-4a03-ab93-55058c96e6e0 | هخامنشی | پس از آنکه تهاجم کیمیریهای آناتولی، گردیوم پایتخت فریگیه را در سال ۶۷۶ پ. م ویران ساخت، لیدیه مهمترین پادشاهی منطقه بود. سارد، پایتخت لیدیه، در حدود هفتاد کیلومتری کرانهٔ غربی ترکیه کنونی قرار داشتهاست. کرزوس افسانهای بر لیدیه فرمان میراند و به سبب داشتن طلا و دادن هدیههای سخاوتمندانه به کاهنهٔ عبادتگاه دلفی مشهور شده بود. کرزوس پس از شنیدن پاسخ دو پهلوی دلفی که: «کرزوس پس از گذشتن از رود هالیس یک امپراتوری بزرگ را نابود خواهد کرد.» تشجیع شد که به ایرانیان حمله برد.عموماً، آغاز جنگ ایران و لیدیه را در سال ۵۴۷ پیش از میلاد دانستهاند. در جنگی که بین کورش بزرگ و کرزوس پادشاه لیدیه درگرفت، کوروش در «کاپادوکیه» به کرزوس پیشنهاد کرد که پیرو ایرانیان شود. کرزوس این پیشنهاد را نپذیرفت و جنگ بینشان آغاز گردید. سرانجام جنگ سختی در «پتریوم» پایتخت هیتیها روی داد، در این نبرد نظم اسبان لیدیایی بر اثر بوی شترهای ایرانیان از هم گسیخت. کرزوس به سمت سارد فرار کرد و در آنجا بست نشست. کورش شهر را دوره کرد و کرزوس را دستگیر نمود. لیدیه گرفته شد و به عنوان یکی از استانهای ایران بهشمار آمد. هر چند باستانشناسان پس از هجده حفاری نتوانستند به ارگ کرزوس دست پیدا کنند، اما لایههای سوخته و پیکانهای مانده از حملهٔ ایرانیان را یافتند. کرزوس از این پس مشاور بزرگ هخامنشیان شد. پس از گرفتن لیدی، کوروش متوجه شهرهای یونانی شد و از آنها نیز، تسلیم بیاما و اگر را خواست که یونانیان نپذیرفتند. در نتیجه شهرهای یونانی یکی پس از دیگری گرفته شدند. رفتار کوروش با شکستخوردگان باعث خوشبینی مردم آسیای صغیر نسبت به او شد. کوروش، گرفتن آسیای صغیر را به پایان رساند و سپس متوجه مرزهای خاوری شد. زرنگ، رخج، مرو و بلخ، یکی پس از دیگری در زمره استانهای تازه درآمدند. کوروش از جیحون گذر کرد و به سیحون که مرز شمال خاوری کشور بود، رسید و در آنجا شهرهایی سختبنیاد، برای جلوگیری از یورشهای مردم آسیای مرکزی ساخت. کوروش در بازگشت از مرزهای خاوری، عملیاتی در درازای مرزهای باختری انجام داد. ناتوانی بابل، به واسطه بیکفایتی نبونید، پادشاه بابل و فشارهای مالیاتی، کوروش را متوجه آنجا کرد. بابل بدون جنگ شکست خورد و پادشاه آن دستگیر شد. کوروش در همان نخستین سال پادشاهی خود بر بابل، فرمانی بر اساس آزادی یهودیان از بند و بازگشت به کشور و دوبارهسازی پرستشگاه خود در بیتالمقدس پخش کرد. او دیگر بردگان را هم آزاد کرد، و به گونهای بردهداری را از میان برداشت. | چه کسی یهودیان را از بند در بابل آزاد کرد؟ | false | {
"text": [
"کوروش"
],
"answer_start": [
1920
]
} |
f0ceb419-ac40-4bef-89ff-18e77d6926db | هخامنشی | پس از آنکه تهاجم کیمیریهای آناتولی، گردیوم پایتخت فریگیه را در سال ۶۷۶ پ. م ویران ساخت، لیدیه مهمترین پادشاهی منطقه بود. سارد، پایتخت لیدیه، در حدود هفتاد کیلومتری کرانهٔ غربی ترکیه کنونی قرار داشتهاست. کرزوس افسانهای بر لیدیه فرمان میراند و به سبب داشتن طلا و دادن هدیههای سخاوتمندانه به کاهنهٔ عبادتگاه دلفی مشهور شده بود. کرزوس پس از شنیدن پاسخ دو پهلوی دلفی که: «کرزوس پس از گذشتن از رود هالیس یک امپراتوری بزرگ را نابود خواهد کرد.» تشجیع شد که به ایرانیان حمله برد.عموماً، آغاز جنگ ایران و لیدیه را در سال ۵۴۷ پیش از میلاد دانستهاند. در جنگی که بین کورش بزرگ و کرزوس پادشاه لیدیه درگرفت، کوروش در «کاپادوکیه» به کرزوس پیشنهاد کرد که پیرو ایرانیان شود. کرزوس این پیشنهاد را نپذیرفت و جنگ بینشان آغاز گردید. سرانجام جنگ سختی در «پتریوم» پایتخت هیتیها روی داد، در این نبرد نظم اسبان لیدیایی بر اثر بوی شترهای ایرانیان از هم گسیخت. کرزوس به سمت سارد فرار کرد و در آنجا بست نشست. کورش شهر را دوره کرد و کرزوس را دستگیر نمود. لیدیه گرفته شد و به عنوان یکی از استانهای ایران بهشمار آمد. هر چند باستانشناسان پس از هجده حفاری نتوانستند به ارگ کرزوس دست پیدا کنند، اما لایههای سوخته و پیکانهای مانده از حملهٔ ایرانیان را یافتند. کرزوس از این پس مشاور بزرگ هخامنشیان شد. پس از گرفتن لیدی، کوروش متوجه شهرهای یونانی شد و از آنها نیز، تسلیم بیاما و اگر را خواست که یونانیان نپذیرفتند. در نتیجه شهرهای یونانی یکی پس از دیگری گرفته شدند. رفتار کوروش با شکستخوردگان باعث خوشبینی مردم آسیای صغیر نسبت به او شد. کوروش، گرفتن آسیای صغیر را به پایان رساند و سپس متوجه مرزهای خاوری شد. زرنگ، رخج، مرو و بلخ، یکی پس از دیگری در زمره استانهای تازه درآمدند. کوروش از جیحون گذر کرد و به سیحون که مرز شمال خاوری کشور بود، رسید و در آنجا شهرهایی سختبنیاد، برای جلوگیری از یورشهای مردم آسیای مرکزی ساخت. کوروش در بازگشت از مرزهای خاوری، عملیاتی در درازای مرزهای باختری انجام داد. ناتوانی بابل، به واسطه بیکفایتی نبونید، پادشاه بابل و فشارهای مالیاتی، کوروش را متوجه آنجا کرد. بابل بدون جنگ شکست خورد و پادشاه آن دستگیر شد. کوروش در همان نخستین سال پادشاهی خود بر بابل، فرمانی بر اساس آزادی یهودیان از بند و بازگشت به کشور و دوبارهسازی پرستشگاه خود در بیتالمقدس پخش کرد. او دیگر بردگان را هم آزاد کرد، و به گونهای بردهداری را از میان برداشت. | پایتخت لیدیه کجا قرار داشت؟ | false | {
"text": [
"سارد"
],
"answer_start": [
123
]
} |
99b124a7-1547-4d7f-9a7c-8c795546ace8 | هخامنشی | پس از آنکه تهاجم کیمیریهای آناتولی، گردیوم پایتخت فریگیه را در سال ۶۷۶ پ. م ویران ساخت، لیدیه مهمترین پادشاهی منطقه بود. سارد، پایتخت لیدیه، در حدود هفتاد کیلومتری کرانهٔ غربی ترکیه کنونی قرار داشتهاست. کرزوس افسانهای بر لیدیه فرمان میراند و به سبب داشتن طلا و دادن هدیههای سخاوتمندانه به کاهنهٔ عبادتگاه دلفی مشهور شده بود. کرزوس پس از شنیدن پاسخ دو پهلوی دلفی که: «کرزوس پس از گذشتن از رود هالیس یک امپراتوری بزرگ را نابود خواهد کرد.» تشجیع شد که به ایرانیان حمله برد.عموماً، آغاز جنگ ایران و لیدیه را در سال ۵۴۷ پیش از میلاد دانستهاند. در جنگی که بین کورش بزرگ و کرزوس پادشاه لیدیه درگرفت، کوروش در «کاپادوکیه» به کرزوس پیشنهاد کرد که پیرو ایرانیان شود. کرزوس این پیشنهاد را نپذیرفت و جنگ بینشان آغاز گردید. سرانجام جنگ سختی در «پتریوم» پایتخت هیتیها روی داد، در این نبرد نظم اسبان لیدیایی بر اثر بوی شترهای ایرانیان از هم گسیخت. کرزوس به سمت سارد فرار کرد و در آنجا بست نشست. کورش شهر را دوره کرد و کرزوس را دستگیر نمود. لیدیه گرفته شد و به عنوان یکی از استانهای ایران بهشمار آمد. هر چند باستانشناسان پس از هجده حفاری نتوانستند به ارگ کرزوس دست پیدا کنند، اما لایههای سوخته و پیکانهای مانده از حملهٔ ایرانیان را یافتند. کرزوس از این پس مشاور بزرگ هخامنشیان شد. پس از گرفتن لیدی، کوروش متوجه شهرهای یونانی شد و از آنها نیز، تسلیم بیاما و اگر را خواست که یونانیان نپذیرفتند. در نتیجه شهرهای یونانی یکی پس از دیگری گرفته شدند. رفتار کوروش با شکستخوردگان باعث خوشبینی مردم آسیای صغیر نسبت به او شد. کوروش، گرفتن آسیای صغیر را به پایان رساند و سپس متوجه مرزهای خاوری شد. زرنگ، رخج، مرو و بلخ، یکی پس از دیگری در زمره استانهای تازه درآمدند. کوروش از جیحون گذر کرد و به سیحون که مرز شمال خاوری کشور بود، رسید و در آنجا شهرهایی سختبنیاد، برای جلوگیری از یورشهای مردم آسیای مرکزی ساخت. کوروش در بازگشت از مرزهای خاوری، عملیاتی در درازای مرزهای باختری انجام داد. ناتوانی بابل، به واسطه بیکفایتی نبونید، پادشاه بابل و فشارهای مالیاتی، کوروش را متوجه آنجا کرد. بابل بدون جنگ شکست خورد و پادشاه آن دستگیر شد. کوروش در همان نخستین سال پادشاهی خود بر بابل، فرمانی بر اساس آزادی یهودیان از بند و بازگشت به کشور و دوبارهسازی پرستشگاه خود در بیتالمقدس پخش کرد. او دیگر بردگان را هم آزاد کرد، و به گونهای بردهداری را از میان برداشت. | کرزوس به کاهنان کدام معبد هدیه میداد؟ | false | {
"text": [
"دلفی"
],
"answer_start": [
311
]
} |
fa5869b2-d1c9-402e-845d-118a56bb2a6c | هخامنشی | پس از آنکه تهاجم کیمیریهای آناتولی، گردیوم پایتخت فریگیه را در سال ۶۷۶ پ. م ویران ساخت، لیدیه مهمترین پادشاهی منطقه بود. سارد، پایتخت لیدیه، در حدود هفتاد کیلومتری کرانهٔ غربی ترکیه کنونی قرار داشتهاست. کرزوس افسانهای بر لیدیه فرمان میراند و به سبب داشتن طلا و دادن هدیههای سخاوتمندانه به کاهنهٔ عبادتگاه دلفی مشهور شده بود. کرزوس پس از شنیدن پاسخ دو پهلوی دلفی که: «کرزوس پس از گذشتن از رود هالیس یک امپراتوری بزرگ را نابود خواهد کرد.» تشجیع شد که به ایرانیان حمله برد.عموماً، آغاز جنگ ایران و لیدیه را در سال ۵۴۷ پیش از میلاد دانستهاند. در جنگی که بین کورش بزرگ و کرزوس پادشاه لیدیه درگرفت، کوروش در «کاپادوکیه» به کرزوس پیشنهاد کرد که پیرو ایرانیان شود. کرزوس این پیشنهاد را نپذیرفت و جنگ بینشان آغاز گردید. سرانجام جنگ سختی در «پتریوم» پایتخت هیتیها روی داد، در این نبرد نظم اسبان لیدیایی بر اثر بوی شترهای ایرانیان از هم گسیخت. کرزوس به سمت سارد فرار کرد و در آنجا بست نشست. کورش شهر را دوره کرد و کرزوس را دستگیر نمود. لیدیه گرفته شد و به عنوان یکی از استانهای ایران بهشمار آمد. هر چند باستانشناسان پس از هجده حفاری نتوانستند به ارگ کرزوس دست پیدا کنند، اما لایههای سوخته و پیکانهای مانده از حملهٔ ایرانیان را یافتند. کرزوس از این پس مشاور بزرگ هخامنشیان شد. پس از گرفتن لیدی، کوروش متوجه شهرهای یونانی شد و از آنها نیز، تسلیم بیاما و اگر را خواست که یونانیان نپذیرفتند. در نتیجه شهرهای یونانی یکی پس از دیگری گرفته شدند. رفتار کوروش با شکستخوردگان باعث خوشبینی مردم آسیای صغیر نسبت به او شد. کوروش، گرفتن آسیای صغیر را به پایان رساند و سپس متوجه مرزهای خاوری شد. زرنگ، رخج، مرو و بلخ، یکی پس از دیگری در زمره استانهای تازه درآمدند. کوروش از جیحون گذر کرد و به سیحون که مرز شمال خاوری کشور بود، رسید و در آنجا شهرهایی سختبنیاد، برای جلوگیری از یورشهای مردم آسیای مرکزی ساخت. کوروش در بازگشت از مرزهای خاوری، عملیاتی در درازای مرزهای باختری انجام داد. ناتوانی بابل، به واسطه بیکفایتی نبونید، پادشاه بابل و فشارهای مالیاتی، کوروش را متوجه آنجا کرد. بابل بدون جنگ شکست خورد و پادشاه آن دستگیر شد. کوروش در همان نخستین سال پادشاهی خود بر بابل، فرمانی بر اساس آزادی یهودیان از بند و بازگشت به کشور و دوبارهسازی پرستشگاه خود در بیتالمقدس پخش کرد. او دیگر بردگان را هم آزاد کرد، و به گونهای بردهداری را از میان برداشت. | کوروش کبیر به پادشاه لیدیه چه پیشنهادی داد؟ | false | {
"text": [
"پیرو ایرانیان شود"
],
"answer_start": [
645
]
} |
2c7dc589-a787-4a63-9bb3-2842f19cc78f | هخامنشی | پس از آنکه تهاجم کیمیریهای آناتولی، گردیوم پایتخت فریگیه را در سال ۶۷۶ پ. م ویران ساخت، لیدیه مهمترین پادشاهی منطقه بود. سارد، پایتخت لیدیه، در حدود هفتاد کیلومتری کرانهٔ غربی ترکیه کنونی قرار داشتهاست. کرزوس افسانهای بر لیدیه فرمان میراند و به سبب داشتن طلا و دادن هدیههای سخاوتمندانه به کاهنهٔ عبادتگاه دلفی مشهور شده بود. کرزوس پس از شنیدن پاسخ دو پهلوی دلفی که: «کرزوس پس از گذشتن از رود هالیس یک امپراتوری بزرگ را نابود خواهد کرد.» تشجیع شد که به ایرانیان حمله برد.عموماً، آغاز جنگ ایران و لیدیه را در سال ۵۴۷ پیش از میلاد دانستهاند. در جنگی که بین کورش بزرگ و کرزوس پادشاه لیدیه درگرفت، کوروش در «کاپادوکیه» به کرزوس پیشنهاد کرد که پیرو ایرانیان شود. کرزوس این پیشنهاد را نپذیرفت و جنگ بینشان آغاز گردید. سرانجام جنگ سختی در «پتریوم» پایتخت هیتیها روی داد، در این نبرد نظم اسبان لیدیایی بر اثر بوی شترهای ایرانیان از هم گسیخت. کرزوس به سمت سارد فرار کرد و در آنجا بست نشست. کورش شهر را دوره کرد و کرزوس را دستگیر نمود. لیدیه گرفته شد و به عنوان یکی از استانهای ایران بهشمار آمد. هر چند باستانشناسان پس از هجده حفاری نتوانستند به ارگ کرزوس دست پیدا کنند، اما لایههای سوخته و پیکانهای مانده از حملهٔ ایرانیان را یافتند. کرزوس از این پس مشاور بزرگ هخامنشیان شد. پس از گرفتن لیدی، کوروش متوجه شهرهای یونانی شد و از آنها نیز، تسلیم بیاما و اگر را خواست که یونانیان نپذیرفتند. در نتیجه شهرهای یونانی یکی پس از دیگری گرفته شدند. رفتار کوروش با شکستخوردگان باعث خوشبینی مردم آسیای صغیر نسبت به او شد. کوروش، گرفتن آسیای صغیر را به پایان رساند و سپس متوجه مرزهای خاوری شد. زرنگ، رخج، مرو و بلخ، یکی پس از دیگری در زمره استانهای تازه درآمدند. کوروش از جیحون گذر کرد و به سیحون که مرز شمال خاوری کشور بود، رسید و در آنجا شهرهایی سختبنیاد، برای جلوگیری از یورشهای مردم آسیای مرکزی ساخت. کوروش در بازگشت از مرزهای خاوری، عملیاتی در درازای مرزهای باختری انجام داد. ناتوانی بابل، به واسطه بیکفایتی نبونید، پادشاه بابل و فشارهای مالیاتی، کوروش را متوجه آنجا کرد. بابل بدون جنگ شکست خورد و پادشاه آن دستگیر شد. کوروش در همان نخستین سال پادشاهی خود بر بابل، فرمانی بر اساس آزادی یهودیان از بند و بازگشت به کشور و دوبارهسازی پرستشگاه خود در بیتالمقدس پخش کرد. او دیگر بردگان را هم آزاد کرد، و به گونهای بردهداری را از میان برداشت. | کوروش در کجا شهرهای سخت بنیاد برای جلوگیری از یورش مردم آسیای مرکزی ساخت؟ | false | {
"text": [
"سیحون"
],
"answer_start": [
1584
]
} |
58f3bd56-b84b-43d0-954c-c5a77ed5476a | هخامنشی | جانشین کوروش بزرگ پسرش کمبوجیه بود. اگر چه کمبوجیه فرمانروایی را در سال ۵۳۰ پیش از میلاد آغاز کرد که سال نشستن او بر تخت بود، نخستین سال رسمی شاهی او مطابق با نظام تاریخگذاری ویژهٔ ایرانیان در بهار سال ۵۲۹ پیش از میلاد آغاز شد. بزرگترین دستاورد هشت سال سلطنت او فتح مصر در سال ۵۲۵ پیش از میلاد بود.چگونگی مرگ کمبوجیه هنوز هم مبهم و راز آمیز است. تنها این را میدانیم که او در تابستان سال ۵۲۲ پیش از میلاد، در فاصلهٔ ژوئیه و اوت، درگذشتهاست. کمبوجیه در بازگشت از مصر مرد؛ ولی برخی دلیل مرگ وی را بیماری و برخی دیگر توطئه خویشاوندان میدانند اما روشن است که وی در راه بازگشت از مصر مردهاست. بنا به کتیبهٔ داریوش اول، کمبوجیه «به مرگ خویش مردهاست». این خود عبارتی گنگ و سؤالبرانگیز است و روشن نیست که او به مرگ طبیعی درگذشته یا آنکه خود خویشتن را از پای درآورده است. بنا به نوشتههای هرودوت و کتزیاس او بهطور تصادفی بر ران خود زخمی وارد آورد و از آن زخم مرد.پس از مرگ کمبوجیه کسی وارث پادشاهی هخامنشیان نبود. | بنا بر کدام کتیبه کمبوجیه به مرگ خویش مرده است؟ | false | {
"text": [
"داریوش اول"
],
"answer_start": [
605
]
} |
e767e1ff-18f4-4618-a721-7b5361cd4b51 | هخامنشی | جانشین کوروش بزرگ پسرش کمبوجیه بود. اگر چه کمبوجیه فرمانروایی را در سال ۵۳۰ پیش از میلاد آغاز کرد که سال نشستن او بر تخت بود، نخستین سال رسمی شاهی او مطابق با نظام تاریخگذاری ویژهٔ ایرانیان در بهار سال ۵۲۹ پیش از میلاد آغاز شد. بزرگترین دستاورد هشت سال سلطنت او فتح مصر در سال ۵۲۵ پیش از میلاد بود.چگونگی مرگ کمبوجیه هنوز هم مبهم و راز آمیز است. تنها این را میدانیم که او در تابستان سال ۵۲۲ پیش از میلاد، در فاصلهٔ ژوئیه و اوت، درگذشتهاست. کمبوجیه در بازگشت از مصر مرد؛ ولی برخی دلیل مرگ وی را بیماری و برخی دیگر توطئه خویشاوندان میدانند اما روشن است که وی در راه بازگشت از مصر مردهاست. بنا به کتیبهٔ داریوش اول، کمبوجیه «به مرگ خویش مردهاست». این خود عبارتی گنگ و سؤالبرانگیز است و روشن نیست که او به مرگ طبیعی درگذشته یا آنکه خود خویشتن را از پای درآورده است. بنا به نوشتههای هرودوت و کتزیاس او بهطور تصادفی بر ران خود زخمی وارد آورد و از آن زخم مرد.پس از مرگ کمبوجیه کسی وارث پادشاهی هخامنشیان نبود. | بزرگترین دستاورد کمبوجیه چه بود؟ | false | {
"text": [
"فتح مصر"
],
"answer_start": [
262
]
} |
eea31f87-e4fc-4563-9168-8eb99f337409 | هخامنشی | جانشین کوروش بزرگ پسرش کمبوجیه بود. اگر چه کمبوجیه فرمانروایی را در سال ۵۳۰ پیش از میلاد آغاز کرد که سال نشستن او بر تخت بود، نخستین سال رسمی شاهی او مطابق با نظام تاریخگذاری ویژهٔ ایرانیان در بهار سال ۵۲۹ پیش از میلاد آغاز شد. بزرگترین دستاورد هشت سال سلطنت او فتح مصر در سال ۵۲۵ پیش از میلاد بود.چگونگی مرگ کمبوجیه هنوز هم مبهم و راز آمیز است. تنها این را میدانیم که او در تابستان سال ۵۲۲ پیش از میلاد، در فاصلهٔ ژوئیه و اوت، درگذشتهاست. کمبوجیه در بازگشت از مصر مرد؛ ولی برخی دلیل مرگ وی را بیماری و برخی دیگر توطئه خویشاوندان میدانند اما روشن است که وی در راه بازگشت از مصر مردهاست. بنا به کتیبهٔ داریوش اول، کمبوجیه «به مرگ خویش مردهاست». این خود عبارتی گنگ و سؤالبرانگیز است و روشن نیست که او به مرگ طبیعی درگذشته یا آنکه خود خویشتن را از پای درآورده است. بنا به نوشتههای هرودوت و کتزیاس او بهطور تصادفی بر ران خود زخمی وارد آورد و از آن زخم مرد.پس از مرگ کمبوجیه کسی وارث پادشاهی هخامنشیان نبود. | کمبوجیه در چه سالی کشته شد؟ | false | {
"text": [
"۵۲۲ پیش از میلاد"
],
"answer_start": [
388
]
} |
26bd1595-3a41-4756-b625-640f70e73fdf | هخامنشی | جانشین کوروش بزرگ پسرش کمبوجیه بود. اگر چه کمبوجیه فرمانروایی را در سال ۵۳۰ پیش از میلاد آغاز کرد که سال نشستن او بر تخت بود، نخستین سال رسمی شاهی او مطابق با نظام تاریخگذاری ویژهٔ ایرانیان در بهار سال ۵۲۹ پیش از میلاد آغاز شد. بزرگترین دستاورد هشت سال سلطنت او فتح مصر در سال ۵۲۵ پیش از میلاد بود.چگونگی مرگ کمبوجیه هنوز هم مبهم و راز آمیز است. تنها این را میدانیم که او در تابستان سال ۵۲۲ پیش از میلاد، در فاصلهٔ ژوئیه و اوت، درگذشتهاست. کمبوجیه در بازگشت از مصر مرد؛ ولی برخی دلیل مرگ وی را بیماری و برخی دیگر توطئه خویشاوندان میدانند اما روشن است که وی در راه بازگشت از مصر مردهاست. بنا به کتیبهٔ داریوش اول، کمبوجیه «به مرگ خویش مردهاست». این خود عبارتی گنگ و سؤالبرانگیز است و روشن نیست که او به مرگ طبیعی درگذشته یا آنکه خود خویشتن را از پای درآورده است. بنا به نوشتههای هرودوت و کتزیاس او بهطور تصادفی بر ران خود زخمی وارد آورد و از آن زخم مرد.پس از مرگ کمبوجیه کسی وارث پادشاهی هخامنشیان نبود. | کمبوجیه در چه سالی حکومت خود را آغاز گرد؟ | false | {
"text": [
"۵۳۰ پیش از میلاد"
],
"answer_start": [
72
]
} |
bd49f70a-88be-4ce3-bba8-edf651280277 | هخامنشی | جانشین کوروش بزرگ پسرش کمبوجیه بود. اگر چه کمبوجیه فرمانروایی را در سال ۵۳۰ پیش از میلاد آغاز کرد که سال نشستن او بر تخت بود، نخستین سال رسمی شاهی او مطابق با نظام تاریخگذاری ویژهٔ ایرانیان در بهار سال ۵۲۹ پیش از میلاد آغاز شد. بزرگترین دستاورد هشت سال سلطنت او فتح مصر در سال ۵۲۵ پیش از میلاد بود.چگونگی مرگ کمبوجیه هنوز هم مبهم و راز آمیز است. تنها این را میدانیم که او در تابستان سال ۵۲۲ پیش از میلاد، در فاصلهٔ ژوئیه و اوت، درگذشتهاست. کمبوجیه در بازگشت از مصر مرد؛ ولی برخی دلیل مرگ وی را بیماری و برخی دیگر توطئه خویشاوندان میدانند اما روشن است که وی در راه بازگشت از مصر مردهاست. بنا به کتیبهٔ داریوش اول، کمبوجیه «به مرگ خویش مردهاست». این خود عبارتی گنگ و سؤالبرانگیز است و روشن نیست که او به مرگ طبیعی درگذشته یا آنکه خود خویشتن را از پای درآورده است. بنا به نوشتههای هرودوت و کتزیاس او بهطور تصادفی بر ران خود زخمی وارد آورد و از آن زخم مرد.پس از مرگ کمبوجیه کسی وارث پادشاهی هخامنشیان نبود. | بنابر کتیبۀ داریوش اول کمبوجیه چگونه مرده است؟ | false | {
"text": [
"به مرگ خویش"
],
"answer_start": [
626
]
} |
047aa5cc-f7df-4073-a432-8d5f2992ec39 | هخامنشی | جانشین کوروش بزرگ پسرش کمبوجیه بود. اگر چه کمبوجیه فرمانروایی را در سال ۵۳۰ پیش از میلاد آغاز کرد که سال نشستن او بر تخت بود، نخستین سال رسمی شاهی او مطابق با نظام تاریخگذاری ویژهٔ ایرانیان در بهار سال ۵۲۹ پیش از میلاد آغاز شد. بزرگترین دستاورد هشت سال سلطنت او فتح مصر در سال ۵۲۵ پیش از میلاد بود.چگونگی مرگ کمبوجیه هنوز هم مبهم و راز آمیز است. تنها این را میدانیم که او در تابستان سال ۵۲۲ پیش از میلاد، در فاصلهٔ ژوئیه و اوت، درگذشتهاست. کمبوجیه در بازگشت از مصر مرد؛ ولی برخی دلیل مرگ وی را بیماری و برخی دیگر توطئه خویشاوندان میدانند اما روشن است که وی در راه بازگشت از مصر مردهاست. بنا به کتیبهٔ داریوش اول، کمبوجیه «به مرگ خویش مردهاست». این خود عبارتی گنگ و سؤالبرانگیز است و روشن نیست که او به مرگ طبیعی درگذشته یا آنکه خود خویشتن را از پای درآورده است. بنا به نوشتههای هرودوت و کتزیاس او بهطور تصادفی بر ران خود زخمی وارد آورد و از آن زخم مرد.پس از مرگ کمبوجیه کسی وارث پادشاهی هخامنشیان نبود. | بنابر نوشته چه کسانی کمبوجیه خود باعث مرگ خود شده است؟ | false | {
"text": [
"هرودوت و کتزیاس"
],
"answer_start": [
785
]
} |
83398a1e-1bcb-4422-86c9-62b4116d0f70 | هخامنشی | جانشین کوروش بزرگ پسرش کمبوجیه بود. اگر چه کمبوجیه فرمانروایی را در سال ۵۳۰ پیش از میلاد آغاز کرد که سال نشستن او بر تخت بود، نخستین سال رسمی شاهی او مطابق با نظام تاریخگذاری ویژهٔ ایرانیان در بهار سال ۵۲۹ پیش از میلاد آغاز شد. بزرگترین دستاورد هشت سال سلطنت او فتح مصر در سال ۵۲۵ پیش از میلاد بود.چگونگی مرگ کمبوجیه هنوز هم مبهم و راز آمیز است. تنها این را میدانیم که او در تابستان سال ۵۲۲ پیش از میلاد، در فاصلهٔ ژوئیه و اوت، درگذشتهاست. کمبوجیه در بازگشت از مصر مرد؛ ولی برخی دلیل مرگ وی را بیماری و برخی دیگر توطئه خویشاوندان میدانند اما روشن است که وی در راه بازگشت از مصر مردهاست. بنا به کتیبهٔ داریوش اول، کمبوجیه «به مرگ خویش مردهاست». این خود عبارتی گنگ و سؤالبرانگیز است و روشن نیست که او به مرگ طبیعی درگذشته یا آنکه خود خویشتن را از پای درآورده است. بنا به نوشتههای هرودوت و کتزیاس او بهطور تصادفی بر ران خود زخمی وارد آورد و از آن زخم مرد.پس از مرگ کمبوجیه کسی وارث پادشاهی هخامنشیان نبود. | کمبوجیه در مسیر کدام کشور به ایران کشته شد؟ | false | {
"text": [
"مصر"
],
"answer_start": [
463
]
} |
b28fa060-c44f-45f7-934b-690e29e901b2 | هخامنشی | جانشین کوروش بزرگ پسرش کمبوجیه بود. اگر چه کمبوجیه فرمانروایی را در سال ۵۳۰ پیش از میلاد آغاز کرد که سال نشستن او بر تخت بود، نخستین سال رسمی شاهی او مطابق با نظام تاریخگذاری ویژهٔ ایرانیان در بهار سال ۵۲۹ پیش از میلاد آغاز شد. بزرگترین دستاورد هشت سال سلطنت او فتح مصر در سال ۵۲۵ پیش از میلاد بود.چگونگی مرگ کمبوجیه هنوز هم مبهم و راز آمیز است. تنها این را میدانیم که او در تابستان سال ۵۲۲ پیش از میلاد، در فاصلهٔ ژوئیه و اوت، درگذشتهاست. کمبوجیه در بازگشت از مصر مرد؛ ولی برخی دلیل مرگ وی را بیماری و برخی دیگر توطئه خویشاوندان میدانند اما روشن است که وی در راه بازگشت از مصر مردهاست. بنا به کتیبهٔ داریوش اول، کمبوجیه «به مرگ خویش مردهاست». این خود عبارتی گنگ و سؤالبرانگیز است و روشن نیست که او به مرگ طبیعی درگذشته یا آنکه خود خویشتن را از پای درآورده است. بنا به نوشتههای هرودوت و کتزیاس او بهطور تصادفی بر ران خود زخمی وارد آورد و از آن زخم مرد.پس از مرگ کمبوجیه کسی وارث پادشاهی هخامنشیان نبود. | بعد از مرگ چه کسی خاندان هخامنشی وارث نداشت؟ | false | {
"text": [
"کمبوجیه"
],
"answer_start": [
870
]
} |
6f4f811d-ed2f-45fe-981d-45af96969efd | هخامنشی | جانشین کوروش بزرگ پسرش کمبوجیه بود. اگر چه کمبوجیه فرمانروایی را در سال ۵۳۰ پیش از میلاد آغاز کرد که سال نشستن او بر تخت بود، نخستین سال رسمی شاهی او مطابق با نظام تاریخگذاری ویژهٔ ایرانیان در بهار سال ۵۲۹ پیش از میلاد آغاز شد. بزرگترین دستاورد هشت سال سلطنت او فتح مصر در سال ۵۲۵ پیش از میلاد بود.چگونگی مرگ کمبوجیه هنوز هم مبهم و راز آمیز است. تنها این را میدانیم که او در تابستان سال ۵۲۲ پیش از میلاد، در فاصلهٔ ژوئیه و اوت، درگذشتهاست. کمبوجیه در بازگشت از مصر مرد؛ ولی برخی دلیل مرگ وی را بیماری و برخی دیگر توطئه خویشاوندان میدانند اما روشن است که وی در راه بازگشت از مصر مردهاست. بنا به کتیبهٔ داریوش اول، کمبوجیه «به مرگ خویش مردهاست». این خود عبارتی گنگ و سؤالبرانگیز است و روشن نیست که او به مرگ طبیعی درگذشته یا آنکه خود خویشتن را از پای درآورده است. بنا به نوشتههای هرودوت و کتزیاس او بهطور تصادفی بر ران خود زخمی وارد آورد و از آن زخم مرد.پس از مرگ کمبوجیه کسی وارث پادشاهی هخامنشیان نبود. | کمبوجیه چند سال سلطنت کرد؟ | false | {
"text": [
"هشت"
],
"answer_start": [
245
]
} |
e1b64cc4-2f5f-4164-a17f-79e79d79c365 | هخامنشی | جانشین کوروش بزرگ پسرش کمبوجیه بود. اگر چه کمبوجیه فرمانروایی را در سال ۵۳۰ پیش از میلاد آغاز کرد که سال نشستن او بر تخت بود، نخستین سال رسمی شاهی او مطابق با نظام تاریخگذاری ویژهٔ ایرانیان در بهار سال ۵۲۹ پیش از میلاد آغاز شد. بزرگترین دستاورد هشت سال سلطنت او فتح مصر در سال ۵۲۵ پیش از میلاد بود.چگونگی مرگ کمبوجیه هنوز هم مبهم و راز آمیز است. تنها این را میدانیم که او در تابستان سال ۵۲۲ پیش از میلاد، در فاصلهٔ ژوئیه و اوت، درگذشتهاست. کمبوجیه در بازگشت از مصر مرد؛ ولی برخی دلیل مرگ وی را بیماری و برخی دیگر توطئه خویشاوندان میدانند اما روشن است که وی در راه بازگشت از مصر مردهاست. بنا به کتیبهٔ داریوش اول، کمبوجیه «به مرگ خویش مردهاست». این خود عبارتی گنگ و سؤالبرانگیز است و روشن نیست که او به مرگ طبیعی درگذشته یا آنکه خود خویشتن را از پای درآورده است. بنا به نوشتههای هرودوت و کتزیاس او بهطور تصادفی بر ران خود زخمی وارد آورد و از آن زخم مرد.پس از مرگ کمبوجیه کسی وارث پادشاهی هخامنشیان نبود. | جانشین کوروش که بود؟ | false | {
"text": [
"کمبوجیه"
],
"answer_start": [
23
]
} |
6ea96ebb-9a01-4787-96e8-e5ad37900479 | هخامنشی | جانشین کوروش بزرگ پسرش کمبوجیه بود. اگر چه کمبوجیه فرمانروایی را در سال ۵۳۰ پیش از میلاد آغاز کرد که سال نشستن او بر تخت بود، نخستین سال رسمی شاهی او مطابق با نظام تاریخگذاری ویژهٔ ایرانیان در بهار سال ۵۲۹ پیش از میلاد آغاز شد. بزرگترین دستاورد هشت سال سلطنت او فتح مصر در سال ۵۲۵ پیش از میلاد بود.چگونگی مرگ کمبوجیه هنوز هم مبهم و راز آمیز است. تنها این را میدانیم که او در تابستان سال ۵۲۲ پیش از میلاد، در فاصلهٔ ژوئیه و اوت، درگذشتهاست. کمبوجیه در بازگشت از مصر مرد؛ ولی برخی دلیل مرگ وی را بیماری و برخی دیگر توطئه خویشاوندان میدانند اما روشن است که وی در راه بازگشت از مصر مردهاست. بنا به کتیبهٔ داریوش اول، کمبوجیه «به مرگ خویش مردهاست». این خود عبارتی گنگ و سؤالبرانگیز است و روشن نیست که او به مرگ طبیعی درگذشته یا آنکه خود خویشتن را از پای درآورده است. بنا به نوشتههای هرودوت و کتزیاس او بهطور تصادفی بر ران خود زخمی وارد آورد و از آن زخم مرد.پس از مرگ کمبوجیه کسی وارث پادشاهی هخامنشیان نبود. | بنا بر روایت هرودوت و کتزیاس کمبوجیه چگونه ران خود را زخمی کرد؟ | false | {
"text": [
"بهطور تصادفی"
],
"answer_start": [
804
]
} |
a39b0a15-683c-4754-84a7-c642a089576d | هخامنشی | جانشین کوروش بزرگ پسرش کمبوجیه بود. اگر چه کمبوجیه فرمانروایی را در سال ۵۳۰ پیش از میلاد آغاز کرد که سال نشستن او بر تخت بود، نخستین سال رسمی شاهی او مطابق با نظام تاریخگذاری ویژهٔ ایرانیان در بهار سال ۵۲۹ پیش از میلاد آغاز شد. بزرگترین دستاورد هشت سال سلطنت او فتح مصر در سال ۵۲۵ پیش از میلاد بود.چگونگی مرگ کمبوجیه هنوز هم مبهم و راز آمیز است. تنها این را میدانیم که او در تابستان سال ۵۲۲ پیش از میلاد، در فاصلهٔ ژوئیه و اوت، درگذشتهاست. کمبوجیه در بازگشت از مصر مرد؛ ولی برخی دلیل مرگ وی را بیماری و برخی دیگر توطئه خویشاوندان میدانند اما روشن است که وی در راه بازگشت از مصر مردهاست. بنا به کتیبهٔ داریوش اول، کمبوجیه «به مرگ خویش مردهاست». این خود عبارتی گنگ و سؤالبرانگیز است و روشن نیست که او به مرگ طبیعی درگذشته یا آنکه خود خویشتن را از پای درآورده است. بنا به نوشتههای هرودوت و کتزیاس او بهطور تصادفی بر ران خود زخمی وارد آورد و از آن زخم مرد.پس از مرگ کمبوجیه کسی وارث پادشاهی هخامنشیان نبود. | کمبوجیه در چه فصلی کشته شد؟ | false | {
"text": [
"تابستان"
],
"answer_start": [
376
]
} |
e1e8f729-1ced-41de-8a94-d2cc0e5bc0e8 | هخامنشی | جانشین کوروش بزرگ پسرش کمبوجیه بود. اگر چه کمبوجیه فرمانروایی را در سال ۵۳۰ پیش از میلاد آغاز کرد که سال نشستن او بر تخت بود، نخستین سال رسمی شاهی او مطابق با نظام تاریخگذاری ویژهٔ ایرانیان در بهار سال ۵۲۹ پیش از میلاد آغاز شد. بزرگترین دستاورد هشت سال سلطنت او فتح مصر در سال ۵۲۵ پیش از میلاد بود.چگونگی مرگ کمبوجیه هنوز هم مبهم و راز آمیز است. تنها این را میدانیم که او در تابستان سال ۵۲۲ پیش از میلاد، در فاصلهٔ ژوئیه و اوت، درگذشتهاست. کمبوجیه در بازگشت از مصر مرد؛ ولی برخی دلیل مرگ وی را بیماری و برخی دیگر توطئه خویشاوندان میدانند اما روشن است که وی در راه بازگشت از مصر مردهاست. بنا به کتیبهٔ داریوش اول، کمبوجیه «به مرگ خویش مردهاست». این خود عبارتی گنگ و سؤالبرانگیز است و روشن نیست که او به مرگ طبیعی درگذشته یا آنکه خود خویشتن را از پای درآورده است. بنا به نوشتههای هرودوت و کتزیاس او بهطور تصادفی بر ران خود زخمی وارد آورد و از آن زخم مرد.پس از مرگ کمبوجیه کسی وارث پادشاهی هخامنشیان نبود. | کمبوجیه چه نسبتی با کوروش داشت؟ | false | {
"text": [
"پسرش"
],
"answer_start": [
18
]
} |
7cc816b1-6370-4078-8613-af3494415794 | هخامنشی | جانشین کوروش بزرگ پسرش کمبوجیه بود. اگر چه کمبوجیه فرمانروایی را در سال ۵۳۰ پیش از میلاد آغاز کرد که سال نشستن او بر تخت بود، نخستین سال رسمی شاهی او مطابق با نظام تاریخگذاری ویژهٔ ایرانیان در بهار سال ۵۲۹ پیش از میلاد آغاز شد. بزرگترین دستاورد هشت سال سلطنت او فتح مصر در سال ۵۲۵ پیش از میلاد بود.چگونگی مرگ کمبوجیه هنوز هم مبهم و راز آمیز است. تنها این را میدانیم که او در تابستان سال ۵۲۲ پیش از میلاد، در فاصلهٔ ژوئیه و اوت، درگذشتهاست. کمبوجیه در بازگشت از مصر مرد؛ ولی برخی دلیل مرگ وی را بیماری و برخی دیگر توطئه خویشاوندان میدانند اما روشن است که وی در راه بازگشت از مصر مردهاست. بنا به کتیبهٔ داریوش اول، کمبوجیه «به مرگ خویش مردهاست». این خود عبارتی گنگ و سؤالبرانگیز است و روشن نیست که او به مرگ طبیعی درگذشته یا آنکه خود خویشتن را از پای درآورده است. بنا به نوشتههای هرودوت و کتزیاس او بهطور تصادفی بر ران خود زخمی وارد آورد و از آن زخم مرد.پس از مرگ کمبوجیه کسی وارث پادشاهی هخامنشیان نبود. | براساس روایت هرودوت کمبوجیه کدام قسمت بدن خود را زخمی کرد؟ | false | {
"text": [
"ران"
],
"answer_start": [
821
]
} |
d069992d-8131-46a2-a26e-56649cd09c2b | هخامنشی | جانشین کوروش بزرگ پسرش کمبوجیه بود. اگر چه کمبوجیه فرمانروایی را در سال ۵۳۰ پیش از میلاد آغاز کرد که سال نشستن او بر تخت بود، نخستین سال رسمی شاهی او مطابق با نظام تاریخگذاری ویژهٔ ایرانیان در بهار سال ۵۲۹ پیش از میلاد آغاز شد. بزرگترین دستاورد هشت سال سلطنت او فتح مصر در سال ۵۲۵ پیش از میلاد بود.چگونگی مرگ کمبوجیه هنوز هم مبهم و راز آمیز است. تنها این را میدانیم که او در تابستان سال ۵۲۲ پیش از میلاد، در فاصلهٔ ژوئیه و اوت، درگذشتهاست. کمبوجیه در بازگشت از مصر مرد؛ ولی برخی دلیل مرگ وی را بیماری و برخی دیگر توطئه خویشاوندان میدانند اما روشن است که وی در راه بازگشت از مصر مردهاست. بنا به کتیبهٔ داریوش اول، کمبوجیه «به مرگ خویش مردهاست». این خود عبارتی گنگ و سؤالبرانگیز است و روشن نیست که او به مرگ طبیعی درگذشته یا آنکه خود خویشتن را از پای درآورده است. بنا به نوشتههای هرودوت و کتزیاس او بهطور تصادفی بر ران خود زخمی وارد آورد و از آن زخم مرد.پس از مرگ کمبوجیه کسی وارث پادشاهی هخامنشیان نبود. | در چه سالی مصر توسط کمبوجیه فتح شد؟ | false | {
"text": [
"۵ پیش از میلاد"
],
"answer_start": [
279
]
} |
cbe1ce96-e198-4a76-a0a9-579b4d32a4c1 | ورزش شنا | مسابقات سازمان یافته شنا در قرن ۱۹ میلادی قبل از ورود ژاپن به دنیای غرب شکل گرفت. از قرار معلوم مردم ساحلنشین اقیانوس آرام، به کودکان هنگامی که به راه میافتادند یا حتی پیش تر شنا میآموختند. نشانههایی از مسابقات گاهوبیگاه میان مردم یونان باستان وجود دارد و همچنین یکی از بوکسورهای معروف یونان شنا را به عنوان تمرین در برنامه ورزشی خود گنجانیده بود. رومیها اولین استخرهای شنا را بنا کردند و گفته میشود که در سدهٔ یکم پیش از میلاد گایوس ماسناس رایزن سیاسی سزار آگوست رومی، نخستین استخر آب گرم را ساخت. | در سدهٔ یکم پیش از میلادچه کسی نخستین استخر آب گرم را ساخت؟ | false | {
"text": [
"گایوس ماسناس"
],
"answer_start": [
435
]
} |
6a879b64-155b-4f51-898e-968de3a98370 | ورزش شنا | مسابقات سازمان یافته شنا در قرن ۱۹ میلادی قبل از ورود ژاپن به دنیای غرب شکل گرفت. از قرار معلوم مردم ساحلنشین اقیانوس آرام، به کودکان هنگامی که به راه میافتادند یا حتی پیش تر شنا میآموختند. نشانههایی از مسابقات گاهوبیگاه میان مردم یونان باستان وجود دارد و همچنین یکی از بوکسورهای معروف یونان شنا را به عنوان تمرین در برنامه ورزشی خود گنجانیده بود. رومیها اولین استخرهای شنا را بنا کردند و گفته میشود که در سدهٔ یکم پیش از میلاد گایوس ماسناس رایزن سیاسی سزار آگوست رومی، نخستین استخر آب گرم را ساخت. | چه کسانی اولین استخرهای شنا را بنا کردند؟ | false | {
"text": [
"رومیها"
],
"answer_start": [
353
]
} |
db469766-775d-4ddb-9a1a-a00f6171ca55 | ورزش شنا | مسابقات سازمان یافته شنا در قرن ۱۹ میلادی قبل از ورود ژاپن به دنیای غرب شکل گرفت. از قرار معلوم مردم ساحلنشین اقیانوس آرام، به کودکان هنگامی که به راه میافتادند یا حتی پیش تر شنا میآموختند. نشانههایی از مسابقات گاهوبیگاه میان مردم یونان باستان وجود دارد و همچنین یکی از بوکسورهای معروف یونان شنا را به عنوان تمرین در برنامه ورزشی خود گنجانیده بود. رومیها اولین استخرهای شنا را بنا کردند و گفته میشود که در سدهٔ یکم پیش از میلاد گایوس ماسناس رایزن سیاسی سزار آگوست رومی، نخستین استخر آب گرم را ساخت. | مسابقات سازمان یافته شنا در چه زمانی قبل از ورود ژاپن به دنیای غرب شکل گرفت؟ | false | {
"text": [
"قرن ۱۹ میلادی"
],
"answer_start": [
28
]
} |
ac989817-d21c-426c-9749-a4642e3ba389 | ایلخانان | دودمان ایلخانی زندگی چادرنشینی را برتر میشمردند از این رو تا نیمه دوم سده هفتم/سیزدهم جز بناهای معدودی از معماری غیرمذهبی، دستآوردی در معماری نداشتند. بناهایی که آنها در پایتختهای خود مراغه، تبریز، بغداد و سلطانیه بنا نهادند، بعدها از زلزله، یورشها و دورههای متوالی اشغال مصون نماند؛ طراحی شهری آنها را نمیتوان با اطلاعات موجود تاریخی بازآفرینی کرد. در عوض، از بناهای بر جای مانده در دیگر ایالات قلمرو ایلخانی در مرکز و غرب ایران ساخته شده، چنین برمیآید که در دورهٔ آنها معماری باشکوهی وجود داشت.ایلخانان مجموعهای از انواع بناها، قالبها، مصالح و فنون معماری ادوار پیشین ایران را به ارث بردند. در این دوران مساجد جامع با شکل کهن خود یعنی صحن چهار ایوانی در چهار جهت و گنبدخانه در سمت قبله به کمال خود رسید و این نقشه در انواع بناهای مذهبی از جمله مدرسه، خانقاه و بناهای غیرمذهبی مثل کاروانسراها به کار میرفت. بر روی مقبرهها، برجهای تدفینی یا بقعههای چهارگوش یا آرامگاههای چندضلعی با سقف طاقگونه برپا میشد. تزئینات معماری در این دوره آجرکاری، گچبری، کاشی معرق و سفالهای لعابدار است. مقرنسکاری در این دوره جنبهٔ تزیینی دارند و با گچ و تخته ساخته میشدند. در این دوره باید در واژگان سنتی معماری از چندین جهت تغییراتی اعمال کرد. بناهای منفرد در مجتمعهای یادمانی به گرد هم آورده میشدند. به این مجموعه بناها که اغلب پیرامون مقبرهٔ بانی مجتمع یا فردی محترم پدید میآمد، اَرسَن میگویند. نظم و ترتیب ارسنهای متقدم ایلخانی حالت نامنظم و بیقاعده داشت؛ اما برای جلوهٔ نمای پیشین از پیشطاق و تزئین مفصلی استفاده میکردند. با بلندتر شدن ارتفاع اتاقها و پدید آمدن قوسهای نوکتیز و باریکتر شدن منارهها، تناسبات هم تغییر یافت. در این دوران علاقه به عمودیت بنا با حس ظریفی از فرم ترکیبیافته و در مدخلهای تزیینی بناهای سترگ همراه با دو منارهٔ سر به فلک کشیده، جلوه پیدا کردهاست. آجر پخته همچنان از مصالح عمدهٔ بناسازی بود اما برای دلنشینی و روحبخشی سطوح، از شیوههای تازه هم استفاده میکردند. در این دوره رنگ اهمیت ویژهای داشت؛ داخل بنا را با آجرهای لعابدار میپوشاندند و بیرون آن را با کاشی تزئین میکردند و از گچبری منقوش هم بهره میگرفتند.یکی از نخستین اقدامات ایلخانان پس از فتح بغداد، تأسیس رصدخانهای در مراغه، پایتخت تابستانی آنها در شمال غرب ایران بود. بنای این رصدخانه در بالای تپهای در پانصد متری شمال شهر، در سال ۶۵۷/۱۲۵۹ شروع شد. کاوشهای باستانشناسی در این نقطه شانزده واحد معماری را مشخص کردهاست. از جمله یک برج مرکزی، یک کارگاه ریختهگری برای ساخت ابزار و وسائل نجومی، پنج برج مستقل و چند بنای بزرگ. جای وسیع و کیفیت مواد به کار رفته در رصدخانهٔ مراغه مثل سنگ، آجر پخته و کاشیهای لعابدار و زرّینفام نشاندهندهٔ اهمیت اخترشناسی و اخترگویی در نزد مغولان شمن باور است.حکومت ایلخانان دو نتیجهٔ مهم برای نقاشی ایران داشت: یکی انتقال سنتهای هنر چینی به ایران که منبع الهام تازه برای نگارگران شد؛ و دیگری بنیانگذاری نوعی هنرپروری که سنت کار گروهی هنرمندان در کتابخانه-کارگاه سلطنتی را پدیدآورد. در محیط فرهنگی جدید فعالیت نقاشان در عرصهٔ کتابنگاری وسعتی قابل ملاحظه یافت. کوشش آنان بیش از پیش معطوف شد به حل مشکل ناهمخوانی سنتها و تأثیرات مختلف هنری؛ و بلندپروازی یا علاقهمندی حامیان نیز آنان را در رسیدن به این هدف یاری کرد. تداوم این وضع در زمان اینجوریان، مظفریان و جلایریان، به شکلگیری یک سبک نومایه در نگارگری ایرانی انجامید. | دودمان ایلخانی چه نوع زندگی را برتر میشمردند؟ | false | {
"text": [
"چادرنشینی"
],
"answer_start": [
21
]
} |
52673ec9-861e-4d33-8acb-6bed0e77cfb0 | دانشگاه شهید بهشتی | پس از انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۸ به موجب قانونی که در شورای انقلاب تصویب شد دانشگاه ملی، دانشگاهی دولتی اعلام شد (قبل از انقلاب اسلامی دانشگاه غیردولتی و خصوصی محسوب میشد) و در خرداد ۱۳۶۲ ستاد انقلاب فرهنگی وقت با تغییر نام دانشگاه از «ملی ایران» به «شهید بهشتی» موافقت کرد.در سال ۱۳۶۴ براساس مصوبهٔ دولت جمهوری اسلامی مبنی بر تأسیس وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی، مراکز درمانی و دانشکدههای پزشکی و پیراپزشکی از دانشگاه منفک و بعد از ادغام با برخی از مراکز آموزشی دیگر و با نام دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی فعالیت خود را آغاز کردند. | در چه سالی دانشگاه ملی بهعنوان دانشگاه دولتی اعلام شد؟ | false | {
"text": [
"۱۳۵۸"
],
"answer_start": [
27
]
} |
42edcc72-9f2f-42a4-8bbb-4949b772f37d | دانشگاه شهید بهشتی | پس از انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۸ به موجب قانونی که در شورای انقلاب تصویب شد دانشگاه ملی، دانشگاهی دولتی اعلام شد (قبل از انقلاب اسلامی دانشگاه غیردولتی و خصوصی محسوب میشد) و در خرداد ۱۳۶۲ ستاد انقلاب فرهنگی وقت با تغییر نام دانشگاه از «ملی ایران» به «شهید بهشتی» موافقت کرد.در سال ۱۳۶۴ براساس مصوبهٔ دولت جمهوری اسلامی مبنی بر تأسیس وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی، مراکز درمانی و دانشکدههای پزشکی و پیراپزشکی از دانشگاه منفک و بعد از ادغام با برخی از مراکز آموزشی دیگر و با نام دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی فعالیت خود را آغاز کردند. | عنوان دانشگاه غیر دولتی و خصوصی مربوط به چه دورهای است؟ | false | {
"text": [
"قبل از انقلاب اسلامی"
],
"answer_start": [
113
]
} |
ee44b240-6330-475b-b871-2c78b206683b | دانشگاه شهید بهشتی | پس از انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۸ به موجب قانونی که در شورای انقلاب تصویب شد دانشگاه ملی، دانشگاهی دولتی اعلام شد (قبل از انقلاب اسلامی دانشگاه غیردولتی و خصوصی محسوب میشد) و در خرداد ۱۳۶۲ ستاد انقلاب فرهنگی وقت با تغییر نام دانشگاه از «ملی ایران» به «شهید بهشتی» موافقت کرد.در سال ۱۳۶۴ براساس مصوبهٔ دولت جمهوری اسلامی مبنی بر تأسیس وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی، مراکز درمانی و دانشکدههای پزشکی و پیراپزشکی از دانشگاه منفک و بعد از ادغام با برخی از مراکز آموزشی دیگر و با نام دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی فعالیت خود را آغاز کردند. | چه ارگانی موافق تغییر نام دانشگاه (ملی ایران) به (شهید بهشتی ) بود؟ | false | {
"text": [
"ستاد انقلاب فرهنگی وقت"
],
"answer_start": [
188
]
} |
db3ec3f8-9b1e-400b-b59d-acd35fc67f1b | دانشگاه شهید بهشتی | پس از انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۸ به موجب قانونی که در شورای انقلاب تصویب شد دانشگاه ملی، دانشگاهی دولتی اعلام شد (قبل از انقلاب اسلامی دانشگاه غیردولتی و خصوصی محسوب میشد) و در خرداد ۱۳۶۲ ستاد انقلاب فرهنگی وقت با تغییر نام دانشگاه از «ملی ایران» به «شهید بهشتی» موافقت کرد.در سال ۱۳۶۴ براساس مصوبهٔ دولت جمهوری اسلامی مبنی بر تأسیس وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی، مراکز درمانی و دانشکدههای پزشکی و پیراپزشکی از دانشگاه منفک و بعد از ادغام با برخی از مراکز آموزشی دیگر و با نام دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی فعالیت خود را آغاز کردند. | تاسیس وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی در سال 1364 بر اساس کدام مصوبه انجام گرفت؟ | false | {
"text": [
"مصوبهٔ دولت جمهوری اسلامی"
],
"answer_start": [
293
]
} |
bcbb6920-19d8-4498-bb84-e6371e015e13 | قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران | از جمله دستگاههای زیر نظر قوهٔ قضاییه در ایران دادگاه بدوی (حقوقی و کیفری)، دادگاه تجدید نظر، دیوان عالی کشور، دادستانی کل کشور، محکمهٔ عالی انتظامی قضات، دادسرا و دادگاههای عالی انتظامی قضات، دیوان عدالت اداری، سازمان قضایی نیروهای مسلح، سازمان ثبت اسناد و املاک کشور و دادگستری استانها، سازمان پزشکی قانونی، سازمان بازرسی کل کشور و سازمان زندانها و اقدامات تأمینی تربیتی کشور و معاونت حقوقی قوهٔ قضائیه است که اکثر این ارگانهای نامبرده تحت عنوان شورای عالی قوهٔ قضائیه بهصورت هفتگی تشکیل جلسه میدهند. | دستگاههای زیر نظر قوۀ قضاییه تحت چه عنوانی جلسه تشکیل میدهند؟ | false | {
"text": [
"شورای عالی قوهٔ قضائیه"
],
"answer_start": [
454
]
} |
fa4f9b8e-b739-4f19-98a4-125e8873ba9b | قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران | از جمله دستگاههای زیر نظر قوهٔ قضاییه در ایران دادگاه بدوی (حقوقی و کیفری)، دادگاه تجدید نظر، دیوان عالی کشور، دادستانی کل کشور، محکمهٔ عالی انتظامی قضات، دادسرا و دادگاههای عالی انتظامی قضات، دیوان عدالت اداری، سازمان قضایی نیروهای مسلح، سازمان ثبت اسناد و املاک کشور و دادگستری استانها، سازمان پزشکی قانونی، سازمان بازرسی کل کشور و سازمان زندانها و اقدامات تأمینی تربیتی کشور و معاونت حقوقی قوهٔ قضائیه است که اکثر این ارگانهای نامبرده تحت عنوان شورای عالی قوهٔ قضائیه بهصورت هفتگی تشکیل جلسه میدهند. | دادگاه تجدید نظر در ایران زیر نظر کدام قوه است؟ | false | {
"text": [
"قوهٔ قضاییه"
],
"answer_start": [
27
]
} |
e271a3ce-177e-43df-b10d-2237eed1e8c7 | قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران | از جمله دستگاههای زیر نظر قوهٔ قضاییه در ایران دادگاه بدوی (حقوقی و کیفری)، دادگاه تجدید نظر، دیوان عالی کشور، دادستانی کل کشور، محکمهٔ عالی انتظامی قضات، دادسرا و دادگاههای عالی انتظامی قضات، دیوان عدالت اداری، سازمان قضایی نیروهای مسلح، سازمان ثبت اسناد و املاک کشور و دادگستری استانها، سازمان پزشکی قانونی، سازمان بازرسی کل کشور و سازمان زندانها و اقدامات تأمینی تربیتی کشور و معاونت حقوقی قوهٔ قضائیه است که اکثر این ارگانهای نامبرده تحت عنوان شورای عالی قوهٔ قضائیه بهصورت هفتگی تشکیل جلسه میدهند. | شورای عالی قوهٔ قضائیه چند وقت یکبار جلسه تشکیل میدهد؟ | false | {
"text": [
"هفتگی"
],
"answer_start": [
485
]
} |
5817da21-b6e7-46ac-bee6-e41e64a9c2b8 | قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران | از جمله دستگاههای زیر نظر قوهٔ قضاییه در ایران دادگاه بدوی (حقوقی و کیفری)، دادگاه تجدید نظر، دیوان عالی کشور، دادستانی کل کشور، محکمهٔ عالی انتظامی قضات، دادسرا و دادگاههای عالی انتظامی قضات، دیوان عدالت اداری، سازمان قضایی نیروهای مسلح، سازمان ثبت اسناد و املاک کشور و دادگستری استانها، سازمان پزشکی قانونی، سازمان بازرسی کل کشور و سازمان زندانها و اقدامات تأمینی تربیتی کشور و معاونت حقوقی قوهٔ قضائیه است که اکثر این ارگانهای نامبرده تحت عنوان شورای عالی قوهٔ قضائیه بهصورت هفتگی تشکیل جلسه میدهند. | دیوان عدالت اداری در ایران تحت نظر کدام قوه است؟ | false | {
"text": [
"قضاییه"
],
"answer_start": [
32
]
} |
3588066a-dfff-48c9-a939-7738c22af19d | قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران | از جمله دستگاههای زیر نظر قوهٔ قضاییه در ایران دادگاه بدوی (حقوقی و کیفری)، دادگاه تجدید نظر، دیوان عالی کشور، دادستانی کل کشور، محکمهٔ عالی انتظامی قضات، دادسرا و دادگاههای عالی انتظامی قضات، دیوان عدالت اداری، سازمان قضایی نیروهای مسلح، سازمان ثبت اسناد و املاک کشور و دادگستری استانها، سازمان پزشکی قانونی، سازمان بازرسی کل کشور و سازمان زندانها و اقدامات تأمینی تربیتی کشور و معاونت حقوقی قوهٔ قضائیه است که اکثر این ارگانهای نامبرده تحت عنوان شورای عالی قوهٔ قضائیه بهصورت هفتگی تشکیل جلسه میدهند. | سازمان پزشک قانونی در ایران تحت نظر کدام قوه است؟ | false | {
"text": [
"قضاییه"
],
"answer_start": [
32
]
} |
3e609a8a-f246-420e-8fbf-efaa145e152d | قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران | از جمله دستگاههای زیر نظر قوهٔ قضاییه در ایران دادگاه بدوی (حقوقی و کیفری)، دادگاه تجدید نظر، دیوان عالی کشور، دادستانی کل کشور، محکمهٔ عالی انتظامی قضات، دادسرا و دادگاههای عالی انتظامی قضات، دیوان عدالت اداری، سازمان قضایی نیروهای مسلح، سازمان ثبت اسناد و املاک کشور و دادگستری استانها، سازمان پزشکی قانونی، سازمان بازرسی کل کشور و سازمان زندانها و اقدامات تأمینی تربیتی کشور و معاونت حقوقی قوهٔ قضائیه است که اکثر این ارگانهای نامبرده تحت عنوان شورای عالی قوهٔ قضائیه بهصورت هفتگی تشکیل جلسه میدهند. | دادستانی کل کشور در ایران تحت نظر کدام قوه است؟ | false | {
"text": [
"قضاییه"
],
"answer_start": [
32
]
} |
6b92fab9-a930-4eb2-9ff1-24a23f5a3567 | قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران | از جمله دستگاههای زیر نظر قوهٔ قضاییه در ایران دادگاه بدوی (حقوقی و کیفری)، دادگاه تجدید نظر، دیوان عالی کشور، دادستانی کل کشور، محکمهٔ عالی انتظامی قضات، دادسرا و دادگاههای عالی انتظامی قضات، دیوان عدالت اداری، سازمان قضایی نیروهای مسلح، سازمان ثبت اسناد و املاک کشور و دادگستری استانها، سازمان پزشکی قانونی، سازمان بازرسی کل کشور و سازمان زندانها و اقدامات تأمینی تربیتی کشور و معاونت حقوقی قوهٔ قضائیه است که اکثر این ارگانهای نامبرده تحت عنوان شورای عالی قوهٔ قضائیه بهصورت هفتگی تشکیل جلسه میدهند. | دیوان عالی کشور در ایران تحت نظر کدام قوه است؟ | false | {
"text": [
"قضاییه"
],
"answer_start": [
32
]
} |
29607f48-ad77-45e7-a339-f489bc00a084 | قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران | ۱. علی رازینی ۱۳۸۸-۱۳۹۳ ۲. ذبیح الله خدائیان ۱۳۹۳-اردیبهشت ۱۳۹۸ ۳. حجت الاسلام محمد مصدق اردیبهشت ۱۳۹۸- تاکنون لایحههای مصوب عبارتند از:[۱۸]۱. لایحهٔ قانون مجازات اسلامی (کلیات، حدود، قصاص و دیات) که تحت عنوان قانون مجازات اسلامی در سال ۱۳۹۲ به تصویب نهایی مجلس رسید.۲. لایحهٔ آیین دادرسی کیفری که تحت عنوان قانون اصلاح قانون آیین دادرسی کیفری در سال ۱۳۹۴ پس از ارسال معاونت حقوقی قوهٔ قضائیه که ذبیح الله خدائیان عهدهدار این سمت بود ارسال و به تصویب مجلس رسید.۳. لایحهٔ رسیدگی به جرائم اطفال و نوجوانان؛ بعداً در قالب موادی از قانون مجازات اسلامی و قانون آیین دادرسی کیفری به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید. | چه کسی عهده دار معاونت حقوقی قوه قضائیه شد و به تصویب رسید؟ | false | {
"text": [
"خدائیان"
],
"answer_start": [
408
]
} |
3bdfc3c1-7b6c-4b12-ad43-fb6af97fe796 | قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران | ۱. علی رازینی ۱۳۸۸-۱۳۹۳ ۲. ذبیح الله خدائیان ۱۳۹۳-اردیبهشت ۱۳۹۸ ۳. حجت الاسلام محمد مصدق اردیبهشت ۱۳۹۸- تاکنون لایحههای مصوب عبارتند از:[۱۸]۱. لایحهٔ قانون مجازات اسلامی (کلیات، حدود، قصاص و دیات) که تحت عنوان قانون مجازات اسلامی در سال ۱۳۹۲ به تصویب نهایی مجلس رسید.۲. لایحهٔ آیین دادرسی کیفری که تحت عنوان قانون اصلاح قانون آیین دادرسی کیفری در سال ۱۳۹۴ پس از ارسال معاونت حقوقی قوهٔ قضائیه که ذبیح الله خدائیان عهدهدار این سمت بود ارسال و به تصویب مجلس رسید.۳. لایحهٔ رسیدگی به جرائم اطفال و نوجوانان؛ بعداً در قالب موادی از قانون مجازات اسلامی و قانون آیین دادرسی کیفری به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید. | در چه سالی (کلیات ، حدود، قصاص، و دیات)به تصویب نهایی مجلس رسید؟ | false | {
"text": [
"۱۳۹۲"
],
"answer_start": [
238
]
} |
4d1acc56-e56d-40d5-a25f-b74683d185c9 | قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران | ۱. علی رازینی ۱۳۸۸-۱۳۹۳ ۲. ذبیح الله خدائیان ۱۳۹۳-اردیبهشت ۱۳۹۸ ۳. حجت الاسلام محمد مصدق اردیبهشت ۱۳۹۸- تاکنون لایحههای مصوب عبارتند از:[۱۸]۱. لایحهٔ قانون مجازات اسلامی (کلیات، حدود، قصاص و دیات) که تحت عنوان قانون مجازات اسلامی در سال ۱۳۹۲ به تصویب نهایی مجلس رسید.۲. لایحهٔ آیین دادرسی کیفری که تحت عنوان قانون اصلاح قانون آیین دادرسی کیفری در سال ۱۳۹۴ پس از ارسال معاونت حقوقی قوهٔ قضائیه که ذبیح الله خدائیان عهدهدار این سمت بود ارسال و به تصویب مجلس رسید.۳. لایحهٔ رسیدگی به جرائم اطفال و نوجوانان؛ بعداً در قالب موادی از قانون مجازات اسلامی و قانون آیین دادرسی کیفری به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید. | چه لایحه ای بهه قانون و اصلاح آیین پرداخت؟ | false | {
"text": [
"دادرسی کیفری"
],
"answer_start": [
283
]
} |
0c0b5acd-4552-4a84-8fb5-6abcd9971a5a | قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران | ۱. علی رازینی ۱۳۸۸-۱۳۹۳ ۲. ذبیح الله خدائیان ۱۳۹۳-اردیبهشت ۱۳۹۸ ۳. حجت الاسلام محمد مصدق اردیبهشت ۱۳۹۸- تاکنون لایحههای مصوب عبارتند از:[۱۸]۱. لایحهٔ قانون مجازات اسلامی (کلیات، حدود، قصاص و دیات) که تحت عنوان قانون مجازات اسلامی در سال ۱۳۹۲ به تصویب نهایی مجلس رسید.۲. لایحهٔ آیین دادرسی کیفری که تحت عنوان قانون اصلاح قانون آیین دادرسی کیفری در سال ۱۳۹۴ پس از ارسال معاونت حقوقی قوهٔ قضائیه که ذبیح الله خدائیان عهدهدار این سمت بود ارسال و به تصویب مجلس رسید.۳. لایحهٔ رسیدگی به جرائم اطفال و نوجوانان؛ بعداً در قالب موادی از قانون مجازات اسلامی و قانون آیین دادرسی کیفری به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید. | لایحه رسیدگی به کدام قشر در قالب قانون مجازات اسلامی و داد رسی به تصویب رسید؟ | false | {
"text": [
"اطفال و نوجوانان"
],
"answer_start": [
490
]
} |
d13b03e6-224b-4e47-b609-3542234e0025 | کورت گودل | او در سال ۱۹۴۶ به عضویت دائم مرکز تحقیقات پیشرفته پرینستون درآمد. در این زمان از انتشار مقاله دست کشید ولی به تحقیقاتش ادامه داد، تا این که در سال ۱۹۷۶ بازنشسته شد. او رفته رفته به فیزیک و فلسفه علاقهمند شد و به مطالعه لایبنیتس روی آورد و بر این عقیده بود، که توطئهای باعث شدهاست، که برخی کارهای لایبنیتس ناشناخته بماند. او همچنین به میزان کمتری آثار کانت و هوسرل را مطالعه کرد. در اوایل دههٔ ۱۹۷۰ (میلادی) نسخهای از برهان وجودی آنسلم را میان دوستانش توزیع کرد که به برهان وجودی گودل معروف است. | برهان وجودی آنسلم به چه اسمی معروف است؟ | false | {
"text": [
"برهان وجودی گودل"
],
"answer_start": [
474
]
} |
f1b44a7d-959f-4ee4-87b0-5276b4bf89ff | کورت گودل | او در سال ۱۹۴۶ به عضویت دائم مرکز تحقیقات پیشرفته پرینستون درآمد. در این زمان از انتشار مقاله دست کشید ولی به تحقیقاتش ادامه داد، تا این که در سال ۱۹۷۶ بازنشسته شد. او رفته رفته به فیزیک و فلسفه علاقهمند شد و به مطالعه لایبنیتس روی آورد و بر این عقیده بود، که توطئهای باعث شدهاست، که برخی کارهای لایبنیتس ناشناخته بماند. او همچنین به میزان کمتری آثار کانت و هوسرل را مطالعه کرد. در اوایل دههٔ ۱۹۷۰ (میلادی) نسخهای از برهان وجودی آنسلم را میان دوستانش توزیع کرد که به برهان وجودی گودل معروف است. | در چه سالی کورت گودل نسخهای از برهان وجودی آنسلم را میان دوستانش پخش کرد؟ | false | {
"text": [
"اوایل دههٔ ۱۹۷۰ (میلادی)"
],
"answer_start": [
388
]
} |
d4550630-dde7-4289-8af7-6de0dc4f11f1 | کورت گودل | او در سال ۱۹۴۶ به عضویت دائم مرکز تحقیقات پیشرفته پرینستون درآمد. در این زمان از انتشار مقاله دست کشید ولی به تحقیقاتش ادامه داد، تا این که در سال ۱۹۷۶ بازنشسته شد. او رفته رفته به فیزیک و فلسفه علاقهمند شد و به مطالعه لایبنیتس روی آورد و بر این عقیده بود، که توطئهای باعث شدهاست، که برخی کارهای لایبنیتس ناشناخته بماند. او همچنین به میزان کمتری آثار کانت و هوسرل را مطالعه کرد. در اوایل دههٔ ۱۹۷۰ (میلادی) نسخهای از برهان وجودی آنسلم را میان دوستانش توزیع کرد که به برهان وجودی گودل معروف است. | کورت گودل پس از بازنشستگی به چه رشتههایی علاقهمند شد؟ | false | {
"text": [
"فیزیک و فلسفه"
],
"answer_start": [
181
]
} |
c88026aa-05f2-4634-a594-36901d1e5919 | کورت گودل | او در سال ۱۹۴۶ به عضویت دائم مرکز تحقیقات پیشرفته پرینستون درآمد. در این زمان از انتشار مقاله دست کشید ولی به تحقیقاتش ادامه داد، تا این که در سال ۱۹۷۶ بازنشسته شد. او رفته رفته به فیزیک و فلسفه علاقهمند شد و به مطالعه لایبنیتس روی آورد و بر این عقیده بود، که توطئهای باعث شدهاست، که برخی کارهای لایبنیتس ناشناخته بماند. او همچنین به میزان کمتری آثار کانت و هوسرل را مطالعه کرد. در اوایل دههٔ ۱۹۷۰ (میلادی) نسخهای از برهان وجودی آنسلم را میان دوستانش توزیع کرد که به برهان وجودی گودل معروف است. | کورت گودل در چه سالی بازنشسته شد؟ | false | {
"text": [
"۱۹۷۶"
],
"answer_start": [
147
]
} |
b0a1d64f-c057-4b8d-8578-0f693dea46e4 | کورت گودل | او در سال ۱۹۴۶ به عضویت دائم مرکز تحقیقات پیشرفته پرینستون درآمد. در این زمان از انتشار مقاله دست کشید ولی به تحقیقاتش ادامه داد، تا این که در سال ۱۹۷۶ بازنشسته شد. او رفته رفته به فیزیک و فلسفه علاقهمند شد و به مطالعه لایبنیتس روی آورد و بر این عقیده بود، که توطئهای باعث شدهاست، که برخی کارهای لایبنیتس ناشناخته بماند. او همچنین به میزان کمتری آثار کانت و هوسرل را مطالعه کرد. در اوایل دههٔ ۱۹۷۰ (میلادی) نسخهای از برهان وجودی آنسلم را میان دوستانش توزیع کرد که به برهان وجودی گودل معروف است. | کورت گودل در چه سالی به عضویت دائم مرکز تحقیقات پیشرفته پرینستون درآمد؟ | false | {
"text": [
"۱۹۴۶"
],
"answer_start": [
10
]
} |
0709cb96-689a-4f2d-bffe-c28202190e43 | کورت گودل | او در سال ۱۹۴۶ به عضویت دائم مرکز تحقیقات پیشرفته پرینستون درآمد. در این زمان از انتشار مقاله دست کشید ولی به تحقیقاتش ادامه داد، تا این که در سال ۱۹۷۶ بازنشسته شد. او رفته رفته به فیزیک و فلسفه علاقهمند شد و به مطالعه لایبنیتس روی آورد و بر این عقیده بود، که توطئهای باعث شدهاست، که برخی کارهای لایبنیتس ناشناخته بماند. او همچنین به میزان کمتری آثار کانت و هوسرل را مطالعه کرد. در اوایل دههٔ ۱۹۷۰ (میلادی) نسخهای از برهان وجودی آنسلم را میان دوستانش توزیع کرد که به برهان وجودی گودل معروف است. | در سال 1946 کورت گودل به عضویت کدام مرکز تحقیقات درآمد؟ | false | {
"text": [
"پرینستون"
],
"answer_start": [
50
]
} |
b51f291d-d415-4485-bb5c-c9f8ae6293ef | کورت گودل | او در سال ۱۹۴۶ به عضویت دائم مرکز تحقیقات پیشرفته پرینستون درآمد. در این زمان از انتشار مقاله دست کشید ولی به تحقیقاتش ادامه داد، تا این که در سال ۱۹۷۶ بازنشسته شد. او رفته رفته به فیزیک و فلسفه علاقهمند شد و به مطالعه لایبنیتس روی آورد و بر این عقیده بود، که توطئهای باعث شدهاست، که برخی کارهای لایبنیتس ناشناخته بماند. او همچنین به میزان کمتری آثار کانت و هوسرل را مطالعه کرد. در اوایل دههٔ ۱۹۷۰ (میلادی) نسخهای از برهان وجودی آنسلم را میان دوستانش توزیع کرد که به برهان وجودی گودل معروف است. | کورت گودل پس از بازنشستگی کارهای چه کسی را مطالعه میکرد؟ | false | {
"text": [
"لایبنیتس"
],
"answer_start": [
220
]
} |
cccbf822-a0e5-40ee-9f99-74e7d4f8b220 | کورت گودل | او در سال ۱۹۴۶ به عضویت دائم مرکز تحقیقات پیشرفته پرینستون درآمد. در این زمان از انتشار مقاله دست کشید ولی به تحقیقاتش ادامه داد، تا این که در سال ۱۹۷۶ بازنشسته شد. او رفته رفته به فیزیک و فلسفه علاقهمند شد و به مطالعه لایبنیتس روی آورد و بر این عقیده بود، که توطئهای باعث شدهاست، که برخی کارهای لایبنیتس ناشناخته بماند. او همچنین به میزان کمتری آثار کانت و هوسرل را مطالعه کرد. در اوایل دههٔ ۱۹۷۰ (میلادی) نسخهای از برهان وجودی آنسلم را میان دوستانش توزیع کرد که به برهان وجودی گودل معروف است. | کورت گودل به غیر از لایبنیتس به مطالعۀ آثار چه کسانی پرداخت؟ | false | {
"text": [
"کانت و هوسرل"
],
"answer_start": [
357
]
} |
627a9d3d-2953-4c36-8d45-1a209830beb4 | الیاس | الیاس پیامبر بود بود که در پادشاهی یونان در زمان سلطنت پادشاه آهاب (قرن نهم قبل از میلاد) زندگی میکردند. . خداوند همچنین معجزات زیادی را از طریق الیاس انجام داد، از جمله رستاخیز (برانگیختن مردگان)، پایین آوردن آتش از آسمان و ورود به بهشت بدون مرگ. او همچنین به عنوان رهبری مکتبی از پیامبران معروف به "فرزندان پیامبران" به تصویر کشیده شدهاست. در پی عروج او، الیسع، شاگرد و فداکارترین دستیار وی نقش خود را به عنوان رهبر این مکتب بر عهده گرفت. کتاب ملکی پیشگویی از بازگشت الیاس را "قبل از فرارسیدن روز بزرگ و وحشتناک خداوند" نقل کردهاست. به الیاس در حکمت یشوع بن سیراخ، میشنا، تلمود، قرآن و کتاب مورمون اشاره شدهاست. | الیاس در زمان سلطنت کدام پادشاه در یونان زندگی میکرد؟ | false | {
"text": [
"پادشاه آهاب"
],
"answer_start": [
55
]
} |
979d6754-8111-49c7-8664-aea17465b3fe | الیاس | الیاس پیامبر بود بود که در پادشاهی یونان در زمان سلطنت پادشاه آهاب (قرن نهم قبل از میلاد) زندگی میکردند. . خداوند همچنین معجزات زیادی را از طریق الیاس انجام داد، از جمله رستاخیز (برانگیختن مردگان)، پایین آوردن آتش از آسمان و ورود به بهشت بدون مرگ. او همچنین به عنوان رهبری مکتبی از پیامبران معروف به "فرزندان پیامبران" به تصویر کشیده شدهاست. در پی عروج او، الیسع، شاگرد و فداکارترین دستیار وی نقش خود را به عنوان رهبر این مکتب بر عهده گرفت. کتاب ملکی پیشگویی از بازگشت الیاس را "قبل از فرارسیدن روز بزرگ و وحشتناک خداوند" نقل کردهاست. به الیاس در حکمت یشوع بن سیراخ، میشنا، تلمود، قرآن و کتاب مورمون اشاره شدهاست. | الیاس در کدام قرن زندگی میکرد؟ | false | {
"text": [
"قرن نهم قبل از میلاد"
],
"answer_start": [
68
]
} |
868d5d6d-6b90-4609-bae6-5d2bdafc4bb1 | الیاس | الیاس پیامبر بود بود که در پادشاهی یونان در زمان سلطنت پادشاه آهاب (قرن نهم قبل از میلاد) زندگی میکردند. . خداوند همچنین معجزات زیادی را از طریق الیاس انجام داد، از جمله رستاخیز (برانگیختن مردگان)، پایین آوردن آتش از آسمان و ورود به بهشت بدون مرگ. او همچنین به عنوان رهبری مکتبی از پیامبران معروف به "فرزندان پیامبران" به تصویر کشیده شدهاست. در پی عروج او، الیسع، شاگرد و فداکارترین دستیار وی نقش خود را به عنوان رهبر این مکتب بر عهده گرفت. کتاب ملکی پیشگویی از بازگشت الیاس را "قبل از فرارسیدن روز بزرگ و وحشتناک خداوند" نقل کردهاست. به الیاس در حکمت یشوع بن سیراخ، میشنا، تلمود، قرآن و کتاب مورمون اشاره شدهاست. | کدام پیامبر رهبر مکتب فرزندان پیامبران بود؟ | false | {
"text": [
"الیاس"
],
"answer_start": [
0
]
} |
649f2896-1bda-4e09-9f03-88c78d01f35e | الیاس | الیاس پیامبر بود بود که در پادشاهی یونان در زمان سلطنت پادشاه آهاب (قرن نهم قبل از میلاد) زندگی میکردند. . خداوند همچنین معجزات زیادی را از طریق الیاس انجام داد، از جمله رستاخیز (برانگیختن مردگان)، پایین آوردن آتش از آسمان و ورود به بهشت بدون مرگ. او همچنین به عنوان رهبری مکتبی از پیامبران معروف به "فرزندان پیامبران" به تصویر کشیده شدهاست. در پی عروج او، الیسع، شاگرد و فداکارترین دستیار وی نقش خود را به عنوان رهبر این مکتب بر عهده گرفت. کتاب ملکی پیشگویی از بازگشت الیاس را "قبل از فرارسیدن روز بزرگ و وحشتناک خداوند" نقل کردهاست. به الیاس در حکمت یشوع بن سیراخ، میشنا، تلمود، قرآن و کتاب مورمون اشاره شدهاست. | شاگرد و دستیار الیاس پیامبر چه نام داشت؟ | false | {
"text": [
"الیسع"
],
"answer_start": [
359
]
} |
e89b0af4-9bab-4adb-a3f3-42b5de00efdc | الیاس | الیاس پیامبر بود بود که در پادشاهی یونان در زمان سلطنت پادشاه آهاب (قرن نهم قبل از میلاد) زندگی میکردند. . خداوند همچنین معجزات زیادی را از طریق الیاس انجام داد، از جمله رستاخیز (برانگیختن مردگان)، پایین آوردن آتش از آسمان و ورود به بهشت بدون مرگ. او همچنین به عنوان رهبری مکتبی از پیامبران معروف به "فرزندان پیامبران" به تصویر کشیده شدهاست. در پی عروج او، الیسع، شاگرد و فداکارترین دستیار وی نقش خود را به عنوان رهبر این مکتب بر عهده گرفت. کتاب ملکی پیشگویی از بازگشت الیاس را "قبل از فرارسیدن روز بزرگ و وحشتناک خداوند" نقل کردهاست. به الیاس در حکمت یشوع بن سیراخ، میشنا، تلمود، قرآن و کتاب مورمون اشاره شدهاست. | در زمان عروج الیاس چه شخصی رهبر مکتب فرزندان پیامبران شد؟ | false | {
"text": [
"الیسع"
],
"answer_start": [
359
]
} |
d2a78975-7ea8-4ae6-9302-2b585dbc7430 | پلیس امنیت | پلیس اطلاعات و امنیت عمومی ناجا یا به اصطلاح پلیس امنیت با نام مختصر پاوا که سابقاً با عنوان معاونت اطلاعات ناجا فعالیت میکرد، یک واحد تخصصی پلیس ایران است که وظیفه آن کنترل نظم و امنیت در کشور میباشد. نظارت بر اماکن عمومی، جمع آوری و دستگیری اراذل و اوباش سطح یک ، کشف سلاح های جنگی و غیر مجاز، کنترل اتباع خارجی، صدور و کنترل گذرنامه در پایانه های مرزی و فرودگاههای بین المللی، حفاظت از اماکن دیپلماتیک، حفظ امنیت عمومی کشور و مجموعه ای از دیگر اقدامات اطلاعاتی و امنیتی از وظایف پلیس اطلاعات و امنیت عمومی نیروی انتظامی است .همچنین فرماندهی پلیس مهاجرت گذرنامه، و فرماندهی پلیس دیپلماتیک زیرمجموعه پلیس اطلاعات و امنیت عمومی ناجا می باشند. | اصطلاح پلیس اطلاعات و امنیت عمومی ناجا چیست؟ | false | {
"text": [
"پلیس امنیت"
],
"answer_start": [
45
]
} |
68f5b3d0-d236-400e-b3f6-dcc264156d28 | پلیس امنیت | پلیس اطلاعات و امنیت عمومی ناجا یا به اصطلاح پلیس امنیت با نام مختصر پاوا که سابقاً با عنوان معاونت اطلاعات ناجا فعالیت میکرد، یک واحد تخصصی پلیس ایران است که وظیفه آن کنترل نظم و امنیت در کشور میباشد. نظارت بر اماکن عمومی، جمع آوری و دستگیری اراذل و اوباش سطح یک ، کشف سلاح های جنگی و غیر مجاز، کنترل اتباع خارجی، صدور و کنترل گذرنامه در پایانه های مرزی و فرودگاههای بین المللی، حفاظت از اماکن دیپلماتیک، حفظ امنیت عمومی کشور و مجموعه ای از دیگر اقدامات اطلاعاتی و امنیتی از وظایف پلیس اطلاعات و امنیت عمومی نیروی انتظامی است .همچنین فرماندهی پلیس مهاجرت گذرنامه، و فرماندهی پلیس دیپلماتیک زیرمجموعه پلیس اطلاعات و امنیت عمومی ناجا می باشند. | فرماندهی پلیس مجاجرت پاسپورت از مجموعه ی چیست؟ | false | {
"text": [
"پلیس اطلاعات و امنیت عمومی ناجا"
],
"answer_start": [
603
]
} |
cbf70df6-83ae-4f4f-b0cf-4225e0b37f7e | پلیس امنیت | پلیس اطلاعات و امنیت عمومی ناجا یا به اصطلاح پلیس امنیت با نام مختصر پاوا که سابقاً با عنوان معاونت اطلاعات ناجا فعالیت میکرد، یک واحد تخصصی پلیس ایران است که وظیفه آن کنترل نظم و امنیت در کشور میباشد. نظارت بر اماکن عمومی، جمع آوری و دستگیری اراذل و اوباش سطح یک ، کشف سلاح های جنگی و غیر مجاز، کنترل اتباع خارجی، صدور و کنترل گذرنامه در پایانه های مرزی و فرودگاههای بین المللی، حفاظت از اماکن دیپلماتیک، حفظ امنیت عمومی کشور و مجموعه ای از دیگر اقدامات اطلاعاتی و امنیتی از وظایف پلیس اطلاعات و امنیت عمومی نیروی انتظامی است .همچنین فرماندهی پلیس مهاجرت گذرنامه، و فرماندهی پلیس دیپلماتیک زیرمجموعه پلیس اطلاعات و امنیت عمومی ناجا می باشند. | نام دیگر پلیس اطلاعات و امنیت عمومی ناجا چیست؟ | false | {
"text": [
"پاوا"
],
"answer_start": [
69
]
} |
838f1234-b8a5-4b33-b380-623b4063e1af | پلیس امنیت | پلیس اطلاعات و امنیت عمومی ناجا یا به اصطلاح پلیس امنیت با نام مختصر پاوا که سابقاً با عنوان معاونت اطلاعات ناجا فعالیت میکرد، یک واحد تخصصی پلیس ایران است که وظیفه آن کنترل نظم و امنیت در کشور میباشد. نظارت بر اماکن عمومی، جمع آوری و دستگیری اراذل و اوباش سطح یک ، کشف سلاح های جنگی و غیر مجاز، کنترل اتباع خارجی، صدور و کنترل گذرنامه در پایانه های مرزی و فرودگاههای بین المللی، حفاظت از اماکن دیپلماتیک، حفظ امنیت عمومی کشور و مجموعه ای از دیگر اقدامات اطلاعاتی و امنیتی از وظایف پلیس اطلاعات و امنیت عمومی نیروی انتظامی است .همچنین فرماندهی پلیس مهاجرت گذرنامه، و فرماندهی پلیس دیپلماتیک زیرمجموعه پلیس اطلاعات و امنیت عمومی ناجا می باشند. | وظیفهی ناجا در کشور چه می باشد؟ | false | {
"text": [
"کنترل نظم و امنیت"
],
"answer_start": [
169
]
} |
0a2ec4b3-2ec2-4d3d-a639-a356e45ddedb | خوردنیهای تابو | در دوران قدیم زمانی که مادر هنگام زایمان از دست میرفت، شیر گاو نزدیکترین جایگزین برای شیر مادر بود. همچنین پهن گاو (که در آب و هوای هندوستان به سرعت خشک میشود) به عنوان یک پوشش تمیز و گندزدا برای کف خانه، نیز یک کود کشاورزی طبیعی و یک ماده سوختی کاربرد دارد. ادرار گاو نیز در آیورودا (طب سنتی هند) مورد استفاده است. گاو نر منبع اصلی انرژی در کشاورزی و حمل و نقل در دوران کهن بودهاست و از آنجا که هند دارای کشاورزی است، گاو در آن حیوانی بسیار مفید شمرده میشدهاست. این احترام موجب خودداری از کشتن گاو برای مصرف خوراکی شدهاست. مثلاً اگر در زمان قحط سالی مردم روستایی گاوهای نر را میکشتند آنگاه در سال کشاورزی آینده دیگر برای به کار انداختن گاوآهن به آنها دسترسی نداشتهاند. | در دوران قدیم زمانی که مادر هنگام زایمان از دست میرفت، چه شیری نزدیکترین جایگزین برای شیر مادر بود؟ | false | {
"text": [
"شیر گاو"
],
"answer_start": [
56
]
} |
3629ede7-b0ef-4e15-9732-c1ccbbb0b74d | خوردنیهای تابو | در سال ۲۰۰۸ گزارشی منتشر شد که گربه بخش عمدهای از سبد غذایی در گوانگدونگ در چین را تشکیل میدهد. گربههای بسیاری از شمال چین به مناطق مختلف این کشور صادر میشوند و فقط یکی از تجارتخانههایی که مرکز آن در گوانگژو است روزانه تا ۱۰٬۰۰۰ گربه از اقصی نقاط چین دریافت میکند. در سایر نقاط چین اعتراضاتی صورت گرفته تا دولت مانع تجارت گربه و فروش آن در رستورانها شود، با این حال هیچ قانونی برای ممنوعیت خوردن گربه در چین وجود ندارد.اصطلاح «خرگوش پشتبانی» به گوشت گربه گفته میشد که به جای گوشت خرگوش صحرایی عرضه گردد. بعد از جداکردن پوست، پا، سر و دم لاشه گربه و خرگوش صحرایی شبیه هم به نظر میرسند و تنها راه تشخیص آنها دقت به استخوان کتف آنهاست که در تیره گربهسانان متفاوت است. به زبان اسپانیایی و پرتغالی ضربالمثلهایی وجود دارد که در این نوع تقلب ریشه دارند (مثلاً گربه را جای خرگوش خرید). به خصوص در برزیل گوشت گربه مورد تنفر بسیار است و مردم از برخی کبابفروشیها دوری میکنند چون شک دارند که شاید از گوشت گربه استفاده کرده باشند. عبارت طنزآمیز گربهکباب در برزیل بسیار متداول است و خصوصاً برای کبابیهای کنار خیابان که از نطر بهداشت ضعیفاند و منبع گوشتشان هم معلوم نیست، کاربرد دارد. همچنین در فیلیپین، این شایعه که برخی فروشندگان سیمپو (نوعی کلوچه گوشتی) از گربه استفاده میکنند موجب شده که برخی مردم نام گربههای خانگیشان را سیمپو بگذارند. در روسیه نیز جمله شوخیآمیز «سه تا ساندویچ کباب ترکی بخر، یک بچه گربه سر هم کن.» حاکی از مشکوک بودن به گوشتهای دکههای کنار خیابان است. | بخش عمده سبد غذایی در گوانگدونگ در چین را چه چیز تشکیل میدهد؟ | false | {
"text": [
"گربه"
],
"answer_start": [
31
]
} |
98240ae1-3760-4178-aeb6-483f04a76964 | خوردنیهای تابو | در سال ۲۰۰۸ گزارشی منتشر شد که گربه بخش عمدهای از سبد غذایی در گوانگدونگ در چین را تشکیل میدهد. گربههای بسیاری از شمال چین به مناطق مختلف این کشور صادر میشوند و فقط یکی از تجارتخانههایی که مرکز آن در گوانگژو است روزانه تا ۱۰٬۰۰۰ گربه از اقصی نقاط چین دریافت میکند. در سایر نقاط چین اعتراضاتی صورت گرفته تا دولت مانع تجارت گربه و فروش آن در رستورانها شود، با این حال هیچ قانونی برای ممنوعیت خوردن گربه در چین وجود ندارد.اصطلاح «خرگوش پشتبانی» به گوشت گربه گفته میشد که به جای گوشت خرگوش صحرایی عرضه گردد. بعد از جداکردن پوست، پا، سر و دم لاشه گربه و خرگوش صحرایی شبیه هم به نظر میرسند و تنها راه تشخیص آنها دقت به استخوان کتف آنهاست که در تیره گربهسانان متفاوت است. به زبان اسپانیایی و پرتغالی ضربالمثلهایی وجود دارد که در این نوع تقلب ریشه دارند (مثلاً گربه را جای خرگوش خرید). به خصوص در برزیل گوشت گربه مورد تنفر بسیار است و مردم از برخی کبابفروشیها دوری میکنند چون شک دارند که شاید از گوشت گربه استفاده کرده باشند. عبارت طنزآمیز گربهکباب در برزیل بسیار متداول است و خصوصاً برای کبابیهای کنار خیابان که از نطر بهداشت ضعیفاند و منبع گوشتشان هم معلوم نیست، کاربرد دارد. همچنین در فیلیپین، این شایعه که برخی فروشندگان سیمپو (نوعی کلوچه گوشتی) از گربه استفاده میکنند موجب شده که برخی مردم نام گربههای خانگیشان را سیمپو بگذارند. در روسیه نیز جمله شوخیآمیز «سه تا ساندویچ کباب ترکی بخر، یک بچه گربه سر هم کن.» حاکی از مشکوک بودن به گوشتهای دکههای کنار خیابان است. | گوانگدونگ در کدام کشور است؟ | false | {
"text": [
"چین"
],
"answer_start": [
78
]
} |
2029e454-e13f-4a78-8703-e535e08737c4 | خوردنیهای تابو | انجیل دقیقاً قوانین تورات را تایید می کند، بنابراین گوشت هایی که از نظر تورات حرام هستند در مسیحیت هم حرام هستند. این دیدگاه به کتاب های عهدجدید، از جمله انجیل متی و اینکه در انجیل مرقس ، روایت مذکور در باب ۷، در مورد شستوشوی دست ها قبل از خوردن غذاست (که یکی از آداب و رسوم یهودیِ خارج از تورات است)، نه در مورد گوشت حیوانات (همانطور که در انجیل متی هم در باب ۱۵،آیۀ ۲۰ آمده است) اشاره می کند. پس افرادی که دیدگاه دوم را از انجیل برداشت می کنند، گوشت حیواناتی که تورات آن ها را ممنوع کرده، حرام می دانند و از خوردن آن ها پرهیز می کنند. در نتیجه گربه حرام است، زیرا طبق نظر انجیل، حکم تورات در مورد حرام بودن گوشت گربه همچنان برقرار است.اسلام: گوشت گربه حرام است.گربه در چین، ویتنام و مناطق روستایی با فرهنگ سوئیسی خورده میشود. همچنین از آن در برخی خورشهای پرویی، برای طعم دادن به غذا استفاده میشود. در سایر نقاط جهان نیز، مردم در زمان قحطی به گوشت گربه پناه میآوردهاند که محاصره لنینگراد یکی از آن زمانهاست. | گوشتهایی که از نظر تورات حرام هستند در کدام دین حرام است؟ | false | {
"text": [
"مسیحیت"
],
"answer_start": [
92
]
} |
43976a38-80c5-486e-a1b2-3476eb43195a | لاس وگاس | این شهر خود را به عنوان پایتخت سرگرمی جهان معرفی میکند و به خاطر هتلهای بزرگ کازینو و فعالیتهای مرتبط با آن مشهور است. این سه مقصد برتر در ایالات متحده برای کنوانسیونهای تجاری و یک رهبر جهانی در صنعت مهمان نوازی است و بیش از هر شهر دیگر در جهان ادعا میکند که هتلهای پنج ستاره دارد. امروزه لاس وگاس سالانه به عنوان یکی از پر بازدیدترین مقاصد گردشگری جهان شناخته میشود. اجازه قانونی برای اشکال بیشماری از سرگرمی بزرگسالان، این شهر لقب «شهر گناه» را به خود اختصاص داد و لاس وگاس را به محلی محبوب برای ادبیات، فیلمها، برنامههای تلویزیونی و موزیک ویدیوها تبدیل کردهاست. | پایتخت سرگرمی جهان چه نام دارد؟ | false | {
"text": [
"لاس وگاس"
],
"answer_start": [
295
]
} |
a743175b-cb7d-4685-ae5c-43fe61039f9d | ایسنا | اگرچه پیشبینی میشد با توجه به نزدیکی افکار نیروهای ایسنا با دولت حسن روحانی و مشی همیشگی ایسنا بر اعتدال و حمایتها از دولت، وضعیت مالی ایسنا بهبود یابد اما بودجه ایسنا برای سال ۹۳ افزایشی پیدا نکرد تا این خبرگزاری مجبور به کاهش اضافه کار خبرنگاران، دبیران، سردبیران و مدیران خود و حتی تغییر وضعیت تعدادی از نیروهای خود شود. کاهش بودجه ایسنا حتی با انتقاد فیض معاون فرهنگی جهاد دانشگاهی روبهرو شد و او طی مصاحبهای با ایسنا (۱۴ اسفند ۹۲) از این مسئله انتقاد کرد. کامنتهای منتشر شده ذیل این مصاحبه حاکی از ناراحتی اعضای ایسنا و مخاطبانش از این «بیتوجهی» دولت و مجلس است. این در شرایطی است که بودجه خبرگزاریهای فارس و ایرنا که تأثیر برابری با ایسنا در رسانههای داخلی و مخاطبان ایرانی و خارجی دارد در این سالها به شکل چشمگیری افزایش پیدا کردهاست. | بودجه ایسنا برای چه سالی افزایشی پیدا نکرد؟ | false | {
"text": [
"سال ۹۳"
],
"answer_start": [
176
]
} |
6927caf6-455a-4c92-9265-cf84617ed770 | هرودوت | سوئیداس هرودوت را فرزند لیگزیس (Lyxes) و دریو (Dryo) معرفی میکند که در هالیکارناس، بخشی از امپراتوری ایران در زمان داریوش هخامنشی به دنیا آمد. همچنین نام پدر و مادر او ریشهٔ یونانی ندارد و منحصربهفرد به نظر میرسد. از این رو، جرج سارتن احتمال میدهد که اینها نامهای شرقی باشند که کم و بیش رنگ یونانی به خود گرفتهاند و اگر چنین باشد، هرودوت را میتوان شرقی یا دست کم نیمهشرقی دانست. شاید به همین دلیل باشد که پلوتارک، تاریخنگار یونانی، هرودوت را بیگانهپرست (Philobarbaro) معرفی کردهاست، هر چند که یک علت دیگر هم برای این نظر پلوتارک میتوان ذکر کرد و آن این که در زمان هرودوت، چیزی به اسم قوم واحد یونانی وجود نداشت و جهان هنوز اسکندر مقدونی و رومیها را به خود ندیده بود و این چیزی بود که پلوتارک و نویسندگان معاصر وی یا بعد از وی نمیتوانستند آن را درک کنند. | چه کسی مدعی است چیزی به اسم قوم واحد یونانی وجود ندارد؟ | false | {
"text": [
"هرودوت"
],
"answer_start": [
442
]
} |
3ecb1b74-5326-4b32-a010-34216c39c0ee | هرودوت | سوئیداس هرودوت را فرزند لیگزیس (Lyxes) و دریو (Dryo) معرفی میکند که در هالیکارناس، بخشی از امپراتوری ایران در زمان داریوش هخامنشی به دنیا آمد. همچنین نام پدر و مادر او ریشهٔ یونانی ندارد و منحصربهفرد به نظر میرسد. از این رو، جرج سارتن احتمال میدهد که اینها نامهای شرقی باشند که کم و بیش رنگ یونانی به خود گرفتهاند و اگر چنین باشد، هرودوت را میتوان شرقی یا دست کم نیمهشرقی دانست. شاید به همین دلیل باشد که پلوتارک، تاریخنگار یونانی، هرودوت را بیگانهپرست (Philobarbaro) معرفی کردهاست، هر چند که یک علت دیگر هم برای این نظر پلوتارک میتوان ذکر کرد و آن این که در زمان هرودوت، چیزی به اسم قوم واحد یونانی وجود نداشت و جهان هنوز اسکندر مقدونی و رومیها را به خود ندیده بود و این چیزی بود که پلوتارک و نویسندگان معاصر وی یا بعد از وی نمیتوانستند آن را درک کنند. | هرودوت در کجا دیده به جهان گشود؟ | false | {
"text": [
"هالیکارناس"
],
"answer_start": [
72
]
} |
25edcf9e-7bb4-4ebe-bcbc-637bd3ed2550 | هرودوت | سوئیداس هرودوت را فرزند لیگزیس (Lyxes) و دریو (Dryo) معرفی میکند که در هالیکارناس، بخشی از امپراتوری ایران در زمان داریوش هخامنشی به دنیا آمد. همچنین نام پدر و مادر او ریشهٔ یونانی ندارد و منحصربهفرد به نظر میرسد. از این رو، جرج سارتن احتمال میدهد که اینها نامهای شرقی باشند که کم و بیش رنگ یونانی به خود گرفتهاند و اگر چنین باشد، هرودوت را میتوان شرقی یا دست کم نیمهشرقی دانست. شاید به همین دلیل باشد که پلوتارک، تاریخنگار یونانی، هرودوت را بیگانهپرست (Philobarbaro) معرفی کردهاست، هر چند که یک علت دیگر هم برای این نظر پلوتارک میتوان ذکر کرد و آن این که در زمان هرودوت، چیزی به اسم قوم واحد یونانی وجود نداشت و جهان هنوز اسکندر مقدونی و رومیها را به خود ندیده بود و این چیزی بود که پلوتارک و نویسندگان معاصر وی یا بعد از وی نمیتوانستند آن را درک کنند. | تاریخ نگار یونانی، هرودوت را چه نامیده است؟ | false | {
"text": [
"بیگانهپرست"
],
"answer_start": [
452
]
} |
6143c84c-c3b3-4873-8d54-b391aca955cc | هرودوت | سوئیداس هرودوت را فرزند لیگزیس (Lyxes) و دریو (Dryo) معرفی میکند که در هالیکارناس، بخشی از امپراتوری ایران در زمان داریوش هخامنشی به دنیا آمد. همچنین نام پدر و مادر او ریشهٔ یونانی ندارد و منحصربهفرد به نظر میرسد. از این رو، جرج سارتن احتمال میدهد که اینها نامهای شرقی باشند که کم و بیش رنگ یونانی به خود گرفتهاند و اگر چنین باشد، هرودوت را میتوان شرقی یا دست کم نیمهشرقی دانست. شاید به همین دلیل باشد که پلوتارک، تاریخنگار یونانی، هرودوت را بیگانهپرست (Philobarbaro) معرفی کردهاست، هر چند که یک علت دیگر هم برای این نظر پلوتارک میتوان ذکر کرد و آن این که در زمان هرودوت، چیزی به اسم قوم واحد یونانی وجود نداشت و جهان هنوز اسکندر مقدونی و رومیها را به خود ندیده بود و این چیزی بود که پلوتارک و نویسندگان معاصر وی یا بعد از وی نمیتوانستند آن را درک کنند. | نام پدر و مادر هرودوت ریشه یونانی دارد یا ندارد؟ | false | {
"text": [
"ندارد"
],
"answer_start": [
182
]
} |
09d3a04d-8243-4c9c-adf5-13cf858ec20e | هرودوت | سوئیداس هرودوت را فرزند لیگزیس (Lyxes) و دریو (Dryo) معرفی میکند که در هالیکارناس، بخشی از امپراتوری ایران در زمان داریوش هخامنشی به دنیا آمد. همچنین نام پدر و مادر او ریشهٔ یونانی ندارد و منحصربهفرد به نظر میرسد. از این رو، جرج سارتن احتمال میدهد که اینها نامهای شرقی باشند که کم و بیش رنگ یونانی به خود گرفتهاند و اگر چنین باشد، هرودوت را میتوان شرقی یا دست کم نیمهشرقی دانست. شاید به همین دلیل باشد که پلوتارک، تاریخنگار یونانی، هرودوت را بیگانهپرست (Philobarbaro) معرفی کردهاست، هر چند که یک علت دیگر هم برای این نظر پلوتارک میتوان ذکر کرد و آن این که در زمان هرودوت، چیزی به اسم قوم واحد یونانی وجود نداشت و جهان هنوز اسکندر مقدونی و رومیها را به خود ندیده بود و این چیزی بود که پلوتارک و نویسندگان معاصر وی یا بعد از وی نمیتوانستند آن را درک کنند. | معادل انگلیسی بیگانه پرست چیست؟ | false | {
"text": [
"Philobarbaro"
],
"answer_start": [
465
]
} |
93376761-821b-46a6-a4bb-f65dace83ca2 | هرودوت | سوئیداس هرودوت را فرزند لیگزیس (Lyxes) و دریو (Dryo) معرفی میکند که در هالیکارناس، بخشی از امپراتوری ایران در زمان داریوش هخامنشی به دنیا آمد. همچنین نام پدر و مادر او ریشهٔ یونانی ندارد و منحصربهفرد به نظر میرسد. از این رو، جرج سارتن احتمال میدهد که اینها نامهای شرقی باشند که کم و بیش رنگ یونانی به خود گرفتهاند و اگر چنین باشد، هرودوت را میتوان شرقی یا دست کم نیمهشرقی دانست. شاید به همین دلیل باشد که پلوتارک، تاریخنگار یونانی، هرودوت را بیگانهپرست (Philobarbaro) معرفی کردهاست، هر چند که یک علت دیگر هم برای این نظر پلوتارک میتوان ذکر کرد و آن این که در زمان هرودوت، چیزی به اسم قوم واحد یونانی وجود نداشت و جهان هنوز اسکندر مقدونی و رومیها را به خود ندیده بود و این چیزی بود که پلوتارک و نویسندگان معاصر وی یا بعد از وی نمیتوانستند آن را درک کنند. | تاریخ نگاری که هرودوت را بیگانه پرست نامیده کیست؟ | false | {
"text": [
"پلوتارک"
],
"answer_start": [
414
]
} |
87b8f70f-176b-422e-bd5c-9ecbc3d5c225 | هرودوت | سوئیداس هرودوت را فرزند لیگزیس (Lyxes) و دریو (Dryo) معرفی میکند که در هالیکارناس، بخشی از امپراتوری ایران در زمان داریوش هخامنشی به دنیا آمد. همچنین نام پدر و مادر او ریشهٔ یونانی ندارد و منحصربهفرد به نظر میرسد. از این رو، جرج سارتن احتمال میدهد که اینها نامهای شرقی باشند که کم و بیش رنگ یونانی به خود گرفتهاند و اگر چنین باشد، هرودوت را میتوان شرقی یا دست کم نیمهشرقی دانست. شاید به همین دلیل باشد که پلوتارک، تاریخنگار یونانی، هرودوت را بیگانهپرست (Philobarbaro) معرفی کردهاست، هر چند که یک علت دیگر هم برای این نظر پلوتارک میتوان ذکر کرد و آن این که در زمان هرودوت، چیزی به اسم قوم واحد یونانی وجود نداشت و جهان هنوز اسکندر مقدونی و رومیها را به خود ندیده بود و این چیزی بود که پلوتارک و نویسندگان معاصر وی یا بعد از وی نمیتوانستند آن را درک کنند. | فرزند لیگزیس و دریو کیست؟ | false | {
"text": [
"هرودوت"
],
"answer_start": [
8
]
} |
d44413a9-3a9e-4a5d-8b9d-ff54cc920df1 | هرودوت | تا پیش از سدهٔ پنجم پیش از میلاد، از نظر تاریخنگاری و ثبت وقایع، یونانیان فقط اشعار حماسی و سرودهای اساطیری را میشناختند و با نگارش وقایع و رویدادها، سالنامهٔ حوادث و جدول وقایع آشنا نبودند و اساساً در این دوره یونانیان خط نداشتند. ظاهراً، نخستین فردی که به بررسی انتقادی تاریخ یونان پرداخت و سعی کرد تاریخ را از اسطوره جدا کند، هکاته بود. وی، در کتابی تحت عنوان شجرهنامهها، سرگذشت خدایان و قهرمانان یونان را به ترتیب تاریخ توضیح دادهاست. هرچند او در این اثر نسل خود را بعد از ۱۶ نسل به یک موجود خداگونه میرساند، اما سعی داشته روایتی واقعبینانه از اساطیر ارائه دهد.در سدهٔ پنجم پیش از میلاد، در دورهای که به عصر طلایی یونان مشهور است، شعر و درام به اوج کمال خود رسیده بود و نثر نیز رواج تمام داشت، سخنرانی، که بر اثر دموکراسی و نظام قضایی رونق یافته بود، یکی از مهمترین عناصر فرهنگ یونان شد و با شور و شوق تمام مورد توجه قرار گرفت. یونانیها احتمالاً تفاوت بین تاریخ و شعر حماسی را دریافته بودند و برای تاریخ دو مشخصه قائل بودند: تاریخ به نثر است ولی شعر حماسی منظوم است و دیگر اینکه تاریخ واقعیتهای گذشته را از تصورات و خیالات پیشین جدا میکند.در سال ۴۶۶ پیش از میلاد، کوراکس سیراکوزی رسالهای نوشت به نام هنر کلمات و قصدش راهنمایی کسانی بود که میخواستند در مجامع و محاکم سخن بگویند. گورگیاس این فن را به آتنیان آموخت و آنتیفون شیوهٔ آراستهٔ گورگیاس را در خطابهها و رسالات خود به کار میبرد و با آن جبههٔ اولیگارشیک را تقویت میکرد. با ظهور لوسیاس، فن خطابه صورتی زندهتر و طبیعیتر به خود گرفت؛ ولی فقط سیاستمداران بزرگی چون تمیستوکل و پریکلس بودند که سخنرانی را از تصنع پاک ساختند و تأثیر آن را با سادگی و بیپیرایگی آشکار داشتند. سوفسطاییان این سلاح را چنان تیز و نافذ ساختند و شاگردانشان چنان در به کار بردن آن ورزیده شدند که چون اولیگارشها در ۴۰۴ پیش از میلاد قدرت را به دست آوردند، آموزش این فن را یکسره ممنوع داشتند. نثر دورهٔ پریکلس به تاریخنویسی رونق و اهمیت بخشید و در این دوران بود که تحقیق در اعصار گذشته رواج یافت و به محل و مقام انسان در سیر زمان آگاهانه توجه شد. هرودوت با نگارش تواریخ، تاریخنویسی یونانی را آغاز کرد و آغازکنندهٔ راهی بود که بعدها نویسندگانی چون توسیدید، کسنوفون، دموستن، افلاطون و ارسطو که اکثر آنان اهل آتن بودند، آن را ادامه دادند. تمرکز تاریخنویسی یونانی، بیشتر به تاریخ سیاسی، نظامی و دیپلماتیک محدود میشد و تاریخ اجتماعی و سیاسی را نادیده میگرفت. | چه کسی برای اولین بار تاریخ یونان را بررسی کرد و تاریخ را از اسطوره جدا نمود؟ | false | {
"text": [
"هکاته"
],
"answer_start": [
331
]
} |
c06f57e5-7e28-417a-a1c0-4bdd127fd9a0 | هرودوت | تا پیش از سدهٔ پنجم پیش از میلاد، از نظر تاریخنگاری و ثبت وقایع، یونانیان فقط اشعار حماسی و سرودهای اساطیری را میشناختند و با نگارش وقایع و رویدادها، سالنامهٔ حوادث و جدول وقایع آشنا نبودند و اساساً در این دوره یونانیان خط نداشتند. ظاهراً، نخستین فردی که به بررسی انتقادی تاریخ یونان پرداخت و سعی کرد تاریخ را از اسطوره جدا کند، هکاته بود. وی، در کتابی تحت عنوان شجرهنامهها، سرگذشت خدایان و قهرمانان یونان را به ترتیب تاریخ توضیح دادهاست. هرچند او در این اثر نسل خود را بعد از ۱۶ نسل به یک موجود خداگونه میرساند، اما سعی داشته روایتی واقعبینانه از اساطیر ارائه دهد.در سدهٔ پنجم پیش از میلاد، در دورهای که به عصر طلایی یونان مشهور است، شعر و درام به اوج کمال خود رسیده بود و نثر نیز رواج تمام داشت، سخنرانی، که بر اثر دموکراسی و نظام قضایی رونق یافته بود، یکی از مهمترین عناصر فرهنگ یونان شد و با شور و شوق تمام مورد توجه قرار گرفت. یونانیها احتمالاً تفاوت بین تاریخ و شعر حماسی را دریافته بودند و برای تاریخ دو مشخصه قائل بودند: تاریخ به نثر است ولی شعر حماسی منظوم است و دیگر اینکه تاریخ واقعیتهای گذشته را از تصورات و خیالات پیشین جدا میکند.در سال ۴۶۶ پیش از میلاد، کوراکس سیراکوزی رسالهای نوشت به نام هنر کلمات و قصدش راهنمایی کسانی بود که میخواستند در مجامع و محاکم سخن بگویند. گورگیاس این فن را به آتنیان آموخت و آنتیفون شیوهٔ آراستهٔ گورگیاس را در خطابهها و رسالات خود به کار میبرد و با آن جبههٔ اولیگارشیک را تقویت میکرد. با ظهور لوسیاس، فن خطابه صورتی زندهتر و طبیعیتر به خود گرفت؛ ولی فقط سیاستمداران بزرگی چون تمیستوکل و پریکلس بودند که سخنرانی را از تصنع پاک ساختند و تأثیر آن را با سادگی و بیپیرایگی آشکار داشتند. سوفسطاییان این سلاح را چنان تیز و نافذ ساختند و شاگردانشان چنان در به کار بردن آن ورزیده شدند که چون اولیگارشها در ۴۰۴ پیش از میلاد قدرت را به دست آوردند، آموزش این فن را یکسره ممنوع داشتند. نثر دورهٔ پریکلس به تاریخنویسی رونق و اهمیت بخشید و در این دوران بود که تحقیق در اعصار گذشته رواج یافت و به محل و مقام انسان در سیر زمان آگاهانه توجه شد. هرودوت با نگارش تواریخ، تاریخنویسی یونانی را آغاز کرد و آغازکنندهٔ راهی بود که بعدها نویسندگانی چون توسیدید، کسنوفون، دموستن، افلاطون و ارسطو که اکثر آنان اهل آتن بودند، آن را ادامه دادند. تمرکز تاریخنویسی یونانی، بیشتر به تاریخ سیاسی، نظامی و دیپلماتیک محدود میشد و تاریخ اجتماعی و سیاسی را نادیده میگرفت. | نام کتابی که کوراکس سیراکوزی در سال 466 پیش از میلاد نوشت چیست؟ | false | {
"text": [
"هنر کلمات"
],
"answer_start": [
1117
]
} |
119f76dc-2065-4a59-8686-5e5e96f9eede | هرودوت | تا پیش از سدهٔ پنجم پیش از میلاد، از نظر تاریخنگاری و ثبت وقایع، یونانیان فقط اشعار حماسی و سرودهای اساطیری را میشناختند و با نگارش وقایع و رویدادها، سالنامهٔ حوادث و جدول وقایع آشنا نبودند و اساساً در این دوره یونانیان خط نداشتند. ظاهراً، نخستین فردی که به بررسی انتقادی تاریخ یونان پرداخت و سعی کرد تاریخ را از اسطوره جدا کند، هکاته بود. وی، در کتابی تحت عنوان شجرهنامهها، سرگذشت خدایان و قهرمانان یونان را به ترتیب تاریخ توضیح دادهاست. هرچند او در این اثر نسل خود را بعد از ۱۶ نسل به یک موجود خداگونه میرساند، اما سعی داشته روایتی واقعبینانه از اساطیر ارائه دهد.در سدهٔ پنجم پیش از میلاد، در دورهای که به عصر طلایی یونان مشهور است، شعر و درام به اوج کمال خود رسیده بود و نثر نیز رواج تمام داشت، سخنرانی، که بر اثر دموکراسی و نظام قضایی رونق یافته بود، یکی از مهمترین عناصر فرهنگ یونان شد و با شور و شوق تمام مورد توجه قرار گرفت. یونانیها احتمالاً تفاوت بین تاریخ و شعر حماسی را دریافته بودند و برای تاریخ دو مشخصه قائل بودند: تاریخ به نثر است ولی شعر حماسی منظوم است و دیگر اینکه تاریخ واقعیتهای گذشته را از تصورات و خیالات پیشین جدا میکند.در سال ۴۶۶ پیش از میلاد، کوراکس سیراکوزی رسالهای نوشت به نام هنر کلمات و قصدش راهنمایی کسانی بود که میخواستند در مجامع و محاکم سخن بگویند. گورگیاس این فن را به آتنیان آموخت و آنتیفون شیوهٔ آراستهٔ گورگیاس را در خطابهها و رسالات خود به کار میبرد و با آن جبههٔ اولیگارشیک را تقویت میکرد. با ظهور لوسیاس، فن خطابه صورتی زندهتر و طبیعیتر به خود گرفت؛ ولی فقط سیاستمداران بزرگی چون تمیستوکل و پریکلس بودند که سخنرانی را از تصنع پاک ساختند و تأثیر آن را با سادگی و بیپیرایگی آشکار داشتند. سوفسطاییان این سلاح را چنان تیز و نافذ ساختند و شاگردانشان چنان در به کار بردن آن ورزیده شدند که چون اولیگارشها در ۴۰۴ پیش از میلاد قدرت را به دست آوردند، آموزش این فن را یکسره ممنوع داشتند. نثر دورهٔ پریکلس به تاریخنویسی رونق و اهمیت بخشید و در این دوران بود که تحقیق در اعصار گذشته رواج یافت و به محل و مقام انسان در سیر زمان آگاهانه توجه شد. هرودوت با نگارش تواریخ، تاریخنویسی یونانی را آغاز کرد و آغازکنندهٔ راهی بود که بعدها نویسندگانی چون توسیدید، کسنوفون، دموستن، افلاطون و ارسطو که اکثر آنان اهل آتن بودند، آن را ادامه دادند. تمرکز تاریخنویسی یونانی، بیشتر به تاریخ سیاسی، نظامی و دیپلماتیک محدود میشد و تاریخ اجتماعی و سیاسی را نادیده میگرفت. | نام کتابی که در آن هکاته به سرگذشت خدایان یونانی پرداخته چیست؟ | false | {
"text": [
"شجرهنامهها"
],
"answer_start": [
365
]
} |
7895b02b-fb79-4df5-baaf-e70df3000c89 | هرودوت | تا پیش از سدهٔ پنجم پیش از میلاد، از نظر تاریخنگاری و ثبت وقایع، یونانیان فقط اشعار حماسی و سرودهای اساطیری را میشناختند و با نگارش وقایع و رویدادها، سالنامهٔ حوادث و جدول وقایع آشنا نبودند و اساساً در این دوره یونانیان خط نداشتند. ظاهراً، نخستین فردی که به بررسی انتقادی تاریخ یونان پرداخت و سعی کرد تاریخ را از اسطوره جدا کند، هکاته بود. وی، در کتابی تحت عنوان شجرهنامهها، سرگذشت خدایان و قهرمانان یونان را به ترتیب تاریخ توضیح دادهاست. هرچند او در این اثر نسل خود را بعد از ۱۶ نسل به یک موجود خداگونه میرساند، اما سعی داشته روایتی واقعبینانه از اساطیر ارائه دهد.در سدهٔ پنجم پیش از میلاد، در دورهای که به عصر طلایی یونان مشهور است، شعر و درام به اوج کمال خود رسیده بود و نثر نیز رواج تمام داشت، سخنرانی، که بر اثر دموکراسی و نظام قضایی رونق یافته بود، یکی از مهمترین عناصر فرهنگ یونان شد و با شور و شوق تمام مورد توجه قرار گرفت. یونانیها احتمالاً تفاوت بین تاریخ و شعر حماسی را دریافته بودند و برای تاریخ دو مشخصه قائل بودند: تاریخ به نثر است ولی شعر حماسی منظوم است و دیگر اینکه تاریخ واقعیتهای گذشته را از تصورات و خیالات پیشین جدا میکند.در سال ۴۶۶ پیش از میلاد، کوراکس سیراکوزی رسالهای نوشت به نام هنر کلمات و قصدش راهنمایی کسانی بود که میخواستند در مجامع و محاکم سخن بگویند. گورگیاس این فن را به آتنیان آموخت و آنتیفون شیوهٔ آراستهٔ گورگیاس را در خطابهها و رسالات خود به کار میبرد و با آن جبههٔ اولیگارشیک را تقویت میکرد. با ظهور لوسیاس، فن خطابه صورتی زندهتر و طبیعیتر به خود گرفت؛ ولی فقط سیاستمداران بزرگی چون تمیستوکل و پریکلس بودند که سخنرانی را از تصنع پاک ساختند و تأثیر آن را با سادگی و بیپیرایگی آشکار داشتند. سوفسطاییان این سلاح را چنان تیز و نافذ ساختند و شاگردانشان چنان در به کار بردن آن ورزیده شدند که چون اولیگارشها در ۴۰۴ پیش از میلاد قدرت را به دست آوردند، آموزش این فن را یکسره ممنوع داشتند. نثر دورهٔ پریکلس به تاریخنویسی رونق و اهمیت بخشید و در این دوران بود که تحقیق در اعصار گذشته رواج یافت و به محل و مقام انسان در سیر زمان آگاهانه توجه شد. هرودوت با نگارش تواریخ، تاریخنویسی یونانی را آغاز کرد و آغازکنندهٔ راهی بود که بعدها نویسندگانی چون توسیدید، کسنوفون، دموستن، افلاطون و ارسطو که اکثر آنان اهل آتن بودند، آن را ادامه دادند. تمرکز تاریخنویسی یونانی، بیشتر به تاریخ سیاسی، نظامی و دیپلماتیک محدود میشد و تاریخ اجتماعی و سیاسی را نادیده میگرفت. | کدام قرن به عصر طلایی یونان مشهور است؟ | false | {
"text": [
"پنجم پیش از میلاد"
],
"answer_start": [
580
]
} |
2c5d28d7-03c4-4cf9-b607-3cbbae1678dc | هرودوت | تا پیش از سدهٔ پنجم پیش از میلاد، از نظر تاریخنگاری و ثبت وقایع، یونانیان فقط اشعار حماسی و سرودهای اساطیری را میشناختند و با نگارش وقایع و رویدادها، سالنامهٔ حوادث و جدول وقایع آشنا نبودند و اساساً در این دوره یونانیان خط نداشتند. ظاهراً، نخستین فردی که به بررسی انتقادی تاریخ یونان پرداخت و سعی کرد تاریخ را از اسطوره جدا کند، هکاته بود. وی، در کتابی تحت عنوان شجرهنامهها، سرگذشت خدایان و قهرمانان یونان را به ترتیب تاریخ توضیح دادهاست. هرچند او در این اثر نسل خود را بعد از ۱۶ نسل به یک موجود خداگونه میرساند، اما سعی داشته روایتی واقعبینانه از اساطیر ارائه دهد.در سدهٔ پنجم پیش از میلاد، در دورهای که به عصر طلایی یونان مشهور است، شعر و درام به اوج کمال خود رسیده بود و نثر نیز رواج تمام داشت، سخنرانی، که بر اثر دموکراسی و نظام قضایی رونق یافته بود، یکی از مهمترین عناصر فرهنگ یونان شد و با شور و شوق تمام مورد توجه قرار گرفت. یونانیها احتمالاً تفاوت بین تاریخ و شعر حماسی را دریافته بودند و برای تاریخ دو مشخصه قائل بودند: تاریخ به نثر است ولی شعر حماسی منظوم است و دیگر اینکه تاریخ واقعیتهای گذشته را از تصورات و خیالات پیشین جدا میکند.در سال ۴۶۶ پیش از میلاد، کوراکس سیراکوزی رسالهای نوشت به نام هنر کلمات و قصدش راهنمایی کسانی بود که میخواستند در مجامع و محاکم سخن بگویند. گورگیاس این فن را به آتنیان آموخت و آنتیفون شیوهٔ آراستهٔ گورگیاس را در خطابهها و رسالات خود به کار میبرد و با آن جبههٔ اولیگارشیک را تقویت میکرد. با ظهور لوسیاس، فن خطابه صورتی زندهتر و طبیعیتر به خود گرفت؛ ولی فقط سیاستمداران بزرگی چون تمیستوکل و پریکلس بودند که سخنرانی را از تصنع پاک ساختند و تأثیر آن را با سادگی و بیپیرایگی آشکار داشتند. سوفسطاییان این سلاح را چنان تیز و نافذ ساختند و شاگردانشان چنان در به کار بردن آن ورزیده شدند که چون اولیگارشها در ۴۰۴ پیش از میلاد قدرت را به دست آوردند، آموزش این فن را یکسره ممنوع داشتند. نثر دورهٔ پریکلس به تاریخنویسی رونق و اهمیت بخشید و در این دوران بود که تحقیق در اعصار گذشته رواج یافت و به محل و مقام انسان در سیر زمان آگاهانه توجه شد. هرودوت با نگارش تواریخ، تاریخنویسی یونانی را آغاز کرد و آغازکنندهٔ راهی بود که بعدها نویسندگانی چون توسیدید، کسنوفون، دموستن، افلاطون و ارسطو که اکثر آنان اهل آتن بودند، آن را ادامه دادند. تمرکز تاریخنویسی یونانی، بیشتر به تاریخ سیاسی، نظامی و دیپلماتیک محدود میشد و تاریخ اجتماعی و سیاسی را نادیده میگرفت. | فن سخنرانی توسط چه کسی زنده و طبیعی شد؟ | false | {
"text": [
"لوسیاس"
],
"answer_start": [
1354
]
} |
a5d44eeb-0a68-4af6-83d6-2729d25ddab2 | هرودوت | تا پیش از سدهٔ پنجم پیش از میلاد، از نظر تاریخنگاری و ثبت وقایع، یونانیان فقط اشعار حماسی و سرودهای اساطیری را میشناختند و با نگارش وقایع و رویدادها، سالنامهٔ حوادث و جدول وقایع آشنا نبودند و اساساً در این دوره یونانیان خط نداشتند. ظاهراً، نخستین فردی که به بررسی انتقادی تاریخ یونان پرداخت و سعی کرد تاریخ را از اسطوره جدا کند، هکاته بود. وی، در کتابی تحت عنوان شجرهنامهها، سرگذشت خدایان و قهرمانان یونان را به ترتیب تاریخ توضیح دادهاست. هرچند او در این اثر نسل خود را بعد از ۱۶ نسل به یک موجود خداگونه میرساند، اما سعی داشته روایتی واقعبینانه از اساطیر ارائه دهد.در سدهٔ پنجم پیش از میلاد، در دورهای که به عصر طلایی یونان مشهور است، شعر و درام به اوج کمال خود رسیده بود و نثر نیز رواج تمام داشت، سخنرانی، که بر اثر دموکراسی و نظام قضایی رونق یافته بود، یکی از مهمترین عناصر فرهنگ یونان شد و با شور و شوق تمام مورد توجه قرار گرفت. یونانیها احتمالاً تفاوت بین تاریخ و شعر حماسی را دریافته بودند و برای تاریخ دو مشخصه قائل بودند: تاریخ به نثر است ولی شعر حماسی منظوم است و دیگر اینکه تاریخ واقعیتهای گذشته را از تصورات و خیالات پیشین جدا میکند.در سال ۴۶۶ پیش از میلاد، کوراکس سیراکوزی رسالهای نوشت به نام هنر کلمات و قصدش راهنمایی کسانی بود که میخواستند در مجامع و محاکم سخن بگویند. گورگیاس این فن را به آتنیان آموخت و آنتیفون شیوهٔ آراستهٔ گورگیاس را در خطابهها و رسالات خود به کار میبرد و با آن جبههٔ اولیگارشیک را تقویت میکرد. با ظهور لوسیاس، فن خطابه صورتی زندهتر و طبیعیتر به خود گرفت؛ ولی فقط سیاستمداران بزرگی چون تمیستوکل و پریکلس بودند که سخنرانی را از تصنع پاک ساختند و تأثیر آن را با سادگی و بیپیرایگی آشکار داشتند. سوفسطاییان این سلاح را چنان تیز و نافذ ساختند و شاگردانشان چنان در به کار بردن آن ورزیده شدند که چون اولیگارشها در ۴۰۴ پیش از میلاد قدرت را به دست آوردند، آموزش این فن را یکسره ممنوع داشتند. نثر دورهٔ پریکلس به تاریخنویسی رونق و اهمیت بخشید و در این دوران بود که تحقیق در اعصار گذشته رواج یافت و به محل و مقام انسان در سیر زمان آگاهانه توجه شد. هرودوت با نگارش تواریخ، تاریخنویسی یونانی را آغاز کرد و آغازکنندهٔ راهی بود که بعدها نویسندگانی چون توسیدید، کسنوفون، دموستن، افلاطون و ارسطو که اکثر آنان اهل آتن بودند، آن را ادامه دادند. تمرکز تاریخنویسی یونانی، بیشتر به تاریخ سیاسی، نظامی و دیپلماتیک محدود میشد و تاریخ اجتماعی و سیاسی را نادیده میگرفت. | در عصر طلایی یونان در سده پنجم کدام سبکهای ادبی در اوج بودند؟ | false | {
"text": [
"شعر و درام"
],
"answer_start": [
643
]
} |
efee3600-10dd-48b4-a349-26d904d99407 | هرودوت | تا پیش از سدهٔ پنجم پیش از میلاد، از نظر تاریخنگاری و ثبت وقایع، یونانیان فقط اشعار حماسی و سرودهای اساطیری را میشناختند و با نگارش وقایع و رویدادها، سالنامهٔ حوادث و جدول وقایع آشنا نبودند و اساساً در این دوره یونانیان خط نداشتند. ظاهراً، نخستین فردی که به بررسی انتقادی تاریخ یونان پرداخت و سعی کرد تاریخ را از اسطوره جدا کند، هکاته بود. وی، در کتابی تحت عنوان شجرهنامهها، سرگذشت خدایان و قهرمانان یونان را به ترتیب تاریخ توضیح دادهاست. هرچند او در این اثر نسل خود را بعد از ۱۶ نسل به یک موجود خداگونه میرساند، اما سعی داشته روایتی واقعبینانه از اساطیر ارائه دهد.در سدهٔ پنجم پیش از میلاد، در دورهای که به عصر طلایی یونان مشهور است، شعر و درام به اوج کمال خود رسیده بود و نثر نیز رواج تمام داشت، سخنرانی، که بر اثر دموکراسی و نظام قضایی رونق یافته بود، یکی از مهمترین عناصر فرهنگ یونان شد و با شور و شوق تمام مورد توجه قرار گرفت. یونانیها احتمالاً تفاوت بین تاریخ و شعر حماسی را دریافته بودند و برای تاریخ دو مشخصه قائل بودند: تاریخ به نثر است ولی شعر حماسی منظوم است و دیگر اینکه تاریخ واقعیتهای گذشته را از تصورات و خیالات پیشین جدا میکند.در سال ۴۶۶ پیش از میلاد، کوراکس سیراکوزی رسالهای نوشت به نام هنر کلمات و قصدش راهنمایی کسانی بود که میخواستند در مجامع و محاکم سخن بگویند. گورگیاس این فن را به آتنیان آموخت و آنتیفون شیوهٔ آراستهٔ گورگیاس را در خطابهها و رسالات خود به کار میبرد و با آن جبههٔ اولیگارشیک را تقویت میکرد. با ظهور لوسیاس، فن خطابه صورتی زندهتر و طبیعیتر به خود گرفت؛ ولی فقط سیاستمداران بزرگی چون تمیستوکل و پریکلس بودند که سخنرانی را از تصنع پاک ساختند و تأثیر آن را با سادگی و بیپیرایگی آشکار داشتند. سوفسطاییان این سلاح را چنان تیز و نافذ ساختند و شاگردانشان چنان در به کار بردن آن ورزیده شدند که چون اولیگارشها در ۴۰۴ پیش از میلاد قدرت را به دست آوردند، آموزش این فن را یکسره ممنوع داشتند. نثر دورهٔ پریکلس به تاریخنویسی رونق و اهمیت بخشید و در این دوران بود که تحقیق در اعصار گذشته رواج یافت و به محل و مقام انسان در سیر زمان آگاهانه توجه شد. هرودوت با نگارش تواریخ، تاریخنویسی یونانی را آغاز کرد و آغازکنندهٔ راهی بود که بعدها نویسندگانی چون توسیدید، کسنوفون، دموستن، افلاطون و ارسطو که اکثر آنان اهل آتن بودند، آن را ادامه دادند. تمرکز تاریخنویسی یونانی، بیشتر به تاریخ سیاسی، نظامی و دیپلماتیک محدود میشد و تاریخ اجتماعی و سیاسی را نادیده میگرفت. | کوراس سیراکوزی رسالهی هنر کلمات را در چه سالی نوشت؟ | false | {
"text": [
"۴۶۶ پیش از میلاد"
],
"answer_start": [
1062
]
} |
178d60ef-dc67-4711-9888-251415afd5c1 | تاجیکستان | پس از انقلاب روسیه در سال ۱۹۱۷ میلادی، در رجب ۱۳۳۶ قمری (آوریل ۱۹۱۸ میلادی) شمال تاجیکستان بخشی از جمهوری خودمختار شوروی ترکستان گردید. در ۲ سپتامبر ۱۹۲۰، ارتش شوروی بخارا را تصرف کرد و بساط فرمانروایی منغیتیان را برچید. عالمخان آخرین امیر بخارا به بخارای شرقی گریخت و برای مقابله با ارتش سرخ درصدد گردآوری سپاه برآمد. در ۲۱ فوریهٔ ۱۹۲۱ میلادی نیروهای شوروی به روستای دوشنبه رسیدند و آنجا را مقر حکومت خویش در بخارای شرقی ساختند اما موفق به تصرف کامل بخارای شرقی و از جمله شهر دوشنبه نشدند.جمهوری خلق بخارا که پس از سرنگونی امیر بخارا در محرّم ۱۳۳۹ قمری (سپتامبر ۱۹۲۰ میلادی) به این نام خوانده میشد و از استقلال برخوردار بود، در سپتامبر ۱۹۲۴ میلادی منحل شد و با نام «جمهوری شوروی سوسیالیستی بخارا» به اتحاد جماهیر شوروی ضمیمه گردید؛ اما چون نام جمهوریهای شوروی برپایهٔ نام اقوام ساکن در آن استوار بود، در ۱۴ اکتبر همان سال عنوان نهایی جمهوری سوسیالیستی ازبکستان شوروی تثبیت گردید. ازبکستان کمابیش قلمرو امیرنشین بخارا را دربرمیگرفت. در همان تاریخ ناحیهٔ بخارای شرقی با نام «جمهوریت اجتماعی شوروی مختار تاجیکستان» در درون جمهوری ازبکستان تأسیس شد و چون هیچ شهری در تاجیکستان نبود، آبادی مهاجرنشین دوشنبه به پایتختی برگزیده شد. جمهوری سوسیالیستی خودمختار تاجیکستان شوروی که شامل دوازده ناحیه از جمهوری خودمختار ترکستان و پنج ولایت بخارای شرقی میشد، در درون جمهوری شوروی سوسیالیستی ازبکستان قرار داشت. بنابراین، تاجیکان نهتنها از سرزمینهای فارسیزبان ماوراءالنهر و کانونهای معتبری چون سمرقند و بخارا بیبهره ماندهبودند، بلکه از لحاظ سیاسی نیز تابع ازبکستان شدند و این وضعیت برای آنها ناخوشایند بود. تا آن زمان میدانداری پانترکیستها، معدود تاجیکان اهل قلم را محتاط و خاموش نگاه داشتهبود. از این گذشته، اندیشهٔ تشکیل ملت برپایهٔ قومیت که در میان مردم اروپا ریشه داشت، در امیرنشین بخارا و دیگر نواحی آسیای مرکزی سابقهای نداشت و اجرای این اندیشه به دست دولت انقلابی شوروی، فارسیزبانان آنجا را به کلی غافلگیر کرده بود. اما رشد معرفت تاریخی و هویت قومی در میان فارسیزبانان بخارا از یک سو، و آغاز سرکوب اندیشهٔ پانترکیسم از جانب حکومت شوروی از سوی دیگر، به تاجیکان مجال ابراز وجود و دادخواهی داد.در دی ۱۳۰۴ خورشیدی (ژانویهٔ ۱۹۲۵ میلادی) ولایت پامیر به عنوان بخشی از جمهوری خودمختار تاجیکستان ایجاد شد. قیام باسماچیان تا ۱۳۰۵ خورشیدی (۱۹۲۶ میلادی) با شدت تمام در قلمرو تاجیکستان کنونی ادامه یافت. در ۲۴ مهر ۱۳۰۸ خورشیدی (۱۶ اکتبر ۱۹۲۹ میلادی) جمهوری شوروی سوسیالیستی تاجیکستان با الحاق ولایت خجند، که پیش از آن بخشی از ازبکستان بود، رسماً ایجاد شد و نخستین قانون اساسی آن در ۱۳۱۰ خورشیدی (۱۹۳۱ میلادی) تصویب شد؛ با این حال، نهتنها سمرقند و بخارا، بلکه برخی از حاصلخیزترین جلگههای تاجیکنشین هم در تملک ازبکستان باقی ماند.در دورهٔ شوروی، مزارع تاجیکستان اشتراکی شد و صنایع سبک و سنگین گوناگونی بهویژه پس از جنگ جهانی دوم در آنجا ایجاد گردید، ولی سطح زندگی مردم پایین باقی ماند. در این دوره مبارزه با مذهب منجر به تعطیلی بیشتر مساجد و مدارس دینی گردید. از سال ۱۳۰۶ خورشیدی (۱۹۲۷ میلادی) تغییر تدریجی خط از فارسی به الفبای لاتینی آغاز شد تا اینکه در ۱۳۰۸ خورشیدی (۱۹۲۹ میلادی) خط لاتینی رسمیت یافت و در ۱۳۱۹ خورشیدی (۱۹۴۰ میلادی) الفبای سیریلیک جای آن را گرفت.در دههٔ اول حکومت شوروی بسیاری از کسانی که از حاکمیت شوروی بر تاجیکستان ناراضی بودند یا در قیام باسماچیان مبارزهٔ مسلحانه کرده بودند، راهی شمال افغانستان شدند. در فاصلهٔ ۱۳۰۶ تا ۱۳۱۰ خورشیدی (۱۹۲۷ تا ۱۹۳۱ میلادی) استالین، با متهم کردن رهبران حزب کمونیست تاجیکستان به ملیگرایی و خیانت ــ که آن را ناشی از تماس این رهبران با بریتانیا میدانست ــ بسیاری از آنان را برکنار کرد و تا ۱۳۱۴ خورشیدی (۱۹۳۵ میلادی) حدود ۶۶٪ از رهبران برجستهٔ حزب که در اواخر دههٔ ۱۹۳۰ میلادی به مقامات حزبی رسیدهبودند، برکنار شدند. در محاکماتی که در سال ۱۳۱۶ خورشیدی (۱۹۳۷ میلادی) برگزار شد، رئیسجمهور و دبیر شورای مرکزی و رئیس کنگرهٔ خلق از حزب کمونیست تاجیکستان اخراج و با چند رهبر دیگر اعدام شدند. در دورهٔ سرکوبهای دههٔ ۱۳۱۰ خورشیدی (۱۹۳۰ میلادی) تقریباً تمامی مقامات تاجیک در حکومت تاجیکستان جای خود را به روسها دادند.در دورهٔ شوروی قدرت در دست خجندیها و متحدان کولابی آنها بود. از دههٔ ۱۳۵۰ خورشیدی (۱۹۷۰ میلادی) بهتدریج باورهای اسلامی در میان مردم تاجیکستان رشد یافت، از جمله در ۱۳۵۷ خورشیدی (۱۹۷۸ میلادی) شورشی ضد روسها به پا شد که ۱۳ هزار نفر در آن شرکت داشتند و پس از حملهٔ شوروی به افغانستان، شماری از مردم تاجیکستان به علت مخالفت با این حمله بازداشت شدند.با روی کارآمدن گورباچف در سال ۱۳۶۴ خورشیدی (۱۹۸۵ میلادی) در تاجیکستان همانند دیگر جمهوریهای شوروی، مبارزه با فساد آغاز شد. در نتیجهٔ این سیاست، رحمان نبیاف که از ۱۳۶۱ خورشیدی (۱۹۸۲ میلادی) دبیر اول حزب کمونیست تاجیکستان بود، به فساد مالی و خویش و قوم بازی متهم شد و جای خود را به قهار محکموف داد. در این دوره بهتدریج از شدت سانسور کاسته و آزادی بیان بهویژه در مطبوعات بیشتر شد. | نام آخرین امیر بخارا چه بود؟ | false | {
"text": [
"عالمخان"
],
"answer_start": [
221
]
} |
b77a0581-6b75-412a-aeee-e3472f51170b | تاجیکستان | پس از انقلاب روسیه در سال ۱۹۱۷ میلادی، در رجب ۱۳۳۶ قمری (آوریل ۱۹۱۸ میلادی) شمال تاجیکستان بخشی از جمهوری خودمختار شوروی ترکستان گردید. در ۲ سپتامبر ۱۹۲۰، ارتش شوروی بخارا را تصرف کرد و بساط فرمانروایی منغیتیان را برچید. عالمخان آخرین امیر بخارا به بخارای شرقی گریخت و برای مقابله با ارتش سرخ درصدد گردآوری سپاه برآمد. در ۲۱ فوریهٔ ۱۹۲۱ میلادی نیروهای شوروی به روستای دوشنبه رسیدند و آنجا را مقر حکومت خویش در بخارای شرقی ساختند اما موفق به تصرف کامل بخارای شرقی و از جمله شهر دوشنبه نشدند.جمهوری خلق بخارا که پس از سرنگونی امیر بخارا در محرّم ۱۳۳۹ قمری (سپتامبر ۱۹۲۰ میلادی) به این نام خوانده میشد و از استقلال برخوردار بود، در سپتامبر ۱۹۲۴ میلادی منحل شد و با نام «جمهوری شوروی سوسیالیستی بخارا» به اتحاد جماهیر شوروی ضمیمه گردید؛ اما چون نام جمهوریهای شوروی برپایهٔ نام اقوام ساکن در آن استوار بود، در ۱۴ اکتبر همان سال عنوان نهایی جمهوری سوسیالیستی ازبکستان شوروی تثبیت گردید. ازبکستان کمابیش قلمرو امیرنشین بخارا را دربرمیگرفت. در همان تاریخ ناحیهٔ بخارای شرقی با نام «جمهوریت اجتماعی شوروی مختار تاجیکستان» در درون جمهوری ازبکستان تأسیس شد و چون هیچ شهری در تاجیکستان نبود، آبادی مهاجرنشین دوشنبه به پایتختی برگزیده شد. جمهوری سوسیالیستی خودمختار تاجیکستان شوروی که شامل دوازده ناحیه از جمهوری خودمختار ترکستان و پنج ولایت بخارای شرقی میشد، در درون جمهوری شوروی سوسیالیستی ازبکستان قرار داشت. بنابراین، تاجیکان نهتنها از سرزمینهای فارسیزبان ماوراءالنهر و کانونهای معتبری چون سمرقند و بخارا بیبهره ماندهبودند، بلکه از لحاظ سیاسی نیز تابع ازبکستان شدند و این وضعیت برای آنها ناخوشایند بود. تا آن زمان میدانداری پانترکیستها، معدود تاجیکان اهل قلم را محتاط و خاموش نگاه داشتهبود. از این گذشته، اندیشهٔ تشکیل ملت برپایهٔ قومیت که در میان مردم اروپا ریشه داشت، در امیرنشین بخارا و دیگر نواحی آسیای مرکزی سابقهای نداشت و اجرای این اندیشه به دست دولت انقلابی شوروی، فارسیزبانان آنجا را به کلی غافلگیر کرده بود. اما رشد معرفت تاریخی و هویت قومی در میان فارسیزبانان بخارا از یک سو، و آغاز سرکوب اندیشهٔ پانترکیسم از جانب حکومت شوروی از سوی دیگر، به تاجیکان مجال ابراز وجود و دادخواهی داد.در دی ۱۳۰۴ خورشیدی (ژانویهٔ ۱۹۲۵ میلادی) ولایت پامیر به عنوان بخشی از جمهوری خودمختار تاجیکستان ایجاد شد. قیام باسماچیان تا ۱۳۰۵ خورشیدی (۱۹۲۶ میلادی) با شدت تمام در قلمرو تاجیکستان کنونی ادامه یافت. در ۲۴ مهر ۱۳۰۸ خورشیدی (۱۶ اکتبر ۱۹۲۹ میلادی) جمهوری شوروی سوسیالیستی تاجیکستان با الحاق ولایت خجند، که پیش از آن بخشی از ازبکستان بود، رسماً ایجاد شد و نخستین قانون اساسی آن در ۱۳۱۰ خورشیدی (۱۹۳۱ میلادی) تصویب شد؛ با این حال، نهتنها سمرقند و بخارا، بلکه برخی از حاصلخیزترین جلگههای تاجیکنشین هم در تملک ازبکستان باقی ماند.در دورهٔ شوروی، مزارع تاجیکستان اشتراکی شد و صنایع سبک و سنگین گوناگونی بهویژه پس از جنگ جهانی دوم در آنجا ایجاد گردید، ولی سطح زندگی مردم پایین باقی ماند. در این دوره مبارزه با مذهب منجر به تعطیلی بیشتر مساجد و مدارس دینی گردید. از سال ۱۳۰۶ خورشیدی (۱۹۲۷ میلادی) تغییر تدریجی خط از فارسی به الفبای لاتینی آغاز شد تا اینکه در ۱۳۰۸ خورشیدی (۱۹۲۹ میلادی) خط لاتینی رسمیت یافت و در ۱۳۱۹ خورشیدی (۱۹۴۰ میلادی) الفبای سیریلیک جای آن را گرفت.در دههٔ اول حکومت شوروی بسیاری از کسانی که از حاکمیت شوروی بر تاجیکستان ناراضی بودند یا در قیام باسماچیان مبارزهٔ مسلحانه کرده بودند، راهی شمال افغانستان شدند. در فاصلهٔ ۱۳۰۶ تا ۱۳۱۰ خورشیدی (۱۹۲۷ تا ۱۹۳۱ میلادی) استالین، با متهم کردن رهبران حزب کمونیست تاجیکستان به ملیگرایی و خیانت ــ که آن را ناشی از تماس این رهبران با بریتانیا میدانست ــ بسیاری از آنان را برکنار کرد و تا ۱۳۱۴ خورشیدی (۱۹۳۵ میلادی) حدود ۶۶٪ از رهبران برجستهٔ حزب که در اواخر دههٔ ۱۹۳۰ میلادی به مقامات حزبی رسیدهبودند، برکنار شدند. در محاکماتی که در سال ۱۳۱۶ خورشیدی (۱۹۳۷ میلادی) برگزار شد، رئیسجمهور و دبیر شورای مرکزی و رئیس کنگرهٔ خلق از حزب کمونیست تاجیکستان اخراج و با چند رهبر دیگر اعدام شدند. در دورهٔ سرکوبهای دههٔ ۱۳۱۰ خورشیدی (۱۹۳۰ میلادی) تقریباً تمامی مقامات تاجیک در حکومت تاجیکستان جای خود را به روسها دادند.در دورهٔ شوروی قدرت در دست خجندیها و متحدان کولابی آنها بود. از دههٔ ۱۳۵۰ خورشیدی (۱۹۷۰ میلادی) بهتدریج باورهای اسلامی در میان مردم تاجیکستان رشد یافت، از جمله در ۱۳۵۷ خورشیدی (۱۹۷۸ میلادی) شورشی ضد روسها به پا شد که ۱۳ هزار نفر در آن شرکت داشتند و پس از حملهٔ شوروی به افغانستان، شماری از مردم تاجیکستان به علت مخالفت با این حمله بازداشت شدند.با روی کارآمدن گورباچف در سال ۱۳۶۴ خورشیدی (۱۹۸۵ میلادی) در تاجیکستان همانند دیگر جمهوریهای شوروی، مبارزه با فساد آغاز شد. در نتیجهٔ این سیاست، رحمان نبیاف که از ۱۳۶۱ خورشیدی (۱۹۸۲ میلادی) دبیر اول حزب کمونیست تاجیکستان بود، به فساد مالی و خویش و قوم بازی متهم شد و جای خود را به قهار محکموف داد. در این دوره بهتدریج از شدت سانسور کاسته و آزادی بیان بهویژه در مطبوعات بیشتر شد. | در سال ۱۳۰۸ کدام خط رسمیت یافت؟ | false | {
"text": [
"خط لاتینی"
],
"answer_start": [
2887
]
} |
9ccebb2b-67ab-4952-889c-aa6a0c2a6e87 | تاجیکستان | پس از انقلاب روسیه در سال ۱۹۱۷ میلادی، در رجب ۱۳۳۶ قمری (آوریل ۱۹۱۸ میلادی) شمال تاجیکستان بخشی از جمهوری خودمختار شوروی ترکستان گردید. در ۲ سپتامبر ۱۹۲۰، ارتش شوروی بخارا را تصرف کرد و بساط فرمانروایی منغیتیان را برچید. عالمخان آخرین امیر بخارا به بخارای شرقی گریخت و برای مقابله با ارتش سرخ درصدد گردآوری سپاه برآمد. در ۲۱ فوریهٔ ۱۹۲۱ میلادی نیروهای شوروی به روستای دوشنبه رسیدند و آنجا را مقر حکومت خویش در بخارای شرقی ساختند اما موفق به تصرف کامل بخارای شرقی و از جمله شهر دوشنبه نشدند.جمهوری خلق بخارا که پس از سرنگونی امیر بخارا در محرّم ۱۳۳۹ قمری (سپتامبر ۱۹۲۰ میلادی) به این نام خوانده میشد و از استقلال برخوردار بود، در سپتامبر ۱۹۲۴ میلادی منحل شد و با نام «جمهوری شوروی سوسیالیستی بخارا» به اتحاد جماهیر شوروی ضمیمه گردید؛ اما چون نام جمهوریهای شوروی برپایهٔ نام اقوام ساکن در آن استوار بود، در ۱۴ اکتبر همان سال عنوان نهایی جمهوری سوسیالیستی ازبکستان شوروی تثبیت گردید. ازبکستان کمابیش قلمرو امیرنشین بخارا را دربرمیگرفت. در همان تاریخ ناحیهٔ بخارای شرقی با نام «جمهوریت اجتماعی شوروی مختار تاجیکستان» در درون جمهوری ازبکستان تأسیس شد و چون هیچ شهری در تاجیکستان نبود، آبادی مهاجرنشین دوشنبه به پایتختی برگزیده شد. جمهوری سوسیالیستی خودمختار تاجیکستان شوروی که شامل دوازده ناحیه از جمهوری خودمختار ترکستان و پنج ولایت بخارای شرقی میشد، در درون جمهوری شوروی سوسیالیستی ازبکستان قرار داشت. بنابراین، تاجیکان نهتنها از سرزمینهای فارسیزبان ماوراءالنهر و کانونهای معتبری چون سمرقند و بخارا بیبهره ماندهبودند، بلکه از لحاظ سیاسی نیز تابع ازبکستان شدند و این وضعیت برای آنها ناخوشایند بود. تا آن زمان میدانداری پانترکیستها، معدود تاجیکان اهل قلم را محتاط و خاموش نگاه داشتهبود. از این گذشته، اندیشهٔ تشکیل ملت برپایهٔ قومیت که در میان مردم اروپا ریشه داشت، در امیرنشین بخارا و دیگر نواحی آسیای مرکزی سابقهای نداشت و اجرای این اندیشه به دست دولت انقلابی شوروی، فارسیزبانان آنجا را به کلی غافلگیر کرده بود. اما رشد معرفت تاریخی و هویت قومی در میان فارسیزبانان بخارا از یک سو، و آغاز سرکوب اندیشهٔ پانترکیسم از جانب حکومت شوروی از سوی دیگر، به تاجیکان مجال ابراز وجود و دادخواهی داد.در دی ۱۳۰۴ خورشیدی (ژانویهٔ ۱۹۲۵ میلادی) ولایت پامیر به عنوان بخشی از جمهوری خودمختار تاجیکستان ایجاد شد. قیام باسماچیان تا ۱۳۰۵ خورشیدی (۱۹۲۶ میلادی) با شدت تمام در قلمرو تاجیکستان کنونی ادامه یافت. در ۲۴ مهر ۱۳۰۸ خورشیدی (۱۶ اکتبر ۱۹۲۹ میلادی) جمهوری شوروی سوسیالیستی تاجیکستان با الحاق ولایت خجند، که پیش از آن بخشی از ازبکستان بود، رسماً ایجاد شد و نخستین قانون اساسی آن در ۱۳۱۰ خورشیدی (۱۹۳۱ میلادی) تصویب شد؛ با این حال، نهتنها سمرقند و بخارا، بلکه برخی از حاصلخیزترین جلگههای تاجیکنشین هم در تملک ازبکستان باقی ماند.در دورهٔ شوروی، مزارع تاجیکستان اشتراکی شد و صنایع سبک و سنگین گوناگونی بهویژه پس از جنگ جهانی دوم در آنجا ایجاد گردید، ولی سطح زندگی مردم پایین باقی ماند. در این دوره مبارزه با مذهب منجر به تعطیلی بیشتر مساجد و مدارس دینی گردید. از سال ۱۳۰۶ خورشیدی (۱۹۲۷ میلادی) تغییر تدریجی خط از فارسی به الفبای لاتینی آغاز شد تا اینکه در ۱۳۰۸ خورشیدی (۱۹۲۹ میلادی) خط لاتینی رسمیت یافت و در ۱۳۱۹ خورشیدی (۱۹۴۰ میلادی) الفبای سیریلیک جای آن را گرفت.در دههٔ اول حکومت شوروی بسیاری از کسانی که از حاکمیت شوروی بر تاجیکستان ناراضی بودند یا در قیام باسماچیان مبارزهٔ مسلحانه کرده بودند، راهی شمال افغانستان شدند. در فاصلهٔ ۱۳۰۶ تا ۱۳۱۰ خورشیدی (۱۹۲۷ تا ۱۹۳۱ میلادی) استالین، با متهم کردن رهبران حزب کمونیست تاجیکستان به ملیگرایی و خیانت ــ که آن را ناشی از تماس این رهبران با بریتانیا میدانست ــ بسیاری از آنان را برکنار کرد و تا ۱۳۱۴ خورشیدی (۱۹۳۵ میلادی) حدود ۶۶٪ از رهبران برجستهٔ حزب که در اواخر دههٔ ۱۹۳۰ میلادی به مقامات حزبی رسیدهبودند، برکنار شدند. در محاکماتی که در سال ۱۳۱۶ خورشیدی (۱۹۳۷ میلادی) برگزار شد، رئیسجمهور و دبیر شورای مرکزی و رئیس کنگرهٔ خلق از حزب کمونیست تاجیکستان اخراج و با چند رهبر دیگر اعدام شدند. در دورهٔ سرکوبهای دههٔ ۱۳۱۰ خورشیدی (۱۹۳۰ میلادی) تقریباً تمامی مقامات تاجیک در حکومت تاجیکستان جای خود را به روسها دادند.در دورهٔ شوروی قدرت در دست خجندیها و متحدان کولابی آنها بود. از دههٔ ۱۳۵۰ خورشیدی (۱۹۷۰ میلادی) بهتدریج باورهای اسلامی در میان مردم تاجیکستان رشد یافت، از جمله در ۱۳۵۷ خورشیدی (۱۹۷۸ میلادی) شورشی ضد روسها به پا شد که ۱۳ هزار نفر در آن شرکت داشتند و پس از حملهٔ شوروی به افغانستان، شماری از مردم تاجیکستان به علت مخالفت با این حمله بازداشت شدند.با روی کارآمدن گورباچف در سال ۱۳۶۴ خورشیدی (۱۹۸۵ میلادی) در تاجیکستان همانند دیگر جمهوریهای شوروی، مبارزه با فساد آغاز شد. در نتیجهٔ این سیاست، رحمان نبیاف که از ۱۳۶۱ خورشیدی (۱۹۸۲ میلادی) دبیر اول حزب کمونیست تاجیکستان بود، به فساد مالی و خویش و قوم بازی متهم شد و جای خود را به قهار محکموف داد. در این دوره بهتدریج از شدت سانسور کاسته و آزادی بیان بهویژه در مطبوعات بیشتر شد. | در چه سالی بخارا به تصرف شوروی درامد؟ | false | {
"text": [
"۲ سپتامبر ۱۹۲۰"
],
"answer_start": [
139
]
} |
92ab9517-7307-450a-b728-ed09ab76ca4e | تاجیکستان | پس از انقلاب روسیه در سال ۱۹۱۷ میلادی، در رجب ۱۳۳۶ قمری (آوریل ۱۹۱۸ میلادی) شمال تاجیکستان بخشی از جمهوری خودمختار شوروی ترکستان گردید. در ۲ سپتامبر ۱۹۲۰، ارتش شوروی بخارا را تصرف کرد و بساط فرمانروایی منغیتیان را برچید. عالمخان آخرین امیر بخارا به بخارای شرقی گریخت و برای مقابله با ارتش سرخ درصدد گردآوری سپاه برآمد. در ۲۱ فوریهٔ ۱۹۲۱ میلادی نیروهای شوروی به روستای دوشنبه رسیدند و آنجا را مقر حکومت خویش در بخارای شرقی ساختند اما موفق به تصرف کامل بخارای شرقی و از جمله شهر دوشنبه نشدند.جمهوری خلق بخارا که پس از سرنگونی امیر بخارا در محرّم ۱۳۳۹ قمری (سپتامبر ۱۹۲۰ میلادی) به این نام خوانده میشد و از استقلال برخوردار بود، در سپتامبر ۱۹۲۴ میلادی منحل شد و با نام «جمهوری شوروی سوسیالیستی بخارا» به اتحاد جماهیر شوروی ضمیمه گردید؛ اما چون نام جمهوریهای شوروی برپایهٔ نام اقوام ساکن در آن استوار بود، در ۱۴ اکتبر همان سال عنوان نهایی جمهوری سوسیالیستی ازبکستان شوروی تثبیت گردید. ازبکستان کمابیش قلمرو امیرنشین بخارا را دربرمیگرفت. در همان تاریخ ناحیهٔ بخارای شرقی با نام «جمهوریت اجتماعی شوروی مختار تاجیکستان» در درون جمهوری ازبکستان تأسیس شد و چون هیچ شهری در تاجیکستان نبود، آبادی مهاجرنشین دوشنبه به پایتختی برگزیده شد. جمهوری سوسیالیستی خودمختار تاجیکستان شوروی که شامل دوازده ناحیه از جمهوری خودمختار ترکستان و پنج ولایت بخارای شرقی میشد، در درون جمهوری شوروی سوسیالیستی ازبکستان قرار داشت. بنابراین، تاجیکان نهتنها از سرزمینهای فارسیزبان ماوراءالنهر و کانونهای معتبری چون سمرقند و بخارا بیبهره ماندهبودند، بلکه از لحاظ سیاسی نیز تابع ازبکستان شدند و این وضعیت برای آنها ناخوشایند بود. تا آن زمان میدانداری پانترکیستها، معدود تاجیکان اهل قلم را محتاط و خاموش نگاه داشتهبود. از این گذشته، اندیشهٔ تشکیل ملت برپایهٔ قومیت که در میان مردم اروپا ریشه داشت، در امیرنشین بخارا و دیگر نواحی آسیای مرکزی سابقهای نداشت و اجرای این اندیشه به دست دولت انقلابی شوروی، فارسیزبانان آنجا را به کلی غافلگیر کرده بود. اما رشد معرفت تاریخی و هویت قومی در میان فارسیزبانان بخارا از یک سو، و آغاز سرکوب اندیشهٔ پانترکیسم از جانب حکومت شوروی از سوی دیگر، به تاجیکان مجال ابراز وجود و دادخواهی داد.در دی ۱۳۰۴ خورشیدی (ژانویهٔ ۱۹۲۵ میلادی) ولایت پامیر به عنوان بخشی از جمهوری خودمختار تاجیکستان ایجاد شد. قیام باسماچیان تا ۱۳۰۵ خورشیدی (۱۹۲۶ میلادی) با شدت تمام در قلمرو تاجیکستان کنونی ادامه یافت. در ۲۴ مهر ۱۳۰۸ خورشیدی (۱۶ اکتبر ۱۹۲۹ میلادی) جمهوری شوروی سوسیالیستی تاجیکستان با الحاق ولایت خجند، که پیش از آن بخشی از ازبکستان بود، رسماً ایجاد شد و نخستین قانون اساسی آن در ۱۳۱۰ خورشیدی (۱۹۳۱ میلادی) تصویب شد؛ با این حال، نهتنها سمرقند و بخارا، بلکه برخی از حاصلخیزترین جلگههای تاجیکنشین هم در تملک ازبکستان باقی ماند.در دورهٔ شوروی، مزارع تاجیکستان اشتراکی شد و صنایع سبک و سنگین گوناگونی بهویژه پس از جنگ جهانی دوم در آنجا ایجاد گردید، ولی سطح زندگی مردم پایین باقی ماند. در این دوره مبارزه با مذهب منجر به تعطیلی بیشتر مساجد و مدارس دینی گردید. از سال ۱۳۰۶ خورشیدی (۱۹۲۷ میلادی) تغییر تدریجی خط از فارسی به الفبای لاتینی آغاز شد تا اینکه در ۱۳۰۸ خورشیدی (۱۹۲۹ میلادی) خط لاتینی رسمیت یافت و در ۱۳۱۹ خورشیدی (۱۹۴۰ میلادی) الفبای سیریلیک جای آن را گرفت.در دههٔ اول حکومت شوروی بسیاری از کسانی که از حاکمیت شوروی بر تاجیکستان ناراضی بودند یا در قیام باسماچیان مبارزهٔ مسلحانه کرده بودند، راهی شمال افغانستان شدند. در فاصلهٔ ۱۳۰۶ تا ۱۳۱۰ خورشیدی (۱۹۲۷ تا ۱۹۳۱ میلادی) استالین، با متهم کردن رهبران حزب کمونیست تاجیکستان به ملیگرایی و خیانت ــ که آن را ناشی از تماس این رهبران با بریتانیا میدانست ــ بسیاری از آنان را برکنار کرد و تا ۱۳۱۴ خورشیدی (۱۹۳۵ میلادی) حدود ۶۶٪ از رهبران برجستهٔ حزب که در اواخر دههٔ ۱۹۳۰ میلادی به مقامات حزبی رسیدهبودند، برکنار شدند. در محاکماتی که در سال ۱۳۱۶ خورشیدی (۱۹۳۷ میلادی) برگزار شد، رئیسجمهور و دبیر شورای مرکزی و رئیس کنگرهٔ خلق از حزب کمونیست تاجیکستان اخراج و با چند رهبر دیگر اعدام شدند. در دورهٔ سرکوبهای دههٔ ۱۳۱۰ خورشیدی (۱۹۳۰ میلادی) تقریباً تمامی مقامات تاجیک در حکومت تاجیکستان جای خود را به روسها دادند.در دورهٔ شوروی قدرت در دست خجندیها و متحدان کولابی آنها بود. از دههٔ ۱۳۵۰ خورشیدی (۱۹۷۰ میلادی) بهتدریج باورهای اسلامی در میان مردم تاجیکستان رشد یافت، از جمله در ۱۳۵۷ خورشیدی (۱۹۷۸ میلادی) شورشی ضد روسها به پا شد که ۱۳ هزار نفر در آن شرکت داشتند و پس از حملهٔ شوروی به افغانستان، شماری از مردم تاجیکستان به علت مخالفت با این حمله بازداشت شدند.با روی کارآمدن گورباچف در سال ۱۳۶۴ خورشیدی (۱۹۸۵ میلادی) در تاجیکستان همانند دیگر جمهوریهای شوروی، مبارزه با فساد آغاز شد. در نتیجهٔ این سیاست، رحمان نبیاف که از ۱۳۶۱ خورشیدی (۱۹۸۲ میلادی) دبیر اول حزب کمونیست تاجیکستان بود، به فساد مالی و خویش و قوم بازی متهم شد و جای خود را به قهار محکموف داد. در این دوره بهتدریج از شدت سانسور کاسته و آزادی بیان بهویژه در مطبوعات بیشتر شد. | با به قدرت رسیدن گورباچف چه کاری آغاز شد؟ | false | {
"text": [
"مبارزه با فساد"
],
"answer_start": [
4219
]
} |
a7dc18ff-8abb-48f5-9002-60fa55ff66b2 | تاجیکستان | پس از انقلاب روسیه در سال ۱۹۱۷ میلادی، در رجب ۱۳۳۶ قمری (آوریل ۱۹۱۸ میلادی) شمال تاجیکستان بخشی از جمهوری خودمختار شوروی ترکستان گردید. در ۲ سپتامبر ۱۹۲۰، ارتش شوروی بخارا را تصرف کرد و بساط فرمانروایی منغیتیان را برچید. عالمخان آخرین امیر بخارا به بخارای شرقی گریخت و برای مقابله با ارتش سرخ درصدد گردآوری سپاه برآمد. در ۲۱ فوریهٔ ۱۹۲۱ میلادی نیروهای شوروی به روستای دوشنبه رسیدند و آنجا را مقر حکومت خویش در بخارای شرقی ساختند اما موفق به تصرف کامل بخارای شرقی و از جمله شهر دوشنبه نشدند.جمهوری خلق بخارا که پس از سرنگونی امیر بخارا در محرّم ۱۳۳۹ قمری (سپتامبر ۱۹۲۰ میلادی) به این نام خوانده میشد و از استقلال برخوردار بود، در سپتامبر ۱۹۲۴ میلادی منحل شد و با نام «جمهوری شوروی سوسیالیستی بخارا» به اتحاد جماهیر شوروی ضمیمه گردید؛ اما چون نام جمهوریهای شوروی برپایهٔ نام اقوام ساکن در آن استوار بود، در ۱۴ اکتبر همان سال عنوان نهایی جمهوری سوسیالیستی ازبکستان شوروی تثبیت گردید. ازبکستان کمابیش قلمرو امیرنشین بخارا را دربرمیگرفت. در همان تاریخ ناحیهٔ بخارای شرقی با نام «جمهوریت اجتماعی شوروی مختار تاجیکستان» در درون جمهوری ازبکستان تأسیس شد و چون هیچ شهری در تاجیکستان نبود، آبادی مهاجرنشین دوشنبه به پایتختی برگزیده شد. جمهوری سوسیالیستی خودمختار تاجیکستان شوروی که شامل دوازده ناحیه از جمهوری خودمختار ترکستان و پنج ولایت بخارای شرقی میشد، در درون جمهوری شوروی سوسیالیستی ازبکستان قرار داشت. بنابراین، تاجیکان نهتنها از سرزمینهای فارسیزبان ماوراءالنهر و کانونهای معتبری چون سمرقند و بخارا بیبهره ماندهبودند، بلکه از لحاظ سیاسی نیز تابع ازبکستان شدند و این وضعیت برای آنها ناخوشایند بود. تا آن زمان میدانداری پانترکیستها، معدود تاجیکان اهل قلم را محتاط و خاموش نگاه داشتهبود. از این گذشته، اندیشهٔ تشکیل ملت برپایهٔ قومیت که در میان مردم اروپا ریشه داشت، در امیرنشین بخارا و دیگر نواحی آسیای مرکزی سابقهای نداشت و اجرای این اندیشه به دست دولت انقلابی شوروی، فارسیزبانان آنجا را به کلی غافلگیر کرده بود. اما رشد معرفت تاریخی و هویت قومی در میان فارسیزبانان بخارا از یک سو، و آغاز سرکوب اندیشهٔ پانترکیسم از جانب حکومت شوروی از سوی دیگر، به تاجیکان مجال ابراز وجود و دادخواهی داد.در دی ۱۳۰۴ خورشیدی (ژانویهٔ ۱۹۲۵ میلادی) ولایت پامیر به عنوان بخشی از جمهوری خودمختار تاجیکستان ایجاد شد. قیام باسماچیان تا ۱۳۰۵ خورشیدی (۱۹۲۶ میلادی) با شدت تمام در قلمرو تاجیکستان کنونی ادامه یافت. در ۲۴ مهر ۱۳۰۸ خورشیدی (۱۶ اکتبر ۱۹۲۹ میلادی) جمهوری شوروی سوسیالیستی تاجیکستان با الحاق ولایت خجند، که پیش از آن بخشی از ازبکستان بود، رسماً ایجاد شد و نخستین قانون اساسی آن در ۱۳۱۰ خورشیدی (۱۹۳۱ میلادی) تصویب شد؛ با این حال، نهتنها سمرقند و بخارا، بلکه برخی از حاصلخیزترین جلگههای تاجیکنشین هم در تملک ازبکستان باقی ماند.در دورهٔ شوروی، مزارع تاجیکستان اشتراکی شد و صنایع سبک و سنگین گوناگونی بهویژه پس از جنگ جهانی دوم در آنجا ایجاد گردید، ولی سطح زندگی مردم پایین باقی ماند. در این دوره مبارزه با مذهب منجر به تعطیلی بیشتر مساجد و مدارس دینی گردید. از سال ۱۳۰۶ خورشیدی (۱۹۲۷ میلادی) تغییر تدریجی خط از فارسی به الفبای لاتینی آغاز شد تا اینکه در ۱۳۰۸ خورشیدی (۱۹۲۹ میلادی) خط لاتینی رسمیت یافت و در ۱۳۱۹ خورشیدی (۱۹۴۰ میلادی) الفبای سیریلیک جای آن را گرفت.در دههٔ اول حکومت شوروی بسیاری از کسانی که از حاکمیت شوروی بر تاجیکستان ناراضی بودند یا در قیام باسماچیان مبارزهٔ مسلحانه کرده بودند، راهی شمال افغانستان شدند. در فاصلهٔ ۱۳۰۶ تا ۱۳۱۰ خورشیدی (۱۹۲۷ تا ۱۹۳۱ میلادی) استالین، با متهم کردن رهبران حزب کمونیست تاجیکستان به ملیگرایی و خیانت ــ که آن را ناشی از تماس این رهبران با بریتانیا میدانست ــ بسیاری از آنان را برکنار کرد و تا ۱۳۱۴ خورشیدی (۱۹۳۵ میلادی) حدود ۶۶٪ از رهبران برجستهٔ حزب که در اواخر دههٔ ۱۹۳۰ میلادی به مقامات حزبی رسیدهبودند، برکنار شدند. در محاکماتی که در سال ۱۳۱۶ خورشیدی (۱۹۳۷ میلادی) برگزار شد، رئیسجمهور و دبیر شورای مرکزی و رئیس کنگرهٔ خلق از حزب کمونیست تاجیکستان اخراج و با چند رهبر دیگر اعدام شدند. در دورهٔ سرکوبهای دههٔ ۱۳۱۰ خورشیدی (۱۹۳۰ میلادی) تقریباً تمامی مقامات تاجیک در حکومت تاجیکستان جای خود را به روسها دادند.در دورهٔ شوروی قدرت در دست خجندیها و متحدان کولابی آنها بود. از دههٔ ۱۳۵۰ خورشیدی (۱۹۷۰ میلادی) بهتدریج باورهای اسلامی در میان مردم تاجیکستان رشد یافت، از جمله در ۱۳۵۷ خورشیدی (۱۹۷۸ میلادی) شورشی ضد روسها به پا شد که ۱۳ هزار نفر در آن شرکت داشتند و پس از حملهٔ شوروی به افغانستان، شماری از مردم تاجیکستان به علت مخالفت با این حمله بازداشت شدند.با روی کارآمدن گورباچف در سال ۱۳۶۴ خورشیدی (۱۹۸۵ میلادی) در تاجیکستان همانند دیگر جمهوریهای شوروی، مبارزه با فساد آغاز شد. در نتیجهٔ این سیاست، رحمان نبیاف که از ۱۳۶۱ خورشیدی (۱۹۸۲ میلادی) دبیر اول حزب کمونیست تاجیکستان بود، به فساد مالی و خویش و قوم بازی متهم شد و جای خود را به قهار محکموف داد. در این دوره بهتدریج از شدت سانسور کاسته و آزادی بیان بهویژه در مطبوعات بیشتر شد. | نام دبیر اول حزب کمونیست تاجیکستان چیست؟ | false | {
"text": [
"رحمان نبیاف"
],
"answer_start": [
4264
]
} |
c8e69c22-a0b1-406f-9477-fdf4158d6724 | تاجیکستان | جنگ داخلی تاجیکستان در ۱۹۹۳ تا حد زیادی آرام شد، ولی درگیریها با شدت کمتری تا چند سال بعد ادامه یافت. در ژوئن ۱۹۹۳ دیوان عالی رسماً فعالیت حزب نهضت اسلامی تاجیکستان، سازمان لعل بدخشان، سازمان رستاخیز و حزب دموکراتیک تاجیکستان را غیرقانونی اعلام کرد و عملاً تنها حزب کمونیست تاجیکستان را قانونی دانست. در دسامبر ۱۹۹۳ در نتیجهٔ اختلاف کولابیها و خجندیها، عبداللهجانوف از نخستوزیری استعفا کرد. مذاکرات صلح میان حکومت و مخالفانش از آوریل ۱۹۹۴ در مسکو تحت نظارت سازمان ملل و در حضور نمایندگانی از ایران، پاکستان، روسیه و ایالات متحدهٔ آمریکا آغاز شد. | جنگ داخلی تاجیکستان در سال چند تا حد زیادی آرام شد؟ | false | {
"text": [
"۱۹۹۳"
],
"answer_start": [
23
]
} |
5d03b22b-6af4-4260-a10b-14ab006ef04e | تبریز | تبریز در غرب استان آذربایجان شرقی و در منتهیالیه مشرق و جنوبشرق جلگهٔ تبریز قرار گرفتهاست. این شهر از سمت شمال به کوههای پکهچین و عون بن علی، از سمت شمالشرق به کوههای گوزنی و باباباغی، از سمت شرق به گردنهٔ پایان و از سمت جنوب به دامنههای رشتهکوه سهند محدود شدهاست.تبریز از سمت شمال، جنوب و شرق به کوهستان و از سمت غرب به زمینهای هموار دشت تبریز و شورهزارهای تلخهرود (آجیچای) محدود شده و به شکل یک چالهٔ نسبتاً بزرگ یا یک جلگهٔ بینکوهی درآمدهاست. ارتفاع این شهر از سطح دریا از ۱۳۴۸ متر در سهراهی مرند تا ۱۵۶۱ متر در محلهٔ زعفرانیه متغیر بوده و شیب عمومی زمینهای تبریز به سمت مرکز شهر و سپس به سمت مغرب است. مسافت جادهای بین این شهر تا اردبیل ۲۱۹ کیلومتر، تا زنجان ۲۸۰ کیلومتر، تا ارومیه ۱۴۹ کیلومتر و تا تهران ۵۹۹ کیلومتر است. | فاصله تبریز تا ارومیه چقدر است | false | {
"text": [
"۱۴۹ کیلومتر"
],
"answer_start": [
705
]
} |
25e59717-ac36-4905-afa3-8cbcc20f11a6 | تبریز | تبریز در غرب استان آذربایجان شرقی و در منتهیالیه مشرق و جنوبشرق جلگهٔ تبریز قرار گرفتهاست. این شهر از سمت شمال به کوههای پکهچین و عون بن علی، از سمت شمالشرق به کوههای گوزنی و باباباغی، از سمت شرق به گردنهٔ پایان و از سمت جنوب به دامنههای رشتهکوه سهند محدود شدهاست.تبریز از سمت شمال، جنوب و شرق به کوهستان و از سمت غرب به زمینهای هموار دشت تبریز و شورهزارهای تلخهرود (آجیچای) محدود شده و به شکل یک چالهٔ نسبتاً بزرگ یا یک جلگهٔ بینکوهی درآمدهاست. ارتفاع این شهر از سطح دریا از ۱۳۴۸ متر در سهراهی مرند تا ۱۵۶۱ متر در محلهٔ زعفرانیه متغیر بوده و شیب عمومی زمینهای تبریز به سمت مرکز شهر و سپس به سمت مغرب است. مسافت جادهای بین این شهر تا اردبیل ۲۱۹ کیلومتر، تا زنجان ۲۸۰ کیلومتر، تا ارومیه ۱۴۹ کیلومتر و تا تهران ۵۹۹ کیلومتر است. | فاصله تبریز تا اردبیل چقدر است | false | {
"text": [
"۲۱۹ کیلومتر"
],
"answer_start": [
660
]
} |
3436f6e0-74b2-45d2-a480-33f3b42814de | تبریز | تبریز در غرب استان آذربایجان شرقی و در منتهیالیه مشرق و جنوبشرق جلگهٔ تبریز قرار گرفتهاست. این شهر از سمت شمال به کوههای پکهچین و عون بن علی، از سمت شمالشرق به کوههای گوزنی و باباباغی، از سمت شرق به گردنهٔ پایان و از سمت جنوب به دامنههای رشتهکوه سهند محدود شدهاست.تبریز از سمت شمال، جنوب و شرق به کوهستان و از سمت غرب به زمینهای هموار دشت تبریز و شورهزارهای تلخهرود (آجیچای) محدود شده و به شکل یک چالهٔ نسبتاً بزرگ یا یک جلگهٔ بینکوهی درآمدهاست. ارتفاع این شهر از سطح دریا از ۱۳۴۸ متر در سهراهی مرند تا ۱۵۶۱ متر در محلهٔ زعفرانیه متغیر بوده و شیب عمومی زمینهای تبریز به سمت مرکز شهر و سپس به سمت مغرب است. مسافت جادهای بین این شهر تا اردبیل ۲۱۹ کیلومتر، تا زنجان ۲۸۰ کیلومتر، تا ارومیه ۱۴۹ کیلومتر و تا تهران ۵۹۹ کیلومتر است. | ارتفاع تبریز از سطح دریا چقدر است | false | {
"text": [
"ارتفاع این شهر از سطح دریا از ۱۳۴۸ متر"
],
"answer_start": [
462
]
} |
dcd8d9a6-b119-4a0f-b87b-6bc17b359dcd | تبریز | تبریز در غرب استان آذربایجان شرقی و در منتهیالیه مشرق و جنوبشرق جلگهٔ تبریز قرار گرفتهاست. این شهر از سمت شمال به کوههای پکهچین و عون بن علی، از سمت شمالشرق به کوههای گوزنی و باباباغی، از سمت شرق به گردنهٔ پایان و از سمت جنوب به دامنههای رشتهکوه سهند محدود شدهاست.تبریز از سمت شمال، جنوب و شرق به کوهستان و از سمت غرب به زمینهای هموار دشت تبریز و شورهزارهای تلخهرود (آجیچای) محدود شده و به شکل یک چالهٔ نسبتاً بزرگ یا یک جلگهٔ بینکوهی درآمدهاست. ارتفاع این شهر از سطح دریا از ۱۳۴۸ متر در سهراهی مرند تا ۱۵۶۱ متر در محلهٔ زعفرانیه متغیر بوده و شیب عمومی زمینهای تبریز به سمت مرکز شهر و سپس به سمت مغرب است. مسافت جادهای بین این شهر تا اردبیل ۲۱۹ کیلومتر، تا زنجان ۲۸۰ کیلومتر، تا ارومیه ۱۴۹ کیلومتر و تا تهران ۵۹۹ کیلومتر است. | از نظر جغرافیایی تبریز کجاست؟ | false | {
"text": [
"غرب استان آذربایجان شرقی"
],
"answer_start": [
9
]
} |
dc7f8dbd-9df1-4b66-ba08-aced07aee58a | تبریز | تبریز در غرب استان آذربایجان شرقی و در منتهیالیه مشرق و جنوبشرق جلگهٔ تبریز قرار گرفتهاست. این شهر از سمت شمال به کوههای پکهچین و عون بن علی، از سمت شمالشرق به کوههای گوزنی و باباباغی، از سمت شرق به گردنهٔ پایان و از سمت جنوب به دامنههای رشتهکوه سهند محدود شدهاست.تبریز از سمت شمال، جنوب و شرق به کوهستان و از سمت غرب به زمینهای هموار دشت تبریز و شورهزارهای تلخهرود (آجیچای) محدود شده و به شکل یک چالهٔ نسبتاً بزرگ یا یک جلگهٔ بینکوهی درآمدهاست. ارتفاع این شهر از سطح دریا از ۱۳۴۸ متر در سهراهی مرند تا ۱۵۶۱ متر در محلهٔ زعفرانیه متغیر بوده و شیب عمومی زمینهای تبریز به سمت مرکز شهر و سپس به سمت مغرب است. مسافت جادهای بین این شهر تا اردبیل ۲۱۹ کیلومتر، تا زنجان ۲۸۰ کیلومتر، تا ارومیه ۱۴۹ کیلومتر و تا تهران ۵۹۹ کیلومتر است. | فاصله تبریز تا تهران چقدر است | false | {
"text": [
"۵۹۹ کیلومتر"
],
"answer_start": [
728
]
} |